الأنعام ٣٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۶#link134 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۶#link134 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «30» | |||
و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شدهاند، (خدا) مىفرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست؟ مىگويند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مىفرمايد: پس به كيفر كفرورزىها و كفرانهايتان، عذاب را بچشيد. | |||
===نکته ها=== | |||
در آيهى 27 و 30، دو بار كلمهى «وَ لَوْ تَرى» تكرار شده است تا صحنههاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد. | |||
طبق آيهى 30 خداوند با مجرم سخن مىگويد. ولى بعضى آيات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مىكند. «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ»*، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنههاى مختلف در قيامت است، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمىگويد. | |||
در آيهى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤاخذه نمود: «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤاخذه كرد: «لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا» و در آيهى 30 به سبب انكار قيامت مؤاخذه مىكند. «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ» | |||
جلد 2 - صفحه 439 | |||
اسلام براى انسانها چند نوع حيات را ترسيم مىكند: | |||
1. حيات دنيا. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1» | |||
2. حيات برزخى. «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2» | |||
3. حيات معنوى و هدايت. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3» | |||
4. حيات اجتماعى. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «4» | |||
5. حيات طيبه (در سايهى قلب آرام و قناعت). «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5» | |||
===پیام ها=== | |||
1- مشركان، افرادى سطحىنگر و مادّى هستند و محدودهى حيات را تنها در همين دنيا مىبينند و منكر رستاخيزند. «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا» | |||
(اگر در جاى ديگر قرآن مشركان بت را شفيع خود مىدانند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» «6» مرادشان شفاعت در دنياست. «7») | |||
2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مىدهد كه همهى لجاجتها بىپاسخ نخواهد ماند. «وَ لَوْ تَرى» | |||
3- مجرمان، همانند اسيران ذليل، بازداشت و نگهداشته مىشوند. «إِذْ وُقِفُوا» | |||
4- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت، سودى ندارد. قالُوا بَلى ... فَذُوقُوا | |||
5- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مىكنند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ- قالُوا بَلى وَ رَبِّنا» | |||
6- كيفرهاى قيامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ... فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ | |||
---- | |||
«1». طه، 131. | |||
«2». مؤمنون، 100. | |||
«3». انفال، 24. | |||
«4». بقره، 179. | |||
«5». نحل، 97. | |||
«6». يونس، 18. | |||
«7». تفسيرالميزان. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 440 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30) | |||
پس از حال قيامت ايشان، اخبار فرمايد: | |||
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ: و اگر ببينى اى پيغمبر چون باز داشته شوند كفار در قيامت به حكم پروردگارشان. يا بر جزاى سبحانى و يا بر موقف عرض الهى و محكوم شوند به حكم سبحانى. يا چون واقف شوند بر احوال آخرت كه خداى تعالى به آن وعد و وعيد نموده قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِ: خطاب فرمايد خدا بر سبيل توبيخ: آيا نيست اين بعث و نشور و ثواب و عقاب حق و حقيقت؟ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا: گويند: آرى، حق و راست است به حق پروردگار ما، يعنى اقرار كنند به حقيت آن مؤكد به سوگند به جهت غايت امر موعود بر آنها. قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ: حق تعالى فرمايد: ملائكه را تا گويند به ايشان پس بچشيد عذاب را بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: بسبب آنچه بوديد كه كافر شديد به آن يا به عوض كفر دنيا عذاب آخرت را بچشيد. | |||
