الأعراف ٩٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link144 | آيات ۸۵ - ۹۳، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link144 | آيات ۸۵ - ۹۳، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link145 | بيان آيات مربوط به رسالت شعيب (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link145 | بيان آيات مربوط به رسالت شعيب (عليه السلام )]]
خط ۳۳: خط ۳۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link149 | اشتباه يك مفسر كه جمله : (( ان عدنا فى ملتكم (( رادليل بر مشرك بودن شعيب (ع ) قبل از نبوتش گرفته است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link149 | اشتباه يك مفسر كه جمله : (( ان عدنا فى ملتكم (( رادليل بر مشرك بودن شعيب (ع ) قبل از نبوتش گرفته است .]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۶#link44 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۶#link44 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ «93»
پس شعيب از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! پيام‌هاى پروردگارم را به شما رساندم و برايتان خيرخواهى كردم، پس چگونه بر (سرنوشت) قوم كافر تأسّف بخورم؟
جلد 3 - صفحه 120
===پیام ها===
1- قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ ... أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي‌
2- موعظه، مدارا و توجّه به مردم حدّى دارد، گاهى هم بايد از آنان اعراض نمود.
«فَتَوَلَّى عَنْهُمْ»
3- تبليغ، بايد همراه با مهربانى و سوز باشد. أَبْلَغْتُكُمْ‌ ... نَصَحْتُ‌
4- نصايح و خيرخواهى را با منافع شخصى آميخته نكنيم. «نَصَحْتُ لَكُمْ»
5- وقتى به وظيفه‌ى خود عمل كرديم، نگران نباشيم كه چه خواهد شد.
أَبْلَغْتُكُمْ‌ ... فَكَيْفَ آسى‌
6- تأسّف نابجا و عاطفه‌ى بى‌مورد، ممنوع است. «فَكَيْفَ آسى‌»
(در موارد ديگرى هم به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله خطاب شده كه‌ «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «1»، غصّه‌ى آنان را نخور.)
7- آنجا كه روحيّه‌ى كفر، لجاجت و عناد حاكم باشد، موعظه‌ى پيامبران هم اثر نمى‌كند. «فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ (93)
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ‌: پس روى بگردانيد از ايشان و برگشت، وَ قالَ يا قَوْمِ‌: و فرمود اى قوم من، لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ‌: هر آينه بتحقيق رسانيدم به شما، رِسالاتِ‌
----
جلد 4 صفحه 143
رَبِّي‌: پيغامهاى پروردگار خود را، وَ نَصَحْتُ لَكُمْ‌: و نصيحت نمودم شما را از روى شعف و مهربانى. بعد از آن تسليه خود داده، از تأسف و تحسر اعراض نمود و گفت: فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ‌: پس چگونه غمناك شوم بر هلاك گروهى كه كافر بودند. و يا صدور اين قول بر وجه اعتذار بود از عدم شدت حزن بر ايشان.
در اكثر تفاسير مذكور است كه شعيب عليه السّلام مبادى عذاب را مشاهده كرد، اعراض، و از آن بلد عزم خروج نمود و در حين خروج با قوم فرمود: من مبالغه كردم در ابلاغ و انذار شما و بذل سعى و جهد نمودم در نصح و اشفاق شما، لكن تصديق نكرديد و بر كفر خود ثابت و راسخ شديد، لا جرم مستوجب اين عذاب شديد؛ پس چگونه من تأسف خورم بر هلاك شما، و حال آنكه از روى عناد تصديق مرا ننموديد و بر كفر باقى مانديد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ (93)
ترجمه‌
پس روى گردانيد از ايشان و گفت اى قوم من هر آينه بتحقيق ابلاغ نمودم بشما پيامهاى پروردگارم را و نصيحت كردم مر شما را پس چگونه غمناك شوم بر گروهى كافران.
تفسير
