النحل ٤٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]] | ||
خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link65 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link65 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ «47» | |||
يا آنكه در حال دلهره آنان را بگيرد، پس البتّه پروردگار شما رؤف ومهربان است. | |||
===نکته ها=== | |||
خداوند در اين آيات، چهار نوع عذاب براى توطئهگرانِ عليه دين، مطرح كرده: | |||
1. عذاب زمينى «يَخْسِفَ ... بِهِمُ الْأَرْضَ» | |||
2. عذاب آسمانى: «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ» | |||
3. عذاب ناگهانى: «يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ» | |||
4. عذاب روحى: «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- عذاب و كيفر الهى، پس از اتمام حجّت است. (به دنبال موضوع نبوّت در آيات قبل، اين آيه مخالفان را تهديد مىكند). | |||
2- احتمال عذاب و كيفر الهى، براى دست برداشتن از توطئه كافى است. «أَ فَأَمِنَ» | |||
3- توطئهگران عليه دين بدانند كه مكر و حيلهى آنان، در برابر علم و قدرت الهى، پوچ است. «أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ» | |||
4- زمان و مكان و نوع قهر خدا در دنيا قابل پيشبينى نيست كه امكان فرار باشد. | |||
«يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ» | |||
5- هيچ فرد يا عاملى، مانع قهر خدا نيست. «فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ» | |||
6- نزول عذاب، ناگهانى و در هر حال و شرايطى است. «فِي تَقَلُّبِهِمْ» (چه در سفر، چه در وطن، چه در خواب و چه در بيدارى، چه در راه چه ايستاده، ...) | |||
جلد 4 - صفحه 528 | |||
7- گاهى رعب، خوف و دلهره، عذاب ومايهى هلاكت است. «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ» | |||
8- گاهى تأخير عذاب و مهلت دادن به گنهكاران، بخاطر لطف اوست تا توبه كنند. «فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ» | |||
9- قهر و تنبيه الهى نيز براساس تربيت و رحمت اوست. يَأْخُذَهُمْ ... فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) | |||
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ: يا بگيرد ايشان را خداى تعالى به عقوبت بروجه ترسناكى، بدين طريق كه بعضى را به عذاب بگيرد، و جمعى را رها كند تا بازماندگان بترسند به عذاب هلاك شدگان كه مبادا مثل آن عقوبت بديشان رسد. نزد جمعى از مفسران مراد به تخوف تنقص، و مراد نقصان اموال و اولاد و انفس به بلاء و اسقام. بنابراين مراد آيه قبل گرفتن سخط الهى است يك مرتبه به عذاب استيصال و هلاك دفعة واحده، و مراد اين آيه نقصان | |||
جلد 7 - صفحه 213 | |||
تدريجى است در اموال و اولاد كم كم تا به مرور ايام هلاك شوند. و ذكر احوال سهگانه به جهت بيان قدرت سبحانى است بر اهلاك آنها به هر وجهى كه باشد، نه مراد انحصار در اين سه حالت باشد. | |||
فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه پروردگار شما هرآينه مهربان و بخشاينده است و از رأفت و رحمت سبحانى است كه حلم فرمايد و تعجيل ننمايد در عقوبت با استحقاق شما، و مهلت دهد تا توبه و رجوع كنيد از كفر به ايمان و از معصيت به طاعت. حاصل آنكه به استحقاق شما، سخط الهى را، امهال، كه فرمايد؟ هرآينه نيست مگر رأفت و رحمت واسعه خداوندى. | |||
تبصره: آيات شريفه تحذير و تخويف است نسبت به عموم مكلفين كه بپرهيزند و بيانديشند از آنچه موجب شود ورود غضب و سخط سبحانى را. پس عاقل را لازم باشد هشيارى در امور و اجتناب از شرور، زيرا نداند عذاب از كجا وارد گردد. | |||
در كافى «1»- حضرت سجاد عليه السّلام در ذيل حديثى فرمايد: و لا تكونوا من الغافلين المائلين الى زهرة الدّنيا الّذين مكروا السّيئات فانّ اللّه يقول فى محكم كتابه: أ فأمن الّذين مكروا السّيّئات ان يخسف اللّه بهم الارض .... فاحذروا ما حذّركم اللّه بما فعل بالظّلمة فى كتابه و لا تأمنوا ان ينزل بكم بعض ما تواعد به القوم الظّالمين فى الكتاب، و اللّه لقد وعظكم اللّه فى كتابه بغيركم فانّ السّعيد من وعظ بغيره. | |||
و نباشيد از غافلين مائلين به زينتهاى دنيا، آنانكه مكر نمودند به كارهاى ناشايسته، زيرا خداى تعالى مىفرمايد در محكم كتاب: (أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ). الايه. پس حذر كنيد آنچه را كه تحذير فرموده شما را خداوند به آنچه بجا آورده با ظلمه در كتاب خود، و ايمن مباشيد اينكه نازل شود به شما بعض آنچه را كه ايعاد فرموده به آن قوم ظالمين | |||
---- | |||
«1» روضه كافى، صفحه 74، فرازى از حديث شماره 29. | |||
جلد 7 - صفحه 214 | |||
را در كتاب قرآن، قسم به خدا هرآينه بتحقيق موعظه نموده خدا شما را در كتاب خود به غير شما، پس سعيد كسى است كه متعظ شود و پند يابد به غير خود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49) | |||
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50) | |||
ترجمه | |||
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند | |||
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان | |||
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است | |||
