طه ٧٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link171 | آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link171 | آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link172 | بيان ريشه اعتقادى اين سؤ ال فرعون كه گفت :((فمن ربكما يا موسى ((]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link172 | بيان ريشه اعتقادى اين سؤ ال فرعون كه گفت :((فمن ربكما يا موسى ((]] | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۰#link194 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۰#link194 | بحث روايتى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۷#link135 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۷#link135 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «74» | |||
همانا هركسكه گناهكار ومجرم نزد پروردگار خود بيايد، پس براى او جهنّمى است كه نه در آن مىميرد (تا رهايى يابد) ونه (با خوشى) زندگى مىكند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74) | |||
بعد از آن خداوند سبحان مىفرمايد: | |||
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً: بدرستى كه شأن چنين است هر كه بيايد نزد پروردگار خود در حالتى كه مشرك باشد، يعنى هر كه بر كفر و شرك بميرد و در محكمه حساب و جزا كه روز قيامت است حاضر شود. فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ: پس بتحقيق براى او است جهنم از جهت پاداش. لا يَمُوتُ فِيها: نميرد در آن تا راحت شود از عذاب. وَ لا يَحْيى: و زندگى و آسودگى نيابد بلكه به انواع عقاب دائما معذب باشد. نزد بعضى تتمه كلام سحره است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (71) | |||
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76) | |||
ترجمه | |||
پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى | |||
گفتيم مترس همانا توئى برتر | |||
و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساختهاند همانا آنچه را ساختهاند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد | |||
پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى | |||
گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سختتر است از جهت عذاب و پايندهتر | |||
گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كنندهئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا | |||
همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پايندهتر | |||
محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند | |||
و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه، | |||
بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد.. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 515 | |||
تفسير | |||
پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مىبلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نمودهاند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمىبيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مىبرم و شما را مىآويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوامتر است گفتهاند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمىكنيم رضاى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 516 | |||
تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقىتر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعهاى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّهُ مَن يَأتِ رَبَّهُ مُجرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحيي (74) | |||
شان چنين است محقّقا كسي که بيايد فرداي محشر نزد پروردگارش در حالتي که مجرم و گنهكار باشد پس محقّقا از براي او جهنّم است نه ميميرد در جهنم | |||
جلد 13 - صفحه 65 | |||
و نه زنده ميشود. | |||
(إِنَّهُ مَن يَأتِ رَبَّهُ مُجرِماً) بعضي گفتند كلام سحره است و بعضي گفتند كلام سحره تمام شد اينکه جمله مستقله است خداوند خبر ميدهد و مراد از يات ربّه آمدن در صحراي محشر پاي محكمه سؤال و جواب نه آنچه مجسّمه گفتند که خدا ميآيد و بر تخت خود مينشيند و مؤمنين او را مشاهده ميكنند و كفّار محروم هستند و مراد از مجرم غير مؤمن است که از قابليّت تفضّل افتاده چه مشرك باشد يا كافر يا معاند يا ضالّ يا مبدع يا منكر بعض ضروريات دين يا مذهب باشد و بالجمله بيايمان از دنيا رود و اما مؤمن گنهكار اگر چه استحقاق عذاب دارد لكن قابل تفضّل و مغفرت و شفاعت هست و اميد نجات در او هست. | |||
(فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ) لام اختصاص است که جهنّم اختصاص دارد بغير مؤمن مقصّر و امّا قاصر از كفّار مثل اطفال و مجانين و كساني که دست رس ندارند استحقاق جهنّم ندارند و لياقت بهشت که خاص اهل ايمان است هم ندارند آنها را خداوند در محلّي قرار ميدهد و زندگاني مختصري براي آنها فراهم ميكند. | |||
(لا يَمُوتُ فِيها) ديگر مرگ نيست مخلّد در عذاب ابد الآباد هستند حتي تمنّاي مرگ ميكنند چنانچه دارد بمالك جهنّم ميگويند (وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ) زخرف آيه 77 (عليهبهوَ قالَ الَّذِينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنّا يَوماً مِنَ العَذابِ قالُوا أَ وَ لَم تَكُ تَأتِيكُم رُسُلُكُم بِالبَيِّناتِ قالُوا بَلي قالُوا فَادعُوا وَ ما دُعاءُ الكافِرِينَ إِلّا فِي ضَلالٍ) مؤمن آيه 52 و 53. | |||
