البقرة ١٩٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[البقرة ١٥ | اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ...]] (۰) | [[البقرة ١٥ | اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ...]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۲.</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: حسن بصرى گويد: مشركين به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفته بودند، آيا نبرد و جنگ با ما را در ماههاى حرام نهى نموده اى؟ پيامبر فرمود: بلى، سپس مشركين در صدد برآمدند كه با مسلمين به نبرد پردازند و اين آيه نازل گرديد، مجاهد گويد: قريش افتخار ميكردند كه مانع از ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله به مكه گرديدند ولى خداوند در ماه ذی القعده سال بعد رسول خدا را براى انجام عمره به مكه فرستاد چنان كه ضحاك و قتادة و ربيع و ابن زيد نقل نمايند و از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام و ابن عباس نيز چنين روايت گرديده است.<ref> طبرى صاحب جامع البيان از قتادة نقل نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با اصحاب خود براى انجام عمره در ماه ذی القعده قصد مكه نمودند تا اين كه به حديبيه رسيدند مشركين، رسول خدا را از ورود به مكه مانع گرديدند. پيامبر اسلام با آنها صلح نمود كه سال بعد به مكه بيايد. سال بعد پيامبر با اصحاب خود به مكه آمدند و براى انجام عمره در ماه ذى القعده سه شب در مكه اقامت نمودند. مشركين از اين عمل خويش خرسند بودند و افتخار مى كردند و اين آيه درباره ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مكه نازل گرديده است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۷#link74 | آيات ۱۹۵ - ۱۹۰ ، سوره بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۷#link74 | آيات ۱۹۵ - ۱۹۰ ، سوره بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۷#link75 | سياق آيات در ارتباط با فرمان جهاد و قتال با مشركين مكه است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۷#link75 | سياق آيات در ارتباط با فرمان جهاد و قتال با مشركين مكه است]] | ||
خط ۵۶: | خط ۶۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۹#link95 | رواياتى در ذيل آيه : و لا تلقوا بايديكم الى التهلكه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۹#link95 | رواياتى در ذيل آيه : و لا تلقوا بايديكم الى التهلكه]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۵۷#link21 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۵۷#link21 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«194» الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ | |||
ماه حرام در برابر ماه حرام و (اگر دشمنان احترام آنرا شكستند و با شما جنگ كردند، شما نيز حقّ داريد مقابله به مثل كنيد. زيرا) حرمتها را (نيز) قصاص است وهركس به شما تجاوز كرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدى كنيد و از خدا بپرهيزيد (كه زيادهروى نكنيد) و بدانيد كه خداوند با پرهيزگاران است. | |||
===نکته ها=== | |||
قبل از اسلام در ميان عربها، هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت كه در آن ماهها جنگ، حرام و ممنوع بود، سه ماه آنها پى درپى كه عبارتند از ذىالقعده، ذىالحجّه و محرم، و يكى هم ماه رجب كه جداست. حتّى يكى از علل تسميه ماه ذىالقعده آن گفتهاند كه در | |||
جلد 1 - صفحه 305 | |||
اين ماه قعود از جنگ لازم است. | |||
اسلام اين سنّت را پذيرفت و در هر سال چهار ماه را آتش بس اعلام نمود، ولى دشمن هميشه در كمين است تا از فرصتها سوء استفاده كند و چه بسا با خود فكر كند كه چون مسلمانان در اين ماهها موظف به رعايت آتش بس هستند، پس به آنها حمله كنيم. اين آيه مىفرمايد: اگر مخالفان شما در اين چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نيز در برابرشان بايستيد و در همان ماهها با آنان بجنگيد و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهيد. زيرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامى از حرمت اين ماهها بيشتر است، و هركس حرمتها را شكست بايد مورد قصاص قرار گيرد. سپس به عنوان يك قانون كلّى مىفرمايد: هركس به شما تجاوز كرد، به همان مقدار به او تعدّى كنيد. و تقوا داشته باشيد و بيش از مقدار لازم قصاص نكنيد و بدانيد كه خداوند با متّقين است. | |||
