الأنعام ٢٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۶#link134 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۶#link134 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29» | |||
و گفتند: جز زندگى دنيوى ما، هيچ زندگى ديگرى نيست و ما (پس از مرگ) برانگيحته نمىشويم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29» | |||
چون اين آيات بر كفار خوانده شد از وعد و وعيد قيامت، به عوض اقرار و اعتراف، بعث و نشور را منكر شدند: | |||
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا: و گفتند نيست زندگانى مگر زندگانى ما به دنيا. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ: و نيستيم ما مبعوث شوندگان از قبور. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29» | |||
ترجمه | |||
و گفتند نيست آن مگر زندگانى دنياى ما و نميباشيم برانگيختهشدگان. | |||
تفسير | |||
ضمير هى راجع بحيوة است و مفاد آيه نقل قول منكران معاد است و ذكرش | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 312 | |||
مقدمه است براى بيان رسوائى و اقرار آنها كه در آيه بعد ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا إِن هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنيا وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ «29» | |||
و گفتند نيست اينکه زندگاني مگر همين حيات دنيوي و ديگر ما مبعوث نخواهيم شد اينکه آيه يكي از مشكلات قرآنيست زيرا منكرين بعث فقط منحصر بطبيعي دهري که در اخبار بزنديق تعبير ميكنند که اصلا وجود حق را منكر هستند و الّا ملّيين عالم حتي مشركين مسئله معاد را معترف هستند و عقيده خود را حق ميدانند و در معاد اهل نجات و ديگران را بر باطل و اهل عذاب بنا بر اينکه آيات قبل از قوله تعالي وَ مِنهُم مَن يَستَمِعُ إِلَيكَ تمام راجع باين دسته كفار است و اينکه مطلب منافيست با آيه بعد که فرداي قيامت قسم ميخورند در قولشان بَلي وَ رَبِّنا که اعتراف بوجود ربّ دارند. | |||
و حلّ اينکه اشكال بدو نحو ممكن است يكي به اينكه منكرين معاد دو دسته هستند يك دسته همان دهري طبيعي است که ميگويد وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23. | |||
و دسته دوم تناسخيه هستند که معترف بحق هستند و معاد را هم در اينکه دنيا ميدانند و مثل دهري نيستند که بگويد فات و مات و اينها هم چهار مذهب دارند نسخ و رسخ و مسخ و فسخ. | |||
1- ميگويند انسان موقعي که از دنيا رفت روح او تعلق ميگيرد بانسان | |||
جلد 7 - صفحه 46 | |||
ديگري اگر نيك كردار است بانسان صالح و اگر بد كردار است بانسان طالح و هكذا الي غير النهاية و اينکه دنيا هميشه باقيست و قيامتي و بهشت و جهنمي نيست ولي خدا را معتقد هستند. | |||
2- ميگويند پس از موت روح تعلق ميگيرد بحيوانات اگر نيك كردار است بحيوانات خوش الحان زيبا و اگر بد عملست بحيوانات زشت بد الحان. | |||
3- بنباتات يا طيّبات از مأكولات يا بخبائث. | |||
4- بجمادات يا بجواهرات و معادن يا باحجار و رماد، پس انكار معاد بمعناي حق با اعتراف بوجود ربّ منافات ندارد. | |||
و ممكن است حل اشكال بنحو ديگري که بگوئيم طبيعي منكر الوهيت، فرداي قيامت که تمام مطالب مشهود ميشود اعتراف بحق ميكند. شروع بتفسير وَ قالُوا إِن هِيَ همان كفار سابق الذكر گفتند ان هي و تعبير بتانيث براي حيات است يعني حياتي نيست مگر حيات اينکه دنيا و ديگر ما زنده نخواهيم شد در قيامت براي حساب و جزاء إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا و تعبير بدنيا نه مقابل عقبي باشد زيرا عقبي را اصلا معتقد نيست بلكه مراد حيات حاضر است و فنايي هم ندارد وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ بعث و نشر و حساب و ثواب و عقابي و جنّت و ناري نيست چنانچه گفتيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳
ترجمه
الأنعام ٢٨ | آیه ٢٩ | الأنعام ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَالُوا»: یعنی مشرکان قبلاً در دنیا میگفتند؛ یا این که اگر هم به دنیا برگردند میگویند. «إِنْ هِیَ»: (إِنْ) به معنی نیست، و (هِیَ) به معنی او که مراد حیات دنیا است. «حَیَاتُنَا الدُّنْیَا»: زندگی نزدیکتر ما. مراد زندگی این جهان است که مقابل زندگی آن جهان است. «الدُّنْیَا»: مؤنّث (أَدْنی) است به معنی اقرب یعنی نزدیکتر. «مَبْعُوثِینَ»: برانگیختهشدگان. زندهشدگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام
- توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .
- قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست .
- معناى (( فلاح )) .
- توضيح اينكه : ظالمان (( فلاح )) نمى يابند و به آرزوها و اهداف خود نمى رسند (انهلا يفلح الظالمون ).
- بيان اينكه مشركين در قيامت آلهه دروغين خود را نمى يابند.
- سرّ دروغگويى كفار در روز قيامت .
- مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مى كند نه ظهور حق .