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايههايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند | |||
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند | |||
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مىآورند آنچه را مأمور ميشوند. | |||
تفسير | |||
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 290 | |||
الهى نمايند كه گفتهاند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفتهاند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايههاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايهدار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شدهاند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 291 | |||
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مىآورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شدهاند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكهاى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجدهاند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعددهاى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شىء كه عبارت از موجود است ميباشد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَو يَأخُذَهُم عَلي تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُم لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) | |||
يا بگيرد آنها را بالقاء خوف در قلوب آنها و تعجيل در اهلاك آنها نكند، بلكه متنبّه شوند و ايمان آورند يا دست از اذيت و ظلم بمؤمنين بردارند پس محققا پروردگار شما هر آينه رءوف و مهربان است، يكي از نصرتهاي الهي القاء رعب است در قلوب كفار و مشركين و معاندين چنانچه در بسياري از آيات بيان فرموده مثل قوله تعالي: | |||
سَنُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ بِما أَشرَكُوا بِاللّهِ آل عمران آيه 14. | |||
سَأُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ انفال آيه 12. | |||
جلد 12 - صفحه 132 | |||
وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ احزاب آيه 26. | |||
وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ يُخرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيدِيهِم وَ أَيدِي المُؤمِنِينَ حشر آيه 2. | |||
و از پيغمبر اكرم است فرمود | |||
(نصرت بالرّعب) | |||
(أَو يَأخُذَهُم عَلي تَخَوُّفٍ) اخذ بر تخوّف تارة به اينكه در جنگهاي سابق مغلوب ميشدند با جنگ مسلمين يا يك دسته آنها موجب خوف بقيّه ميشد يا نزول بلا بر بعضي باعث خوف ديگران ميشد يا بذهاب مال يا جان سبب خوف ميشد يا انحاء ديگر و حكمت اينكه بسا سبب شود ايمان آورند يا دست از ظلم بردارند يا در حرب مغلوب شوند و فرار كنند و نصرت و فيروزي نصيب مسلمين شود يا حكم ديگري و ممكن است امهال اينها و عدم تعجيل در افناء آنها براي اينکه باشد که در نسل اينها افرادي بوجود آيند که اهل ايمان شوند، چنانچه حضرت نوح عليه السّلام موقعي که نفرين كرد در حق قوم عرض كرد. | |||
إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح آيه 28. | |||
و حضرت امير بمالك اشتر اگر در هفتاد پشت او يك مؤمن بوجود آيد من از قتل او صرف نظر ميكنم، و همچنين ابي عبد اللّه عليه السّلام در يوم عاشوراء فَإِنَّ رَبَّكُم لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ اينکه امهال و عدم تعجيل در اهلاك از باب رأفت و مهرباني حق است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 47)- «و یا این که (مجازات الهی یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه) بطور تدریجی و ضمن هشدارهای پیدرپی، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ). | |||
ج2، ص572 | |||
امروز همسایه آنها گرفتار سانحهای میشود، فردا یکی از بستگانشان و خلاصه هشدارها یکی بعد از دیگری به سراغ آنها میآید اگر بیدار شدند چه بهتر، و گر نه مجازات نهایی آنها را فرو خواهد گرفت. | |||
تدریجی بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد برای آن است که هنوز احتمال هدایت در این گروه وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمیدهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۷
ترجمه
النحل ٤٦ | آیه ٤٧ | النحل ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَخَوُّفٍ»: بیم و هراس. کم و کاست در اموال و اولاد. «فَإِنَّ رَبَّهُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»: ذکر رأفت و رحمت بعد از تهدید، بدان خاطر است که برحذر داشتن از سرانجام بد، خود نعمت به حساب میآید همان گونه که در سوره الرحمن آمده است (نگا: الرحمن / و ). و این که معنی چنین است که خداوند چون رؤوف و رحیم است در مجازات شتاب نمیکند (نگا: رعد / ، حجّ / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْنَاهَا... (۰) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ... (۰) وَ کَذٰلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ... (۲) وَ کَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ «47»
يا آنكه در حال دلهره آنان را بگيرد، پس البتّه پروردگار شما رؤف ومهربان است.