حضرت شعيب (ع) بعد از آنكه مقدمات عذاب الهى را مشاهده نمود از بلد خارج شد و در وقت خروج اين خطاب را بقوم خود فرمود يا مانند حضرت صالح بعد از نزول عذاب از شدت حزن و اندوه كه نمى‌توانست آنها را بآن حال مشاهده نمايد از قوم خود روى گرداند و اين خطاب را بآنها فرمود تا كلمه لكم و بعد براى تسليت خاطر خود فرمود و چگونه ميتوان غمناك و محزون شد براى كسانيكه مخالفت با خدا نمودند و بپاداش خود رسيدند يعنى جاى تأسف و اندوه نيست.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَتَوَلّي‌ عَنهُم‌ وَ قال‌َ يا قَوم‌ِ لَقَد أَبلَغتُكُم‌ رِسالات‌ِ رَبِّي‌ وَ نَصَحت‌ُ لَكُم‌ فَكَيف‌َ آسي‌ عَلي‌ قَوم‌ٍ كافِرِين‌َ (93)
‌پس‌ اعراض‌ فرمود شعيب‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و فرمود اي‌ قوم‌ ‌من‌ هرآينه‌ بتحقيق‌ ‌من‌ ابلاغ‌ كردم‌ بشما دستورات‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ و نصيحت‌ كردم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌که‌ بپذيريد فرمان‌ الهي‌ ‌را‌ و ‌شما‌ نپذيرفتيد ‌پس‌ ‌براي‌ چه‌ و چگونه‌ محزون‌ باشم‌ ‌از‌ نزول‌ بلا ‌بر‌ قومي‌ ‌که‌ كافر هستند.
فَتَوَلّي‌ عَنهُم‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ موقعي‌ بوده‌ ‌که‌ خبر داده‌ ‌از‌ نزول‌ بلاء و چون‌ بايد پيغمبر ‌با‌ مؤمنين‌ ‌از‌ ميان‌ قوم‌ بيرون‌ روند ‌که‌ ‌از‌ بلاء نجات‌ يابند موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ شعيب‌ خواست‌ خارج‌ شود و ‌از‌ قوم‌ بيرون‌ رود بآنها فرمود قال‌َ يا قَوم‌ِ خطاب‌ بكفار قوم‌ لَقَد أَبلَغتُكُم‌ رِسالات‌ِ رَبِّي‌ ‌من‌ بوسيله‌ رسالتم‌ عمل‌ كردم‌ و آنچه‌ بايد و شايد بشما ‌از‌ دستورات‌ الهي‌ رساندم‌ بعلاوه‌ وَ نَصَحت‌ُ لَكُم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ پند و اندرز دادم‌ و آنچه‌ صلاح‌ ‌شما‌ ‌بود‌ گفتم‌ نپذيرفتيد ديگر ‌براي‌ چه‌ و چگونه‌ ‌که‌ مفاد فكيف‌ ‌است‌ آسي‌ متكلم‌ وحده‌ ‌است‌ محزون‌ و غصه‌دار باشم‌ ‌که‌ ‌شما‌ گرفتار بلاء و هلاكت‌ شويد ‌يعني‌ نبايد كسي‌ محزون‌ ‌باشد‌ عَلي‌ قَوم‌ٍ كافِرِين‌َ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ و آيات‌ بسياري‌ ‌در‌ قرآن‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مؤمن‌ نبايد ‌براي‌ كفار ‌که‌ گرفتار ‌هر‌ گونه‌ عذابي‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌ شوند دلسوزي‌ كند و محزون‌ ‌باشد‌ بلكه‌ مخالف‌ و معاند و ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌ بايد لعن‌ كرد و ‌از‌ خداوند طلب‌ كرد شدت‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ بيزاري‌ جست‌ چنانچه‌ خطاب‌ بپيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌
جلد 7 - صفحه 394
ميفرمايد وَ لا تَحزَن‌ عَلَيهِم‌ حجر ‌آيه‌ 88‌-‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 128‌-‌ نمل‌ ‌آيه‌ 72 و اخبار ‌در‌ مورد لعن‌ و طرد اعداء دين‌ بسيار ‌است‌ ‌حتي‌ گفتيم‌ ‌که‌ لعن‌ ‌آنها‌ بدو درجه‌ ثوابش‌ ‌از‌ صلوات‌ بالاتر ‌است‌ زيرا محبت‌ ‌با‌ اهل‌ ايمان‌ بالاخص‌ انبياء و اوصياء ويژه‌ ‌محمّد‌ و آل‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ سه‌ درجه‌ دارد: اول‌ فقط ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ دارد ‌که‌ مفاد صلوات‌ ‌است‌، دوم‌ دوستداران‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دوست‌ دارد دوست‌ دوست‌ ‌باشد‌، سوم‌ دشمنان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دشمن‌ دارد ‌که‌ مفاد لعن‌ و طرد ‌باشد‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 93)- در این آیه آخرین گفتار شعیب را می‌خوانیم که: «او از قوم گنهکار
ج2، ص71
روی برگردانید و گفت: من رسالات پروردگارم را ابلاغ کردم، و به مقدار کافی نصیحت نمودم و از هیچ گونه خیرخواهی فروگذار نکردم» (فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ).
«با این حال چگونه به حال این جمعیت کافر تأسف بخورم» (فَکَیْفَ آسی عَلی قَوْمٍ کافِرِینَ).
زیرا آخرین تلاش و کوشش برای هدایت آنها به عمل آمد ولی در برابر حق سر تسلیم فرود نیاوردند، و می‌بایست چنین سرنوشت شومی را داشته باشند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۰


