الكهف ٤٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و نابود شد میوه آن پس بامداد کرد می‌گردانید دستهای خویش را بر آنچه هزینه کرده بود در آن و آن فرود آمده بود بر پایه‌ها (یا پوشها)ی خود و می‌گفت کاش شرک نمی‌ورزیدم به پروردگار خود کسی را
|-|معزی=و نابود شد میوه آن پس بامداد کرد می‌گردانید دستهای خویش را بر آنچه هزینه کرده بود در آن و آن فرود آمده بود بر پایه‌ها (یا پوشها)ی خود و می‌گفت کاش شرک نمی‌ورزیدم به پروردگار خود کسی را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::42|٤٢]] | قبلی = الكهف ٤١ | بعدی = الكهف ٤٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::23|٢٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::12|١٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::42|٤٢]] | قبلی = الكهف ٤١ | بعدی = الكهف ٤٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::23|٢٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«اُحِیطَ»: احاطه گردید. «اُحیطَ بِثَمَرِهِ»: محصولات و میوه‌هایش با بلا احاطه گردید. محصولات نابود شد. «خاوِیَةٌ»: فرو افتاده و فرو تپیده. «عُرُوش»: جمع عَرْش، سقفها. در اینجا مراد داربستها و چوب‌بندها و چفته‌های زیر درختان میوه است. «خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا»: (نگا: بقره / .
«اُحِیطَ»: احاطه گردید. «اُحیطَ بِثَمَرِهِ»: محصولات و میوه‌هایش با بلا احاطه گردید. محصولات نابود شد. «خاوِیَةٌ»: فرو افتاده و فرو تپیده. «عُرُوش»: جمع عَرْش، سقفها. در اینجا مراد داربستها و چوب‌بندها و چفته‌های زیر درختان میوه است. «خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا»: (نگا: بقره / .

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۰


ترجمه

(به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه‌های آن نابود شد؛ و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم می‌مالید -در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و می‌گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم!»

|و [سر انجام‌] ميوه‌هايش نابود شد. آن‌گاه براى آنچه در باغ هزينه كرده بود، دست حسرت بر دست مى‌ساييد در حالى كه همه داربست‌ها و در و ديوار آن فرو ريخته بود و [به حسرت‌] مى‌گفت: اى كاش كسى را شريك پروردگار خود نساخته بودم
[تا به او رسيد آنچه را بايد برسد] و [آفت آسمانى‌] ميوه‌هايش را فرو گرفت. پس براى [از كف دادن‌] آنچه در آن [باغ‌] هزينه كرده بود، دستهايش را بر هم مى‌زد در حالى كه داربستهاى آن فرو ريخته بود. و [به حسرت‌] مى‌گفت: «اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمى‌ساختم.»
و ثمره و میوه‌هایش همه نابود گردید و او (از شدت حزن و اندوه) بر آنچه در باغ خرج کرده بود دست بر دست می‌زد که بنا و اشجارش همه ویران و خشک شده بود، و می‌گفت: ای کاش من احدی را به خدای خود شریک نمی‌ساختم.
[عاقبت آن مغرور مشرک، به عذاب خدا دچار شد] و تمام میوه هایش از بین رفت، پس در حالی که همه داربست ها فرو ریخته [و تاک ها روی آن بود] و در [حسرت] هزینه های [فراوانی که] متحمل شده بود، دو دستش را زیر و رو می کرد، می گفت: ای کاش من احدی را با پروردگارم شریک نگرفته بودم.
به ثمره‌اش آفت رسيد و بامدادان دست حسرت بر دست مى‌ساييد كه چه هزينه‌اى كرده بود و اكنون همه بناهايش فرو ريخته است. و مى‌گويد: اى كاش كسى را شريك پروردگارم نساخته بودم.
و [سرانجام‌] دارایی‌اش بر باد رفت، و او به خاطر هزینه‌ای که در آن کرده بود، دست [حسرت‌] بر دست می‌زد، و آن باغ سقفها و دیوارهایش فرو ریخته بود، و می‌گفت کاش من هیچ کس را با پروردگارم شریک نمی‌انگاشتم‌
و ميوه او تباه و نابود گشت، پس بامداد دو دست خويش [به پشيمانى و اندوه‌] بر آنچه در آن
(سرانجام پیش‌بینی فرد مؤمن تحقّق پذیرفت و بلای ناگهانی در رسید و همه‌ی محصولات و) میوه‌های او را در آغوش کشید (و باغ سرسبز و آبادان، به زمین لخت و ویران تبدیل گردید). در حالی که باغ بر داربستها و چوب‌بندها فرو تپیده بود، صاحب باغ بر هزینه‌هائی که صرف آن کرده بود، دست تحسّر به هم می‌مالید و می‌گفت: کاشکی کسی را انباز پروردگارم نمی‌کردم! (و خدای را به یگانگی می‌پرستیدم و کفر نمی‌ورزیدم).
(تا به او رسید آنچه باید برسد) و ثمره‌اش فرو گرفته شد، پس برای (از کف دادن) آنچه در آن باغ هزینه کرده بود، دست‌هایش را زیر و رو می‌کرد و برهم می‌زد -در حالی که داربست‌های آن فرو ریخته بود- و (با حسرت) می‌گفت: «ای کاش هیچ کس را شریک پروردگارم نمی‌ساختم.»
و نابود شد میوه آن پس بامداد کرد می‌گردانید دستهای خویش را بر آنچه هزینه کرده بود در آن و آن فرود آمده بود بر پایه‌ها (یا پوشها)ی خود و می‌گفت کاش شرک نمی‌ورزیدم به پروردگار خود کسی را