صاحب مجمعالبيان در ذيل آيه مىگويد: در مورد غصب نيز مىتوان با استدلال به اين آيه تقاص كرد، يعنى از مال غاصب تقاص نمود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همهى زمانها يكسان نيستند، حرمت و ممنوعيت بعضى ماهها بايد حفظ شود. «الشَّهْرُ الْحَرامُ» | |||
2- در اسلام بنبست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمانها بر حفظ احترام مكانها و زمانها مقدّم است. «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ» | |||
3- اسلام، دين تجاوز و تعدّى نيست، ولى تعدّى و تجاوز ديگران را نيز نمىپذيرد. «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ» | |||
4- حتّى در برخورد با دشمنان، عادل باشيم. «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ» | |||
5- سيستم قانونگذارى بايد به نحوى باشد كه موجب يأس مسلمانان وجرأت كفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همين خاطر است. «فَاعْتَدُوا ... بِمِثْلِ مَا اعْتَدى» | |||
6- رعايت تقوا حتّى به هنگام جنگ، از اصول تربيتى اسلام است. «اتَّقُوا اللَّهَ» | |||
7- اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشويد، از امدادهاى الهى نيز برخوردار | |||
جلد 1 - صفحه 306 | |||
خواهيد بود. و گمان نكنيد عدالت و تقوا پيروزى شما را به تأخير مىاندازد. | |||
«بِمِثْلِ مَا اعْتَدى ... وَ اتَّقُوا ... وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (194) | |||
شأن نزول: در منهج- مشركان در ماه ذى القعده با مسلمانان مقاتله | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 351 | |||
نمودند در سال حديبيه، و اتفاقا سال ديگر حركت مسلمانان از مدينه به مكه به جهت عمره تمتع در همين ماه واقع شد، و به سبب حرمت ماه كراهت داشتند كه اگر مشركان در مقام مقاتله برآيند ايشان چه كنند؛ آيه شريفه نازل شد «1»: | |||
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ: ماه حرام كه شما براى عمره مىرويد به عوض آن ماه محرم است كه با شما مقاتله نمودند، يعنى اگر آنها در مقابل جنگ برآمدند، باك مداريد و مقاتله كنيد، چه هتك حرمت شما هتك ايشان است. وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ: و حرمتها را قصاص باشد. حاصل آنكه حرمتى كه ملاحظه آن واجب است، قصاص در آن جارى مىشود مانند كشتن شخصى به قصاص شخصى و بريدن دست به دست؛ پس چون ايشان هتك حرمت نمودند به منع كردن، همچنين شما نيز داخل شده اگر با شما قتال نمودند، شما هم قتال نمائيد. فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ: پس هر كه تعدى و ظلم نمايد بر شما به ابتداى مقاتله، پس تعدى كنيد بر او به قتال با او، زيرا دفع شر البته خير است. اين كلام بر سبيل مشاكله است. مراد اينكه جزاى ستم و ظلم را به او رسانيد، بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ: به مثل آنچه ستم شده بر شما، يعنى بايد عقوبت شما بر طبق تعدى آنها و مساوى باشد بدون تجاوز از مقدار آن. | |||
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد و بيانديشيد خدا را در تعدى و درگذشتن از آنچه مجاز نيستيد. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ: و بدانيد اى مسلمانان بدرستى كه خداى تعالى، مَعَ الْمُتَّقِينَ: با پرهيزكاران است به نصرت و معاونت، پس حراست و محافظت شما و اصلاح شأن شما فرمايد اگر پرهيزگار و منقاد اوامر و نواهى الهى باشيد، و هر كس خدا با او مساعد باشد، هميشه منصور و مظفر بر دشمنان خواهد بود. | |||
در كنز العرفان از بعضى از مفسرين نقل نموده در معنى و الحرمات | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 415. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 352 | |||