در حق اليقين- بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: در جهنم | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 251 | |||
چاهى است اهل جهنم از آن استعاذه مىنمايند، و آن، جاى هر متكبر جبّار و معاند و هر شيطان متمرّد و هر متكبرى كه ايمان به روز قيامت نداشته باشد و هر مبغض محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله. و فرمود: آنكه در جهنم عذابش از ديگران سبكتر باشد، كسى است كه در درياى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلينش از آتش كه از شدت حرارت مغز سرش بجوش آيد، و گمان كند كه از جميع اهل جهنم عذابش سختتر است، و حال آنكه عذاب او اسهل باشد. «1» و از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: اگر در اين مسجد صد هزار نفر يا بيشتر باشد و يكى از اهل جهنم نفس كشد و اثر او بديشان رسد، هر آينه مسجد و هر كه در آن است بسوزد. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30) | |||
ترجمه | |||
و اگر به بينى هنگامى را كه بازداشته شوند در پيشگاه پروردگارشان گويد آيا نيست اين حق گويند بلى قسم به پروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را براى بودنتان كافران. | |||
تفسير | |||
وقوف در محضر عدل الهى است براى توبيخ و پرسش و مجازات و ممكن است وقوف بمعنى اطلاع باشد بر امر پروردگار و سؤال براى ملامت آنها است بر تكذيبشان از بعث و نشور و اخذ اقرار از آنها كه بعمل خود مستحق عقوبت شدهاند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ قالُوا بَلي وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ (30) | |||
و اگر ميديدي زماني که واقف شدند اينکه كفار بر پروردگار خود فرمود آيا نيست اينکه (بعث قيامت) بحق گفتند بلي حق است قسم بپروردگار ما فرمود پس بچشيد عذاب را بسبب آنچه که بوديد كافر ميشديد. | |||
جلد 7 - صفحه 47 | |||
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم راجع بقيامت است و روز بعث که اينها منكر بودند بقرينه قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ که اسم اشاره راجع بهمان است که تكذيب ميكردند و تعبير به: اذ وقفوا بصيغه ماضي مفسرين گفتند مضارع محقق الوقوع حكم ماضي دارد لكن ميتوان گفت که جمله و لو تري که مضارع است اشاره برؤيت حضرت رسالت است در قيامت، كلمه اذ زمانيه است و البته زمان رؤيت شيء بعد از وقوع آن شيء است تا واقع نشود قابل رؤيت نيست پس مفاد اينکه جمله اينست که در روز قيامت موقعي که ميبيني که اينها واقف شدهاند بر پروردگار و بالجمله وقوف آنها ماضي بودن آن نسبت بزمان رؤيت است. | |||
قالُوا بَلي در جواب نفي اگر نعم گفته شود تصديق نفي است و اگر بلي گفته شود اثبات است مثل أَ لَستُ بِرَبِّكُم قالُوا بَلي اعراف آيه 171، و در جواب اثبات عكس است مثل إِنَّ لَنا لَأَجراً إِن كُنّا نَحنُ الغالِبِينَ قالَ نَعَم اعراف آيه 111. | |||
و ربّنا صيغه قسم باللّه و تاللّه و اللّه، و او واو قسم است قالَ فَذُوقُوا العَذابَ فاعل قال و مرجع ضمير ربّهم است که قبلا ذكر شده و اينكه گفتند ملك است وجهي ندارد و ذكري قبلا نشده از ملك و تعبير بذوق شايد اينکه باشد که قوّه ذائقه بيش از ساير قوي مثل باصره، شامّه، سامعه، لامسه درك حقيقة شيء را ميكند بِما كُنتُم تَكفُرُونَ كافر بروز جزاء بودند که گفتند وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ و مراد از ما در كلمه بما همان بعث است، و باء سببيه است يعني سبب و علت عذاب همان انكار بعث است، و ادلّه بعث قطع نظر از آيات قرآني که متجاوز از هزار آيه و از اخبار متواتره و ضرورت دين اسلام بلكه جميع اديان بسيار است زيرا اگر بعث نباشد ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و انذار و تبشير و وعد و وعيد لغو ميشود و فرق بين مؤمن و كافر، مطيع و عاصي، ظالم | |||
جلد 7 - صفحه 48 | |||
و مظلوم، عادل و فاسق، سعيد و شقي برداشته ميشود و تفصيل اينها را در مجلد سوم كلم الطيب دادهايم مراجعه فرمائيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳
ترجمه
الأنعام ٢٩ | آیه ٣٠ | الأنعام ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَی رَبِّهِمْ»: در پیشگاه دادگاه پروردگارشان. مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: عَلَی قَضآءِ وَ جَزآءِ رَبِّهِمْ. «بَلَی»: (نگا: بقره / ). «بِمَا»: به سبب. در عوض. در مقابل. به همان چیزی که. واژه (ما) میتواند مصدریّه یا موصول باشد، ولی مصدریّه بهتر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام
- توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .
- قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست .
- معناى (( فلاح )) .
- توضيح اينكه : ظالمان (( فلاح )) نمى يابند و به آرزوها و اهداف خود نمى رسند (انهلا يفلح الظالمون ).
- بيان اينكه مشركين در قيامت آلهه دروغين خود را نمى يابند.
- سرّ دروغگويى كفار در روز قيامت .
- مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مى كند نه ظهور حق .
- وجوه نه گانه اى كه درباره (( بل بدالهم من الله ... )) گفته شده است .
- دروغ گفتن كفار، در آرزوى رجوع به دنيا و عدم تكذيب آيات خدا.
- روايات و شواهدى در مورد ايمان جناب ابوطالب .
- دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «30»
و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شدهاند، (خدا) مىفرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست؟ مىگويند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مىفرمايد: پس به كيفر كفرورزىها و كفرانهايتان، عذاب را بچشيد.
نکته ها
در آيهى 27 و 30، دو بار كلمهى «وَ لَوْ تَرى» تكرار شده است تا صحنههاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد.
طبق آيهى 30 خداوند با مجرم سخن مىگويد. ولى بعضى آيات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مىكند. «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ»*، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنههاى مختلف در قيامت است، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمىگويد.
در آيهى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤاخذه نمود: «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤاخذه كرد: «لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا» و در آيهى 30 به سبب انكار قيامت مؤاخذه مىكند. «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ»
جلد 2 - صفحه 439
اسلام براى انسانها چند نوع حيات را ترسيم مىكند:
1. حيات دنيا. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1»
2. حيات برزخى. «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»
3. حيات معنوى و هدايت. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»
4. حيات اجتماعى. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «4»
5. حيات طيبه (در سايهى قلب آرام و قناعت). «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5»
پیام ها
1- مشركان، افرادى سطحىنگر و مادّى هستند و محدودهى حيات را تنها در همين دنيا مىبينند و منكر رستاخيزند. «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا»
(اگر در جاى ديگر قرآن مشركان بت را شفيع خود مىدانند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» «6» مرادشان شفاعت در دنياست. «7»)
2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مىدهد كه همهى لجاجتها بىپاسخ نخواهد ماند. «وَ لَوْ تَرى»
3- مجرمان، همانند اسيران ذليل، بازداشت و نگهداشته مىشوند. «إِذْ وُقِفُوا»
4- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت، سودى ندارد. قالُوا بَلى ... فَذُوقُوا
5- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مىكنند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ- قالُوا بَلى وَ رَبِّنا»
6- كيفرهاى قيامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ... فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
«1». طه، 131.
«2». مؤمنون، 100.
«3». انفال، 24.
«4». بقره، 179.
«5». نحل، 97.
«6». يونس، 18.
«7». تفسيرالميزان.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 440
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)
پس از حال قيامت ايشان، اخبار فرمايد:
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ: و اگر ببينى اى پيغمبر چون باز داشته شوند كفار در قيامت به حكم پروردگارشان. يا بر جزاى سبحانى و يا بر موقف عرض الهى و محكوم شوند به حكم سبحانى. يا چون واقف شوند بر احوال آخرت كه خداى تعالى به آن وعد و وعيد نموده قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِ: خطاب فرمايد خدا بر سبيل توبيخ: آيا نيست اين بعث و نشور و ثواب و عقاب حق و حقيقت؟ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا: گويند: آرى، حق و راست است به حق پروردگار ما، يعنى اقرار كنند به حقيت آن مؤكد به سوگند به جهت غايت امر موعود بر آنها. قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ: حق تعالى فرمايد: ملائكه را تا گويند به ايشان پس بچشيد عذاب را بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: بسبب آنچه بوديد كه كافر شديد به آن يا به عوض كفر دنيا عذاب آخرت را بچشيد.
