الأنعام ٣٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَوْ تَرَى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلَى‌ رَبِّهِمْ‌ قَالَ‌ أَ لَيْسَ‌ هٰذَا بِالْحَقِ‌ قَالُوا بَلَى‌ وَ رَبِّنَا قَالَ‌ فَذُوقُوا الْعَذَابَ‌ بِمَا کُنْتُمْ‌ تَکْفُرُونَ‌

ترجمه

اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستاده‌اند، ببینی! (به آنها) می‌گوید: «آیا این حق نیست؟» می‌گویند: «آری، قسم به پروردگارمان (حق است!)» می‌گوید: «پس مجازات را بچشید به سزای آنچه انکار می‌کردید!»

و اگر مى‌ديدى آن‌گاه را كه ايشان در پيشگاه پروردگارشان نگاه داشته شوند [به آنها گويد:] آيا اين [برانگيخته شدن‌] حق نيست؟ گويند: چرا، سوگند به پروردگارمان. گويد: پس به خاطر انكارى كه مى‌كرديد عذاب را بچشيد
و اگر بنگرى هنگامى را كه در برابر پروردگارشان باز داشته مى‌شوند. [خدا] مى‌فرمايد: «آيا اين حق نيست؟» مى‌گويند: «چرا، سوگند به پروردگارمان [كه حق است‌].» مى‌فرمايد: «پس به [كيفر] آنكه كفر مى‌ورزيديد، اين عذاب را بچشيد.»
و اگر سختی حال آنها را آن‌گاه که در پیشگاه (عدل) خدا بازداشته شوند مشاهده کنی! که خدا به آنها خطاب کند: آیا این (عذاب قیامت) حق نبود؟ جواب دهند: چرا، سوگند به ذات پروردگارمان (که حق بود) پس خدا گوید که اینک عذاب را به کیفر کفرتان بچشید.
و اگر ببینی هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان بازداشته شوند [وضعی شگفت انگیز می بینی]، خدا می فرماید: آیا این [برانگیخته شدن و زنده گشتن پس از مرگ] حق نیست؟ می گویند: سوگند به پروردگارمان حق است. [خدا] می فرماید: پس به کیفر آنکه کفر می ورزیدید، این عذاب را بچشید.
و اگر ببينى آن هنگام را كه در برابر پروردگارشان ايستاده‌اند، خدا مى‌گويد: آيا اين به حق نبود؟ گويند: آرى، سوگند به پروردگارمان. گويد: به كيفر آنكه كافر بوده‌ايد عذاب خدا را بچشيد.
و اگر بنگری آنگاه که ایشان را در پیشگاه پروردگارشان نگاه داشته‌اند [به آنان‌] گوید آیا این حق نیست؟ گویند چرا سوگند به پروردگارمان گوید پس به خاطر کفری که می‌ورزیدید عذاب را بچشید
و اگر ببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان نگاهشان دارند، [حالشان را سخت ناگوار خواهى ديد]، [خداى‌] گويد: آيا اين [برانگيخته‌شدن‌] حق نيست؟ گويند: چرا، به پروردگارمان سوگند. گويد: پس بچشيد اين عذاب را به سزاى آنكه كفر مى‌ورزيديد.
اگر آنان را ببینی بدان هنگام که در پیشگاه (دادگاه عدل) پروردگارشان نگاه داشته شده‌اند (خواهی دید که چه حال بد و وضع تباهی دارند، و خداوند بدیشان) می‌گوید: آیا این (چیزهائی را که می‌بینید و دامنگیرتان است) حق نیست؟! می‌گویند: آری به پروردگارمان سوگند! (حق است. آن گاه خداوند باز بدیشان) می‌گوید: پس به سبب کفری که می‌ورزیدید عذاب (دوزخ) را بچشید.
و کاش بنگری چون برابر پروردگارشان بازداشت شدند و (خدا) فرمود: «آیا این حقّ نیست‌؟» گفتند: «آری، سوگند به پروردگارمان.» گفت: «پس به (سزای) آنچه کفر می‌ورزیدید، (این) عذاب را بچشید.»
و کاش می‌دیدی گاهی را که بازداشت شدند پیشگاه پروردگارشان گوید آیا نیست این به حقّ گویند بلی سوگند به پروردگار ما گوید پس بچشید عذاب را بدانچه بودید کفر می‌ورزیدید

If only you could see, when they are stationed before their Lord. He will say, “Is this not real?” They will say, “Yes indeed, by our Lord.” He will say, “Then taste the torment for having disbelieved.”
ترتیل:
ترجمه:
الأنعام ٢٩ آیه ٣٠ الأنعام ٣١
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَی رَبِّهِمْ»: در پیشگاه دادگاه پروردگارشان. مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: عَلَی قَضآءِ وَ جَزآءِ رَبِّهِمْ. «بَلَی»: (نگا: بقره / ). «بِمَا»: به سبب. در عوض. در مقابل. به همان چیزی که. واژه (ما) می‌تواند مصدریّه یا موصول باشد، ولی مصدریّه بهتر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «30»

و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شده‌اند، (خدا) مى‌فرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست؟ مى‌گويند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مى‌فرمايد: پس به كيفر كفرورزى‌ها و كفران‌هايتان، عذاب را بچشيد.

