المؤمنون ٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[الأحزاب ٣٥ | إِنَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ وَ...]] (۰)   
[[الأحزاب ٣٥ | إِنَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ وَ...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:'''
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>
ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.<ref> المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.</ref>
و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.<ref> تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.</ref>
شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
خط ۴۸: خط ۶۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»
و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مى‌كنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمى‌شوند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»
إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ‌: مگر بر زنهاى خودشان كه بر ايشان عقد بسته‌اند، أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ‌: يا بر زنانى كه مالك شدند دستهاى ايشان. مراد ملك يمين و كنيز باشند. فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ‌: پس بدرستى كه ايشان غير ملامت شوندگان، يعنى به وطى اين دو نوع مذمت و ملامت نشوند، زيرا شرع مقدس اسلام به اين دو سبب حلال فرموده: يكى عقد به دوام، يا متعه و ديگر به ملك يمين.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»
ترجمه‌
- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌
آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌
و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌
و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌
و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌
مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌
پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌
و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه ايشانند وارثان‌
آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.
تفسير
- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در
----
جلد 3 صفحه 629
مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند
----
جلد 3 صفحه 630
و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا
----
جلد 3 صفحه 631
خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِلاّ عَلي‌ أَزواجِهِم‌ أَو ما مَلَكَت‌ أَيمانُهُم‌ فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ «6»
مگر ‌بر‌ زوج‌هاي‌ ‌خود‌ ‌ يا ‌ كساني‌ ‌که‌ ‌به‌ ملك‌ يمين‌ مالك‌ شده‌اند ‌که‌ كنيزان‌ باشند، بعضي‌ گفتند، ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ قبل‌ اختصاص‌ دارد ‌به‌ رجال‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ رجال‌ ‌اگر‌ ‌به‌ ملك‌ يمين‌ مالك‌ شدند مي‌توانند نزد كنيزان‌ ‌خود‌ بروند و اما نساء ‌اگر‌ مالك‌ عبيد شدند نزد غلام‌ ‌خود‌ نميتوانند بروند و ‌اينکه‌ اشكال‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ صورت‌ ‌هم‌ وارد ‌است‌ زيرا رجال‌ ‌هم‌ نمي‌توانند نزد غلام‌ ‌خود‌ بروند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ لواط كنند و ‌ما مي‌گوييم‌ ‌که‌ آيه قبل‌ مطلق‌ ‌است‌.
غاية الامر ‌اينکه‌ ‌آيه‌ فقط استثناء مي‌كند ‌که‌ زنها و كنيزان‌ نبايد حفظ فروج‌ كنند ‌از‌ شوهرها و مواليان‌ ‌خود‌ ‌از‌ رجال‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ مالك‌ ‌آنها‌ زن‌ ‌باشد‌ كنيز ‌هم‌ ميتواند نزد مالكه‌ ‌خود‌ برود، بلي‌ زن‌ مطلقا بزن‌ ‌تا‌ اندازه محرم‌ ‌است‌ ‌که‌ صورت‌ و بدن‌ ‌را‌ نبايد حفظ كنند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ بزنهاي‌ ديگر ‌باشد‌، و اما عورت‌ ‌را‌ فقط ‌به‌ شوهر و مولاي‌ ‌خود‌ محرم‌ هست‌ ‌که‌ نبايد حفظ كند، و اما بزنهاي‌ ديگر ‌حتي‌ مادر و دختر و خواهر و ساير اقوام‌ ‌حتي‌ ‌از‌ كنيز ‌خود‌ بايد حفظ كند بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مي‌گوئيم‌ زن‌ و شوهر ‌هر‌ دو بعورت‌ ديگري‌ محرم‌ هستند ‌که‌ نزديك‌ ديگر بروند و همچنين‌ مولي‌ و كنيز ‌هر‌ دو بيك‌ ديگر محرم‌ هستند مشروط باين‌ ‌که‌ كنيز شوهر نداشته‌ ‌باشد‌، ‌ يا ‌ ‌در‌ عده شوهر نباشد، بلكه‌ بسا شوهر و زن‌ ‌هم‌ حرام‌ ‌است‌ نزديك‌ ‌هم‌ بروند مثل‌ حال‌ حيض‌ و نفاس‌ و ‌در‌ حال‌ احرام‌ و ‌در‌ مورد لعان‌ ‌تا‌
جلد 13 - صفحه 360
كفاره‌ نداده‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مي‌گوئيم‌ ‌در‌ موضوع‌ حج‌ ‌تا‌ طواف‌ نساء و نماز ‌آن‌ نشده‌ نزد زنهاي‌ ‌خود‌ حرام‌ ‌است‌ و اولاد حرام‌زاده‌ مي‌شود، و عامه‌ طواف‌ نساء ندارند چون‌ خليفه‌ ثاني‌ ‌گفت‌: (متعتان‌ كانتا ‌في‌ عهد ‌رسول‌ اللّه‌ محلّلتان‌ و انا احرّمهما و اعاقب‌ عليهما).
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 6)- «و تنها آمیزش جنسی به همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره گیری از آنان ملامت نمی‌شوند» (إِلَّا عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۰