الكهف ٤١ آیه ٤٢ الكهف ٤٣
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«اُحِیطَ»: احاطه گردید. «اُحیطَ بِثَمَرِهِ»: محصولات و میوه‌هایش با بلا احاطه گردید. محصولات نابود شد. «خاوِیَةٌ»: فرو افتاده و فرو تپیده. «عُرُوش»: جمع عَرْش، سقفها. در اینجا مراد داربستها و چوب‌بندها و چفته‌های زیر درختان میوه است. «خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا»: (نگا: بقره / .


تفسیر

نکات آیه

۱- امکانات ثروت مند مغرور، با نزول عذاب فراگیر الهى، نابود شد و تمامى منافع باغ و کشت زار او از بین رفت. (و أُحیط بثمره) «أُحیط بثمره» عطف بر محذوف است، یعنى، «وقع العذاب و...». احاطه شدن، کنایه از نابود شدن است. مراد از «ثمر»، تمامى دستاوردهاى مرد ثروت مند در باغ و کشت زار خود است.

۲- نصایح مرد مؤمن، در ثروت مند گرفتار کبر و غرور، بى تأثیر بود. (و أُحیط بثمره) روشن است که اگر مرد ثروت مند، به نصایح مرد مؤمن گوش فرا مى داد، گرفتار نابودى اموال و سرمایه خود نمى شد.

۳- امید و آرزوى مرد مؤمن، با زوال امکانات ثروت مند مغرور، تحقق یافت. (فعسى ربّى أن ... و أُحیط بثمره)

۴- مرد ثروت مند، بادیدن باغ فرو ریخته بر سقف ها و تباهى تمامى محصول و سرمایه هاى خویش به حسرت شدید فرو رفت. (و أُحیط بثمره فأصبح یقلّب کفّیه... و هى خاویة على عروشها) «کفّ» یعنى دست و «کفّیه» تثنیه آن و به معناى دو دست او است. جمله «یقلّب کفّیه» یعنى، دو دست اش را زیر و رو مى کرد (گاهى کف یک دست را بر پشت دست دیگر و گاه عکس آن را انجام مى داد). این حرکت، بازتابى از اندوه و حسرت شدید آدمى است. «خاویة» یعنى، فرو ریخته و منهدم شده و «عروش» به معناى سقف ها و یا داربست هایى است که براى برخى درختانِ میوه برپا مى گردد. «خاویة على عروشها» یعنى: «درختان و یا بناهاى باغ، بر سقف هاى خود فرو ریخته بود.».

۵- سرمایه دار خود پرست، با تباه شدن حاصل بوستان اش در فصل برداشت و جمع آورى محصول، غافل گیر شد. (و أُحیط بثمره) تعبیر «أُحیط بثمره» و نیز «ما أنفق» نشان مى دهد که کارهاى مقدماتى کشت و سرمایگذارهاى لازم، قبلاً صورت گرفته بود و دقیقاً، عذاب، هنگامى نازل شد که مى بایست از باغ ثمر گرفت.

