الأعراف ٦٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link134 | آيات ۵۹ - ۶۴، سوره اعراف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link134 | آيات ۵۹ - ۶۴، سوره اعراف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link135 | بيان آيات مربوط به گفتگوى نوح عليه السلام با قوم خود و نجات يافتن او و غرقگشتن مكذبين آيات الهى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link135 | بيان آيات مربوط به گفتگوى نوح عليه السلام با قوم خود و نجات يافتن او و غرقگشتن مكذبين آيات الهى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۴#link38 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۴#link38 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «63» | |||
آيا تعجّب كرديد كه از سوى پروردگارتان مايهى تذكّرى بر مردى از شما بيايد تا شما را بيم دهد و تا شما تقوا پيشه كنيد و شايد كه مورد رحمت قرار گيريد؟ | |||
===پیام ها=== | |||
1- گاهى معاصر و همدوره بودن، مانع پذيرش حقّ و منطق صحيح است. «أَ وَ عَجِبْتُمْ» قوم نوح مىگفتند: چرا او پيامبر باشد و به او وحى برسد و به ما نرسد؟ | |||
او كه همانند ماست و با ما تفاوتى ندارد! | |||
2- هدف از وحى، تربيت بشر است. «جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ» | |||
3- معارف الهى را بايد همواره به خاطر داشت. «ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ» | |||
4- پيامبران، برخاسته از مردم و با مردمند. «رَجُلٍ مِنْكُمْ» | |||
5- فلسفهى بعثت ونبوّت و مراحل آن را مىتوان چنين بيان كرد: | |||
الف: هشدار و توجّه دادن. «لِيُنْذِرَكُمْ» | |||
ب: ايجاد مصونيّت و تقوا. «لِتَتَّقُوا» | |||
ج: دريافت الطاف و رحمت الهى. «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» | |||
6- تقوا، زمينهساز نزول رحمت الهى است. «لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 91 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (63) | |||
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ: حضرت نوح عليه السّلام فرمود: | |||
آيا عجب مىداريد اينكه بيايد شما را پيغامى به وحى از جانب پروردگار شما، | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 105 | |||
عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ: بر لسان مردى از جنس و نوع شما و همزبان شما، لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا: براى اينكه بترساند شما را به تحذير و تخويف خود از نزول عذاب الهى در دنيا و آخرت، و براى اينكه بپرهيزيد و احتراز كنيد از كفر و شرك و معاصى و رفتار و گفتار زشت، وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ: و تا به سبب آن، مرحوم و مغفور گرديد از مؤاخذه مآثم و معاصى سلف. | |||
تنبيه: اماميه و جمعى از معتزله گفتهاند: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى از كسانى كه پيغمبر و رسل به آنها فرستاده، اراده فرموده تقوى و پرهيز از شرك و كفر و معاصى را، تا فيروزى يابند به رحمت مخصوصه الهى، و رحمت موجب نجات است؛ به سبب لامهاى تعليل؛ پس بنابراين باطل باشد مزعوم جبريه، كه خدا ايمان از كافر نخواسته. و ايضا بالبديهه مسلم و محقق است كه بندگان در ايمان و كفر و طاعت و معصيت، مختارند؛ و كافر و عاصى خود به سوء اختيار، كفر و عصيان را بر ايمان و طاعت اختيار كردند، و حال آنكه داعيه ايمان و طاعت هم در آنها بود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (63) | |||
ترجمه | |||
آيا عجب ميكنيد كه بيايد شما را تذكره از پروردگارتان بر مردى تا بيم دهد شما را و تا بپرهيزيد و شايد شما رحمت كرده شويد. | |||
تفسير | |||
استفهام براى انكار و واو براى عطف است بر كذّبتم مقدر يعنى آيا تكذيب و عجب ميكنيد كه بيايد تذكره و موعظه از خداوند بر مردى از جنس خودتان براى انذار و تخويف و ترحّم بر شما گويا آنها تصور ميكردند حامل وحى الهى فقط بايد ملك | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 439 | |||
