المؤمنون ٧٦: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
ابن ایاز الحنفى که یکى از اسراى جنگ بدست مسلمین بود. وقتى که نزد پیامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد او را رها کنند. ابن ایاز از اثر این محبت، اسلام اختیار کرد و مسلمان شد و به مکه رفت و سپس برگشت و بین اهل مکه و میره از یمامه حائل شد و راه را بر آنها بست به قسمى که قریش به گرسنگى افتاده و با مخلوطى از خون و پشم شتر تغذیه مینمودند. | |||
ابوسفیان از این رفتار به ستوه آمد و نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و گفت: یا محمد، مگر تو خود را پیامبر و رحمة للعالمین نمیدانى؟ پیامبر فرمود: چرا میدانم. گفت: پس چرا به روى پدران شمشیر مى کشى و پسران را در گرسنگى و قحطى نگاه میدارى سپس این آیه نازل گردید.<ref> کتاب دلائل از بیهقى.</ref> | |||
ابن عباس گوید: ابوسفیان نزد پیامبر آمد و گفت: تو را به خداى تو و خویشاوندان تو سوگند میدهم که از ما صرفنظر کنى زیرا اکنون ما از اثر گرسنگى زیاد به خوردن علهز (مخلوطى از خون و پشم شتر) مى پردازیم سپس این آیه نازل شد.<ref> المستدرک از حاکم و سنن نسائى.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .]] | ||
خط ۴۴: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۱#link169 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۱#link169 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ «76» | |||
و همانا آنان را به عذاب گرفتار كرديم ولى آنان در برابر پروردگارشان نه تواضع كردند و نه تضرّع. | |||
===نکته ها=== | |||
در حديث مىخوانيم: «استكانت» خضوع است و «تضرع» دستها را به دعا بلند كردن. «2» | |||
---- | |||
«1». تفسير روحالبيان. | |||
«2». تفسير نورالثقلين. | |||
جلد 6 - صفحه 119 | |||
در آيهى قبل، دربارهى كافران لجوج فرمود: اگر به آنان رحم كنيم، لجاجت مىكنند و به راه نمىآيند؛ در اين آيه مىفرمايد: اگر آنان را با قهر خود بگيريم وعذابشان كنيم، باز هم به راه نمىآيند. شاعر مىگويد: | |||
بر سيه دل چه سود خواندن وعظ | |||
نرود ميخ آهنين بر سنگ | |||
===پیام ها=== | |||
1- هدف از قهر الهى در دنيا، بيدارى غافلان است. أَخَذْناهُمْ ... فَمَا اسْتَكانُوا | |||
2- گاهى كافران وگمراهان، در دنيا نيز بهكيفرهاى الهى مبتلا مىشوند. «أَخَذْناهُمْ» | |||
3- كافران لجوج، نه با رحمت خداوند هدايت مىشوند و نه با قهر و عذاب الهى. | |||
«فَمَا اسْتَكانُوا» | |||
4- بدترين نوع تكبر، استكبار در برابر ربّ است. «فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ» | |||
(انسان سنگدل به جايى مىرسد كه در برابر خداى بزرگ، هرگز خضوع و تضرّع و ناله نمىكند) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) | |||
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ: و هر آينه بتحقيق اهل مكه را به عذاب گشتن روز بدر فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ: پس فروتنى ننمودند مر پروردگار خود را و منقاد نشدند امر خدا را. وَ ما يَتَضَرَّعُونَ: و زارى نكردند بدرگاه الهى، بلكه بهمان سركشى و نافرمانى باقى ماندند. در مجمع- از حضرت صادق عليه السّلام: | |||
استكانت، دعا؛ و تضرع، بلند كردن دست باشد در نماز. «2» تذكره: آيه شريفه تذكرى است نسبت به امت مرحومه، هشيار باشند در موقع | |||
---- | |||
«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 246، چاپ اسلاميّه. | |||
«2». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 113، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النجفى. | |||
جلد 9 - صفحه 162 | |||