قصاص آنكه: حرمت حرم و شهر حرام را قصاص است به داخل شدن مسلمانان در مكه در ماه حرام بر رغم مشركان، يعنى چون قريش فخر مىكردند به منع حضرت پيغمبر و اصحابش از مكه در سال حديبيه، لذا حق تعالى در سال آينده حضرت پيغمبر و اصحاب را داخل مكه فرمود على رغم مشركين تا عمره بجا آورند؛ و اين قول از حضرت باقر عليه السّلام نيز مروى است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (194) | |||
ترجمه | |||
ماه حرام در مقابل ماه حرام است و حرمتها تلافى دارد پس كسيكه | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 242 | |||
تعدى كرد بر شما پس تعدى كنيد بر او بمانند آنچه تعدى كرد بر شما و بترسيد از خدا و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است.. | |||
تفسير | |||
گفتهاند كفار قتال نمودند با مسلمانان در سال صلح حديبيه كه ششم هجرت بود در ماه ذو القعده الحرام و مسلمانان در سال بعد در همان ماه بر طبق عهد بعزم عمره حركت كردند ولى كراهت داشتند با كفار جنگ نمايند با آنكه احتمال ميدادند مانند سال گذشته ممانعت نمايند و نقض عهد كنند و نگذارند مسلمانان بزيارت كعبه نائل شوند و مسلمانان هم ناچار بجنگ با آنها شوند و سبب كراهتشان آن بود كه در ماه ذو القعده و ذو الحجه و محرم و رجب جنگ را حرام ميدانستند لذا اين آيه نازل شد كه مفادش آنستكه اين ماه حرام و جنگ در آن بعوض آن ماه حرام و جنگ در آن و اين هتك حرمت در مقابل آن هتك حرمت چون هر محترمى كه احترام آن واجب است هتك آن قصاص دارد پس چون كفار ابتدا احترام ماه حرام را بردند نسبت بشما شما هم لازم است مراعات احترام آن ماه را ننمائيد نسبت بآنها و در مجمع قريب باين معنى را از جمعى از مفسرين و امام باقر (ع) نقل نموده است و در تهذيب و عياشى مضمرا نقل نموده كه پرسيدند آيا ابتدا بقتال با مشركين در ماه حرام جائز است جواب فرمودند در صورتى كه مشركين ابتدا بهتك حرمت ماه نموده باشند و مسلمانان به بينند آنها مستعد حمله شدهاند جائز است و باين آيه متمسك شدند و اينكه از جزاى تعدى و تلافى هتك حرمت كه جائز است بتعدى تعبير شده است براى مراعات صنعت مشاكله و حسن كلام است كه متناسب شود دو لفظ در يك كلام با آنكه قطع نظر از عنوان جزا و تلافى تعدى است و در تهذيب از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه مردى در حرم مردى را كشت و سرقت كرد حضرت فرمود بايد حد الهى را بر او جارى كرد و خوارى حق او است براى آنكه مراعات حرمت حرم را ننموده چون خداوند فرموده كسيكه در حرم تعدى نمود به شما تعدى كنيد بر او بهمان مقدار چون بر ظالم تعدى روا است و بنظر حقير از اين آيه شريفه ده حكم ميتوان استفاده نمود اول آنكه ابتدا بقتال در ماههاى حرام جائز نيست دوم آنكه اگر كفار سبقت بقتال نمودند در آن ماهها بر مسلمانان قتال با آنها جائز است سوم آنكه اگر كفار در يك سال هتك حرمت ماههاى حرام را نمودند و متعرض مسلمانان شدند و ايشان ناچار بصلح شدند در سنوات آتيه | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 243 | |||
در صورت تكميل استعداد ميتوانند با كفارى كه اين عمل را نمودند جنگ كنند و حرمت ماههاى حرام را نگاه ندارند چهارم آنكه اگر كسى در حرم مرتكب جرم و جنايتى شد ميتوان او را در آنجا محدود بحد شرعى نمود و احترام حرم را در باره او ملحوظ ننمود پنجم آنكه اگر كفار بر حوزه مسلمين حمله نمودند و خوف تسلط آنها بر مسلمانان حاصل شد واجب است دفاع از آنها و مشروط بحضور امام نيست ششم آنكه اگر كسى بر شخص حمله نمود دفاع از او لازم است و همچنين در صورت حمله بر برادران دينى او كه بايد اعانت آنها را به نمايد هفتم اگر كسى تعدى به ناموس كسى كند بايد دفاع نمايد و همچنين در صورت تعدى به ناموس برادران دينى كه بايد اعانت نمايد هشتم آنكه اگر كسى تعدى به مال كسى كند جائز است تقاص نمايد خصوصا در صورتى كه نتواند به مراجعه بحكام شرع احقاق حق خود را بنمايد نهم آنكه اگر كسى متعرض عرض كسى شود و