نکته ها

در آيه‌ى 27 و 30، دو بار كلمه‌ى‌ «وَ لَوْ تَرى‌» تكرار شده است تا صحنه‌هاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد.

طبق آيه‌ى 30 خداوند با مجرم سخن مى‌گويد. ولى بعضى آيات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مى‌كند. «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ»*، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنه‌هاى مختلف در قيامت است، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمى‌گويد.

در آيه‌ى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤاخذه نمود: «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤاخذه كرد: «لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا» و در آيه‌ى 30 به سبب انكار قيامت مؤاخذه مى‌كند. «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ»

جلد 2 - صفحه 439

اسلام براى انسان‌ها چند نوع حيات را ترسيم مى‌كند:

1. حيات دنيا. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1»

2. حيات برزخى. «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»

3. حيات معنوى و هدايت. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»

4. حيات اجتماعى. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «4»

5. حيات طيبه (در سايه‌ى قلب آرام و قناعت). «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5»

پیام ها

1- مشركان، افرادى سطحى‌نگر و مادّى هستند و محدوده‌ى حيات را تنها در همين دنيا مى‌بينند و منكر رستاخيزند. «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا»

(اگر در جاى ديگر قرآن مشركان بت را شفيع خود مى‌دانند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» «6» مرادشان شفاعت در دنياست. «7»)

2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مى‌دهد كه همه‌ى لجاجت‌ها بى‌پاسخ نخواهد ماند. «وَ لَوْ تَرى‌»

3- مجرمان، همانند اسيران ذليل، بازداشت و نگه‌داشته مى‌شوند. «إِذْ وُقِفُوا»

4- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت، سودى ندارد. قالُوا بَلى‌ ... فَذُوقُوا

5- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مى‌كنند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ‌- قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا»

6- كيفرهاى قيامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ‌ ... فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ‌


«1». طه، 131.

«2». مؤمنون، 100.

«3». انفال، 24.

«4». بقره، 179.

«5». نحل، 97.

«6». يونس، 18.

«7». تفسيرالميزان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 440

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)

پس از حال قيامت ايشان، اخبار فرمايد:

وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ‌: و اگر ببينى اى پيغمبر چون باز داشته شوند كفار در قيامت به حكم پروردگارشان. يا بر جزاى سبحانى و يا بر موقف عرض الهى و محكوم شوند به حكم سبحانى. يا چون واقف شوند بر احوال آخرت كه خداى تعالى به آن وعد و وعيد نموده‌ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِ‌: خطاب فرمايد خدا بر سبيل توبيخ: آيا نيست اين بعث و نشور و ثواب و عقاب حق و حقيقت؟ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا: گويند: آرى، حق و راست است به حق پروردگار ما، يعنى اقرار كنند به حقيت آن مؤكد به سوگند به جهت غايت امر موعود بر آنها. قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ‌: حق تعالى فرمايد: ملائكه را تا گويند به ايشان پس بچشيد عذاب را بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ‌: بسبب آنچه بوديد كه كافر شديد به آن يا به عوض كفر دنيا عذاب آخرت را بچشيد.

در حق اليقين- بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: در جهنم‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 251

چاهى است اهل جهنم از آن استعاذه مى‌نمايند، و آن، جاى هر متكبر جبّار و معاند و هر شيطان متمرّد و هر متكبرى كه ايمان به روز قيامت نداشته باشد و هر مبغض محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله. و فرمود: آنكه در جهنم عذابش از ديگران سبكتر باشد، كسى است كه در درياى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلينش از آتش كه از شدت حرارت مغز سرش بجوش آيد، و گمان كند كه از جميع اهل جهنم عذابش سخت‌تر است، و حال آنكه عذاب او اسهل باشد. «1» و از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: اگر در اين مسجد صد هزار نفر يا بيشتر باشد و يكى از اهل جهنم نفس كشد و اثر او بديشان رسد، هر آينه مسجد و هر كه در آن است بسوزد. «2»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)

ترجمه‌

و اگر به بينى هنگامى را كه بازداشته شوند در پيشگاه پروردگارشان گويد آيا نيست اين حق گويند بلى قسم به پروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را براى بودنتان كافران.