نکته ها
خداوند در اين آيات، چهار نوع عذاب براى توطئهگرانِ عليه دين، مطرح كرده:
1. عذاب زمينى «يَخْسِفَ ... بِهِمُ الْأَرْضَ»
2. عذاب آسمانى: «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ»
3. عذاب ناگهانى: «يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ»
4. عذاب روحى: «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
پیام ها
1- عذاب و كيفر الهى، پس از اتمام حجّت است. (به دنبال موضوع نبوّت در آيات قبل، اين آيه مخالفان را تهديد مىكند).
2- احتمال عذاب و كيفر الهى، براى دست برداشتن از توطئه كافى است. «أَ فَأَمِنَ»
3- توطئهگران عليه دين بدانند كه مكر و حيلهى آنان، در برابر علم و قدرت الهى، پوچ است. «أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ»
4- زمان و مكان و نوع قهر خدا در دنيا قابل پيشبينى نيست كه امكان فرار باشد.
«يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ»
5- هيچ فرد يا عاملى، مانع قهر خدا نيست. «فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ»
6- نزول عذاب، ناگهانى و در هر حال و شرايطى است. «فِي تَقَلُّبِهِمْ» (چه در سفر، چه در وطن، چه در خواب و چه در بيدارى، چه در راه چه ايستاده، ...)
جلد 4 - صفحه 528
7- گاهى رعب، خوف و دلهره، عذاب ومايهى هلاكت است. «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
8- گاهى تأخير عذاب و مهلت دادن به گنهكاران، بخاطر لطف اوست تا توبه كنند. «فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ»
9- قهر و تنبيه الهى نيز براساس تربيت و رحمت اوست. يَأْخُذَهُمْ ... فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47)
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ: يا بگيرد ايشان را خداى تعالى به عقوبت بروجه ترسناكى، بدين طريق كه بعضى را به عذاب بگيرد، و جمعى را رها كند تا بازماندگان بترسند به عذاب هلاك شدگان كه مبادا مثل آن عقوبت بديشان رسد. نزد جمعى از مفسران مراد به تخوف تنقص، و مراد نقصان اموال و اولاد و انفس به بلاء و اسقام. بنابراين مراد آيه قبل گرفتن سخط الهى است يك مرتبه به عذاب استيصال و هلاك دفعة واحده، و مراد اين آيه نقصان
جلد 7 - صفحه 213
تدريجى است در اموال و اولاد كم كم تا به مرور ايام هلاك شوند. و ذكر احوال سهگانه به جهت بيان قدرت سبحانى است بر اهلاك آنها به هر وجهى كه باشد، نه مراد انحصار در اين سه حالت باشد.
فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه پروردگار شما هرآينه مهربان و بخشاينده است و از رأفت و رحمت سبحانى است كه حلم فرمايد و تعجيل ننمايد در عقوبت با استحقاق شما، و مهلت دهد تا توبه و رجوع كنيد از كفر به ايمان و از معصيت به طاعت. حاصل آنكه به استحقاق شما، سخط الهى را، امهال، كه فرمايد؟ هرآينه نيست مگر رأفت و رحمت واسعه خداوندى.
تبصره: آيات شريفه تحذير و تخويف است نسبت به عموم مكلفين كه بپرهيزند و بيانديشند از آنچه موجب شود ورود غضب و سخط سبحانى را. پس عاقل را لازم باشد هشيارى در امور و اجتناب از شرور، زيرا نداند عذاب از كجا وارد گردد.