آبروى او را بريزد و توهين و هتك بنمايد و فحش و بد بگويد جائز است شخص در مقام دفاع از عرض و آبرو و شرف خود برآمده به ميزان تعدى او تدارك كند ولى اگر او نسبت خلافى بپدر يا زن يا كسان او داد نميتواند جوابش را بهمان نحو بدهد زيرا اين تعدى بغير متعدى است و ممكن است قذف باشد و آنحرام است بلى اگر او اسم پدر يا ناموس او را ببرد شايد بتواند بگويد شخص پدر دار اسم پدر كسى را نمىبرد يا ناموسدار اسم ناموس كسى را نمىبرد و بهتر آنستكه بگويد جواب ابلهان خاموشى است و از آن بهتر آنستكه بگويد خدا هدايتت كند اگر قابل هدايت باشى و از همه بهتر آنستكه هيچ نگويد و عفو كند و از خداوند بخواهد كه از تقصير او بگذرد و او را براه راست هدايت فرمايد اگر اين سكوت موجب تجرى او نشود دهم آنكه بايد در موقع تلافى و دفاع و قصاص و تقاص و مجازات مراعات ميزان تعدى و حكم الهى را نموده از حدى كه تعدى جانى و مالى و عرضى باو شده تجاوز نكند به اين معنى كه اگر او يك سيلى زد دو سيلى نزند يا شديدتر از سيلى او نزند و بايد ملاحظه نمايند كه تعدى بغير متعدى نشود مثلا اگر او متعرض ناموس كسى شده باشد آنكس نميتواند متعرض ناموس او شود زيرا كه تعرض بزن اجنبيه جائز نيست و آنزن تعدى ننموده و تقصيرى نداشته اين جمله احكامى است كه بدوا بنظر حقير رسيد كه ممكن است از آيه شريفه استفاده نمود با ملاحظه اخبار مفسره | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 244 | |||
و قطع نظر از ادله خارجيه و معجلا نوشته شد ولى معلوم است كه مرجع تفاصيل و بيان شروط احكام شرعيه كتب فقهيه است و بدون مراجعه بآنها نبايد معمولبه بشود و بايد از خداوند ترسيد و پرهيزكار شد و تعدى ننمود بچيزيكه ترخيص نشده و از حد تعدى در مقابل متعدى تجاوز نكرد و بايد دانست كه خداوند با پرهيزكاران است حفظ ميفرمايد ايشان را و نصرت عطا ميكند و اصلاح مينمايد امور ايشان را در دنيا و آخرت. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
» | |||
الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ وَ الحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعتَدي عَلَيكُم فَاعتَدُوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدي عَلَيكُم وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِينَ (194) | |||
(ماه حرام در مقابل ماه حرام و حرمتها را برابري است پس كسي که بر شما تعدي كند بر او تعدي كنيد بهمان اندازه که بر شما تعدي شده است و از معصيت خدا بپرهيزيد و بدانيد که خدا با پرهيزكاران است) الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ بعضي گفتند مراد از شهر حرام در اينکه آيه ماه ذي القعده است که اول اشهر حرم است و آن را ذي القعدة ناميدند چون در اينماه از جنگ و قتال قعود مينمودند و حتي اگر كسي قاتل پدرش يا برادرش را ميديد متعرض او نميشد و در سال ششم هجرت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم با جماعت اصحاب در اينکه ماه براي حج بطرف مكّه رهسپار شدند تا بحديبيه رسيدند كفار قريش اجتماع نمودند و مانع شدند از اينكه حضرت وارد مكه شود و اعمال عمره | |||
---- | |||
1- سورة الشوري آيه 42 | |||
2- سوره هود آيه 115 | |||
جلد 2 - صفحه 359 | |||
و حج را بجا آورد حضرت باصحابه در همانجا قربانيها را نحر نموده و با مشركين مصالحه نمودند که سال ديگر براي انجام مناسك حج برگردند و اينکه سال را، عام الحديبيه گفتند، پس در سال هفتم در همين ماه بمكه با اصحاب تشريف آورده و قضاء عمره سال گذشته را بجاي آوردند و خداوند اينکه ذي القعده را بازاء آن ذي القعده قرار داده و بجاي آن قبول نموده فرمود «الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ» و بعضي گفتند مراد قتال مسلمين با كفار در ماه حرام است که اگر بازاء قتال آنان با مسلمين باشد جائز است و مانعي ندارد ولي ابتداء بقتال با مشركين در شهر حرام جايز نيست چنانچه ابتداء بقتال آنان در مسجد الحرام روا نبود ولي اگر آنان بقتال ابتداء مينمودند مقاتله با آنان مانعي نداشت. | |||