۶- کیفر الهى، در کمین لحظه هاى خوش ثروت مندان به خود بالنده و سرمست است. (و أُحیط بثمره فأصبح یقلّب کفّیه على ما أنفق فیها) تعبیر «أُحیط بثمره» نشان دهنده نزدیکى فصل ثمرگیرى و دستیابى به نتایج است که براى فرد سرمایگذار، حساس ترین و شیرین ترین لحظات است.

۷- سرمایه گذارى ها و هزینه هاى مادّى، در معرض فنا و نابودى است. (و أُحیط بثمره فأصبح یقلّب کفّیه على ما أنفق فیها) چنان چه داستان دو باغ، تمثیل و سمبلیک باشد، در این صورت، مرد ثروت مند مغرور، سمبل کسانى است که صِرفاً با اغراض مادّى و هدف دانستن دنیا و متاع هاى آن، به تلاش پرداخته، ولى در نهایت، بر زحمت و رنج خود تأسف مى خورند; چرا که در فرجام کار، تمامى آن را بر باد رفته مى یابند.

۸- ثروت مند خودپرست، پس از نابودى اموال خویش، به خود آمده و بر مواضع شرک آلود گذشته خویش تأسّف مى خورد. (یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا)

۹- سرمستى هاى مادّى، از موانع مهم پى بردن انسان به کج روى هاى عملى و عقیدتى خویش است. (و أُحیط بثمره ... یقول یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا) ثروت مند مغرور مورد بحث در آیه، تنها، پس از آن که اندوخته و اموال اش نابود شد، به کج روى خود پى برد و بر آن اظهار ندامت کرد، ولى تا قبل از آن، به آنچه داشت، سرمست و مغرور بود.

۱۰- کیفرهاى دنیوى، بیدارباشى براى غافلان است. (و أُحیط بثمره ... یقول یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا)

۱۱- اتّکا به غیرخدا، شرک و داراى فرجامى ندامت بار است. (أکثر منک مالاً ... یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا)

۱۲- توجه دنیاگرایان به خدا، براى منافع و مطامع مادّى آنان است.* (و أُحیط بثمره ... و هى خاویة على عروشها و یقول یلیتنى لم أُشرک بربّى أحدًا) احتمال دارد که تأسّف مرد مغرور سرمایه از دست داده، بر شرک خویش، نه از آن رو باشد که به قبح ذاتى شرک پى برده، بلکه از آن رو باشد که چرا شرک ورزیده تا منافع اش تهدید و سرمایه اش نابود شد.

موضوعات مرتبط

  • اتکا: آثار اتکا به غیرخدا ۱۱; پشیمانى از اتکا به غیرخدا ۱۱; فرجام اتکا به غیرخدا ۱۱
  • باغدار متکبر: اندوه باغدار متکبر ۸; بى تأثیرى مواعظ همنشین باغدار متکبر ۲; تحقق آرزوى همنشین باغدار متکبر ۳; تنبه باغدار متکبر ۸; حسرت باغدار متکبر ۴; شرک باغدار متکبر ۸; عذاب باغدار متکبر ۱; غافلگیرى باغدار متکبر ۵; قصه باغدار متکبر ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸; نابودى اموال باغدار متکبر ۸; نابودى باغ باغدار متکبر ۱، ۵; نابودى ثروت باغدار متکبر ۳; واژگونى باغ باغدار متکبر ۴
  • ثروتمندان: کیفر ثروتمندان متکبر ۶
  • خدا: کیفرهاى خدا ۶
  • دنیاطلبان: بینش دنیاطلبان ۱۲; کیفیت عبادت دنیاطلبان ۱۲; منفعت طلبى دنیاطلبان ۱۲
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۹
  • سرمایه گذارى: ناپایدارى سرمایه گذارى مادى ۷
  • شرک: موارد شرک ۱۱
  • عبرت: عوامل عبرت ۱۰
  • عذاب: اهل عذاب ۱
  • غافلان: عوامل تنبه غافلان ۱۰
  • کیفر: آثار کیفر هاى دنیوى ۱۰; عبرت از کیفر هاى دنیوى ۱۰
  • هدایت: موانع هدایت ۹

منابع