المؤمنون ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[فصلت ٦ | قُلْ‌ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ‌...]] (۰)   
[[فصلت ٦ | قُلْ‌ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ‌...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:'''
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>
ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.<ref> المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.</ref>
و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.<ref> تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.</ref>
شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link1 | آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱#link2 | معناى ((فلاح )) و ((ايمان واقعى ))]]
خط ۵۱: خط ۶۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲#link17 | (در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۶#link115 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»
و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مى‌پردازند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»
توصيف سوم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ‌: و آنانكه ايشان بجا آورنده‌اند زكات را، يعنى زكات مال را بدهند، چون بر ايشان واجب شود.
على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: من منع قيراطا من الزكاة فليس هو بمؤمن و لا مسلم و لا كرامة. هر كه منع نمايد قيراطى از زكات را، پس نيست او مؤمن و نه مسلم و كرامتى ندارد.
نفى ايمان و اسلام در صورتى است كه منع از روى انكار باشد كه موجب كفر شود «4»، زيرا زكات ضرورى دين و منكر آن كافر است.
----
«1». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 88.
«2». ارشاد شيخ مفيد ص 157 من كلماته فى الحكمة و الموعظه.
«3». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 99.
«4». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 88.
جلد 9 - صفحه 111
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»
ترجمه‌
- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌
آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌
و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌
و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌
و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌
مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌
پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌
و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه ايشانند وارثان‌
آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.
تفسير
- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در
----
جلد 3 صفحه 629
مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند
----
جلد 3 صفحه 630
و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا
----
جلد 3 صفحه 631
خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِين‌َ هُم‌ لِلزَّكاةِ فاعِلُون‌َ «4»
زكاة ‌به‌ نه‌ چيز تعلق‌ مي‌گيرد غلّات‌ اربعه‌ انعام‌ ثلاثه‌ نقدين‌ و ‌هر‌ كدام‌ حد نصابي‌ دارد و وقت‌ اداء و مقدار اداء ‌که‌ ‌در‌ فقه‌ متعرض‌ شده‌اند، بلكه‌ بيك‌ عنايتي‌ مي‌توان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ شامل‌ جميع‌ صدقات‌ واجبه‌ و مندوبه‌، بلكه‌ جميع‌ احسان‌هاي‌ مالي‌ ‌از‌ اطعام‌ و كفارات‌ و دست‌گيري‌ ‌از‌ بيچارگان‌ و بذل‌ ‌در‌ راه‌ دين‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ و صرف‌ مجاهدين‌ و طلاب‌ علوم‌ دينيه‌ و نجات‌ مظلومين‌ ميشود بلكه‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ زكاة جوارح‌ ‌است‌ زكاة چشم‌ و گوش‌ و زبان‌ و دست‌ و پا و قوه‌ و قدرت‌ و كليه‌ نعم‌ الهيه‌ ‌حتي‌ بذل‌ علم‌ زكاة علم‌ ‌است‌.
358
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 4)- سپس به سومین صفت مؤمنان راستین که جنبه اجتماعی و مالی دارد اشاره کرده، می‌گوید: «آنها که زکات را انجام می‌دهند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۰


ترجمه

و آنها که زکات را انجام می‌دهند؛

و آنان كه زكات مى‌پردازند
و آنان كه زكات مى‌پردازند،
و آنان که زکات (مال خود را به فقرا) می‌دهند.
و آنان که پرداخت کننده زکات اند،
و آنان كه زكات را مى‌پردازند،
و کسانی که زکات می‌پردازند
و آنان كه زكات [مال خويش‌] را دهنده‌اند،
و کسانیند که زکات مال بدر می‌کنند.
و کسانی که ایشان برای زکات، فاعلان (و کارگزاران)اند.
و آنانکه هستند زکات را کنندگان‌


المؤمنون ٣ آیه ٤ المؤمنون ٥
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَاعِلُونَ»: انجام دهندگان. در اینجا پرداخت کنندگان مراد است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۱]

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه ۲ نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.[۲]

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه ۲ نازل گردیده.[۳]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه ۲ نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مى‌پردازند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

توصيف سوم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ‌: و آنانكه ايشان بجا آورنده‌اند زكات را، يعنى زكات مال را بدهند، چون بر ايشان واجب شود.

على بن ابراهيم قمى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: من منع قيراطا من الزكاة فليس هو بمؤمن و لا مسلم و لا كرامة. هر كه منع نمايد قيراطى از زكات را، پس نيست او مؤمن و نه مسلم و كرامتى ندارد.

