الإسراء ١٠٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link197 | آيات ۱۰۱ - ۱۱۱، سوره اسرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link197 | آيات ۱۰۱ - ۱۱۱، سوره اسرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link198 | مقصود از معجزات نه گانه موسى (ع ) در آيه : ((ولقد آتينا موسى تسع ايات بينات...((]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link198 | مقصود از معجزات نه گانه موسى (ع ) در آيه : ((ولقد آتينا موسى تسع ايات بينات...((]] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link216 | ترتيب سوره هاى قرآن كريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link216 | ترتيب سوره هاى قرآن كريم]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۵۸#link114 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۵۸#link114 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا «108» | |||
ومىگويند: پروردگارمان منزّه است، همانا وعده پروردگار ما انجامشدنى است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً (108) | |||
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا: و مىگويند منزه است پروردگار ما از خلاف وعده خود. إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا: بدرستى كه هست وعده پروردگار ما هرآينه واقع شده، يعنى لا محاله محقق گردد و خواهد شد. ممكن است آيه شريفه (إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ...) بر سبيل تسليه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، گوئيا مىفرمايد از ايمان نياوردن جهله و كفره، غمگين مشو، و به اعراض آنها از قرآن محزون مباش و تسلى شو به ايمان اين علما كه به صميم قلب به قرآن مىگروند و به سجده مىافتند. | |||
نكته: ذكر ذقن در سجده به جهت آنست كه اول چيزى كه از وجه ساجد به زمين ملاقى شود، آن باشد، و ذكر «لام» جهت اختصاص «خروا» باشد به آن. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلاً (106) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً (107) وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً (108) وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً (109) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً (110) | |||
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً (111) | |||
ترجمه | |||
و قرآن را متفرق نموديمش از يكديگر تا بخوانى آنرا بر مردم بآرامى و نازل نموديم آن را نازل نمودنى | |||
بگو ايمان بياوريد بآن يا نياوريد همانا آنان كه داده شدند دانش را پيش از آن چون خوانده شود بر آنها مىافتند برويهاشان سجده كنان | |||
و ميگويند منزّه است پروردگار ما همانا بوده است وعده پروردگار ما هر آينه بجا آورده شده | |||
و ميافتند برويهاشان با آن كه ميگريند و ميافزايد ايشان را فروتنى | |||
بگو بخوانيد خدا را بنام اللّه يا بخوانيد بنام رحمن هر كدام را بخوانيد پس از براى او است نامهاى نيكو و بلند مخوان نمازت را و آهسته مخوان آن را و بجوى بميانه خواندن راهى | |||
و بگو ستايش مر خداوندى را است كه نگرفت فرزندى و نباشد براى او انبازى در پادشاهى و نباشد براى او ياورى از خوارى و بزرگ خوان او را بزرگ خواندنى. | |||
تفسير | |||
خداوند حميد قرآن مجيد را در مدّت بيست و سه سال نبوّت نبى اكرم بتدريج سوره سوره و آيه آيه بر آنحضرت نازل فرمود در موقع لزوم و حاجت بر طبق مصلحت و اقتضاء وقت و حال و مقام تا بتدريج و تأنّى و تأمّل و آرامى تلاوت فرمايد بر مردم براى سهولت حفظ الفاظ و فهم معانى و عمل باحكام آن و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرّقناه بتشديد قرائت فرموده و ظاهرا با مشهور تفاوتى ندارد جز آن كه اظهر در معناى مراد است و دستور فرمود به پيغمبر خود كه بكفّار بفرمايد ايمان شما بقرآن موجب مزيد كمال آن نيست و اعراض | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 400 | |||