تفسير

وقوف در محضر عدل الهى است براى توبيخ و پرسش و مجازات و ممكن است وقوف بمعنى اطلاع باشد بر امر پروردگار و سؤال براى ملامت آنها است بر تكذيبشان از بعث و نشور و اخذ اقرار از آنها كه بعمل خود مستحق عقوبت شده‌اند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو تَري‌ إِذ وُقِفُوا عَلي‌ رَبِّهِم‌ قال‌َ أَ لَيس‌َ هذا بِالحَق‌ِّ قالُوا بَلي‌ وَ رَبِّنا قال‌َ فَذُوقُوا العَذاب‌َ بِما كُنتُم‌ تَكفُرُون‌َ (30)

و ‌اگر‌ ميديدي‌ زماني‌ ‌که‌ واقف‌ شدند ‌اينکه‌ كفار ‌بر‌ پروردگار ‌خود‌ فرمود آيا نيست‌ ‌اينکه‌ (بعث‌ قيامت‌) بحق‌ گفتند بلي‌ حق‌ ‌است‌ قسم‌ بپروردگار ‌ما فرمود ‌پس‌ بچشيد عذاب‌ ‌را‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بوديد كافر ميشديد.

جلد 7 - صفحه 47

وَ لَو تَري‌ إِذ وُقِفُوا عَلي‌ رَبِّهِم‌ راجع‌ بقيامت‌ ‌است‌ و روز بعث‌ ‌که‌ اينها منكر بودند بقرينه‌ قال‌َ أَ لَيس‌َ هذا بِالحَق‌ِّ ‌که‌ اسم‌ اشاره‌ راجع‌ بهمان‌ ‌است‌ ‌که‌ تكذيب‌ ميكردند و تعبير ‌به‌: اذ وقفوا بصيغه‌ ماضي‌ مفسرين‌ گفتند مضارع‌ محقق‌ الوقوع‌ حكم‌ ماضي‌ دارد لكن‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ جمله‌ و ‌لو‌ تري‌ ‌که‌ مضارع‌ ‌است‌ اشاره‌ برؤيت‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌در‌ قيامت‌، كلمه‌ اذ زمانيه‌ ‌است‌ و البته‌ زمان‌ رؤيت‌ شي‌ء ‌بعد‌ ‌از‌ وقوع‌ ‌آن‌ شي‌ء ‌است‌ ‌تا‌ واقع‌ نشود قابل‌ رؤيت‌ نيست‌ ‌پس‌ مفاد ‌اينکه‌ جمله‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ روز قيامت‌ موقعي‌ ‌که‌ مي‌بيني‌ ‌که‌ اينها واقف‌ شده‌اند ‌بر‌ پروردگار و بالجمله‌ وقوف‌ ‌آنها‌ ماضي‌ بودن‌ ‌آن‌ نسبت‌ بزمان‌ رؤيت‌ ‌است‌.

قالُوا بَلي‌ ‌در‌ جواب‌ نفي‌ ‌اگر‌ نعم‌ گفته‌ شود تصديق‌ نفي‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ بلي‌ گفته‌ شود اثبات‌ ‌است‌ مثل‌ أَ لَست‌ُ بِرَبِّكُم‌ قالُوا بَلي‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 171، و ‌در‌ جواب‌ اثبات‌ عكس‌ ‌است‌ مثل‌ إِن‌َّ لَنا لَأَجراً إِن‌ كُنّا نَحن‌ُ الغالِبِين‌َ قال‌َ نَعَم‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 111.

و ربّنا صيغه‌ قسم‌ باللّه‌ و تاللّه‌ و اللّه‌، و ‌او‌ واو قسم‌ ‌است‌ قال‌َ فَذُوقُوا العَذاب‌َ فاعل‌ ‌قال‌ و مرجع‌ ضمير ربّهم‌ ‌است‌ ‌که‌ قبلا ذكر ‌شده‌ و اينكه‌ گفتند ملك‌ ‌است‌ وجهي‌ ندارد و ذكري‌ قبلا نشده‌ ‌از‌ ملك‌ و تعبير بذوق‌ شايد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ قوّه‌ ذائقه‌ بيش‌ ‌از‌ ساير قوي‌ مثل‌ باصره‌، شامّه‌، سامعه‌، لامسه‌ درك‌ حقيقة شي‌ء ‌را‌ ميكند بِما كُنتُم‌ تَكفُرُون‌َ كافر بروز جزاء بودند ‌که‌ گفتند وَ ما نَحن‌ُ بِمَبعُوثِين‌َ و مراد ‌از‌ ‌ما ‌در‌ كلمه‌ ‌بما‌ همان‌ بعث‌ ‌است‌، و باء سببيه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ سبب‌ و علت‌ عذاب‌ همان‌ انكار بعث‌ ‌است‌، و ادلّه‌ بعث‌ قطع‌ نظر ‌از‌ آيات‌ قرآني‌ ‌که‌ متجاوز ‌از‌ هزار ‌آيه‌ و ‌از‌ اخبار متواتره‌ و ضرورت‌ دين‌ اسلام‌ بلكه‌ جميع‌ اديان‌ بسيار ‌است‌ زيرا ‌اگر‌ بعث‌ نباشد ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و انذار و تبشير و وعد و وعيد لغو ميشود و فرق‌ ‌بين‌ مؤمن‌ و كافر، مطيع‌ و عاصي‌، ظالم‌