وَ الحُرُماتُ قِصاصٌ حرمات جمع حرمة است و مراد از حرمات حرمت مسجد الحرام و حرمت شهر حرام و حرمت در حال احرام است که در حال احرام و در شهر حرام و در مسجد الحرام قتال جايز نيست مگر بعنوان قصاص يعني اگر آنها احترام حرمات را هتك نمودند شما هم قصاص كنيد. | |||
و در اخباري که در برهان روايت شده دارد که سؤال ميكنند آيا مسلمانان ابتدا بقتال مشركين در شهر حرام مينمودند! | |||
ميفرمايد وقتي مشركين مقاتله با مسلمانان را در ماه حرام حلال دانستند و حرمت ماه حرام را مراعات ننمودند قتال با آنها رواست. | |||
و همچنين روميها که بماه حرام عقيده ندارند اگر در ماه حرام با مسلمين مقاتله نمودند جايز است با آنها قتال كنند و نيز دارد که اگر كسي شخصي را كشت و بحرم پناه آورد نميشود او را قصاص نمود ولي بايد او را طعام و آب نداد و با او معامله ننمود تا از حرم خارج شود و حدّ بر او جاري گردد، ولي اگر در | |||
جلد 2 - صفحه 360 | |||
داخل حرم مرتكب قتل شد در همانجا حدّ بر او جاري شود و بهمين آيه متمسك شدهاند. | |||
فَمَنِ اعتَدي عَلَيكُم فَاعتَدُوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدي عَلَيكُم يعني مماثلت در قصاص شرط است و اينکه حكم عام است و اختصاص بقتال در اشهر حرم ندارد چنان که در آيه ديگر ميفرمايد أَنَّ النَّفسَ بِالنَّفسِ وَ العَينَ بِالعَينِ وَ الأَنفَ بِالأَنفِ وَ الأُذُنَ بِالأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الجُرُوحَ قِصاصٌ«1» بلكه اختصاص بجراحات هم ندارد نسبت باموال هم جاري است اگر داراي مثل است بمثل، و اگر قيمت است بقيمت تقاص ميشود. | |||
و تعبير به فَاعتَدُوا براي رعايت مماثلت است و اگر نه اعتداء دوم در حقيقت اعتداء نيست بلكه جزاء اعتداء است چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثلُها«2» که دومي سيئه نيست بلكه جزاء سيئه است وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِينَ امر بتقوي بعد از امر باعتداء بمثل باين لحاظ است که از تجاوز و زياده روي در قصاص خودداري شود و بعدا هم گوشزد ميفرمايد که اگر كسي ملازم تقوي باشد خداوند يار و ناصر اوست و او را حفظ ميفرمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 194)- مشرکان مکه میدانستند که جنگ در ماههای حرام (ذی القعده و ذی الحجه و محرم و رجب) از نظر اسلام جایز نیست به همین دلیل در نظر داشتند مسلمانان را غافلگیر ساخته و در ماههای حرام به آنها حملهور شوند و شاید گمانشان این بود، که اگر آنها احترام ماههای حرام را نادیده بگیرند مسلمانان به مقابله برنمیخیزند، آیه مورد بحث به این پندارها پایان داد و نقشههای احتمالی آنها را نقش بر آب کرد، و دستور داد اگر آنها در ماههای حرام دست به اسلحه ببرند، مسلمانان در مقابل آنها بایستند، میفرماید: «ماه حرام در برابر ماه حرام است» (الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ). | |||
یعنی اگر دشمنان احترام آن را شکستند و در آن با شما پیکار کردند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید زیرا: «حرمات، قصاص دارد» (وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ). | |||
این در واقع یک نوع قصاص است تا هرگز مشرکان به فکر سوء استفاده از احترام ماه حرام یا سرزمین محترم مکه نیفتند. | |||
سپس به یک دستور کلی و عمومی اشاره کرده میگوید: «هر کس به شما تجاوز کند، به مانند آن بر او تجاوز کنید ولی از خدا بپرهیزید (و زیاده روی نکنید) و بدانید خدا با پرهیزکاران است» (فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ). | |||
اسلام بر خلاف مسیحیت کنونی که میگوید: «... هر کس که به رخساره راست تو طپانچه زند رخساره دیگر را به سوی او بگردان» «1» چنین دستوری نمیدهد، چرا که این دستور انحرافی باعث جرأت و جسارت ظالم و تجاوزگر است، حتی مسیحیان جهان امروز نیز هرگز به چنین دستوری عمل نمیکنند و کمترین تجاوزی را با پاسخی شدیدتر که آن هم بر خلاف دستور اسلام است جواب میگویند. | |||
اسلام به هر کس حق میدهد که اگر به او تعدی شود، به همان مقدار مقابله کند، تسلیم در برابر متجاوز مساوی است با مرگ و مقاومت مساوی است | |||