شما از آن مورث نقص قدر آن نميشود بلكه چه ايمان بياوريد و چه نياوريد يكسان است و فرمود چون دانشمندان از اهل كتاب كه اوصاف تو را در تورية و انجيل و غيره خواندهاند و بشارات كتب سماوى را بقدوم پيغمبر خاتم شنيدهاند و امارات نبوّت و رسالت را در تو مشاهده نمودهاند و معرفت باعجاز قرآن و اتقان احكام آن پيدا كردهاند وقتى تلاوت شود بر آنها از نهايت شوق و شعف بشنيدن آن و بشكر آن كه خداوند انجاز فرموده وعده خود را و براى عظمت كلام الهى برويهاشان بزمين مىافتند در حال سجده و ميگويند منزّه است خداوند از آن كه خلف وعده نمايد تحقيقا همانستكه خدا بوعده خود وفا فرمود و آن پيغمبرى را كه دينش ناسخ اديان و كتابش ناسخ كتب است فرستاد و چون مواعظ قرآنيّه در نفوس ايشان مؤثر شود از شوق بهشت و ترس جهنّم و خوف خدا كه شايد در اداء وظائف عبوديّت كوتاهى كرده باشند ثانيا روى نياز بدرگاه كريم كارساز بر زمين ميگذارند در حال گريه و زارى و توبه و انابه و اين معرفت موجب مزيد خضوع و خشوع و تواضع و فروتنى آنها در پيشگاه احديّت خواهد بود و اينكه از رويها بأذقان تعبير فرموده با آنكه ذقن بمعناى چانه است و آن جزئى از اجزاء روى است بنظر حقير براى اشاره بسرعت ايشان است در اين عمل از شدّت شوق چون در حال تعجيل اوّل چانه بزمين ميرسد وقتى كه شخص بىاختيار بزمين افتد و كلمه ان در ان كان مخفّفه از مثقّله است و گفتهاند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در وقت ذكر و دعا يا اللّه و يا رحمن ميفرمود و اهل شرك شنيدند و گفتند او ما را بتوحيد دعوت ميكند و خود دو خدا را ميخواند و يهود گفتند او ذكر رحمن را كمتر ميكند با آن كه در تورية زيادتر ذكر شده لذا خداوند به پيغمبر خود فرمود كه بآنها بفرمايد كه خدا را چه بخوانيد بنام اللّه چه بخوانيد بنام رحمن تفاوتى در خوبى ندارد چون تمام نامهاى خدا خوب است و هر يك دلالت بر صفتى از صفات كمال و جمال و جلال دارد و بمناسبت مقامات بايد ذكر شود نهايت آن كه اللّه نامى است كه جامع صفات حسنه است و در هر مقام مناسب است و سائر نامها با آن كه متعدّدند و لفظا و معنا اختلاف دارند اشارهاند بهمان حقيقت بسيط متّصف بتمام صفات خوب و منزّه از تمام نقائص و عيوب پس نميشود هيچ نام بدى براى خدا فرض كرد و تمام نامهاى خدا خوب است و تعدّد عناوين | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 401 | |||
موجب تعدد معنون نميشود و كلمه ما زائده براى تأكيد شرط است و ضمير در فله راجع بمدعوّ و مسمّى است كه مفهوم از كلام است و كلمه ايّا منصوب بتدعوا است كه مجزوم بشرط است و در مجمع و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صدر اسلام نماز را بلند قرائت ميفرمود و اهل شرك مطلع بر مكان آنحضرت ميشدند و اذيّت و آزارش ميكردند لذا مأمور شد كه بلند قرائت نفرمايد ولى از چند روايت كه در كتب معتبره از امام صادق عليه السّلام نقل شده استفاده ميشود كه مراد نهى از بلند خواندن خارج از متعارف و آهسته خواندن است بنحوى كه خود شخص هم صداى خود را نشنود و امر است بخواندن متوسط و در حدّ اعتدال و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه بامام صادق عليه السّلام فرمود اى پسر من مواظب باش كار خوبى را كه ميان دو كار بد است عرض كرد چگونه است آن فرمود مانند قول خداوند وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا. وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ. وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً خلاصه آن كه توصيه فرموده بتجاوز ننمودن از