المؤمنون ٧٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .]] | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link163 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link163 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link164 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link164 | تفسير:]] | ||
خط ۴۶: | خط ۴۹: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link167 | ۲ - صفات رهبر]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link167 | ۲ - صفات رهبر]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link168 | ۳ - چرا اكثريت ، تمايل به حق ندارند؟! - كدام اكثريت ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۰#link168 | ۳ - چرا اكثريت ، تمايل به حق ندارند؟! - كدام اكثريت ؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «73» وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ «74» و قطعاً تو مردم را به راه راست دعوت مىكنى. و همانا كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، از راه راست منحرفند. | |||
===نکته ها=== | |||
«خرج» چيزى كه مصرف مىشود، ولى «خراج» بودجه مستمرى است كه تعيين مىشود. | |||
«نكب» به معناى انحراف و «نكبت»، يعنى دنيا به او پشت كرده و بدبخت شده است. «1» | |||
روزى الهى چون خير است، «فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ» چند مزيّت دارد: بىمنّت، دائمى، زياد و | |||
---- | |||
«1». التحقيق فىكلمات القرآن. | |||
جلد 6 - صفحه 117 | |||
مبارك است. | |||
در حديث مىخوانيم: كسانى كه به جاى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ ديگران بروند و رهبرى آنان را بپذيرند، از راه راست منحرفند. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- در تبليغ دين، نبايد از مردم پولى طلب كرد؛ اگر خود آنها دادند حساب جدايى دارد. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ» | |||
2- مردم در برابر پول خواستن مبلّغ حسّاسيّت دارند. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً» | |||
3- مردم يك بار خرجى مىدهند، ولى خداوند هميشه روزى مىدهد. «خرج- خراج» (با توجّه به تفاوتى كه ميان «خرج» و «خراج» بيان شد) | |||
4- روزى دادن به صورت مستمر، از شئون پروردگار است. «فَخَراجُ رَبِّكَ» | |||
5- خداوند ضامن روزى مبلّغان دين است. «فَخَراجُ رَبِّكَ» | |||
6- واسطههاى رزق، شما را نفريبند. «وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» | |||
7- پيامبر، منادى راه درست است. «إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
8- ايمان به معاد، عامل پايدارى در راه راست و عدمايمان، عامل انحراف است. | |||
«لا يُؤْمِنُونَ- لَناكِبُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) | |||
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و بدرستى كه آنانكه تصديق ننمودند به نشأة آخرت و باور نداشتند روز جزا و پاداش اعمال را، عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ: | |||
از آن دين حق و راه راست عدول كنندگان و ميل نمايندگان به گمراهى و باطل. | |||
تبصره: عقول سليمه از عناد و لجاج و انكار، به تأمل و تفكر در دين مقدس اسلام، هر آينه شهادت دهد به استقامت و حقيقت درستى و راستى آن به مرتبهاى كه به هيچ وجه شايبه اعوجاج و توهّم نقصان و قصورى در آن تصور نشود، زيرا احكام تمام جزئيات را به نحو اتم و اكمل داراست؛ و اگر تمام عقلاى عالم جمع شوند بخواهند براى انتظام عالم، قانون جامع كافى وافى جعل كنند نتوانند و تا قيامت به همين عجز باقى هستند. بنابراين خداوند سبحان الزام حجت فرمايد بر كليه مردم در آيات باهرات، زيرا حصر فرموده جهت انكار و اتهام را بين اقسام مذكورهاى و بيان فرمايد كه منكرين پيغمبر و قرآن را هيچ چيز منع ننموده از تصديق و پيروى، سواى كراهت داشتن حق و نخواستن آنچه را كه خير و سعادت و نيكنامى ايشان در آن باشد، و الّا عذرى نخواهند داشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (71) أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (72) وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (73) وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75) | |||