---- | |||
(1) انجیل متی باب پنجم، شماره 39. | |||
ج1، ص177 | |||
با حیات، این است منطق اسلام. | |||
و این که میگوید خدا با پرهیزکاران است، اشاره به این است که آنها را در مشکلات تنها نمیگذارد و یاری میدهد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۷
ترجمه
البقرة ١٩٣ | آیه ١٩٤ | البقرة ١٩٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الشَّهْرُ الْحَرَامُ»: ماه حرام. ماههای حرام چهارتا و عبارتند از: ذوالقعده، ذوالحجّه، محرّم، رجب. علّت تسمیه آنها به واژه حرام، از این بابت است که خداوند جنگ در آنها را حرام فرموده است (نگا: توبه / ). «الْحُرُمَاتُ»: جمع حُرْمَت، چیزهائی که حفظ و صیانت آنها لازم است. از قبیل: ناموس و شخصیّت و دارائی. مقدّسات. «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ ...»: در اینجا دفع تجاوز دیگران از باب مشاکله، تجاوز نامیده شده است (نگا: توبه / ، شوری / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا... (۱) وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ... (۰) وَ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا... (۱)
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ... (۱) إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ... (۶) اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: حسن بصرى گويد: مشركين به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفته بودند، آيا نبرد و جنگ با ما را در ماههاى حرام نهى نموده اى؟ پيامبر فرمود: بلى، سپس مشركين در صدد برآمدند كه با مسلمين به نبرد پردازند و اين آيه نازل گرديد، مجاهد گويد: قريش افتخار ميكردند كه مانع از ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله به مكه گرديدند ولى خداوند در ماه ذی القعده سال بعد رسول خدا را براى انجام عمره به مكه فرستاد چنان كه ضحاك و قتادة و ربيع و ابن زيد نقل نمايند و از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام و ابن عباس نيز چنين روايت گرديده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۱۹۵ - ۱۹۰ ، سوره بقره
- سياق آيات در ارتباط با فرمان جهاد و قتال با مشركين مكه است
- اشاره به جنبه دفاعى قتال در اسلام
- معناى ((فتنه )) در قرآن
- لزوم دعوت قبل از قتال
- نسخ نشدن آيه شريفه ((قاتلوهم حتى لاتكون )) با آيه ۲۹ توبه
- تجاوز ابتدائى مذموم و ممنوع ، و تجاوز در برابر تجاوز، پسنديده و مشروع
- معناى احسان در برابر ظالم
- معرفى جهادى كه قرآن بدان فرمان داده
- گفتارى پيرامون جهادى كه در قرآن بدان فرمان داده شده است
- دسته هاى مختلف آيات قرآنى راجع به جهاد و قتال و مراتب و مراحل آن
- اسلام و دين توحيد فطرى است و مجاهده در راه دفاع از اين دين نيز فطرى است
- حكم قرآن درباره قتال با شرك هاى در لفافه و نمونه هايى چند از آيات قرآنى درباره آن
- پاسخ بگفته غلط: اسلام دين شمشير و اجبار است
- پاسخ به اشكال مسلمان شدن برخى از روى ترس و تحميل قانون به اقليت ها
- مسئله قتال و سيره انبياء الهى در ارتباط با آن
- بحث اجتماعى (در بيان اينكه هر قتال و مبارزه اى جنبه دفاعى دارد)
- انسان و جايگاه او از نظر دفاعى در بين حيوانات
- بحث روايتى در ذيل آيات قتال
- رواياتى در ذيل آيه : وقاتلوهم حتى لا تكون فتنه
- رواياتى در ذيل آيه : الشهر الحرام بالشهر الحرام ، و مسئله قتال در ماههاى حرام
- رواياتى در ذيل آيه : و لا تلقوا بايديكم الى التهلكه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«194» الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ماه حرام در برابر ماه حرام و (اگر دشمنان احترام آنرا شكستند و با شما جنگ كردند، شما نيز حقّ داريد مقابله به مثل كنيد. زيرا) حرمتها را (نيز) قصاص است وهركس به شما تجاوز كرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدى كنيد و از خدا بپرهيزيد (كه زيادهروى نكنيد) و بدانيد كه خداوند با پرهيزگاران است.