در حق اليقين- بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: در جهنم
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 251
چاهى است اهل جهنم از آن استعاذه مىنمايند، و آن، جاى هر متكبر جبّار و معاند و هر شيطان متمرّد و هر متكبرى كه ايمان به روز قيامت نداشته باشد و هر مبغض محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله. و فرمود: آنكه در جهنم عذابش از ديگران سبكتر باشد، كسى است كه در درياى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلينش از آتش كه از شدت حرارت مغز سرش بجوش آيد، و گمان كند كه از جميع اهل جهنم عذابش سختتر است، و حال آنكه عذاب او اسهل باشد. «1» و از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: اگر در اين مسجد صد هزار نفر يا بيشتر باشد و يكى از اهل جهنم نفس كشد و اثر او بديشان رسد، هر آينه مسجد و هر كه در آن است بسوزد. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)
ترجمه
و اگر به بينى هنگامى را كه بازداشته شوند در پيشگاه پروردگارشان گويد آيا نيست اين حق گويند بلى قسم به پروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را براى بودنتان كافران.
تفسير
وقوف در محضر عدل الهى است براى توبيخ و پرسش و مجازات و ممكن است وقوف بمعنى اطلاع باشد بر امر پروردگار و سؤال براى ملامت آنها است بر تكذيبشان از بعث و نشور و اخذ اقرار از آنها كه بعمل خود مستحق عقوبت شدهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ قالُوا بَلي وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ (30)
و اگر ميديدي زماني که واقف شدند اينکه كفار بر پروردگار خود فرمود آيا نيست اينکه (بعث قيامت) بحق گفتند بلي حق است قسم بپروردگار ما فرمود پس بچشيد عذاب را بسبب آنچه که بوديد كافر ميشديد.
جلد 7 - صفحه 47
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم راجع بقيامت است و روز بعث که اينها منكر بودند بقرينه قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ که اسم اشاره راجع بهمان است که تكذيب ميكردند و تعبير به: اذ وقفوا بصيغه ماضي مفسرين گفتند مضارع محقق الوقوع حكم ماضي دارد لكن ميتوان گفت که جمله و لو تري که مضارع است اشاره برؤيت حضرت رسالت است در قيامت، كلمه اذ زمانيه است و البته زمان رؤيت شيء بعد از وقوع آن شيء است تا واقع نشود قابل رؤيت نيست پس مفاد اينکه جمله اينست که در روز قيامت موقعي که ميبيني که اينها واقف شدهاند بر پروردگار و بالجمله وقوف آنها ماضي بودن آن نسبت بزمان رؤيت است.
قالُوا بَلي در جواب نفي اگر نعم گفته شود تصديق نفي است و اگر بلي گفته شود اثبات است مثل أَ لَستُ بِرَبِّكُم قالُوا بَلي اعراف آيه 171، و در جواب اثبات عكس است مثل إِنَّ لَنا لَأَجراً إِن كُنّا نَحنُ الغالِبِينَ قالَ نَعَم اعراف آيه 111.
و ربّنا صيغه قسم باللّه و تاللّه و اللّه، و او واو قسم است قالَ فَذُوقُوا العَذابَ فاعل قال و مرجع ضمير ربّهم است که قبلا ذكر شده و اينكه گفتند ملك است وجهي ندارد و ذكري قبلا نشده از ملك و تعبير بذوق شايد اينکه باشد که قوّه ذائقه بيش از ساير قوي مثل باصره، شامّه، سامعه، لامسه درك حقيقة شيء را ميكند بِما كُنتُم تَكفُرُونَ كافر بروز جزاء بودند که گفتند وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ و مراد از ما در كلمه بما همان بعث است، و باء سببيه است يعني سبب و علت عذاب همان انكار بعث است، و ادلّه بعث قطع نظر از آيات قرآني که متجاوز از هزار آيه و از اخبار متواتره و ضرورت دين اسلام بلكه جميع اديان بسيار است زيرا اگر بعث نباشد ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و انذار و تبشير و وعد و وعيد لغو ميشود و فرق بين مؤمن و كافر، مطيع و عاصي، ظالم
جلد 7 - صفحه 48
و مظلوم، عادل و فاسق، سعيد و شقي برداشته ميشود و تفصيل اينها را در مجلد سوم كلم الطيب دادهايم مراجعه فرمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- آوردن ذلتبار منکران به پیشگاه پروردگار در قیامت، صحنه اى عجیب و دهشتزا (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم)
۲- گفتگوى مستقیم خداوند با کافران در قیامت (قال الیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا)
۳- خداوند در قیامت از منکران معاد بازخواست مى کند. (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین. و لو ترى إذ ... ألیس هذا بالحق)
۴- منکران معاد در قیامت به حقانیت رستاخیز با سوگند اقرار مى کنند. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا)
۵- ترسیم صحنه هاى قیامت، از شیوه هاى قرآن در تربیت و هدایت است. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا) تکرار جمله «لوترى» و همچنین بیان ویژگیهاى قیامت در آیات متعدد گویاى نکته فوق است.