باشد و از لطائف ذيل آيه شريفه ترتّب تقوى بر انذار و ترتّب ترحّم بر تقوى است .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ عَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلي رَجُلٍ مِنكُم لِيُنذِرَكُم وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُم تُرحَمُونَ (63) | |||
آيا تعجب كرديد اينكه آمد شما را ذكري از پروردگارتان بر يك نفر مردي از خودتان که شما را انذار كند از مخالفت خدا و شما از معاصي او پرهيز كنيد و اميد است که شما مورد رحمت او واقع شويد. | |||
توضيح كلام اينكه خداوند چون صرف وجود است و بسيط الحقيقة و جسم و مركب نيست اگر بخواهد دستوري براي بندگانش دهد که باعث سعادت آنها و نجات از مهالك باشد بايد ايجاد كلام كند در جسمي مثل درخت براي حضرت موسي يا القاء در قلب كند چه ملك استماع كند يا بشر يا حيوان يا جماد مثل خطابي که بنحل شد وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً الاية نحل آيه 70، و چون غير بشر ممكن نيست تماس با افراد بشر بگيرد اما ملك و جن القاء در قلوب كنند معلوم نميشود که وحي الهي است يا وسوسه شيطاني و هر شيّاد هم ميتواند دعوي كند که بمن چنين و چنان وحي شده و صدق و كذب او معلوم نميشود و حيوانات هم نميتوانند با بشر تماس گيرند لذا منحصر است به اينكه القاء بقلب بشري بشود که داراي معجزه باشد و متخلق باخلاق حميده و صفات پسنديده و اعمال صالحه و خالي از جميع عيوب و نقائص که دليل بر صدق او باشد و بلسان ساير افراد بآنها ابلاغ كند وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آية 4، بنا بر اينکه جاي تعجب نيست لذا ميفرمايد أَ وَ عَجِبتُم استفهام انكاري است يعني نبايد تعجب كنيد أَن جاءَكُم بيايد بر شما ذِكرٌ مِن رَبِّكُم که شما بياد خدا باشيد و او را فراموش نكنيد و اوامر او را امتثال كنيد و از شرك و كفر و معاصي بيرون رويد و خداي يگانه را بپرستيد و براه سعادت قدم | |||
جلد 7 - صفحه 352 | |||
برداريد و از طريق شيطاني منحرف شويد و اينکه ذكر پروردگار شما عَلي رَجُلٍ مِنكُم بتوسط يك نفر از خود شماها باشد ديده و شناخته با منطق و دليل و برهان و غرض از ارسال او لِيُنذِرَكُم انذار رديف بشارت است، بشارت راجع بمثوبات بر اطاعت است و انذار راجع بعقوبات معصيت است وَ لِتَتَّقُوا تقواي از عقائد فاسده شرك، كفر، ضلالت. و از اخلاق رذيله كبر، عناد، عصبيت، حسد و غيرها و از اعمال سيئه که اثر و نتيجه انذار آن رجل تقواي شما باشد. | |||
لَعَلَّكُم تُرحَمُونَ و تعبير بلعلّ براي اينست که چه بسيار انبياء آمدند و بندگان آنها را تكذيب كردند و فرمايشات آنها را نپذيرفتند و گرفتار عذاب دنيوي و اخروي شدند چنانچه مورد هم از اينکه مصاديق است که ميفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 63)- در این آیه گفتار دیگری را از نوح میخوانیم که در برابر اظهار تعجب قوم خود از این که چگونه ممکن است انسانی عهدهدار رسالت پروردگار گردد، بیان کرده است: «آیا تعجب کردهاید که انسانی مأمور ابلاغ رسالت پروردگار گردد و دستورات بیدار کننده او بر این انسان نازل شود تا شما را از عواقب سوء اعمالتان برحذر دارد و به آیین پرهیزکاری دعوت کند و تا مشمول رحمت الهی شوید» (أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ). | |||
یعنی، این موضوع چه جای تعجب است؟ زیرا یک انسان شایسته، استعداد انجام این رسالت را بهتر از هر موجود دیگر دارد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۸
ترجمه
الأعراف ٦٢ | آیه ٦٣ | الأعراف ٦٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذِکْرٌ»: پند و اندرز. در اینجا مراد کتاب آسمانی است (نگا: یوسف / انبیاء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «63»
آيا تعجّب كرديد كه از سوى پروردگارتان مايهى تذكّرى بر مردى از شما بيايد تا شما را بيم دهد و تا شما تقوا پيشه كنيد و شايد كه مورد رحمت قرار گيريد؟
پیام ها
1- گاهى معاصر و همدوره بودن، مانع پذيرش حقّ و منطق صحيح است. «أَ وَ عَجِبْتُمْ» قوم نوح مىگفتند: چرا او پيامبر باشد و به او وحى برسد و به ما نرسد؟
او كه همانند ماست و با ما تفاوتى ندارد!