حدّ اعتدال و ميانه روى در كليّه امور و اين منافات ندارد با وجوب بلند خواندن سه نماز كه در تاريكى خوانده ميشود و وجوب آهسته خواندن دو نماز كه در روشنائى خوانده ميشود چون هر دو بايد از حدّ اعتدال خارج نشود چنانچه بدوا نقل شد نهايت آنكه در بلند جوهر صوت بايد آشكار باشد و در آهسته مخفى و در عين حال نبايد از حدّ اعتدال و صورت نماز گذار در بلند خواندن خارج شود و در آهسته خواندن نبايد طورى باشد كه خودش هم نشنود چون حدّ اعتدال توسعه دارد و با بلند و آهسته خواندن متعارف منافى نيست و مراد از طلب ميانه و حدّ وسط در خواندن ميزان متعارف است كه در ذيل آيه اشاره بآن شده است و نيز منافات ندارد با آن كه ضرورتى اقتضا نمايد كه واجب شود قدرى از حدّ متوسط اعتدال هم آهستهتر بخواند با آن كه در حدّ اعتدال باقى باشد چنانچه در روايت اولى اشاره به اين معنى شده بود و محتاج بتأمّل است خلاصه آن كه آن اخفاتى كه در نماز ظهر و عصر و جهرى كه در نماز مغرب و عشاء و صبح بر مرد واجب است غير از جهر و اخفاتى است كه در اين آيه نهى از آن شده چون مراد از آن دو ظهور جوهر صوت و خفاء آنست و مراد از اين دو | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 402 | |||
افراط و تفريط بخروج از حدّ اعتدال است و در خاتمه سوره پيغمبر اكرم مأمور شد كه ستايش كند خدا را به تنزيه او از ولد چنانچه يهود و نصارى قائل بودند و نفى شريك چنانچه مشركين قريش مىپنداشتند و نفى ناصر و معين چنانچه از مجوس و ستاره پرستان نقل شده و قمّى ره در اينجمله اخيره نقل نموده كه مراد آنستكه خداوند ذليل نميشود تا احتياج بياورى پيدا كند كه او را يارى نمايد و بنابر اين كلمه من سببيّه است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اهل ذلّت از قبيل كافر و فاسق اولياء خدا نميشوند و بنابراين من بيانيّه است و ظاهرا مراد از تكبير خداوند نهايت تعظيم عملى و تكبير لسانى است چنانچه در تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امر فرمود كسى را كه اين آيه را قرائت نمود سه مرتبه تكبير بگويد و نيز از آنحضرت روايت شده كه بايد بگويد اللّه اكبر من ان يوصف يعنى خدا بزرگتر است از آنكه وصف شود و نگويد از هر چيز چون چيزى در مقابل وجود خدا وجود ندارد تا خدا از او بزرگتر باشد و اين موجب ميشود كه حقّ را محدود كرده باشد و مستحبّ است در آخر آيه چهارم نزد كلمه خشوعا سجده كنند و در ثواب الاعمال و غيره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره بنى اسرائيل را در هر شب جمعه قرائت نمايد نميميرد تا ادراك كند امام قائم عجل اللّه تعالى فرجه را و از اصحاب او باشد انشاء اللّه تعالى. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 403 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل آمِنُوا بِهِ أَو لا تُؤمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ مِن قَبلِهِ إِذا يُتلي عَلَيهِم يَخِرُّونَ لِلأَذقانِ سُجَّداً (107) وَ يَقُولُونَ سُبحانَ رَبِّنا إِن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعُولاً (108) | |||
بفرما باين منكرين شما چه ايمان بياوريد بقرآن مجيد و چه ايمان نياوريد محققا كساني که بآنها علم افاضه شده از پيش از قرآن زماني که تلاوت شود بر آنها آيات شريفه قرآن ميافتند بذقنهاي خود بحال سجده و ميگويند منزّه است پروردگار ما البتّه ميباشد وعده پروردگار ما عملي شده يعني بوعده خود وفا ميفرمايد قُل آمِنُوا بِهِ أَو لا تُؤمِنُوا ايمان شما بقرآن بنفع خود شما است و عدم ايمان شما | |||
جلد 12 - صفحه 320 | |||