ترجمه

سپس از آنان روی برتافت و گفت: «ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم؛ با این حال، چگونه بر حال قوم بی‌ایمان تأسف بخورم؟!»

آن‌گاه [شعيب‌] از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! حقيقت اين است كه من پيام‌هاى پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم، پس چگونه بر قوم كافر تأسف بخورم
پس [شعيب‌] از ايشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم؛ ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟»
آن گاه شعیب از آن مردم بی‌ایمان روی گردانید و گفت: ای قوم، من به شما ابلاغ رسالتهای خدای خود کردم و شما را اندرز و نصیحت نمودم، اکنون من چگونه بر هلاک کافران غمگین باشم!
پس شعیب از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! یقیناً من پیام های پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیرخواهی کردم، با این حال چگونه بر گروهی که کافرند دریغ و تأسف خورم؟
پس، از آنها رويگردان شد و گفت: اى قوم من، هرآينه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و اندرزتان دادم. چگونه بر مردمى كافر اندوهگين شوم؟
آنگاه [شعیب‌] از آنان رویگردان شد و گفت ای قوم من، به راستی که پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم، پس چگونه بر قوم کافر دریغ بخورم‌
پس، از آنها روى گردانيد و گفت: اى قوم من، هر آينه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و شما را نيكخواهى كردم پس چگونه بر گروهى كافر اندوه برم؟
سپس شعیب از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم (و در حق شما خیرخواهی نمودم. ولی حق را نشنیدید و جز بر طغیان و عصیان نیفزودید) پس با این حال چگونه بر حال قوم بی‌ایمان (و بی‌دینی چون شما) اندوه بخورم؟
پس (شعیب) از ایشان روی برتافت و گفت: «ای قوم من! به‌راستی من همی رسالت‌های پروردگارم را به گونه‌ای رسا به شما رسانیدم و پندتان دادم. پس دیگر چگونه بر گروهی (از) کافران تأسف بخورم‌؟»
پس روی گردانید از ایشان و گفت ای قوم همانا ابلاغ نمودم به شما پیامهای پروردگار خود را و اندرز گفتم شما را پس چگونه افسوس خورم بر گروه کافران‌


الأعراف ٩٢ آیه ٩٣ الأعراف ٩٤
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آسَی»: محزون می‌شوم. غم و اندوه می‌خورم. فعل مضارع، متکلّم وحده، ثلاثی مجرّد، از ماده (أسی) و از باب چهارم است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ «93»

پس شعيب از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! پيام‌هاى پروردگارم را به شما رساندم و برايتان خيرخواهى كردم، پس چگونه بر (سرنوشت) قوم كافر تأسّف بخورم؟

جلد 3 - صفحه 120

پیام ها

1- قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ ... أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي‌

2- موعظه، مدارا و توجّه به مردم حدّى دارد، گاهى هم بايد از آنان اعراض نمود.

«فَتَوَلَّى عَنْهُمْ»

3- تبليغ، بايد همراه با مهربانى و سوز باشد. أَبْلَغْتُكُمْ‌ ... نَصَحْتُ‌

4- نصايح و خيرخواهى را با منافع شخصى آميخته نكنيم. «نَصَحْتُ لَكُمْ»

5- وقتى به وظيفه‌ى خود عمل كرديم، نگران نباشيم كه چه خواهد شد.