- وجوه نه گانه اى كه درباره (( بل بدالهم من الله ... )) گفته شده است .
- دروغ گفتن كفار، در آرزوى رجوع به دنيا و عدم تكذيب آيات خدا.
- روايات و شواهدى در مورد ايمان جناب ابوطالب .
- دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»
و گفتند: جز زندگى دنيوى ما، هيچ زندگى ديگرى نيست و ما (پس از مرگ) برانگيحته نمىشويم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»
چون اين آيات بر كفار خوانده شد از وعد و وعيد قيامت، به عوض اقرار و اعتراف، بعث و نشور را منكر شدند:
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا: و گفتند نيست زندگانى مگر زندگانى ما به دنيا. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ: و نيستيم ما مبعوث شوندگان از قبور.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»
ترجمه
و گفتند نيست آن مگر زندگانى دنياى ما و نميباشيم برانگيختهشدگان.
تفسير
ضمير هى راجع بحيوة است و مفاد آيه نقل قول منكران معاد است و ذكرش
جلد 2 صفحه 312
مقدمه است براى بيان رسوائى و اقرار آنها كه در آيه بعد ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا إِن هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنيا وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ «29»
و گفتند نيست اينکه زندگاني مگر همين حيات دنيوي و ديگر ما مبعوث نخواهيم شد اينکه آيه يكي از مشكلات قرآنيست زيرا منكرين بعث فقط منحصر بطبيعي دهري که در اخبار بزنديق تعبير ميكنند که اصلا وجود حق را منكر هستند و الّا ملّيين عالم حتي مشركين مسئله معاد را معترف هستند و عقيده خود را حق ميدانند و در معاد اهل نجات و ديگران را بر باطل و اهل عذاب بنا بر اينکه آيات قبل از قوله تعالي وَ مِنهُم مَن يَستَمِعُ إِلَيكَ تمام راجع باين دسته كفار است و اينکه مطلب منافيست با آيه بعد که فرداي قيامت قسم ميخورند در قولشان بَلي وَ رَبِّنا که اعتراف بوجود ربّ دارند.
و حلّ اينکه اشكال بدو نحو ممكن است يكي به اينكه منكرين معاد دو دسته هستند يك دسته همان دهري طبيعي است که ميگويد وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23.
و دسته دوم تناسخيه هستند که معترف بحق هستند و معاد را هم در اينکه دنيا ميدانند و مثل دهري نيستند که بگويد فات و مات و اينها هم چهار مذهب دارند نسخ و رسخ و مسخ و فسخ.
1- ميگويند انسان موقعي که از دنيا رفت روح او تعلق ميگيرد بانسان
جلد 7 - صفحه 46
ديگري اگر نيك كردار است بانسان صالح و اگر بد كردار است بانسان طالح و هكذا الي غير النهاية و اينکه دنيا هميشه باقيست و قيامتي و بهشت و جهنمي نيست ولي خدا را معتقد هستند.
2- ميگويند پس از موت روح تعلق ميگيرد بحيوانات اگر نيك كردار است بحيوانات خوش الحان زيبا و اگر بد عملست بحيوانات زشت بد الحان.
3- بنباتات يا طيّبات از مأكولات يا بخبائث.
4- بجمادات يا بجواهرات و معادن يا باحجار و رماد، پس انكار معاد بمعناي حق با اعتراف بوجود ربّ منافات ندارد.
و ممكن است حل اشكال بنحو ديگري که بگوئيم طبيعي منكر الوهيت، فرداي قيامت که تمام مطالب مشهود ميشود اعتراف بحق ميكند. شروع بتفسير وَ قالُوا إِن هِيَ همان كفار سابق الذكر گفتند ان هي و تعبير بتانيث براي حيات است يعني حياتي نيست مگر حيات اينکه دنيا و ديگر ما زنده نخواهيم شد در قيامت براي حساب و جزاء إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا و تعبير بدنيا نه مقابل عقبي باشد زيرا عقبي را اصلا معتقد نيست بلكه مراد حيات حاضر است و فنايي هم ندارد وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ بعث و نشر و حساب و ثواب و عقابي و جنّت و ناري نيست چنانچه گفتيم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگى جز زندگانى دنیا بودند. (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا)
۲- منکران معاد داراى بینشى سطحى و مادى هستند. (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین)
۳- برخى کافران، حتى در صورت بازگشت به دنیا، زندگى را منحصر به دنیا دانسته و قیامت را انکار مى کنند. (و لو ردوا لعادوا ... و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا) جمله «و قالوا» مى تواند عطف بر جمله «لعادوا» باشد. یعنى اگر به دنیا بازگردند، به همان روش باطل خودروى آورده و باز هم معاد را انکار مى کنند.
موضوعات مرتبط
- حیات اخروى: انکار حیات اخروى ۱ ; مکذّبان حیات اخروى ۱، ۳
- قیامت: مکذّبان قیامت ۱، ۳
- کافران: و بازگشت به دنیا ۳
- مشرکان مکه: دنیاطلبى مشرکان مکه ۱ ; لجاجت مشرکان مکه ۱
- معاد: بینش مکذّبان معاد ۲ ; مادیگرایى مکذّبان معاد ۲