نکته ها
قبل از اسلام در ميان عربها، هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت كه در آن ماهها جنگ، حرام و ممنوع بود، سه ماه آنها پى درپى كه عبارتند از ذىالقعده، ذىالحجّه و محرم، و يكى هم ماه رجب كه جداست. حتّى يكى از علل تسميه ماه ذىالقعده آن گفتهاند كه در
جلد 1 - صفحه 305
اين ماه قعود از جنگ لازم است.
اسلام اين سنّت را پذيرفت و در هر سال چهار ماه را آتش بس اعلام نمود، ولى دشمن هميشه در كمين است تا از فرصتها سوء استفاده كند و چه بسا با خود فكر كند كه چون مسلمانان در اين ماهها موظف به رعايت آتش بس هستند، پس به آنها حمله كنيم. اين آيه مىفرمايد: اگر مخالفان شما در اين چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نيز در برابرشان بايستيد و در همان ماهها با آنان بجنگيد و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهيد. زيرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامى از حرمت اين ماهها بيشتر است، و هركس حرمتها را شكست بايد مورد قصاص قرار گيرد. سپس به عنوان يك قانون كلّى مىفرمايد: هركس به شما تجاوز كرد، به همان مقدار به او تعدّى كنيد. و تقوا داشته باشيد و بيش از مقدار لازم قصاص نكنيد و بدانيد كه خداوند با متّقين است.
صاحب مجمعالبيان در ذيل آيه مىگويد: در مورد غصب نيز مىتوان با استدلال به اين آيه تقاص كرد، يعنى از مال غاصب تقاص نمود.
پیام ها
1- همهى زمانها يكسان نيستند، حرمت و ممنوعيت بعضى ماهها بايد حفظ شود. «الشَّهْرُ الْحَرامُ»
2- در اسلام بنبست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمانها بر حفظ احترام مكانها و زمانها مقدّم است. «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ»
3- اسلام، دين تجاوز و تعدّى نيست، ولى تعدّى و تجاوز ديگران را نيز نمىپذيرد. «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ»
4- حتّى در برخورد با دشمنان، عادل باشيم. «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ»
5- سيستم قانونگذارى بايد به نحوى باشد كه موجب يأس مسلمانان وجرأت كفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همين خاطر است. «فَاعْتَدُوا ... بِمِثْلِ مَا اعْتَدى»
6- رعايت تقوا حتّى به هنگام جنگ، از اصول تربيتى اسلام است. «اتَّقُوا اللَّهَ»
7- اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشويد، از امدادهاى الهى نيز برخوردار
جلد 1 - صفحه 306
خواهيد بود. و گمان نكنيد عدالت و تقوا پيروزى شما را به تأخير مىاندازد.