ترجمه

تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره‌گیری از آنان ملامت نمی‌شوند؛

مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه مالك آنها شده‌اند كه در اين صورت بر آنان ملامتى نيست
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.
مگر بر جفتهاشان (که زنان عقدی آنها باشند) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچ‌گونه ملامتی (در مباشرت این زنان) بر آنها نیست.
مگر در [کام جویی از] همسران یا کنیزانشان، که آنان [در این زمینه] مورد سرزنش نیستند.
جز بر همسران يا كنيزان خويش، كه در نزديكى با آنان مورد ملامت قرار نمى‌گيرند؛
مگر در مورد زنانشان یا ملک یمینشان، که در این صورت نکوهیده نیستند
مگر بر همسران يا كنيزان خويش، كه [براى آميزش با آنان‌] سرزنش نشوند،
مگر از همسران یا کنیزان خود، که در این صورت جای ملامت ایشان نیست.
مگر بر همسرانشان یا دستاوردشان (مانند کنیزان که) بی‌گمان بر آنان نکوهشی نیست.
مگر بر همسران خود یا آنچه دارا است دستهای ایشان که ایشانند نانکوهیدگان‌


المؤمنون ٥ آیه ٦ المؤمنون ٧
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَی»: در اینجا به معنی (عَنْ) است. «ما»: به معنی (مَنْ) و برای ذوی‌العقول است. «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ»: مُلک یمین، کنیزان مراد است (نگا: نساء / و و ). کنیز در گذشته بوده است و مرد می‌توانسته است از میان کنیزان خود کسانی را به همسری گیرد. اسلام در جنگ مشروع اجازه داده است مسلمانان از دشمنان برده بگیرند اگر دشمنان از میان مسلمانان مردمان را برده کنند. در غیر این صورت مسلمانان کسی را برده و کنیز نمی‌کنند (نگا: تفسیرالمنتخب).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۱]

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.[۲]

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.[۳]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»

و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مى‌كنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمى‌شوند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»

إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ‌: مگر بر زنهاى خودشان كه بر ايشان عقد بسته‌اند، أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ‌: يا بر زنانى كه مالك شدند دستهاى ايشان. مراد ملك يمين و كنيز باشند. فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ‌: پس بدرستى كه ايشان غير ملامت شوندگان، يعنى به وطى اين دو نوع مذمت و ملامت نشوند، زيرا شرع مقدس اسلام به اين دو سبب حلال فرموده: يكى عقد به دوام، يا متعه و ديگر به ملك يمين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»

ترجمه‌

- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌

آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌

و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌

و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌

و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌

مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌

و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه ايشانند وارثان‌

آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.

تفسير

- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در


جلد 3 صفحه 629

مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند


جلد 3 صفحه 630

و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا


جلد 3 صفحه 631

خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلاّ عَلي‌ أَزواجِهِم‌ أَو ما مَلَكَت‌ أَيمانُهُم‌ فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ «6»

مگر ‌بر‌ زوج‌هاي‌ ‌خود‌ ‌ يا ‌ كساني‌ ‌که‌ ‌به‌ ملك‌ يمين‌ مالك‌ شده‌اند ‌که‌ كنيزان‌ باشند، بعضي‌ گفتند، ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ قبل‌ اختصاص‌ دارد ‌به‌ رجال‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ رجال‌ ‌اگر‌ ‌به‌ ملك‌ يمين‌ مالك‌ شدند مي‌توانند نزد كنيزان‌ ‌خود‌ بروند و اما نساء ‌اگر‌ مالك‌ عبيد شدند نزد غلام‌ ‌خود‌ نميتوانند بروند و ‌اينکه‌ اشكال‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ صورت‌ ‌هم‌ وارد ‌است‌ زيرا رجال‌ ‌هم‌ نمي‌توانند نزد غلام‌ ‌خود‌ بروند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ لواط كنند و ‌ما مي‌گوييم‌ ‌که‌ آيه قبل‌ مطلق‌ ‌است‌.