أَبْلَغْتُكُمْ‌ ... فَكَيْفَ آسى‌

6- تأسّف نابجا و عاطفه‌ى بى‌مورد، ممنوع است. «فَكَيْفَ آسى‌»

(در موارد ديگرى هم به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله خطاب شده كه‌ «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «1»، غصّه‌ى آنان را نخور.)

7- آنجا كه روحيّه‌ى كفر، لجاجت و عناد حاكم باشد، موعظه‌ى پيامبران هم اثر نمى‌كند. «فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ (93)

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ‌: پس روى بگردانيد از ايشان و برگشت، وَ قالَ يا قَوْمِ‌: و فرمود اى قوم من، لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ‌: هر آينه بتحقيق رسانيدم به شما، رِسالاتِ‌


جلد 4 صفحه 143

رَبِّي‌: پيغامهاى پروردگار خود را، وَ نَصَحْتُ لَكُمْ‌: و نصيحت نمودم شما را از روى شعف و مهربانى. بعد از آن تسليه خود داده، از تأسف و تحسر اعراض نمود و گفت: فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ‌: پس چگونه غمناك شوم بر هلاك گروهى كه كافر بودند. و يا صدور اين قول بر وجه اعتذار بود از عدم شدت حزن بر ايشان.

در اكثر تفاسير مذكور است كه شعيب عليه السّلام مبادى عذاب را مشاهده كرد، اعراض، و از آن بلد عزم خروج نمود و در حين خروج با قوم فرمود: من مبالغه كردم در ابلاغ و انذار شما و بذل سعى و جهد نمودم در نصح و اشفاق شما، لكن تصديق نكرديد و بر كفر خود ثابت و راسخ شديد، لا جرم مستوجب اين عذاب شديد؛ پس چگونه من تأسف خورم بر هلاك شما، و حال آنكه از روى عناد تصديق مرا ننموديد و بر كفر باقى مانديد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى‌ عَلى‌ قَوْمٍ كافِرِينَ (93)

ترجمه‌

پس روى گردانيد از ايشان و گفت اى قوم من هر آينه بتحقيق ابلاغ نمودم بشما پيامهاى پروردگارم را و نصيحت كردم مر شما را پس چگونه غمناك شوم بر گروهى كافران.

تفسير

حضرت شعيب (ع) بعد از آنكه مقدمات عذاب الهى را مشاهده نمود از بلد خارج شد و در وقت خروج اين خطاب را بقوم خود فرمود يا مانند حضرت صالح بعد از نزول عذاب از شدت حزن و اندوه كه نمى‌توانست آنها را بآن حال مشاهده نمايد از قوم خود روى گرداند و اين خطاب را بآنها فرمود تا كلمه لكم و بعد براى تسليت خاطر خود فرمود و چگونه ميتوان غمناك و محزون شد براى كسانيكه مخالفت با خدا نمودند و بپاداش خود رسيدند يعنى جاى تأسف و اندوه نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَتَوَلّي‌ عَنهُم‌ وَ قال‌َ يا قَوم‌ِ لَقَد أَبلَغتُكُم‌ رِسالات‌ِ رَبِّي‌ وَ نَصَحت‌ُ لَكُم‌ فَكَيف‌َ آسي‌ عَلي‌ قَوم‌ٍ كافِرِين‌َ (93)

‌پس‌ اعراض‌ فرمود شعيب‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و فرمود اي‌ قوم‌ ‌من‌ هرآينه‌ بتحقيق‌ ‌من‌ ابلاغ‌ كردم‌ بشما دستورات‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ و نصيحت‌ كردم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌که‌ بپذيريد فرمان‌ الهي‌ ‌را‌ و ‌شما‌ نپذيرفتيد ‌پس‌ ‌براي‌ چه‌ و چگونه‌ محزون‌ باشم‌ ‌از‌ نزول‌ بلا ‌بر‌ قومي‌ ‌که‌ كافر هستند.