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77) | |||
ترجمه | |||
- و اگر پيروى ميكرد حق خواستههاى آنها را هر آينه تباه شده بود آسمانها و زمين و هر كه در آنها است بلكه داديم بآنها مايه ذكرشان را پس آنانند از ذكرشان روى گردانندگان | |||
آيا درخواست ميكنى از آنها دستمزدى پس مزد پروردگار تو بهتر است و او است بهترين روزى دهندگان | |||
و همانا تو هر آينه ميخوانى آنها را براه راست | |||
و همانا آنانكه نميگروند بآخرت از راه هر آينه بيرون روندگانند | |||
و اگر ترحّم كنيم بر آنها و رفع نمائيم آنچه را بآنها رسيده از سختى هر آينه لجاج كنند در زياده رويشان با آنكه حيران باشند | |||
و بتحقيق گرفتيم آنها را بعذاب پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند | |||
تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند. | |||
تفسير | |||
- در آيه قبل اشاره شد بآنكه جهت اعراض كفار از پيغمبر و قرآن آنستكه دستورات الهى بر حق و طبق مصلحت تامّه عامّه است و آنها ميخواهند بهواى نفس خودشان عمل نمايند لذا قبول نميكنند و خداوند در اين آيه ميفرمايد كه اگر پيروى و متابعت كند حق كه خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او عليهم السلامند | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 648 | |||
از هواهاى نفسانى و خواستههاى شهوانى مردم فاسد و تباه شود دستگاه عالم از آسمانها و زمين و موجودات آنها زيرا كه آنها قائم بعدل و اراده حقّند نه قائم بخلق و اهويه آنها و قمّى ره نقل فرموده كه حق پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است و فساد آسمانها وقتى است كه باران نيايد و فساد زمين وقتى است كه نرويد و فساد مردم در اين است بلى خداوند قرآن را براى آنها فرستاده كه موجب تذكّر و مايه تنبّه و بلندى نام آنها است و نيز مشتمل بر ذكر پيشينيانشان كه خودشان تقاضا نموده بودند ميباشد ولى آنها براى پيروى از هواى نفس از ذكر خودشان بهر سه معنى كه ذكر شد رو گردانند و بعزّت و شرف و نيك نامى خودشان لگد ميزنند اى پيغمبر آيا تو از آنها براى اداء رسالت دستمزدى تقاضا نمودى كه پرداخت آن موجب عدم ايمان آنها شده نه چنين است مزد الهى و رزق او در دنيا و آخرت بهتر است چون توسعه و دوام دارد و او بهترين روزى دهندگان است كه هر كس را بفراخور حال و بدون عوض و غرض روزى ميدهد و آن مزد او است و تو حاجت بمزد آنها ندارى و گفتهاند چون خراج غالبا در ماليات بر اراضى استعمال ميشود مشعر بتوسعه و دوام است لذا نسبت بخدا داده شده بخلاف خرج كه در مقابل دخل است و مبنى بر مضايقه و انقطاع ميباشد كه مناسب با عمل خلق است ولى بعضى در هر دو جا خرج و بعضى در هر دو خراج قرائت نمودهاند و تو آنها را براه راست و دين قويم اسلام دعوت مينمائى و قمّى ره نقل فرموده كه مراد دعوت بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است ولى كسانى كه بآخرت ايمان نياوردهاند از راه راست و دين اسلام و ولايت امام عدول و تجاوز نمودهاند و بضلالت افتادهاند چون ترس از عذاب و شوق بثواب آخرت است كه موجب سلوك در طريق حق ميگردد و اگر ما آنها را مورد ترحّم قرار دهيم و كشف كربه و دفع ضرّ و سختى از آنها نمائيم و قحط و غلا را كه بآن مبتلا هستند رفع كنيم لجاجت ميكنند و امتداد ميدهند بطغيان و سركشى و زياده روى خودشان در انكار و استكبار و عداوت با پيغمبر و اولياء آنسرور و در آنحال باز سرگشته و حيران و متردّد و سرگردان باشند و براه هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 649 | |||