2- هدف از وحى، تربيت بشر است. «جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
3- معارف الهى را بايد همواره به خاطر داشت. «ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
4- پيامبران، برخاسته از مردم و با مردمند. «رَجُلٍ مِنْكُمْ»
5- فلسفهى بعثت ونبوّت و مراحل آن را مىتوان چنين بيان كرد:
الف: هشدار و توجّه دادن. «لِيُنْذِرَكُمْ»
ب: ايجاد مصونيّت و تقوا. «لِتَتَّقُوا»
ج: دريافت الطاف و رحمت الهى. «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»
6- تقوا، زمينهساز نزول رحمت الهى است. «لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 91
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (63)
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ: حضرت نوح عليه السّلام فرمود:
آيا عجب مىداريد اينكه بيايد شما را پيغامى به وحى از جانب پروردگار شما،
جلد 4 صفحه 105
عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ: بر لسان مردى از جنس و نوع شما و همزبان شما، لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا: براى اينكه بترساند شما را به تحذير و تخويف خود از نزول عذاب الهى در دنيا و آخرت، و براى اينكه بپرهيزيد و احتراز كنيد از كفر و شرك و معاصى و رفتار و گفتار زشت، وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ: و تا به سبب آن، مرحوم و مغفور گرديد از مؤاخذه مآثم و معاصى سلف.
تنبيه: اماميه و جمعى از معتزله گفتهاند: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى از كسانى كه پيغمبر و رسل به آنها فرستاده، اراده فرموده تقوى و پرهيز از شرك و كفر و معاصى را، تا فيروزى يابند به رحمت مخصوصه الهى، و رحمت موجب نجات است؛ به سبب لامهاى تعليل؛ پس بنابراين باطل باشد مزعوم جبريه، كه خدا ايمان از كافر نخواسته. و ايضا بالبديهه مسلم و محقق است كه بندگان در ايمان و كفر و طاعت و معصيت، مختارند؛ و كافر و عاصى خود به سوء اختيار، كفر و عصيان را بر ايمان و طاعت اختيار كردند، و حال آنكه داعيه ايمان و طاعت هم در آنها بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (63)
ترجمه
آيا عجب ميكنيد كه بيايد شما را تذكره از پروردگارتان بر مردى تا بيم دهد شما را و تا بپرهيزيد و شايد شما رحمت كرده شويد.
تفسير
استفهام براى انكار و واو براى عطف است بر كذّبتم مقدر يعنى آيا تكذيب و عجب ميكنيد كه بيايد تذكره و موعظه از خداوند بر مردى از جنس خودتان براى انذار و تخويف و ترحّم بر شما گويا آنها تصور ميكردند حامل وحى الهى فقط بايد ملك
جلد 2 صفحه 439
باشد و از لطائف ذيل آيه شريفه ترتّب تقوى بر انذار و ترتّب ترحّم بر تقوى است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ عَجِبتُم أَن جاءَكُم ذِكرٌ مِن رَبِّكُم عَلي رَجُلٍ مِنكُم لِيُنذِرَكُم وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُم تُرحَمُونَ (63)
آيا تعجب كرديد اينكه آمد شما را ذكري از پروردگارتان بر يك نفر مردي از خودتان که شما را انذار كند از مخالفت خدا و شما از معاصي او پرهيز كنيد و اميد است که شما مورد رحمت او واقع شويد.