نفى ايمان و اسلام در صورتى است كه منع از روى انكار باشد كه موجب كفر شود «4»، زيرا زكات ضرورى دين و منكر آن كافر است.


«1». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 88.

«2». ارشاد شيخ مفيد ص 157 من كلماته فى الحكمة و الموعظه.

«3». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 99.

«4». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 88.

جلد 9 - صفحه 111


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»

ترجمه‌

- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌

آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌

و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌

و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌

و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌

مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌

و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه ايشانند وارثان‌

آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.

تفسير

- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در


جلد 3 صفحه 629

مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند


جلد 3 صفحه 630

و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا


جلد 3 صفحه 631

خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ هُم‌ لِلزَّكاةِ فاعِلُون‌َ «4»

زكاة ‌به‌ نه‌ چيز تعلق‌ مي‌گيرد غلّات‌ اربعه‌ انعام‌ ثلاثه‌ نقدين‌ و ‌هر‌ كدام‌ حد نصابي‌ دارد و وقت‌ اداء و مقدار اداء ‌که‌ ‌در‌ فقه‌ متعرض‌ شده‌اند، بلكه‌ بيك‌ عنايتي‌ مي‌توان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ شامل‌ جميع‌ صدقات‌ واجبه‌ و مندوبه‌، بلكه‌ جميع‌ احسان‌هاي‌ مالي‌ ‌از‌ اطعام‌ و كفارات‌ و دست‌گيري‌ ‌از‌ بيچارگان‌ و بذل‌ ‌در‌ راه‌ دين‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ و صرف‌ مجاهدين‌ و طلاب‌ علوم‌ دينيه‌ و نجات‌ مظلومين‌ ميشود بلكه‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ زكاة جوارح‌ ‌است‌ زكاة چشم‌ و گوش‌ و زبان‌ و دست‌ و پا و قوه‌ و قدرت‌ و كليه‌ نعم‌ الهيه‌ ‌حتي‌ بذل‌ علم‌ زكاة علم‌ ‌است‌.

358

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- سپس به سومین صفت مؤمنان راستین که جنبه اجتماعی و مالی دارد اشاره کرده، می‌گوید: «آنها که زکات را انجام می‌دهند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ).

نکات آیه

۱ - رسیدن به رستگارى اخروى، در گرو پرداخت زکات است. (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم للزکوة فعلون)

۲ - مؤمنان راستین، آنانى اند که زکات مال را همواره مى پردازند. (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم للزکوة فعلون)

۳ - پرداخت زکات، توصیه اى الهى به اهل ایمان (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم للزکوة فعلون)

۴ - امتناع از پرداخت زکات، نشانه ضعف ایمان و مایه حرمان از رستگارى اخروى است. (قد أفلح المؤمنون ... و الذین هم للزکوة فعلون)

۵ - پرداخت زکات، مایه رشد سرمایه و ازدیاد ثروت (و الذین هم للزکوة فعلون) «زکات» از مصدر «زُکُوّ» مشتق است. «زکو» هم به معناى نمو و ازدیاد مى آید و هم به معناى پاکى و طهارت. بنابراین مى توان گفت: انفاق مال، بدان جهت که مایه رشد و ازدیاد سرمایه است و یا طهارت جان و سلامت نفس انفاق کننده را در پى دارد، زکات نامیده شده است.

۶ - پرداخت زکات، مایه طهارت جان و سلامت روان است. (و الذین هم للزکوة فعلون)

موضوعات مرتبط

  • اقتصاد: عوامل رشد اقتصادى ۵
  • ایمان: نشانه هاى ضعف ایمان ۴
  • تزکیه: عوامل تزکیه ۶
  • ثروت: عوامل ازدیاد ثروت ۵
  • خدا: توصیه هاى خدا ۳
  • رستگارى: زمینه رستگارى اخروى ۱; عوامل محرومیت از رستگارى اخروى ۴
  • زکات: آ ثار اخروى زکات ۱; آثار اقتصادى زکات ۵; آثار ترک زکات۴۲; آثار روانى زکات ۶; اهمیت زکات ۳
  • مؤمنان: توصیه به مؤمنان ۳; زکات مؤمنان ۲; صفات مؤمنان ۲; عمل به تکلیف مؤمنان ۲

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
  3. تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.