غاية الامر ‌اينکه‌ ‌آيه‌ فقط استثناء مي‌كند ‌که‌ زنها و كنيزان‌ نبايد حفظ فروج‌ كنند ‌از‌ شوهرها و مواليان‌ ‌خود‌ ‌از‌ رجال‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ مالك‌ ‌آنها‌ زن‌ ‌باشد‌ كنيز ‌هم‌ ميتواند نزد مالكه‌ ‌خود‌ برود، بلي‌ زن‌ مطلقا بزن‌ ‌تا‌ اندازه محرم‌ ‌است‌ ‌که‌ صورت‌ و بدن‌ ‌را‌ نبايد حفظ كنند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ بزنهاي‌ ديگر ‌باشد‌، و اما عورت‌ ‌را‌ فقط ‌به‌ شوهر و مولاي‌ ‌خود‌ محرم‌ هست‌ ‌که‌ نبايد حفظ كند، و اما بزنهاي‌ ديگر ‌حتي‌ مادر و دختر و خواهر و ساير اقوام‌ ‌حتي‌ ‌از‌ كنيز ‌خود‌ بايد حفظ كند بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مي‌گوئيم‌ زن‌ و شوهر ‌هر‌ دو بعورت‌ ديگري‌ محرم‌ هستند ‌که‌ نزديك‌ ديگر بروند و همچنين‌ مولي‌ و كنيز ‌هر‌ دو بيك‌ ديگر محرم‌ هستند مشروط باين‌ ‌که‌ كنيز شوهر نداشته‌ ‌باشد‌، ‌ يا ‌ ‌در‌ عده شوهر نباشد، بلكه‌ بسا شوهر و زن‌ ‌هم‌ حرام‌ ‌است‌ نزديك‌ ‌هم‌ بروند مثل‌ حال‌ حيض‌ و نفاس‌ و ‌در‌ حال‌ احرام‌ و ‌در‌ مورد لعان‌ ‌تا‌

جلد 13 - صفحه 360

كفاره‌ نداده‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مي‌گوئيم‌ ‌در‌ موضوع‌ حج‌ ‌تا‌ طواف‌ نساء و نماز ‌آن‌ نشده‌ نزد زنهاي‌ ‌خود‌ حرام‌ ‌است‌ و اولاد حرام‌زاده‌ مي‌شود، و عامه‌ طواف‌ نساء ندارند چون‌ خليفه‌ ثاني‌ ‌گفت‌: (متعتان‌ كانتا ‌في‌ عهد ‌رسول‌ اللّه‌ محلّلتان‌ و انا احرّمهما و اعاقب‌ عليهما).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- «و تنها آمیزش جنسی به همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره گیری از آنان ملامت نمی‌شوند» (إِلَّا عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ).

نکات آیه

۱ - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان، جز از همسر و کنیز خویش (و الذین هم لفروجهم حفظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملکت أیمنهم) استثنا در آیه فوق، استثناى مفرغ (خالى از مستثنى منه) است. با توجه به این که حذف «مستثنى منه» در کلام موجب، جایز نیست، حذف آن در آیه بالا، بدان جهت است که «حافظون» متضمن معناى نفى است; یعنى، «لایرسلونها على أحد إلاّ على أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم; مؤمنان در آمیزش با احدى، خود را آزاد و رها نمى سازند; مگر با همسران خود یا کنیزانى که در تملک آنان قرار دارند».

۲ - ازدواج یا تملک کنیزان، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى (و الذین هم لفروجهم حفظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملکت أیمنهم)

۳ - ارضاى غرایز جنسى به گونه اى مشروع (اختیار همسر یا تملک کنیز)، امرى مقبول و مورد پذیرش اسلام (إلاّ على أزوجهم ... فإنّهم غیر ملومین)

۴ - ارضاى غرایز جنسى حتى از راه آمیزش با همسر و یا کنیز خود، مورد ملامت در بینش برخى از مردم عصر بعثت (فإنّهم غیر ملومین) تعبیر «غیر ملومین» (نکوهیده نیستند)، مى تواند تعریض به اندیشه رهبانانى باشد که هرگونه ارضاى غرایز جنسى را، منافى با مقامات معنوى مى پنداشتند.

موضوعات مرتبط

  • آمیزش: سرزنش آمیزش در صدراسلام ۴
  • احکام ۲:
  • ازدواج : آثار ازدواج ۲; مشروعیت ازدواج ۳
  • روابط جنسى: محدوده روابط جنسى ۱، ۲
  • عفت: اهمیت عفت ۱
  • غریزه جنسى: روش ارضاى غریزه جنسى ۳; سرزنش ارضاى غریزه جنسى در صدراسلام ۴
  • کنیز: آثار تملک کنیز ۲; آمیزش با کنیز ۱; مشروعیت تملک کنیز ۳
  • مردم: بینش مردم صدر اسلام ۴
  • همسر: آمیزش با همسر ۱

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
  3. تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.