الكهف ٩٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=گفت این است رحمتی از پروردگارم تا گاهی بیاید وعده پروردگارم بگرداندش خرد و بوده است وعده پروردگارم درست‌
|-|معزی=گفت این است رحمتی از پروردگارم تا گاهی بیاید وعده پروردگارم بگرداندش خرد و بوده است وعده پروردگارم درست‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::98|٩٨]] | قبلی = الكهف ٩٧ | بعدی = الكهف ٩٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::98|٩٨]] | قبلی = الكهف ٩٧ | بعدی = الكهف ٩٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«دَکَّآءَ»: درهم کوبیده و با زمین یکسان شده. «وَعْدُ»: مراد هنگام پایان گرفتن جهان و فرا رسیدن قیامت است.
«دَکَّآءَ»: درهم کوبیده و با زمین یکسان شده. «وَعْدُ»: مراد هنگام پایان گرفتن جهان و فرا رسیدن قیامت است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۲


ترجمه

(آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم می‌کوبد؛ و وعده پروردگارم حق است!»

|گفت: اين [سدّسازى‌] رحمتى از جانب پروردگار من است، ولى چون وعده‌ى پروردگارم فرا رسد آن [سدّ] را در هم كوبد، و وعده‌ى پروردگار من حق است
گفت: «اين رحمتى از جانب پروردگار من است، و[لى‌] چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سد] را درهم كوبد، و وعده پروردگارم حق است.»
ذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آن‌گاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است.
[ذوالقرنین پس از پایان یافتن کار سد] گفت: این رحمتی است از پروردگار من، ولی زمانی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد [و به صورت خاکی مساوی با زمین قرار دهد]، و وعده پروردگارم حق است.
گفت: اين رحمتى بود از جانب پروردگار من؛ و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زير و زبر كند و وعده پروردگار من راست است.
گفت این رحمتی از سوی پروردگار من است چون وعده پروردگارم [قیامت‌] فرارسد، آن را پخش و پریشان کند و وعده پروردگار من حق است‌
گفت: اين بخشايشى است از پروردگار من، پس چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن
(هنگامی که بنای سدّ به پایان رسید، ذوالقرنین شاکرانه) گفت: این (سدّ) از مرحمت پروردگار من است (و پابرجا می‌ماند تا خدا بخواهد) و هرگاه وعده‌ی خدا فرا رسد (و بخواهد آن را خراب کند) آن را ویران و با زمین یکسان می‌کند، و وعده‌ی پروردگار من حق (و هنگامه‌ی قیامت حتمی) است.
(ذوالقرنین) گفت: «این رحمتی بزرگ از (جانب) پروردگار من است. پس هنگامی‌که وعده‌ی پروردگارم فرا رسد، آن سدّ را از هم فرو پاشد. و وعده‌ی هراسناک پروردگارم حق بوده است.»
گفت این است رحمتی از پروردگارم تا گاهی بیاید وعده پروردگارم بگرداندش خرد و بوده است وعده پروردگارم درست‌


الكهف ٩٧ آیه ٩٨ الكهف ٩٩
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«دَکَّآءَ»: درهم کوبیده و با زمین یکسان شده. «وَعْدُ»: مراد هنگام پایان گرفتن جهان و فرا رسیدن قیامت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- در بینش ذوالقرنین، توانایى برساختن سدّ پولادین و نفوذناپذیر، جلوه اى از رحمت پروردگار بود. (قال هذا رحمة من ربّى) مشارالیه «هذا»، «سد ساخته شده به دست ذوالقرنین» است.

۲- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به کارگیرى آن در جهت مصالح انسانى، نمودى از رحمت پروردگار است. (... قال هذا رحمة من ربّى) ذوالقرنین، سد - و به عبارت دیگر، تمام امکانات و دانشى که براى ساخته شدن آن به کار رفته بود - را رحمت پروردگار دانست این منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و یا شخص ذوالقرنین ندارد.

۳- در وجود ذى القرنین بینش توحیدى و الهى همراه، با قدرت علمى و فنى، تبلور داشت. (ما مکّنّى فیه ربّى خیر ... هذا رحمة من ربّى)

۴- ذوالقرنین، از بینش توحیدى خویش، پس از اثبات توان علمى و فنى خود، تبلیغ کرد. (فما اسطاعوا أن یظهروه ... قال هذا رحمة من ربّى) تعبیر «هذا رحمة...» نوعى تبلیغ از بینش است که ذوالقرنین پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خویش، آن را تبلیغ کرد.

۵- ربوبیّت الهى، آمیخته به رحمت او است. (رحمة من ربّى)

۶- امنیت اجتماعى، تبلور رحمت الهى است. * (هذا رحمة من ربّى) «هذا» اشاره به «سد و تمام جهات آن» است. از جمله آن، مى تواند آثار بناى سد باشد که مهم ترین آن، ایجاد امنیت براى مردم آن سامان بوده است.

۷- سدّ ذوالقرنین، کارى بس بدیع و بزرگ در روزگار وى بود. (هذا رحمة من ربّى) مطرح ساختن رحمت پروردگار حاکى از عظمت کار است.