در كافى «1»- حضرت سجاد عليه السّلام در ذيل حديثى فرمايد: و لا تكونوا من الغافلين المائلين الى زهرة الدّنيا الّذين مكروا السّيئات فانّ اللّه يقول فى محكم كتابه: أ فأمن الّذين مكروا السّيّئات ان يخسف اللّه بهم الارض .... فاحذروا ما حذّركم اللّه بما فعل بالظّلمة فى كتابه و لا تأمنوا ان ينزل بكم بعض ما تواعد به القوم الظّالمين فى الكتاب، و اللّه لقد وعظكم اللّه فى كتابه بغيركم فانّ السّعيد من وعظ بغيره.
و نباشيد از غافلين مائلين به زينتهاى دنيا، آنانكه مكر نمودند به كارهاى ناشايسته، زيرا خداى تعالى مىفرمايد در محكم كتاب: (أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ). الايه. پس حذر كنيد آنچه را كه تحذير فرموده شما را خداوند به آنچه بجا آورده با ظلمه در كتاب خود، و ايمن مباشيد اينكه نازل شود به شما بعض آنچه را كه ايعاد فرموده به آن قوم ظالمين
«1» روضه كافى، صفحه 74، فرازى از حديث شماره 29.
جلد 7 - صفحه 214
را در كتاب قرآن، قسم به خدا هرآينه بتحقيق موعظه نموده خدا شما را در كتاب خود به غير شما، پس سعيد كسى است كه متعظ شود و پند يابد به غير خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
ترجمه
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايههايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مىآورند آنچه را مأمور ميشوند.
تفسير
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده
جلد 3 صفحه 290
الهى نمايند كه گفتهاند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفتهاند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايههاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايهدار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شدهاند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص
جلد 3 صفحه 291
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مىآورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شدهاند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكهاى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجدهاند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعددهاى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شىء كه عبارت از موجود است ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَو يَأخُذَهُم عَلي تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُم لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47)
يا بگيرد آنها را بالقاء خوف در قلوب آنها و تعجيل در اهلاك آنها نكند، بلكه متنبّه شوند و ايمان آورند يا دست از اذيت و ظلم بمؤمنين بردارند پس محققا پروردگار شما هر آينه رءوف و مهربان است، يكي از نصرتهاي الهي القاء رعب است در قلوب كفار و مشركين و معاندين چنانچه در بسياري از آيات بيان فرموده مثل قوله تعالي:
سَنُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ بِما أَشرَكُوا بِاللّهِ آل عمران آيه 14.
سَأُلقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعبَ انفال آيه 12.
جلد 12 - صفحه 132
وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ احزاب آيه 26.
وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ يُخرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيدِيهِم وَ أَيدِي المُؤمِنِينَ حشر آيه 2.
و از پيغمبر اكرم است فرمود
(نصرت بالرّعب)
(أَو يَأخُذَهُم عَلي تَخَوُّفٍ) اخذ بر تخوّف تارة به اينكه در جنگهاي سابق مغلوب ميشدند با جنگ مسلمين يا يك دسته آنها موجب خوف بقيّه ميشد يا نزول بلا بر بعضي باعث خوف ديگران ميشد يا بذهاب مال يا جان سبب خوف ميشد يا انحاء ديگر و حكمت اينكه بسا سبب شود ايمان آورند يا دست از ظلم بردارند يا در حرب مغلوب شوند و فرار كنند و نصرت و فيروزي نصيب مسلمين شود يا حكم ديگري و ممكن است امهال اينها و عدم تعجيل در افناء آنها براي اينکه باشد که در نسل اينها افرادي بوجود آيند که اهل ايمان شوند، چنانچه حضرت نوح عليه السّلام موقعي که نفرين كرد در حق قوم عرض كرد.
إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح آيه 28.
و حضرت امير بمالك اشتر اگر در هفتاد پشت او يك مؤمن بوجود آيد من از قتل او صرف نظر ميكنم، و همچنين ابي عبد اللّه عليه السّلام در يوم عاشوراء فَإِنَّ رَبَّكُم لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ اينکه امهال و عدم تعجيل در اهلاك از باب رأفت و مهرباني حق است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- «و یا این که (مجازات الهی یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه) بطور تدریجی و ضمن هشدارهای پیدرپی، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ).
ج2، ص572
امروز همسایه آنها گرفتار سانحهای میشود، فردا یکی از بستگانشان و خلاصه هشدارها یکی بعد از دیگری به سراغ آنها میآید اگر بیدار شدند چه بهتر، و گر نه مجازات نهایی آنها را فرو خواهد گرفت.