توضيح كلام اينكه خداوند چون صرف وجود است و بسيط الحقيقة و جسم و مركب نيست اگر بخواهد دستوري براي بندگانش دهد که باعث سعادت آنها و نجات از مهالك باشد بايد ايجاد كلام كند در جسمي مثل درخت براي حضرت موسي يا القاء در قلب كند چه ملك استماع كند يا بشر يا حيوان يا جماد مثل خطابي که بنحل شد وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً الاية نحل آيه 70، و چون غير بشر ممكن نيست تماس با افراد بشر بگيرد اما ملك و جن القاء در قلوب كنند معلوم نميشود که وحي الهي است يا وسوسه شيطاني و هر شيّاد هم ميتواند دعوي كند که بمن چنين و چنان وحي شده و صدق و كذب او معلوم نميشود و حيوانات هم نميتوانند با بشر تماس گيرند لذا منحصر است به اينكه القاء بقلب بشري بشود که داراي معجزه باشد و متخلق باخلاق حميده و صفات پسنديده و اعمال صالحه و خالي از جميع عيوب و نقائص که دليل بر صدق او باشد و بلسان ساير افراد بآنها ابلاغ كند وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آية 4، بنا بر اينکه جاي تعجب نيست لذا ميفرمايد أَ وَ عَجِبتُم استفهام انكاري است يعني نبايد تعجب كنيد أَن جاءَكُم بيايد بر شما ذِكرٌ مِن رَبِّكُم که شما بياد خدا باشيد و او را فراموش نكنيد و اوامر او را امتثال كنيد و از شرك و كفر و معاصي بيرون رويد و خداي يگانه را بپرستيد و براه سعادت قدم
جلد 7 - صفحه 352
برداريد و از طريق شيطاني منحرف شويد و اينکه ذكر پروردگار شما عَلي رَجُلٍ مِنكُم بتوسط يك نفر از خود شماها باشد ديده و شناخته با منطق و دليل و برهان و غرض از ارسال او لِيُنذِرَكُم انذار رديف بشارت است، بشارت راجع بمثوبات بر اطاعت است و انذار راجع بعقوبات معصيت است وَ لِتَتَّقُوا تقواي از عقائد فاسده شرك، كفر، ضلالت. و از اخلاق رذيله كبر، عناد، عصبيت، حسد و غيرها و از اعمال سيئه که اثر و نتيجه انذار آن رجل تقواي شما باشد.
لَعَلَّكُم تُرحَمُونَ و تعبير بلعلّ براي اينست که چه بسيار انبياء آمدند و بندگان آنها را تكذيب كردند و فرمايشات آنها را نپذيرفتند و گرفتار عذاب دنيوي و اخروي شدند چنانچه مورد هم از اينکه مصاديق است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 63)- در این آیه گفتار دیگری را از نوح میخوانیم که در برابر اظهار تعجب قوم خود از این که چگونه ممکن است انسانی عهدهدار رسالت پروردگار گردد، بیان کرده است: «آیا تعجب کردهاید که انسانی مأمور ابلاغ رسالت پروردگار گردد و دستورات بیدار کننده او بر این انسان نازل شود تا شما را از عواقب سوء اعمالتان برحذر دارد و به آیین پرهیزکاری دعوت کند و تا مشمول رحمت الهی شوید» (أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).
یعنی، این موضوع چه جای تعجب است؟ زیرا یک انسان شایسته، استعداد انجام این رسالت را بهتر از هر موجود دیگر دارد.
نکات آیه
۱- پیامبران، واسطه ابلاغ دین و معارف الهى به مردم (أو عجبتم أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم) مراد از «ذکر»، دین و معارف الهى است.
۲- پیامبران، برخاسته از میان خود مردم (أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم)
۳- بعثت فردى از بشر براى رسالت، شگفت آور و نامعقول در دیدگاه قوم نوح (أو عجبتم أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم)
۴- اشراف قوم نوح به دلیل نامعقول شمردن پیامبرى براى فردى از بشر، رسالت وى را انکار کردند. (إنا لنریک فى ضلل مبین ... أو عجبتم أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم)
۵- ادعاى پیامبرى، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى (یقوم لیس بى ضللة ... أو عجبتم أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم) جمله «أو عجبتم ... » عطف بر «لیس بى ضللة» است.
۶- دین و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست. (أن جاءکم ذکر من ربکم) «من» در «ذکر من ربکم» براى ابتداى غایت است. یعنى معارف دین از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه «رب» به «کم» مى رساند که نزول آن معارف در راستاى ربوبیت خدا بر انسانها و براى تربیت آنان است.
۷- معارف الهى آموزه هایى است که باید آنها را همواره به خاطر داشت. (أن جاءکم ذکر من ربکم) «ذکر»، علم و معرفتى است که آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو «ذکر» نامیده شده که انسان باید آنها را بیاموزد و همواره به خاطر داشته باشد.