جلد 7 - صفحه 48

و مظلوم‌، عادل‌ و فاسق‌، سعيد و شقي‌ برداشته‌ ميشود و تفصيل‌ اينها ‌را‌ ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ داده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- آوردن ذلتبار منکران به پیشگاه پروردگار در قیامت، صحنه اى عجیب و دهشتزا (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم)

۲- گفتگوى مستقیم خداوند با کافران در قیامت (قال الیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا)

۳- خداوند در قیامت از منکران معاد بازخواست مى کند. (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین. و لو ترى إذ ... ألیس هذا بالحق)

۴- منکران معاد در قیامت به حقانیت رستاخیز با سوگند اقرار مى کنند. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا)

۵- ترسیم صحنه هاى قیامت، از شیوه هاى قرآن در تربیت و هدایت است. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا) تکرار جمله «لوترى» و همچنین بیان ویژگیهاى قیامت در آیات متعدد گویاى نکته فوق است.

۶- خداوند تسلى بخش پیامبر (ص) در برابر کارشکنیها و مخالفتهاى مشرکان و منکران معاد (و قالوا إن هى إلا حیاتنا الدنیا ... و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق) مخاطب مستقیم فعل «ترى»، پیامبر (ص) است، و این گونه خطا متضمن نوعى تسلیت و دلجویى از آن حضرت در برابر انکارها و مخالفتهاى کافران است.

۷- محاکمه و مجازات منکران معاد، جلوه اى از ربوبیت خداوند است. (و لو ترى إذ وقفوا على ربهم ... قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب)

۸- مؤاخذه کافران به توحید، نبوت و معاد در مواقف قیامت (و یوم نحشر هم جمعیاً ... و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال ألیس هذا بالحق) «أین شرکاؤکم» (در آیه ۲۲) مؤاخذه درباره توحید، «لاتکذب بآیات ربنا» (در آیه ۲۷) مؤاخذه درباره نبوت، «ألیس هذا بالحق» (در آیه ۳۰) مؤاخذه درباره قیامت است.

۹- عذاب قیامت، پیامد مداومت در کفر و انکار معاد در دنیاست. (فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)

۱۰- عذاب منکران معاد (کافران) به فرمان مستقیم خداوند در قیامت صورت مى گیرد. (قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)

۱۱- کافران در قیامت براى اثبات گفته هاى خویش مکرر سوگند مى خورند. (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین ... قالوا بلى و ربنا)

۱۲- انکار معاد کفرورزى است. (ألیس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)

موضوعات مرتبط

  • اقرار: به معاد ۴
  • تربیت: روش تربیت ۵
  • خدا: اوامر اخروى خدا ۱۰; تکلّم خدا در قیامت ۲; حسابرسى خدا ۳; مظاهر ربوبیت خدا ۷
  • عذاب: موجبات عذاب اخروى ۹
  • قیامت: آثار ترسیم قیامت ۵; حقّانیت قیامت ۴; سوگند در قیامت ۱۱; مؤاخذه در قیامت ۳، ۸; مواقف قیامت ۸
  • کافران: تکلم خدا با کافران ۲; سوگند کافران ۱۱; عذاب اخروى کافران ۱۰; کافران در قیامت ۱۱; محاکمه اخروى کافران ۸
  • کفر: آثار کفر ۹; کفر به توحید ۸; کفر به معاد ۸; کفر به نبوّت ۸; موارد کفر ۱۲
  • محمّد (ص): دلدارى به محمّد (ص) ۶; مخالفان محمّد (ص) ۶
  • مشرکان: مخالفت مشرکان با محمّد (ص) ۶
  • معاد: آثار تکذیب معاد ۹; اقرار مکذّبان معاد ۴; ذلّت مکذّبان معاد ۱; سوگند مکذّبان معاد ۴; عذاب مکذّبان معاد ۱۰; کفر تکذیب معاد ۱۲; کیفر مکذّبان معاد ۷; محاکمه مکذّبان معاد ۳، ۷; مکذّبان معاد در قیامت ۱، ۴; مکذّبان معاد و محمّد (ص) ۶
  • هدایت: روش هدایت ۵

منابع