سختى و گرفتارى و شدتى كه فرا گيرد و راه چاره مسدود شود، در آن هنگام حضرت منان به لطف و مرحمت نامتناهى بخشايش فرموده، رفع آن بلا را فرمايد. | |||
مبادا غفلت انسانى سبب شده به عوض شكر گزارى و قيام به وظائف بندگى، سرپيچى كند و ابدا تنبهى نيابد در چنين بليه كه اسباب ظاهريه از تمام جهات منقطع شده و بكلى از وسائل نااميد گشته، چگونه خالق مهربان او را نجات مرحمت فرمود، انصاف نباشد ناسپاسى و حق ناشناسى؛ زهى سعادت عاقلى كه دريابد و از آيات قرآنى آگاهى و عبرتى پيدا كند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (71) أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (72) وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (73) وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75) | |||
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77) | |||
ترجمه | |||
- و اگر پيروى ميكرد حق خواستههاى آنها را هر آينه تباه شده بود آسمانها و زمين و هر كه در آنها است بلكه داديم بآنها مايه ذكرشان را پس آنانند از ذكرشان روى گردانندگان | |||
آيا درخواست ميكنى از آنها دستمزدى پس مزد پروردگار تو بهتر است و او است بهترين روزى دهندگان | |||
و همانا تو هر آينه ميخوانى آنها را براه راست | |||
و همانا آنانكه نميگروند بآخرت از راه هر آينه بيرون روندگانند | |||
و اگر ترحّم كنيم بر آنها و رفع نمائيم آنچه را بآنها رسيده از سختى هر آينه لجاج كنند در زياده رويشان با آنكه حيران باشند | |||
و بتحقيق گرفتيم آنها را بعذاب پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند | |||
تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند. | |||
تفسير | |||
- در آيه قبل اشاره شد بآنكه جهت اعراض كفار از پيغمبر و قرآن آنستكه دستورات الهى بر حق و طبق مصلحت تامّه عامّه است و آنها ميخواهند بهواى نفس خودشان عمل نمايند لذا قبول نميكنند و خداوند در اين آيه ميفرمايد كه اگر پيروى و متابعت كند حق كه خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او عليهم السلامند | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 648 | |||
از هواهاى نفسانى و خواستههاى شهوانى مردم فاسد و تباه شود دستگاه عالم از آسمانها و زمين و موجودات آنها زيرا كه آنها قائم بعدل و اراده حقّند نه قائم بخلق و اهويه آنها و قمّى ره نقل فرموده كه حق پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است و فساد آسمانها وقتى است كه باران نيايد و فساد زمين وقتى است كه نرويد و فساد مردم در اين است بلى خداوند قرآن را براى آنها فرستاده كه موجب تذكّر و مايه تنبّه و بلندى نام آنها است و نيز مشتمل بر ذكر پيشينيانشان كه خودشان تقاضا نموده بودند ميباشد ولى آنها براى پيروى از هواى نفس از ذكر خودشان بهر سه معنى كه ذكر شد رو گردانند و بعزّت و شرف و نيك نامى خودشان لگد ميزنند اى پيغمبر آيا تو از آنها براى اداء رسالت دستمزدى تقاضا نمودى كه پرداخت آن موجب عدم ايمان آنها شده نه چنين است مزد الهى و رزق او در دنيا و آخرت بهتر است چون توسعه و دوام دارد و او بهترين روزى دهندگان است كه هر كس را بفراخور حال و بدون عوض و غرض روزى ميدهد و آن مزد او است و تو حاجت بمزد آنها ندارى و گفتهاند چون خراج غالبا در ماليات بر اراضى استعمال ميشود مشعر بتوسعه و دوام است لذا نسبت بخدا داده شده بخلاف خرج كه در مقابل دخل است و مبنى بر مضايقه و انقطاع ميباشد كه مناسب با عمل خلق است ولى بعضى در هر دو جا خرج و بعضى در هر دو خراج قرائت نمودهاند و تو آنها را براه راست و دين قويم اسلام دعوت مينمائى و قمّى ره نقل فرموده كه مراد دعوت بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است ولى كسانى كه بآخرت ايمان نياوردهاند از راه راست و دين