(وَ لا يَحيي) حياتي که از او لذّت برند و افعال آنها تحت اختيار آنها باشد و قدرت داشته باشند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 74)- ساحران سپس چنین ادامه دادند: اگر ما ایمان آوردهایم دلیلش روشن است «چرا که هر کس (بیایمان و) گنهکار در محضر پروردگار در قیامت بیاید آتش سوزان دوزخ برای اوست» (إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ). | |||
و مصیبت بزرگ او در دوزخ این است که «نه میمیرد و نه زنده میشود» (لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی). بلکه دائما در میان مرگ و زندگی دست و پا میزند، حیاتی که از مرگ تلختر و مشقت بارتر است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۲
ترجمه
طه ٧٣ | آیه ٧٤ | طه ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّهُ»: کار و بار چنین است. واژه (هُ) ضمیر شأن است. «مُجْرِماً»: بزهکارانه. به قرینه واژه (مُؤْمِن) در آیه بعدی و بسیاری از آیات دیگر، مراد از مُجْرِم، کافر و بیایمان است (نگا: اعراف / ، فرقان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ... (۱) وَ نَادَوْا يَا مَالِکُ لِيَقْضِ... (۱) ثُمَ لاَ يَمُوتُ فِيهَا وَ لاَ يَحْيَى (۲) وَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ... (۱)
وَ مَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ... (۲) وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (۰) الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى (۰)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه
- بيان ريشه اعتقادى اين سؤ ال فرعون كه گفت :((فمن ربكما يا موسى ((
- توضيحى پيرامون مذهب بت پرستان ديدگاه آنان درباره خدا و روششان در اتخاذ آلهه وارباب ۲۲۸
- اقوال مختلفى كه درباره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است
- توضيح نكات و دقائق جواب موسى (عليه السلام ) كه در قالب برهان خلق و هدايت همه چيز رب العالمين را معرفى نمود
- بيان تناسب جواب موسى (ع ) با مقضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسرين در معناىآيه
- سؤ ال ديگر فرعون : ((فما بال القرون الاولى (( كه معاد را استعباد كره زير سؤال مى برد
- پاسخ موسى (ع ) از استعباد فرعون امر معاد را
- معناى ذيل آيه ((لا يضل ربى و لا ينسى (( و ارتباط آن با صدر آيه
- تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن
- گفتگو به متهم ساختن موسى (عليه السلام ) به توطئه و ساحرى منجر مى شود...
- موعظه موسى (عليه السلام ) به فرعون و فرعونيان در نهى از بت پرستى
- بازتاب اندرز موسى (عليه السلام ) و عكسالعمل مردم در برابر آن
- مشاوره فرعون با ايادى خود و اتخاذ تصميمهاى محرمانه
- ترغيب و ترهيب مردم توسط فرعون در مقابله با دعوت موسى (ع )
- روياروئى موسى (ع ) با ساحران در روز موعود
- معناى جمله :((فاوجس فى نفسه خيفه موسى (( و وجوهى كه درباره مقصود از نگران شدن موسى (عليه السلام ) بعد از مشاهده سحر ساحران گفته شده است
- غلبه موسى (عليه السلام ) به ساحران و ايمان آوردن آنان
- ساحران در برابر عظمت آيت الهى به سجده افتادند
- عكس العمل فرعون در برابر ايمان آوردن ساحران بخداىمتعال
- جواب بليغ مؤ منان حاكى از تحول فكرى و معنوى آنان بعد از ايمان مى باشد
- فرعون و ساحران ، و دو ديدگاه مختلف مادى و الهى
- دنباله پاسخ ساحران كه از توبه حقيقى آنان حكايت مى كند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «74»
همانا هركسكه گناهكار ومجرم نزد پروردگار خود بيايد، پس براى او جهنّمى است كه نه در آن مىميرد (تا رهايى يابد) ونه (با خوشى) زندگى مىكند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74)
بعد از آن خداوند سبحان مىفرمايد:
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً: بدرستى كه شأن چنين است هر كه بيايد نزد پروردگار خود در حالتى كه مشرك باشد، يعنى هر كه بر كفر و شرك بميرد و در محكمه حساب و جزا كه روز قيامت است حاضر شود. فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ: پس بتحقيق براى او است جهنم از جهت پاداش. لا يَمُوتُ فِيها: نميرد در آن تا راحت شود از عذاب. وَ لا يَحْيى: و زندگى و آسودگى نيابد بلكه به انواع عقاب دائما معذب باشد. نزد بعضى تتمه كلام سحره است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (71)
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)
ترجمه
پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى
گفتيم مترس همانا توئى برتر
و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساختهاند همانا آنچه را ساختهاند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد
پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى
گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سختتر است از جهت عذاب و پايندهتر
گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كنندهئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا
همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پايندهتر
محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند
و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه،
بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد..