تدریجی بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد برای آن است که هنوز احتمال هدایت در این گروه وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمیدهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).
نکات آیه
۱- توطئه گران علیه پیامبر(ص)، به هلاکت در حال وحشت و هراس تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف) «أخذ» (گرفتن) کنایه از هلاکت و «على تخوّف» حال براى مفعول «یأخذ» است. «تخوّف» ممکن است از ریشه «خوف» به معناى ترس باشد.
۲- بدکاران، به هلاکت در حال وحشت و هراس تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف)
۳- توطئه کنندگان علیه پیامبر(ص) به هلاکت تدریجى تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف) «تخوّف» در لغت به معناى «تنقص» که نقصان در اموال و تعداد نفوس انسانها بر اثر مرگ و میر باشد، آمده است. بنابراین مراد از «تخوّف» این است که: تعدادى به هلاکت مى رسند و سپس نوبت به گروه بعدى مى رسد و این حکایت از تدریجى بودن هلاکت دارد.
۴- به هلاکت رساندن گروهى از مردم و به دنبال آن ایجاد بحران روانى در بازماندگان، از جمله عذابهاى دنیوى خداوند (أو یأخذهم على تخوّف)
۵- خداوند، رؤوف (داراى مهر) و رحیم (مهربان) است. (فإن ربّکم لرءوف رحیم)
۶- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان، برخاسته از ربوبیت اوست. (فإن ربّکم لرءوف رحیم)
۷- تهدید توطئه گران علیه پیامبر(ص)، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم ... أو یأتیهم العذاب ... فإن ربّکم لرءوف رحیم) برداشت فوق، بر این اساس است که عبارت «فإن ربّکم لرءوف رحیم» خطاب به مؤمنان باشد و ذکر آن پس از تهدیدهاى گوناگون علیه توطئه گران، مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
۸- به هلاکت رساندن تدریجى بدکاران و توطئه گران، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم) «فا» در «فإن...» براى تعلیل است و ممکن است درصدد ذکر علت تدریجى بودن هلاکت بدکاران باشد.
۹- بدکاران و توطئه کنندگان علیه پیامبر(ص)، در معرض انواع عذابهاى دنیوى اند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب ... أو یأخذهم فى تقلّبهم ... أو یأخذهم على تخوّف)
۱۰- تهدید کردن بدکاران، پس از استدلال منطقى، از شیوه هاى تبلیغى قرآن کریم و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم فسئلوا أهل الذکر ... و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ... أفأمن الذین مکروا ... أن یخسف الله بهم ... أو یأخذهم على تخوّف
۱۱- ایجاد حالت خوف و رجا در انسانها، از روشهاى تبلیغى قرآن کریم (أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم) آوردن عبارت «فإن ربّکم لرءوف رحیم» - که دلالت بر مهر و رحمت خداوند مى کند - پس از تهدید بدکاران، مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
۱۲- تهدید به عذاب، به جاى اقدام عملى، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است. (أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رؤوف ۵; رحیم ۵
- انذار: انذار از عذاب ۱، ۲، ۳; منشأ انذار از عذاب ۱۲
- بدکاران: اتمام حجت با بدکاران ۱۰; انذار بدکاران ۲، ۱۰; ترس بدکاران ۲; عذاب دنیوى بدکاران ۹; هلاکت بدکاران ۲; هلاکت تدریجى بدکاران ۸
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۰، ۱۱
- ترس: ترس و امید ۱۱
- توطئه گران: هلاکت تدریجى توطئه گران ۸
- خدا: آثار رأفت خدا ۱۲; آثار ربوبیت خدا ۶; آثار رحمت خدا ۱۲; منشأ رأفت خدا ۶; منشأ رحمت خدا ۶; نشانه هاى رأفت خدا ۷، ۸; نشانه هاى رحمت خدا ۷، ۸
- عذاب: ترس بازماندگان اهل عذاب ۴; عذاب هاى دنیوى ۴
- مؤمنان: رحمت بر مؤمنان ۷
- محمد(ص): انذار دشمنان محمد(ص) ۱، ۳، ۷; ترس دشمنان محمد(ص) ۱; عذاب دنیوى دشمنان محمد(ص) ۹; هلاکت تدریجى دشمنان محمد(ص) ۳; هلاکت دشمنان محمد(ص) ۱