بضرر خود احدي احتياج بايمان شما ندارد نه خداوند احتياج دارد و نه ديگران هر كس بعمل خود نتيجه خوب بايد ميگيرد لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري زمر آيه 9 إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ مِن قَبلِهِ يعني قبل از نزول قرآن علم بنبوّت و صدق رسول داشتند بواسطه مشاهده اخلاق حضرت رسالت و معجزات صادره از آن بزرگوار ايمان آورده بودند چه از كساني که بر طبق عقائد حقه بودند مثل حضرت ابي طالب و بسياري که از ترس مشركين و كفار اظهار نميكردند و چه از مشركين و اهل كتاب از يهود و نصاري که در كتب انبياء سلف ديده بودند و انتظار داشتند إِذا يُتلي عَلَيهِم پس از نزول و تلاوت قرآن بر آنها يَخِرُّونَ لِلأَذقانِ سُجَّداً که اينکه سجده دلالت ميكند بكمال تصديق و تواضع و قبول و تشكّر و تعبير باذقان براي اينست که سجده كامل آن است که جبهه و ذقن روي خاك گذارده شود و صورت بخاك گذاردن است و در باب سجده اخباري داريم که اگر جبهه مانعي دارد طرف راست و اگر آنهم مانع دارد طرف چپ و اگر تمام وجه مانع دارد ذقن که تمام اينها صدق سجده ميكند وَ يَقُولُونَ سُبحانَ رَبِّنا پروردگار ما منزّه و مبرّي از هر عيب و نقصانست آنچه بفرمايد صدق و بجا و بموقع است إِن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعُولًا وعدههاي بهشت و مثوبات بر اهل ايمان و اهل تقوي و عاملين بصالحات و وعدههاي بعذاب بر غير مؤمن و غير صالح و غير متقي تمام واقع شدني است حتّي وعده بتوابين و مشمولين عفو و مغفرت و شفاعت. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 108)- در این آیه گفتارشان را به هنگامی که به سجده میافتند بازگو کرده، میفرماید: «آنها میگویند: پاک و منزه است پروردگار ما، وعدههای پروردگارمان انجام شدنی است» (وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا). | |||
آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتقاد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاک او و هم به وعدههایی که داده است، اظهار میدارند. | |||
ج2، ص677 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۱
ترجمه
الإسراء ١٠٧ | آیه ١٠٨ | الإسراء ١٠٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنْ»: مسلّماً. همانا. از حروف مشبّهه بالفعل و مخفّف از مثقّله است. در اصل چنین است (إنَّهُ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ... (۱) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ... (۰) وَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۱) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۰) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ کَانَ مِنْ... (۲) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۰) وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الْکِتَابَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۰۱ - ۱۱۱، سوره اسرى
- مقصود از معجزات نه گانه موسى (ع ) در آيه : ((ولقد آتينا موسى تسع ايات بينات...((
- معناى اينكه خطاب به بنى اسرائيل فرمود: ((اسكنوا الارض فاذا جاء وعدالاخرة ...((
- حكمت نزول تدريجى وتفريق قرآن
- بى نياز بودن قرآن از ايمان مشركين به آن ، براى ثبوت حقانيت وكمالش
- اشاره به اقسام نام ها وبيان مراد از جمله : ((فله الاسماء الحسنى ((
- اين آيه عقيده وثنيت را درباره اسماء وصفات الهى رد مى كند
- بيان اينكه اسماء خداوند متعال مرآت ومعرف يك مسمى هستند
- معناى ((جهر(( و((اخفات (( وامر به اعتدال در قرائت نماز
- نفى فرزند، ولى وشريك داشتن خداى تعالى
- بحث روايتى
- (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
- رواياتى درباره اسماء حسنى ، اسماء حقيقى واسماء اسماء خدا
- مطالب اتفاقى واختلافى درباره اسماء خدا واشاره به عقيده بت پرستان درباره آن
- چند روايت درباره جهر واخفات در نماز
- بحثى روايتى وقرآنى
- (درباره تفريق آيات قرآن وقرانا فرقناه ...)