جلد 3 صفحه 515
تفسير
پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مىبلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نمودهاند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمىبيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مىبرم و شما را مىآويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوامتر است گفتهاند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمىكنيم رضاى
جلد 3 صفحه 516
تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقىتر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعهاى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُ مَن يَأتِ رَبَّهُ مُجرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحيي (74)
شان چنين است محقّقا كسي که بيايد فرداي محشر نزد پروردگارش در حالتي که مجرم و گنهكار باشد پس محقّقا از براي او جهنّم است نه ميميرد در جهنم
جلد 13 - صفحه 65
و نه زنده ميشود.
(إِنَّهُ مَن يَأتِ رَبَّهُ مُجرِماً) بعضي گفتند كلام سحره است و بعضي گفتند كلام سحره تمام شد اينکه جمله مستقله است خداوند خبر ميدهد و مراد از يات ربّه آمدن در صحراي محشر پاي محكمه سؤال و جواب نه آنچه مجسّمه گفتند که خدا ميآيد و بر تخت خود مينشيند و مؤمنين او را مشاهده ميكنند و كفّار محروم هستند و مراد از مجرم غير مؤمن است که از قابليّت تفضّل افتاده چه مشرك باشد يا كافر يا معاند يا ضالّ يا مبدع يا منكر بعض ضروريات دين يا مذهب باشد و بالجمله بيايمان از دنيا رود و اما مؤمن گنهكار اگر چه استحقاق عذاب دارد لكن قابل تفضّل و مغفرت و شفاعت هست و اميد نجات در او هست.
(فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ) لام اختصاص است که جهنّم اختصاص دارد بغير مؤمن مقصّر و امّا قاصر از كفّار مثل اطفال و مجانين و كساني که دست رس ندارند استحقاق جهنّم ندارند و لياقت بهشت که خاص اهل ايمان است هم ندارند آنها را خداوند در محلّي قرار ميدهد و زندگاني مختصري براي آنها فراهم ميكند.
(لا يَمُوتُ فِيها) ديگر مرگ نيست مخلّد در عذاب ابد الآباد هستند حتي تمنّاي مرگ ميكنند چنانچه دارد بمالك جهنّم ميگويند (وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ) زخرف آيه 77 (عليهبهوَ قالَ الَّذِينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنّا يَوماً مِنَ العَذابِ قالُوا أَ وَ لَم تَكُ تَأتِيكُم رُسُلُكُم بِالبَيِّناتِ قالُوا بَلي قالُوا فَادعُوا وَ ما دُعاءُ الكافِرِينَ إِلّا فِي ضَلالٍ) مؤمن آيه 52 و 53.
(وَ لا يَحيي) حياتي که از او لذّت برند و افعال آنها تحت اختيار آنها باشد و قدرت داشته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- ساحران سپس چنین ادامه دادند: اگر ما ایمان آوردهایم دلیلش روشن است «چرا که هر کس (بیایمان و) گنهکار در محضر پروردگار در قیامت بیاید آتش سوزان دوزخ برای اوست» (إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ).
و مصیبت بزرگ او در دوزخ این است که «نه میمیرد و نه زنده میشود» (لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی). بلکه دائما در میان مرگ و زندگی دست و پا میزند، حیاتی که از مرگ تلختر و مشقت بارتر است.
نکات آیه
۱ - آنان که با کفر به پروردگار خویش، در قیامت حاضر شوند، بى تردید اهل دوزخ خواهند بود. (إنّه من یأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم ) «جرم» در این آیه - به قرینه آیه بعد - به معناى کفر است; زیرا در آیه بعد آمده است: «و من یأته مؤمناً ...».