۸- ذوالقرنین، از بقا و جاودانگى سدش تا قیامت خبر داد. * (فإذاجاء وعد ربّى جعله دکّاء) اگر مراد از «وعد ربّى» قیامت باشد، در این صورت، از آیه چنین برمى آید که تا قبل از قیامت، این سد برپا است. «دکاء» به معناى «مستوى و مسطح»، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دکّاء). مفاد آیه، این است که هرگاه قیامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمینى مسطح خواهد ساخت.

۹- موانع هجوم یأجوج و مأجوج به همسایگان خود، در آستانه قیامت، منهدم خواهد شد. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)

۱۰- ذوالقرنین، پس از پایان کار سد، حقّانیّت معاد و حتمیّت برپایى آن را یادآور شد. (قال ... فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء و کان وعد ربّى حقًّا)

۱۱- به هنگام برپایى قیامت، تمامى استحکامات روى زمین با خاک یک سان خواهد شد. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء) آنچه ذوالقرنین درباره فرجام سدّ، بازگو کرد، سرچشمه در آگاهى او از انهدام جهان هنگام برپایى قیامت دارد، گرچه ممکن است در خصوص سد نیز از خداوند به او وعده خاصّى رسیده باشد.

۱۲- انسان ها، به امکانات مادّى و دستاوردهاى فن و دانش خویش، نباید مغرور باشند. (هذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء) ذوالقرنین، در عین فن آورى در آن شرایط، به ثمره کار خود مغرور نشد، بلکه همه آن ها را در طول ربوبیّت الهى دیده و معاد را در برابر خود تصویر کرده است.

۱۳- محکم ترین دژهاى ساخته بشر، در برابر اراده و قدرت الهى، ناپایدارند. (فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)

۱۴- ذوالقرنین، آسیب دیدگان از یأجوج و مأجوج را به رحمت و اراده خداوند توجّه داد و آنان را از اعتماد مطلق به سد، بازداشت. (هذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)

۱۵- موحّدان معتقد به معاد، هیچ گاه به دستاوردهاى فنى و آثار تمدن بشرى، مغرور نشده و فرجام جهان را ویرانى و انهدام مى بینند. (هذا رحمة ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دکّاء)

۱۶- توجه به مبدأ و معاد دو اصل عمده در بینش توحیدى است. (ما مکّنّى فیه ربّى خیر ... و کان وعد ربّى حقًّا)

۱۷- ذوالقرنین، به وعده هاى خداوند، ایمان داشت و به تحقّق آن ها، مطمئن بود. (و کان وعد ربّى حقًّا)

۱۸- برپایى قیامت، وعده خداوند و تخلّف ناپذیر است. (و کان وعد ربّى حقًّا)

۱۹- وعده هاى الهى، حتمى و تخلّف ناپذیر است. (و کان وعد ربّى حقًّا)

۲۰- نوید برپایى قیامت، زمینه ساز تربیت هاى الهى است. (و کان وعد ربّى حقًّا) توجه به کلمه «ربّ» یادآور گفته بالا است.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: فرجام آفرینش ۱۵
  • استحکامات: سستى استحکامات بشرى ۱۳
  • اعتماد: نهى از اعتماد به غیرخدا ۱۴
  • امکانات مادى: اجتناب از تکبر به امکانات مادى ۱۲
  • امنیت: منشأ امنیت اجتماعى ۶
  • بشارت: بشارت قیامت ۲۰
  • تذکر: تذکر اراده خدا ۱۴
  • تربیت: روش تربیت ۲۰
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۶
  • خدا: آثار رحمت خدا ۶; اهمیت خدا شناسى ۱۶; حاکمیت اراده خدا ۱۳; حاکمیت قدرت خدا ۱۳; حتمیت وعده هاى خدا ۱۹; رحمت خدا ۵; نشانه هاى رحمت خدا ۱، ۲; وعده هاى خدا ۱۷، ۱۸; ویژگیهاى ربوبیت خدا ۵
  • ذوالقرنین: ایمان ذوالقرنین ۱۷; بینش ذوالقرنین ۱، ۳; پیشگویى ذوالقرنین ۸; توحید ذوالقرنین ۳، ۴; جاودانگى سد ذوالقرنین ۸; دیندارى ذوالقرنین ۳; روش تبلیغ ذوالقرنین ۴; سدسازى ذوالقرنین ۱، ۱۰;عظمت سد ذوالقرنین ۷; فرجام سد ذوالقرنین ۹; فضایل ذوالقرنین ۳، ۱۷; فن آورى ذوالقرنین ۳، ۴; قدرت ذوالقرنین ۳; قصه ذوالقرنین ۱۰; ویرانى سد ذوالقرنین ۹
  • زمین: انهدام زمین ۱۱، ۱۵; فرجام زمین ۵
  • سرزمینها: مردم شمال سرزمین ذوالقرنین ۱۴
  • علم: منشأ استفاده از علم ۲; منشأ علم ۲
  • قدرت: استفاده از قدرت ۲; منشأ قدرت ۲
  • قیامت: حتمیت قیامت ۱۸; زمین در قیامت ۱۱; نشانه هاى قیامت ۹، ۱۱
  • معاد: اهمیت معاد ۱۶; حتمیت معاد ۱۰
  • موحدان: ایمان موحدان ۱۵; بینش موحدان ۱۵; تواضع موحدان ۱۵

منابع