خضوع ننمودند در برابر خداوندشان و تضرّع و زارى و دعا نكردند تا وقتى در ديگرى از عذاب بر وى آنها گشوديم كه اشدّ از سابق بود و آن عذاب قحطى شديد طاقت فرسائى بود كه بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبتلا بآن شدند و كثافات و نجاسات و اطفال خود را خوردند تا آنكه ابو سفيان در مدينه خدمت آنحضرت رسيد و عرضه داشت تو را بخدا و رحميّتى كه ميان ما و شما است قسم ميدهم مگر نگفتى من براى رحمت بر جهانيان مبعوث شدم پدرها را بشمشير كشتى پسرها را بگرسنگى از خدا بخواه كه اين بلا را از ما رفع كند و اين آيات نازل شد چنانچه در جوامع و غيره نقل شده آنگاه آنها در حال عذاب متحيّر و سرگردان و مأيوس از هر خير خواهند بود تا آنكه ثروتمندترين خودشان را بفرستند و خواهش عفو نمايند و بنابراين ضرّ و هر دو عذاب در دنيا بوده و بعضى آنها را اخروى دانستهاند و خلاف ظاهر است و از امام باقر عليه السّلام در مجمع نقل شده كه عذاب شديد اخير در رجعت است و معلوم است كه از لوازم استكانت و تضرّع خضوع و دعا و بلند نمودن دست است لذا در روايات استكانت بخضوع و دعا و تضرّع ببلند نمودن دست در آنحال و در نماز تفسير شده .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) | |||
و محققا كساني که ايمان بآخرت ندارند از صراط مستقيم الهي هر آينه عدول ميكنند و تمايل ميورزند البته كساني که ايمان بآخرت نداشته باشند نه اعتقاد به وجود خدا دارند، زيرا هر که متدين بوجود خداوند باشد آخرت را معترف است حتي مشركين و نه اعتقاد به انبياء دارند و نه بدين و نه بكتاب الهي و نه بدستورات ديني لا مذهب صرف و طبيعي محض و دهري خالص تمام اينها را موهومات ميشمارند لذا ميفرمايد: | |||
(وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ) نكب عدول است و بكلي از صراط مستقيم دور افتاده و در درياي هوي و هوس غرق شده و در پرتگاه زخارف دنيا پرتاب شده که هيچ راه نجاتي ندارد، (بگذار تا بميرد در عين خودپرستي). | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 74)- و نتیجه طبیعی این موضوع همان است که در این آیه باز گو میکند: «و کسانی که به آخرت ایمان ندارند بطور مسلم از این صراط منحرفند» (وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ). | |||
منظور از «صراط» در این آیه همان صراط مستقیم در آیه قبل است. | |||
از آیات فوق ضمنا بخشی از صفات رهبران راه حق روشن میگردد: | |||
آنها همیشه مردمی بودند شناخته شده به نیکیها که در ترویج مکتب حق اصرار میورزند هر چند ناخوشایند گروه کثیری باشد. | |||
دیگر این که آنها در برابر دعوت خویش پاداش مادی نمیطلبند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۵
ترجمه
المؤمنون ٧٣ | آیه ٧٤ | المؤمنون ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَاکِبُونَ»: منحرفان از مسیر.
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون
- تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .
- شرح صفات مؤ منين
- ((خيرات )) در جمله : ((اولئك يسارعون فى الخيرات ...))اعمال صالحه ناشى از اعتقاد حق است .
- بيان اينكه در دين خدا تكليف حرجى نه در اعتقاد و نه درعمل وجود ندارد (لا يكلف الله نفسا الا وسعها)
- فايده وجود نامه اعمال و جواب به شبهه اى كه فخر رازى در اين باره ذكر كرده است .
- اعمال بد مانع از انجام اعمال صالحه است .
- رد عذرهايى كه مشركين براى قبول رسالت پيامبر صلى اللّه عليه و آله آوردند.
- معنائى كه آيه (ولو اتبع الحق اهدائهم لفسدت السموات و الارض ) بيانگر آن است .
- وجه اينكه از قرآن كريم به ((ذكر)) تعبير شده است .
- اشاره به اينكه حق صراط مستقيم است و كافران گريزان از حق ، منحرف از صراط مستقيم هستند.
- بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «73» وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ «74» و قطعاً تو مردم را به راه راست دعوت مىكنى. و همانا كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، از راه راست منحرفند.
نکته ها
«خرج» چيزى كه مصرف مىشود، ولى «خراج» بودجه مستمرى است كه تعيين مىشود.
«نكب» به معناى انحراف و «نكبت»، يعنى دنيا به او پشت كرده و بدبخت شده است. «1»
روزى الهى چون خير است، «فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ» چند مزيّت دارد: بىمنّت، دائمى، زياد و
«1». التحقيق فىكلمات القرآن.
جلد 6 - صفحه 117
مبارك است.
در حديث مىخوانيم: كسانى كه به جاى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ ديگران بروند و رهبرى آنان را بپذيرند، از راه راست منحرفند. «1»
پیام ها
1- در تبليغ دين، نبايد از مردم پولى طلب كرد؛ اگر خود آنها دادند حساب جدايى دارد. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ»
2- مردم در برابر پول خواستن مبلّغ حسّاسيّت دارند. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً»
3- مردم يك بار خرجى مىدهند، ولى خداوند هميشه روزى مىدهد. «خرج- خراج» (با توجّه به تفاوتى كه ميان «خرج» و «خراج» بيان شد)
4- روزى دادن به صورت مستمر، از شئون پروردگار است. «فَخَراجُ رَبِّكَ»
5- خداوند ضامن روزى مبلّغان دين است. «فَخَراجُ رَبِّكَ»
6- واسطههاى رزق، شما را نفريبند. «وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»
7- پيامبر، منادى راه درست است. «إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
8- ايمان به معاد، عامل پايدارى در راه راست و عدمايمان، عامل انحراف است.
«لا يُؤْمِنُونَ- لَناكِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74)
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و بدرستى كه آنانكه تصديق ننمودند به نشأة آخرت و باور نداشتند روز جزا و پاداش اعمال را، عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ:
از آن دين حق و راه راست عدول كنندگان و ميل نمايندگان به گمراهى و باطل.
تبصره: عقول سليمه از عناد و لجاج و انكار، به تأمل و تفكر در دين مقدس اسلام، هر آينه شهادت دهد به استقامت و حقيقت درستى و راستى آن به مرتبهاى كه به هيچ وجه شايبه اعوجاج و توهّم نقصان و قصورى در آن تصور نشود، زيرا احكام تمام جزئيات را به نحو اتم و اكمل داراست؛ و اگر تمام عقلاى عالم جمع شوند بخواهند براى انتظام عالم، قانون جامع كافى وافى جعل كنند نتوانند و تا قيامت به همين عجز باقى هستند. بنابراين خداوند سبحان الزام حجت فرمايد بر كليه مردم در آيات باهرات، زيرا حصر فرموده جهت انكار و اتهام را بين اقسام مذكورهاى و بيان فرمايد كه منكرين پيغمبر و قرآن را هيچ چيز منع ننموده از تصديق و پيروى، سواى كراهت داشتن حق و نخواستن آنچه را كه خير و سعادت و نيكنامى ايشان در آن باشد، و الّا عذرى نخواهند داشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (71) أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (72) وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (73) وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75)
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77)
ترجمه
- و اگر پيروى ميكرد حق خواستههاى آنها را هر آينه تباه شده بود آسمانها و زمين و هر كه در آنها است بلكه داديم بآنها مايه ذكرشان را پس آنانند از ذكرشان روى گردانندگان
آيا درخواست ميكنى از آنها دستمزدى پس مزد پروردگار تو بهتر است و او است بهترين روزى دهندگان
و همانا تو هر آينه ميخوانى آنها را براه راست
و همانا آنانكه نميگروند بآخرت از راه هر آينه بيرون روندگانند
و اگر ترحّم كنيم بر آنها و رفع نمائيم آنچه را بآنها رسيده از سختى هر آينه لجاج كنند در زياده رويشان با آنكه حيران باشند
و بتحقيق گرفتيم آنها را بعذاب پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند
تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند.