فَتَوَلّي‌ عَنهُم‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ موقعي‌ بوده‌ ‌که‌ خبر داده‌ ‌از‌ نزول‌ بلاء و چون‌ بايد پيغمبر ‌با‌ مؤمنين‌ ‌از‌ ميان‌ قوم‌ بيرون‌ روند ‌که‌ ‌از‌ بلاء نجات‌ يابند موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ شعيب‌ خواست‌ خارج‌ شود و ‌از‌ قوم‌ بيرون‌ رود بآنها فرمود قال‌َ يا قَوم‌ِ خطاب‌ بكفار قوم‌ لَقَد أَبلَغتُكُم‌ رِسالات‌ِ رَبِّي‌ ‌من‌ بوسيله‌ رسالتم‌ عمل‌ كردم‌ و آنچه‌ بايد و شايد بشما ‌از‌ دستورات‌ الهي‌ رساندم‌ بعلاوه‌ وَ نَصَحت‌ُ لَكُم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ پند و اندرز دادم‌ و آنچه‌ صلاح‌ ‌شما‌ ‌بود‌ گفتم‌ نپذيرفتيد ديگر ‌براي‌ چه‌ و چگونه‌ ‌که‌ مفاد فكيف‌ ‌است‌ آسي‌ متكلم‌ وحده‌ ‌است‌ محزون‌ و غصه‌دار باشم‌ ‌که‌ ‌شما‌ گرفتار بلاء و هلاكت‌ شويد ‌يعني‌ نبايد كسي‌ محزون‌ ‌باشد‌ عَلي‌ قَوم‌ٍ كافِرِين‌َ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ و آيات‌ بسياري‌ ‌در‌ قرآن‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مؤمن‌ نبايد ‌براي‌ كفار ‌که‌ گرفتار ‌هر‌ گونه‌ عذابي‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌ شوند دلسوزي‌ كند و محزون‌ ‌باشد‌ بلكه‌ مخالف‌ و معاند و ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌ بايد لعن‌ كرد و ‌از‌ خداوند طلب‌ كرد شدت‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ بيزاري‌ جست‌ چنانچه‌ خطاب‌ بپيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌

جلد 7 - صفحه 394

ميفرمايد وَ لا تَحزَن‌ عَلَيهِم‌ حجر ‌آيه‌ 88‌-‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 128‌-‌ نمل‌ ‌آيه‌ 72 و اخبار ‌در‌ مورد لعن‌ و طرد اعداء دين‌ بسيار ‌است‌ ‌حتي‌ گفتيم‌ ‌که‌ لعن‌ ‌آنها‌ بدو درجه‌ ثوابش‌ ‌از‌ صلوات‌ بالاتر ‌است‌ زيرا محبت‌ ‌با‌ اهل‌ ايمان‌ بالاخص‌ انبياء و اوصياء ويژه‌ ‌محمّد‌ و آل‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ سه‌ درجه‌ دارد: اول‌ فقط ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ دارد ‌که‌ مفاد صلوات‌ ‌است‌، دوم‌ دوستداران‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دوست‌ دارد دوست‌ دوست‌ ‌باشد‌، سوم‌ دشمنان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دشمن‌ دارد ‌که‌ مفاد لعن‌ و طرد ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 93)- در این آیه آخرین گفتار شعیب را می‌خوانیم که: «او از قوم گنهکار

ج2، ص71

روی برگردانید و گفت: من رسالات پروردگارم را ابلاغ کردم، و به مقدار کافی نصیحت نمودم و از هیچ گونه خیرخواهی فروگذار نکردم» (فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ).

«با این حال چگونه به حال این جمعیت کافر تأسف بخورم» (فَکَیْفَ آسی عَلی قَوْمٍ کافِرِینَ).

زیرا آخرین تلاش و کوشش برای هدایت آنها به عمل آمد ولی در برابر حق سر تسلیم فرود نیاوردند، و می‌بایست چنین سرنوشت شومی را داشته باشند.

نکات آیه

۱- شعیب(ع) پس از حتمیت نزول عذاب الهى بر تکذیب کنندگان رسالتش، از آنان فاصله گرفت و به دیارى دیگر شتافت. (فتولى عنهم)

۲- شعیب(ع) با دلسوزى بر کافران مشرف به هلاکت، از آنان اعراض کرد و شهر مدین را ترک گفت. (فتولى عنهم و قال یقوم) لحن آیه و نیز اضافه کلمه «قوم» به یاء متکلم نشان از تحسّر و دلسوزى شعیب به مردم خویش دارد.