۲ - کفر، جرم و گناه است و کافران مجرم و دوزخى اند. (إنّه من یأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم ) لام در «له جهنّم» بر استحقاق دلالت مى کند.
۳ - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن، مایه تحکیم ایمان در قلب ساحران فرعون (إنّا ءامنّا بربّنا ... إنّه من یأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم ) جمله «إنّه من یأت...» تعلیل براى محتواى آیه قبل است.
۴ - ایمان و توبه، موجب بخشش گناهان، قبل از حضور در پیشگاه خداوند است. (إنّا ءامنّا بربّنا لیغفر ... إنّه من یأت ربّه مجرمًا )
۵ - قیامت، روز حضور همگان در پیشگاه خداوند (إنّه من یأت ربّه مجرمًا ) به قرینه آیه بعد (و من یأته مؤمناً)، حضور در قیامت همگانى است.
۶ - جزاى اعمال، پرتویى از ربوبیت خداوند است. (إنّه من یأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم )
۷ - دوزخیان در دوزخ نخواهند مرد - تا عذاب را درک نکنند - و نه مانند زندگان خواهند بود. (فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیى ) مراد از «حیاة» در «لایحیى» به قرینه «لایموت فیها» حیاتى است که بر مرگ ترجیح داشته باشد و حیات اهل دوزخ، چون مایه افزایش عذاب است، از مرگ - که پایان دهنده عذاب است - ناگوارتر و منفورتر مى باشد.
۸ - عذاب دوزخ جاودان است و کافران در آن مخلد خواهند بود. (لایموت فیها )
۹ - عذاب جهنم، عذابى سخت و غیر قابل تحمل است. (فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیى)
۱۰ - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن، دلیل پاینده تر بودن عذاب کافران از شکنجه و آزارى است که آنان بر مؤمنان روا مى داشتند. (واللّه خیر و أبقى . إنّه من یأت ... لایموت فیها )
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أبى سعید الخدرى: إنّ رسول اللّه(ص) خطب فأتى على هذه آیة «إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیى» فقال رسول اللّه(ص): أمّا أهلها الذین هم أهلها، فإنّهم لایموتون فیها و لایحیون، و أمّا الذین لیسوا بأهلها فإنّ النار تمیتهم إماتة ثمّ یقوم الشفعاء فیشفعون; از ابوسعید خدرى روایت شده که رسول خدا(ص) خطبه خواند، تا به این آیه رسید «إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیى». پس آن حضرت فرمود: ساکنان جهنم - که سزاوار آن هستند - در آن جا نه مى میرند و نه زندگى دارند. اما کسانى که سزاوار جهنم نیستند پس آتش، آنان را یک بار مى میراند، آن گاه شفیعان به پاخاسته و آنان را شفاعت مى کنند».[۱]
موضوعات مرتبط
- آمرزش: زمینه آمرزش ۴
- ایمان: آثار ایمان ۴
- ترس: آثار ترس از جهنم ۳; آثار ترس از عذاب اخروى ۳
- توبه: آثار توبه ۴
- جادوگران فرعون: آثار ترس جادوگران فرعون ۳; ایمان جادوگران فرعون ۳; عوامل استقامت جادوگران فرعون ۳
- جهنمیان :۱، ۲
- جهنم: جاودانگى در جهنم ۱۰; جاودانگى عذاب جهنم ۸; حیات در جهنم ۷، ۱۱; سختى عذاب جهنم ۹; مرگ در جهنم ۷، ۱۱; موجبات جهنم ۲
- خدا: نشانه هاى ربوبیت خدا ۶
- عذاب: مراتب عذاب ۹
- عمل: پاداش عمل ۶; کیفر عمل ۶
- قیامت: تجمع در قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۵
- کافران: جاودانگى کافران در جهنم ۸; شکنجه هاى کافران ۱۰; کافران در جهنم ۱۰; کیفر اخروى کافران ۱۰
- کفر: آثار اخروى کفر ۱; گناه کفر ۲
- گناهکاران :۲
- مؤمنان: شکنجه مؤمنان ۱۰
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۸۷.