تفسير
- در آيه قبل اشاره شد بآنكه جهت اعراض كفار از پيغمبر و قرآن آنستكه دستورات الهى بر حق و طبق مصلحت تامّه عامّه است و آنها ميخواهند بهواى نفس خودشان عمل نمايند لذا قبول نميكنند و خداوند در اين آيه ميفرمايد كه اگر پيروى و متابعت كند حق كه خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او عليهم السلامند
جلد 3 صفحه 648
از هواهاى نفسانى و خواستههاى شهوانى مردم فاسد و تباه شود دستگاه عالم از آسمانها و زمين و موجودات آنها زيرا كه آنها قائم بعدل و اراده حقّند نه قائم بخلق و اهويه آنها و قمّى ره نقل فرموده كه حق پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است و فساد آسمانها وقتى است كه باران نيايد و فساد زمين وقتى است كه نرويد و فساد مردم در اين است بلى خداوند قرآن را براى آنها فرستاده كه موجب تذكّر و مايه تنبّه و بلندى نام آنها است و نيز مشتمل بر ذكر پيشينيانشان كه خودشان تقاضا نموده بودند ميباشد ولى آنها براى پيروى از هواى نفس از ذكر خودشان بهر سه معنى كه ذكر شد رو گردانند و بعزّت و شرف و نيك نامى خودشان لگد ميزنند اى پيغمبر آيا تو از آنها براى اداء رسالت دستمزدى تقاضا نمودى كه پرداخت آن موجب عدم ايمان آنها شده نه چنين است مزد الهى و رزق او در دنيا و آخرت بهتر است چون توسعه و دوام دارد و او بهترين روزى دهندگان است كه هر كس را بفراخور حال و بدون عوض و غرض روزى ميدهد و آن مزد او است و تو حاجت بمزد آنها ندارى و گفتهاند چون خراج غالبا در ماليات بر اراضى استعمال ميشود مشعر بتوسعه و دوام است لذا نسبت بخدا داده شده بخلاف خرج كه در مقابل دخل است و مبنى بر مضايقه و انقطاع ميباشد كه مناسب با عمل خلق است ولى بعضى در هر دو جا خرج و بعضى در هر دو خراج قرائت نمودهاند و تو آنها را براه راست و دين قويم اسلام دعوت مينمائى و قمّى ره نقل فرموده كه مراد دعوت بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است ولى كسانى كه بآخرت ايمان نياوردهاند از راه راست و دين اسلام و ولايت امام عدول و تجاوز نمودهاند و بضلالت افتادهاند چون ترس از عذاب و شوق بثواب آخرت است كه موجب سلوك در طريق حق ميگردد و اگر ما آنها را مورد ترحّم قرار دهيم و كشف كربه و دفع ضرّ و سختى از آنها نمائيم و قحط و غلا را كه بآن مبتلا هستند رفع كنيم لجاجت ميكنند و امتداد ميدهند بطغيان و سركشى و زياده روى خودشان در انكار و استكبار و عداوت با پيغمبر و اولياء آنسرور و در آنحال باز سرگشته و حيران و متردّد و سرگردان باشند و براه هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و
جلد 3 صفحه 649
خضوع ننمودند در برابر خداوندشان و تضرّع و زارى و دعا نكردند تا وقتى در ديگرى از عذاب بر وى آنها گشوديم كه اشدّ از سابق بود و آن عذاب قحطى شديد طاقت فرسائى بود كه بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبتلا بآن شدند و كثافات و نجاسات و اطفال خود را خوردند تا آنكه ابو سفيان در مدينه خدمت آنحضرت رسيد و عرضه داشت تو را بخدا و رحميّتى كه ميان ما و شما است قسم ميدهم مگر نگفتى من براى رحمت بر جهانيان مبعوث شدم پدرها را بشمشير كشتى پسرها را بگرسنگى از خدا بخواه كه اين بلا را از ما رفع كند و اين آيات