- تقسيم قرآن به آيات وسور
- عدد سوره ها وآيات قرآن كريم
- ترتيب سوره هاى قرآن كريم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا «108»
ومىگويند: پروردگارمان منزّه است، همانا وعده پروردگار ما انجامشدنى است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً (108)
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا: و مىگويند منزه است پروردگار ما از خلاف وعده خود. إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا: بدرستى كه هست وعده پروردگار ما هرآينه واقع شده، يعنى لا محاله محقق گردد و خواهد شد. ممكن است آيه شريفه (إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ...) بر سبيل تسليه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، گوئيا مىفرمايد از ايمان نياوردن جهله و كفره، غمگين مشو، و به اعراض آنها از قرآن محزون مباش و تسلى شو به ايمان اين علما كه به صميم قلب به قرآن مىگروند و به سجده مىافتند.
نكته: ذكر ذقن در سجده به جهت آنست كه اول چيزى كه از وجه ساجد به زمين ملاقى شود، آن باشد، و ذكر «لام» جهت اختصاص «خروا» باشد به آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلاً (106) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً (107) وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً (108) وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً (109) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً (110)
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً (111)
ترجمه
و قرآن را متفرق نموديمش از يكديگر تا بخوانى آنرا بر مردم بآرامى و نازل نموديم آن را نازل نمودنى
بگو ايمان بياوريد بآن يا نياوريد همانا آنان كه داده شدند دانش را پيش از آن چون خوانده شود بر آنها مىافتند برويهاشان سجده كنان
و ميگويند منزّه است پروردگار ما همانا بوده است وعده پروردگار ما هر آينه بجا آورده شده
و ميافتند برويهاشان با آن كه ميگريند و ميافزايد ايشان را فروتنى
بگو بخوانيد خدا را بنام اللّه يا بخوانيد بنام رحمن هر كدام را بخوانيد پس از براى او است نامهاى نيكو و بلند مخوان نمازت را و آهسته مخوان آن را و بجوى بميانه خواندن راهى
و بگو ستايش مر خداوندى را است كه نگرفت فرزندى و نباشد براى او انبازى در پادشاهى و نباشد براى او ياورى از خوارى و بزرگ خوان او را بزرگ خواندنى.
تفسير
خداوند حميد قرآن مجيد را در مدّت بيست و سه سال نبوّت نبى اكرم بتدريج سوره سوره و آيه آيه بر آنحضرت نازل فرمود در موقع لزوم و حاجت بر طبق مصلحت و اقتضاء وقت و حال و مقام تا بتدريج و تأنّى و تأمّل و آرامى تلاوت فرمايد بر مردم براى سهولت حفظ الفاظ و فهم معانى و عمل باحكام آن و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرّقناه بتشديد قرائت فرموده و ظاهرا با مشهور تفاوتى ندارد جز آن كه اظهر در معناى مراد است و دستور فرمود به پيغمبر خود كه بكفّار بفرمايد ايمان شما بقرآن موجب مزيد كمال آن نيست و اعراض
جلد 3 صفحه 400
شما از آن مورث نقص قدر آن نميشود بلكه چه ايمان بياوريد و چه نياوريد يكسان است و فرمود چون دانشمندان از اهل كتاب كه اوصاف تو را در تورية و انجيل و غيره خواندهاند و بشارات كتب سماوى را بقدوم پيغمبر خاتم شنيدهاند و امارات نبوّت و رسالت را در تو مشاهده نمودهاند و معرفت باعجاز قرآن و اتقان احكام آن پيدا كردهاند وقتى تلاوت شود بر آنها از نهايت شوق و شعف بشنيدن آن و بشكر آن كه خداوند انجاز فرموده وعده خود را و براى عظمت كلام الهى برويهاشان بزمين مىافتند در حال سجده و ميگويند منزّه است خداوند از آن كه خلف وعده نمايد تحقيقا همانستكه خدا بوعده خود وفا فرمود و آن پيغمبرى را كه دينش ناسخ اديان و كتابش ناسخ كتب است فرستاد و چون مواعظ قرآنيّه در نفوس ايشان مؤثر شود از شوق بهشت و ترس جهنّم و خوف خدا كه شايد در اداء وظائف عبوديّت كوتاهى كرده باشند ثانيا روى نياز بدرگاه كريم كارساز بر زمين