۸- نوح(ع)، وظیفه دار ترساندن مردم از عذابهاى الهى و فراهم آوردن زمینه هاى تقواپیشگى براى آنان با تبلیغ معارف دین (أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم لینذرکم و لتتقوا)
۹- ترساندن مردم از عذابهاى الهى به واسطه پیامبران، از اهداف نزول دین و معارف الهى است. (أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم لینذرکم) «لینذرکم» متعلق به «جاء» است و ضمیر «لینذر» به «رجل» برمى گردد. یعنى هدف از اینکه معارف دین بر پیامبرى نازل مى شود، این است که وى مردم را از عذابهاى الهى بترساند.
۱۰- گرایش مردم به تقواپیشگى در پرتو رسالت انبیا، از اهداف نزول دین و و معارف الهى است. (أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم لینذرکم و لتتقوا) «لتتقوا» عطف بر «لینذرکم» است و در نتیجه نیل مردم به تقوا از اهداف آمدن ذکر و معارف دین مى باشد. و چون بیان این هدف در پى «لینذرکم» ذکر شده است، مى توان گفت نیل انسانها به تقواپیشگى در پرتو امداد و اندرز پیامبران امکان پذیر است.
۱۱- مردم وظیفه دار باور به انذارهاى پیامبران و پرهیز از گرفتار آمدن به عذابهاى الهى (لینذرکم و لتتقوا)
۱۲- پذیرش معارف دین و باور به اندرزهاى پیامبران، زمینه ساز گرایش به تقوا و پرهیزگارى است. (لینذرکم و لتتقوا)
۱۳- دستیابى قوم نوح (ع) به رحمتهاى ویژه خداوند، از اهداف بعثت آن حضرت بود. (جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم ... لعلکم ترحمون)
۱۴- شمول رحمت خاص الهى بر بندگان، از اهداف نزول دین و بعثت پیامبران (أن جاءکم ذکر من ربکم على رجل منکم ... لعلکم ترحمون)
موضوعات مرتبط
- اشراف: و امور غیرمنطقى ۴ ; اشراف و نبوت نوح(ع) ۴
- انبیا: انذارهاى انبیا ۹ ; اهداف رسالت انبیا ۱۰ ; خاستگاه انبیا ۲ ; فلسفه بعثت انبیا ۱۴ ; مسؤولیت انبیا ۱، ۹ ; مواعظ انبیا ۱۱، ۱۲
- انذار: از عذاب ۹ ; انذار از عذابهاى خدا ۸
- ایمان: آثار ایمان ۱۲ ; ایمان به تعالیم انبیا ۱۲
- تقوا: اهمیت تقوا ۱۰ ; دعوت به تقوا ۱۰ ; زمینه تقوا ۸، ۱۲
- خدا: ربوبیت خدا ۶ ; رحمت خاص خدا ۱۳، ۱۴ ; عذابهاى خدا ۱۱
- دین: اهمیت تعالیم دین ۷ ; تبلیغ دین ۱، ۸ ; فلسفه دین ۶، ۹، ۱۰، ۱۴ ; قبول تعالیم دین ۱۲ ; منشأ تعالیم دین ۶ ; نقش تعالیم دین ۶
- ذکر: تعالیم دین ۷
- رحمت: عوامل نزول رحمت ۱۴
- رشد: عوامل رشد ۶
- عذاب: اجتناب از عذاب ۱۱
- عقیده: باطل ۵
- قوم نوح: پندارهاى قوم نوح ۵ ; عقیده اشراف قوم نوح ۴ ; عقیده قوم نوح ۳، ۵ ; قوم نوح و ادعاى نبوت ۵ ; قوم نوح و امور غیرمنطقى ۳ ; قوم نوح و رحمت خدا ۱۳
- مردم: مسؤولیت مردم ۱۱
- نبوت: بشر ۳، ۴
- نوح(ع): انذارهاى نوح(ع) ۸ ; انکار رسالت نوح(ع) ۴ ; تاریخ دوران نوح(ع) ۴ ; فلسفه بعثت نوح(ع) ۱۳ ; مسؤولیت نوح(ع) ۸