نازل شد چنانچه در جوامع و غيره نقل شده آنگاه آنها در حال عذاب متحيّر و سرگردان و مأيوس از هر خير خواهند بود تا آنكه ثروتمندترين خودشان را بفرستند و خواهش عفو نمايند و بنابراين ضرّ و هر دو عذاب در دنيا بوده و بعضى آنها را اخروى دانستهاند و خلاف ظاهر است و از امام باقر عليه السّلام در مجمع نقل شده كه عذاب شديد اخير در رجعت است و معلوم است كه از لوازم استكانت و تضرّع خضوع و دعا و بلند نمودن دست است لذا در روايات استكانت بخضوع و دعا و تضرّع ببلند نمودن دست در آنحال و در نماز تفسير شده ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74)
و محققا كساني که ايمان بآخرت ندارند از صراط مستقيم الهي هر آينه عدول ميكنند و تمايل ميورزند البته كساني که ايمان بآخرت نداشته باشند نه اعتقاد به وجود خدا دارند، زيرا هر که متدين بوجود خداوند باشد آخرت را معترف است حتي مشركين و نه اعتقاد به انبياء دارند و نه بدين و نه بكتاب الهي و نه بدستورات ديني لا مذهب صرف و طبيعي محض و دهري خالص تمام اينها را موهومات ميشمارند لذا ميفرمايد:
(وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ) نكب عدول است و بكلي از صراط مستقيم دور افتاده و در درياي هوي و هوس غرق شده و در پرتگاه زخارف دنيا پرتاب شده که هيچ راه نجاتي ندارد، (بگذار تا بميرد در عين خودپرستي).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- و نتیجه طبیعی این موضوع همان است که در این آیه باز گو میکند: «و کسانی که به آخرت ایمان ندارند بطور مسلم از این صراط منحرفند» (وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ).
منظور از «صراط» در این آیه همان صراط مستقیم در آیه قبل است.
از آیات فوق ضمنا بخشی از صفات رهبران راه حق روشن میگردد:
آنها همیشه مردمی بودند شناخته شده به نیکیها که در ترویج مکتب حق اصرار میورزند هر چند ناخوشایند گروه کثیری باشد.
دیگر این که آنها در برابر دعوت خویش پاداش مادی نمیطلبند.
نکات آیه
۱ - بى اعتقادى به جهان آخرت، مهم ترین عامل انحراف و کجروى کافران (و إنّ الذین لایؤمنون بالأخرة عن الصرط لنکبون) «نکوب» (مصدر «ناکبون») به معناى منحرف شدن است; یعنى، کسانى که به آخرت ایمان ندارند، قطعاً از راه راست، سخت منحرف اند. گفتنى است که بیان ایمان به آخرت و اختصاص به ذکر یافتن آن، از میان مسائل گوناگون اعتقادى، بیانگر مطلب فوق است.
۲ - ایمان به معاد و روز جزا، از شاخصه هاى اندیشه اعتقادى ادیان آسمانى (و إنّ الذین لایؤمنون بالأخرة عن الصرط لنکبون)
۳ - ایمان به آخرت، اهرم پایبندى انسان به ارزش هاى الهى و صراط مستقیم (و إنّک لتدعوهم إلى صرط مستقیم . و إنّ الذین لایؤمنون بالأخرة عن الصرط لنکبون)
۴ - ابتلا به کجى ها و ضد ارزش ها، نتیجه حتمى و جدا نشدنى عدم باور به آخرت و روز جزا (و إنّ الذین لایؤمنون بالأخرة عن الصرط لنکبون)
موضوعات مرتبط
- آخرت: آثار تکذیب آخرت ۱، ۴
- ادیان: تعالیم ادیان ۲
- ارزشها: استقامت در ارزشها ۳
- ایمان: آثار ایمان به آخرت ۳; ایمان به قیامت ۲; ایمان به معاد ۲
- جهان بینى: جهان بینى وایدئولوژى ۲
- صراط مستقیم: استقامت در صراط مستقیم ۳
- کافران: عوامل گمراهى کافران ۱
- گمراهى: عوامل گمراهى ۴