ميگذارند در حال گريه و زارى و توبه و انابه و اين معرفت موجب مزيد خضوع و خشوع و تواضع و فروتنى آنها در پيشگاه احديّت خواهد بود و اينكه از رويها بأذقان تعبير فرموده با آنكه ذقن بمعناى چانه است و آن جزئى از اجزاء روى است بنظر حقير براى اشاره بسرعت ايشان است در اين عمل از شدّت شوق چون در حال تعجيل اوّل چانه بزمين ميرسد وقتى كه شخص بىاختيار بزمين افتد و كلمه ان در ان كان مخفّفه از مثقّله است و گفتهاند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در وقت ذكر و دعا يا اللّه و يا رحمن ميفرمود و اهل شرك شنيدند و گفتند او ما را بتوحيد دعوت ميكند و خود دو خدا را ميخواند و يهود گفتند او ذكر رحمن را كمتر ميكند با آن كه در تورية زيادتر ذكر شده لذا خداوند به پيغمبر خود فرمود كه بآنها بفرمايد كه خدا را چه بخوانيد بنام اللّه چه بخوانيد بنام رحمن تفاوتى در خوبى ندارد چون تمام نامهاى خدا خوب است و هر يك دلالت بر صفتى از صفات كمال و جمال و جلال دارد و بمناسبت مقامات بايد ذكر شود نهايت آن كه اللّه نامى است كه جامع صفات حسنه است و در هر مقام مناسب است و سائر نامها با آن كه متعدّدند و لفظا و معنا اختلاف دارند اشارهاند بهمان حقيقت بسيط متّصف بتمام صفات خوب و منزّه از تمام نقائص و عيوب پس نميشود هيچ نام بدى براى خدا فرض كرد و تمام نامهاى خدا خوب است و تعدّد عناوين
جلد 3 صفحه 401
موجب تعدد معنون نميشود و كلمه ما زائده براى تأكيد شرط است و ضمير در فله راجع بمدعوّ و مسمّى است كه مفهوم از كلام است و كلمه ايّا منصوب بتدعوا است كه مجزوم بشرط است و در مجمع و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صدر اسلام نماز را بلند قرائت ميفرمود و اهل شرك مطلع بر مكان آنحضرت ميشدند و اذيّت و آزارش ميكردند لذا مأمور شد كه بلند قرائت نفرمايد ولى از چند روايت كه در كتب معتبره از امام صادق عليه السّلام نقل شده استفاده ميشود كه مراد نهى از بلند خواندن خارج از متعارف و آهسته خواندن است بنحوى كه خود شخص هم صداى خود را نشنود و امر است بخواندن متوسط و در حدّ اعتدال و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه بامام صادق عليه السّلام فرمود اى پسر من مواظب باش كار خوبى را كه ميان دو كار بد است عرض كرد چگونه است آن فرمود مانند قول خداوند وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا. وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ. وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً خلاصه آن كه توصيه فرموده بتجاوز ننمودن از حدّ اعتدال و ميانه روى در كليّه امور و اين منافات ندارد با وجوب بلند خواندن سه نماز كه در تاريكى خوانده ميشود و وجوب آهسته خواندن دو نماز كه در روشنائى خوانده ميشود چون هر دو بايد از حدّ اعتدال خارج نشود چنانچه بدوا نقل شد نهايت آنكه در بلند جوهر صوت بايد آشكار باشد و در آهسته مخفى و در عين حال نبايد از حدّ اعتدال و صورت نماز گذار در بلند خواندن خارج شود و در آهسته خواندن نبايد طورى باشد كه خودش هم نشنود چون حدّ اعتدال توسعه دارد و با بلند و آهسته خواندن متعارف منافى نيست و مراد از طلب ميانه و حدّ وسط در خواندن ميزان متعارف است كه در ذيل آيه اشاره بآن شده است و نيز منافات ندارد با آن كه ضرورتى اقتضا نمايد كه واجب شود قدرى از حدّ متوسط اعتدال هم آهستهتر بخواند با آن كه در حدّ اعتدال باقى باشد چنانچه در روايت اولى اشاره به اين معنى شده بود و محتاج بتأمّل است خلاصه آن كه آن اخفاتى كه در نماز ظهر و عصر و جهرى كه در نماز مغرب و عشاء و صبح بر مرد واجب است غير از جهر و اخفاتى است كه در اين آيه نهى از آن شده چون مراد از آن دو ظهور جوهر صوت و خفاء آنست و مراد از اين دو
جلد 3 صفحه 402