اسلام و ولايت امام عدول و تجاوز نمودهاند و بضلالت افتادهاند چون ترس از عذاب و شوق بثواب آخرت است كه موجب سلوك در طريق حق ميگردد و اگر ما آنها را مورد ترحّم قرار دهيم و كشف كربه و دفع ضرّ و سختى از آنها نمائيم و قحط و غلا را كه بآن مبتلا هستند رفع كنيم لجاجت ميكنند و امتداد ميدهند بطغيان و سركشى و زياده روى خودشان در انكار و استكبار و عداوت با پيغمبر و اولياء آنسرور و در آنحال باز سرگشته و حيران و متردّد و سرگردان باشند و براه هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 649 | |||
خضوع ننمودند در برابر خداوندشان و تضرّع و زارى و دعا نكردند تا وقتى در ديگرى از عذاب بر وى آنها گشوديم كه اشدّ از سابق بود و آن عذاب قحطى شديد طاقت فرسائى بود كه بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبتلا بآن شدند و كثافات و نجاسات و اطفال خود را خوردند تا آنكه ابو سفيان در مدينه خدمت آنحضرت رسيد و عرضه داشت تو را بخدا و رحميّتى كه ميان ما و شما است قسم ميدهم مگر نگفتى من براى رحمت بر جهانيان مبعوث شدم پدرها را بشمشير كشتى پسرها را بگرسنگى از خدا بخواه كه اين بلا را از ما رفع كند و اين آيات نازل شد چنانچه در جوامع و غيره نقل شده آنگاه آنها در حال عذاب متحيّر و سرگردان و مأيوس از هر خير خواهند بود تا آنكه ثروتمندترين خودشان را بفرستند و خواهش عفو نمايند و بنابراين ضرّ و هر دو عذاب در دنيا بوده و بعضى آنها را اخروى دانستهاند و خلاف ظاهر است و از امام باقر عليه السّلام در مجمع نقل شده كه عذاب شديد اخير در رجعت است و معلوم است كه از لوازم استكانت و تضرّع خضوع و دعا و بلند نمودن دست است لذا در روايات استكانت بخضوع و دعا و تضرّع ببلند نمودن دست در آنحال و در نماز تفسير شده .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَد أَخَذناهُم بِالعَذابِ فَمَا استَكانُوا لِرَبِّهِم وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) | |||
و هر آينه گرفتيم آنها را به عذاب و بليات دنيوي پس رو بخداوند خود نميروند و خدايي نميشوند و تضرع در خانه خدا نميكنند، انسان در ناز و نعمت که هست غفلت او را ميگيرد و غرق هوي و هوس ميشود، و اما در مورد بليات بسا متوجه ميشود يا مرضي باو متوجه ميشود يا گرفتاري بر او پيش ميآيد يا دچار ظالمي ميشود و تضرع و زاري ميكند و خدا خدا ميگويد و رو بخدا ميرود و نذر و نياز ميكند، لكن اينکه كفار حتي اگر هزار گونه بلاهم بآنها رو آورد مثل قتل و غارت و قحطي و امراض سخت مع ذلک توجه ندارند که اينکه بلاها در اثر اعمال زشت و كفر و ضلالت آنها است و ميگويند: روزگار هميشه اينکه نحو بوده يك روز خوشي دارد يك روز ناراحتي پيشينيان هم همين نحو بودند | |||
جلد 13 - صفحه 439 | |||
(قالُوا قَد مَسَّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ فَأَخَذناهُم بَغتَةً وَ هُم لا يَشعُرُونَ) اعراف آيه 93. | |||
(وَ لَقَد أَخَذناهُم بِالعَذابِ) به عقوبات دنيوي بلكه بخود آيند و متنبه شوند. | |||
(فَمَا استَكانُوا لِرَبِّهِم) متواضع و منقاد نميشوند در پيشگاه احديت. | |||
(وَ ما يَتَضَرَّعُونَ) تضرع مبالغه در سؤال است که الحاح و التجاء و اصرار است يعني در پيشگاه احديت تذلل و خضوع و خشوع ندارند و از او درخواست دفع عذاب نميكنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 76)- و گاه آنها را با حوادث دردناک گوش مالی میدهیم تا اگر از طریق رحمت و نعمت بیدار نشدند از این راه بیدار شوند، ولی این کار نیز در آنها مؤثر نیست، زیرا «ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع و انقیادی نشان دادند و نه به درگاه او توجه و تضرع میکنند» (وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||