۶- خداوند تسلى بخش پیامبر (ص) در برابر کارشکنیها و مخالفتهاى مشرکان و منکران معاد (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا ... و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق) مخاطب مستقیم فعل «ترى»، پیامبر (ص) است، و این گونه خطا متضمن نوعى تسلیت و دلجویى از آن حضرت در برابر انکارها و مخالفتهاى کافران است.
۷- محاکمه و مجازات منکران معاد، جلوه اى از ربوبیت خداوند است. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم ... قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب)
۸- مؤاخذه کافران به توحید، نبوت و معاد در مواقف قیامت (و یوم نحشر هم جمعیاً ... و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق) «أین شرکاؤکم» (در آیه ۲۲) مؤاخذه درباره توحید، «لاتکذب بآیات ربنا» (در آیه ۲۷) مؤاخذه درباره نبوت، «ألیس هذا بالحق» (در آیه ۳۰) مؤاخذه درباره قیامت است.
۹- عذاب قیامت، پیامد مداومت در کفر و انکار معاد در دنیاست. (فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)
۱۰- عذاب منکران معاد (کافران) به فرمان مستقیم خداوند در قیامت صورت مى گیرد. (قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)
۱۱- کافران در قیامت براى اثبات گفته هاى خویش مکرر سوگند مى خورند. (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین ... قالوا بلى و ربنا)
۱۲- انکار معاد کفرورزى است. (ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)
موضوعات مرتبط
- اقرار: به معاد ۴
- تربیت: روش تربیت ۵
- خدا: اوامر اخروى خدا ۱۰; تکلّم خدا در قیامت ۲; حسابرسى خدا ۳; مظاهر ربوبیت خدا ۷
- عذاب: موجبات عذاب اخروى ۹
- قیامت: آثار ترسیم قیامت ۵; حقّانیت قیامت ۴; سوگند در قیامت ۱۱; مؤاخذه در قیامت ۳، ۸; مواقف قیامت ۸
- کافران: تکلم خدا با کافران ۲; سوگند کافران ۱۱; عذاب اخروى کافران ۱۰; کافران در قیامت ۱۱; محاکمه اخروى کافران ۸
- کفر: آثار کفر ۹; کفر به توحید ۸; کفر به معاد ۸; کفر به نبوّت ۸; موارد کفر ۱۲
- محمّد (ص): دلدارى به محمّد (ص) ۶; مخالفان محمّد (ص) ۶
- مشرکان: مخالفت مشرکان با محمّد (ص) ۶
- معاد: آثار تکذیب معاد ۹; اقرار مکذّبان معاد ۴; ذلّت مکذّبان معاد ۱; سوگند مکذّبان معاد ۴; عذاب مکذّبان معاد ۱۰; کفر تکذیب معاد ۱۲; کیفر مکذّبان معاد ۷; محاکمه مکذّبان معاد ۳، ۷; مکذّبان معاد در قیامت ۱، ۴; مکذّبان معاد و محمّد (ص) ۶
- هدایت: روش هدایت ۵