افراط و تفريط بخروج از حدّ اعتدال است و در خاتمه سوره پيغمبر اكرم مأمور شد كه ستايش كند خدا را به تنزيه او از ولد چنانچه يهود و نصارى قائل بودند و نفى شريك چنانچه مشركين قريش مىپنداشتند و نفى ناصر و معين چنانچه از مجوس و ستاره پرستان نقل شده و قمّى ره در اينجمله اخيره نقل نموده كه مراد آنستكه خداوند ذليل نميشود تا احتياج بياورى پيدا كند كه او را يارى نمايد و بنابر اين كلمه من سببيّه است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اهل ذلّت از قبيل كافر و فاسق اولياء خدا نميشوند و بنابراين من بيانيّه است و ظاهرا مراد از تكبير خداوند نهايت تعظيم عملى و تكبير لسانى است چنانچه در تهذيب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امر فرمود كسى را كه اين آيه را قرائت نمود سه مرتبه تكبير بگويد و نيز از آنحضرت روايت شده كه بايد بگويد اللّه اكبر من ان يوصف يعنى خدا بزرگتر است از آنكه وصف شود و نگويد از هر چيز چون چيزى در مقابل وجود خدا وجود ندارد تا خدا از او بزرگتر باشد و اين موجب ميشود كه حقّ را محدود كرده باشد و مستحبّ است در آخر آيه چهارم نزد كلمه خشوعا سجده كنند و در ثواب الاعمال و غيره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره بنى اسرائيل را در هر شب جمعه قرائت نمايد نميميرد تا ادراك كند امام قائم عجل اللّه تعالى فرجه را و از اصحاب او باشد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 403
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل آمِنُوا بِهِ أَو لا تُؤمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ مِن قَبلِهِ إِذا يُتلي عَلَيهِم يَخِرُّونَ لِلأَذقانِ سُجَّداً (107) وَ يَقُولُونَ سُبحانَ رَبِّنا إِن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعُولاً (108)
بفرما باين منكرين شما چه ايمان بياوريد بقرآن مجيد و چه ايمان نياوريد محققا كساني که بآنها علم افاضه شده از پيش از قرآن زماني که تلاوت شود بر آنها آيات شريفه قرآن ميافتند بذقنهاي خود بحال سجده و ميگويند منزّه است پروردگار ما البتّه ميباشد وعده پروردگار ما عملي شده يعني بوعده خود وفا ميفرمايد قُل آمِنُوا بِهِ أَو لا تُؤمِنُوا ايمان شما بقرآن بنفع خود شما است و عدم ايمان شما
جلد 12 - صفحه 320
بضرر خود احدي احتياج بايمان شما ندارد نه خداوند احتياج دارد و نه ديگران هر كس بعمل خود نتيجه خوب بايد ميگيرد لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري زمر آيه 9 إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ مِن قَبلِهِ يعني قبل از نزول قرآن علم بنبوّت و صدق رسول داشتند بواسطه مشاهده اخلاق حضرت رسالت و معجزات صادره از آن بزرگوار ايمان آورده بودند چه از كساني که بر طبق عقائد حقه بودند مثل حضرت ابي طالب و بسياري که از ترس مشركين و كفار اظهار نميكردند و چه از مشركين و اهل كتاب از يهود و نصاري که در كتب انبياء سلف ديده بودند و انتظار داشتند إِذا يُتلي عَلَيهِم پس از نزول و تلاوت قرآن بر آنها يَخِرُّونَ لِلأَذقانِ سُجَّداً که اينکه سجده دلالت ميكند بكمال تصديق و تواضع و قبول و تشكّر و تعبير باذقان براي اينست که سجده كامل آن است که جبهه و ذقن روي خاك گذارده شود و صورت بخاك گذاردن است و در باب سجده اخباري داريم که اگر جبهه مانعي دارد طرف راست و اگر آنهم مانع دارد طرف چپ و اگر تمام وجه مانع دارد ذقن که تمام اينها صدق سجده ميكند وَ يَقُولُونَ سُبحانَ رَبِّنا پروردگار ما منزّه و مبرّي از هر عيب و نقصانست آنچه بفرمايد صدق و بجا و بموقع است إِن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعُولًا وعدههاي بهشت و مثوبات بر اهل ايمان و اهل تقوي و عاملين بصالحات و وعدههاي بعذاب بر غير مؤمن و غير صالح و غير متقي تمام واقع شدني است حتّي وعده بتوابين و مشمولين عفو و مغفرت و شفاعت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 108)- در این آیه گفتارشان را به هنگامی که به سجده میافتند بازگو کرده، میفرماید: «آنها میگویند: پاک و منزه است پروردگار ما، وعدههای پروردگارمان انجام شدنی است» (وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا).
آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتقاد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاک او و هم به وعدههایی که داده است، اظهار میدارند.
ج2، ص677
نکات آیه
۱- پروردگار، منزه از هر کاستى و نقص در بینش آگاهان به معارف آسمانى (إن الذین أُوتوا العلم من قبله ... یقولون سبحن ربّنا)
۲- عقیده به وجود نقص و کاستى در خداوند و شرک، برخاسته از جهل و نادانى است. (إن الذین أُوتوا العلم ... یقولون سبحن ربّنا)
۳- مطلوبیت تسبیح پروردگار همراه با خضوع و سجده براى او، با مشاهده آیات بحقّ او (إذا یتلى علیهم یخرّون للأذقان سجّدًا . و یقولون سبحن ربّنا)
۴- عالمان اهل کتاب، مطلع از وعده هاى خداوند در کتابهاى آسمانى پیشین به نزول کتاب آسمانى قرآن (الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلى علیهم یخرّون ... یقولون سبحن ربّنا إن کان وعد ربّنا لمفعولاً)
۵- اذعان عالمان اهل کتاب به تخلف ناپذیرى وعده هاى خداوند، با مشاهده تحقق بشارت خدا در پرتو نزول قرآن (أُوتوا العلم من قبله ... یقولون ... إن کان وعد ربّنا لمفعولاً)
۶- آیه هاى قرآن، تبلور ربوبیت کامل و بى نقص خداوند نسبت به انسانها، در نظر آگاهان (إن الذین أُوتوا العلم ... إذا یتلى علیهم ... یقولون سبحن ربّنا إن کان وعد ربّنا لمفعولاً)
۷- ربوبیت کامل خداوند نسبت به انسانها، مستلزم تخلف ناپذیرى وعده هاى او (سبحن ربّنا إن کان وعد ربّنا لمفعولاً)
۸- معاد و حیات مجدد انسان، وعده حتمى و تخلف ناپذیر خداوند در بینش عالمان * (یقولون ... إن کان وعد ربّنا لمفعولاً) احتمال دارد که مراد از «وعد» - به قرینه آیات ۹۷ و ۹۸ همین سوره - مسأله حیات مجدّد انسانها و معاد باشد.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار رؤیت آیات خدا ۳
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱
- تسبیح: آداب تسبیح خدا ۳
- جهل: آثار جهل ۲
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۷; تنزیه خدا ۱; حتمیت وعده هاى خدا ۵، ۷، ۸; خدا و نقص ۱، ۲; خضوع براى خدا ۳; نشانه هاى ربوبیت خدا ۶; وعده هاى خدا ۴
- سجده: سجده بر خدا ۳
- شرک: منشأ شرک ۲
- علما: بینش علما ۶، ۸
- علماى اهل کتاب: آگاهى علماى اهل کتاب ۴; اقرار علماى اهل کتاب ۵
- علماى دینى: عقیده علماى دینى ۱
- قرآن: آثار نزول قرآن ۵; آیات قرآن ۶; قرآن در کتب آسمانى ۴; وعده نزول قرآن ۴
- کتب آسمانى: وعده هاى کتب آسمانى ۴
- معاد: حتمیت معاد ۸