۳- خداوند پیش از نزول عذاب بر مردم مدین با ارسال شعیب و ابلاغ پیامهاى خویش بر آنان اتمام حجت کرد. (لقد أبلغتکم رسلت ربى و نصحت لکم)

۴- شعیب(ع) هنگام خروجش از میان مردم مدین، اتمام حجت الهى بر آنان را به ایشان گوشزد کرد. (فتولى عنهم و قال یقوم لقد أبلغتکم رسلت ربى)

۵- شعیب(ع)، پیامبرى از جانب خداوند و حامل رسالتهاى متعدد (لقد أبلغتکم رسلت ربى)

۶- شعیب(ع)، پیام الهى را به مردمش ابلاغ کرد و در هدایت و ارشاد آنان بسیار کوشید. (لقد أبلغتکم رسلت ربى و نصحت لکم) لام تأکید در «لقد» که خبر از قسم مقدر دارد، و نیز کلمه «قد» که گویاى تأکید است، مى رساند که شعیب در ابلاغ رسالت الهى کوتاهى نکرد و در این راه بسیار تلاش کرد.

۷- شعیب(ع)، پیامبرى دلسوز و خیرخواه مردم (و نصحت لکم)

۸- خیرخواهى شعیب تنها در جهت منافع مردم بود، نه آمیخته به منفعتهاى شخصى خویش (و نصحت لکم) «لام» در «لکم» اشاره به خلوص شعیب در خیرخواهیش دارد.

۹- مبلغان دین باید خیرخواه مردم و نصایح خویش را به منافع شخصى آمیخته نسازند. (و نصحت لکم)

۱۰- شعیب(ع) با توجه به کفرورزى مردم خویش، دریغ و تأسف بر هلاکت آنان را ناروا خواند. (فکیف ءاسى على قوم کفرین) لحن جمله «یقوم ... » حکایت از دریغ و تأسف شعیب دارد و جمله «کیف ءاسى ... » دلالت مى کند که تأسف بر هلاکت کفرپیشگان نارواست. گویا شعیب هنگامى که قومش را مشرف به هلاکت یافت بر آنان افسوس خورد و سپس کفرورزى آنان را ملاحظه کرد و آنان را مستحق این هلاکت دانست و لذا نتیجه گرفت که نباید بر هلاکت ایشان افسوس خورد.

۱۱- اندوهناک شدن بر هلاکت کفرپیشگان لجوج، حتى در صورت خویش و هموطنى با آنان، امرى نکوهیده و ناروا (فکیف ءاسى على قوم کفرین)

موضوعات مرتبط

  • اندوه: ناپسند ۱۰، ۱۱
  • اهل مدین: اتمام حجت بر اهل مدین ۳، ۴ ; کفر اهل مدین ۱۰
  • تبلیغ: منفعت‌طلبى در تبلیغ ۹ ; موعظه در تبلیغ ۹
  • خدا: ابلاغ اوامر خدا ۶ ; اتمام حجت خدا ۳ ; عذابهاى خدا ۱ ; قانونمندى عذاب خدا ۳
  • خویشاوندان: کافر ۱۱
  • دین: مبلغان دین ۹
  • رسولان خدا:۵
  • شعیب(ع): اندوه شعیب(ع) ۱۰ ; تبلیغ شعیب(ع) ۶ ; خیرخواهى شعیب(ع) ۷، ۸ ; دلسوزى شعیب(ع) ۲، ۷ ; رسالت شعیب(ع) ۵ ; شعیب(ع) و اهل مدین ۱۰ ; شعیب(ع) و کافران ۲ ; شعیب(ع) و منافع مردم ۸ ; عذاب مکذبان شعیب(ع) ۱ ; قصه شعیب(ع) ۱، ۲، ۴، ۶، ۷، ۱۰ ; مردمدارى شعیب(ع) ۸ ; نبوت شعیب(ع) ۵، ۷ ; نقش شعیب(ع) ۳، ۶ ; هجرت شعیب(ع) ۱، ۲، ۴ ; هدایتگرى شعیب(ع) ۶
  • قوم شعیب: تاریخ قوم شعیب ۱
  • کافران: اندوه بر هلاکت کافران ۱۱ ; کافران لجوج ۱۱
  • مبلغان: خیرخواهى مبلغان ۹ ; شرایط مبلغان ۹
  • مدین: عذاب کافران مدین ۲ ; نزول عذاب بر مدین ۱
  • مردم: رعایت منافع مردم ۸

منابع