«بِمِثْلِ مَا اعْتَدى ... وَ اتَّقُوا ... وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (194)
شأن نزول: در منهج- مشركان در ماه ذى القعده با مسلمانان مقاتله
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 351
نمودند در سال حديبيه، و اتفاقا سال ديگر حركت مسلمانان از مدينه به مكه به جهت عمره تمتع در همين ماه واقع شد، و به سبب حرمت ماه كراهت داشتند كه اگر مشركان در مقام مقاتله برآيند ايشان چه كنند؛ آيه شريفه نازل شد «1»:
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ: ماه حرام كه شما براى عمره مىرويد به عوض آن ماه محرم است كه با شما مقاتله نمودند، يعنى اگر آنها در مقابل جنگ برآمدند، باك مداريد و مقاتله كنيد، چه هتك حرمت شما هتك ايشان است. وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ: و حرمتها را قصاص باشد. حاصل آنكه حرمتى كه ملاحظه آن واجب است، قصاص در آن جارى مىشود مانند كشتن شخصى به قصاص شخصى و بريدن دست به دست؛ پس چون ايشان هتك حرمت نمودند به منع كردن، همچنين شما نيز داخل شده اگر با شما قتال نمودند، شما هم قتال نمائيد. فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ: پس هر كه تعدى و ظلم نمايد بر شما به ابتداى مقاتله، پس تعدى كنيد بر او به قتال با او، زيرا دفع شر البته خير است. اين كلام بر سبيل مشاكله است. مراد اينكه جزاى ستم و ظلم را به او رسانيد، بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ: به مثل آنچه ستم شده بر شما، يعنى بايد عقوبت شما بر طبق تعدى آنها و مساوى باشد بدون تجاوز از مقدار آن.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد و بيانديشيد خدا را در تعدى و درگذشتن از آنچه مجاز نيستيد. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ: و بدانيد اى مسلمانان بدرستى كه خداى تعالى، مَعَ الْمُتَّقِينَ: با پرهيزكاران است به نصرت و معاونت، پس حراست و محافظت شما و اصلاح شأن شما فرمايد اگر پرهيزگار و منقاد اوامر و نواهى الهى باشيد، و هر كس خدا با او مساعد باشد، هميشه منصور و مظفر بر دشمنان خواهد بود.
در كنز العرفان از بعضى از مفسرين نقل نموده در معنى و الحرمات
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 415.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 352
قصاص آنكه: حرمت حرم و شهر حرام را قصاص است به داخل شدن مسلمانان در مكه در ماه حرام بر رغم مشركان، يعنى چون قريش فخر مىكردند به منع حضرت پيغمبر و اصحابش از مكه در سال حديبيه، لذا حق تعالى در سال آينده حضرت پيغمبر و اصحاب را داخل مكه فرمود على رغم مشركين تا عمره بجا آورند؛ و اين قول از حضرت باقر عليه السّلام نيز مروى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (194)
ترجمه
ماه حرام در مقابل ماه حرام است و حرمتها تلافى دارد پس كسيكه
جلد 1 صفحه 242
تعدى كرد بر شما پس تعدى كنيد بر او بمانند آنچه تعدى كرد بر شما و بترسيد از خدا و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است..
تفسير
گفتهاند كفار قتال نمودند با مسلمانان در سال صلح حديبيه كه ششم هجرت بود در ماه ذو القعده الحرام و مسلمانان در سال بعد در همان ماه بر طبق عهد بعزم عمره حركت كردند ولى كراهت داشتند با كفار جنگ نمايند با آنكه احتمال ميدادند مانند سال گذشته ممانعت نمايند و نقض عهد كنند و نگذارند مسلمانان بزيارت كعبه نائل شوند و مسلمانان هم ناچار بجنگ با آنها شوند و سبب كراهتشان آن بود كه در ماه ذو القعده و ذو الحجه و محرم و رجب جنگ را حرام ميدانستند لذا اين آيه نازل شد كه مفادش آنستكه اين ماه حرام و جنگ در آن بعوض آن ماه حرام و جنگ در آن و اين هتك حرمت در مقابل آن هتك حرمت چون هر محترمى كه احترام آن واجب است هتك آن قصاص دارد پس چون كفار ابتدا احترام ماه حرام را بردند نسبت بشما شما هم لازم است مراعات احترام آن ماه را ننمائيد نسبت بآنها و در مجمع قريب باين معنى را از جمعى از مفسرين و امام باقر (ع) نقل نموده است و در تهذيب و عياشى مضمرا نقل نموده كه پرسيدند آيا ابتدا بقتال با مشركين در ماه حرام جائز است جواب فرمودند در صورتى كه مشركين ابتدا بهتك حرمت ماه نموده باشند و مسلمانان به بينند آنها مستعد حمله شدهاند جائز است و باين آيه متمسك شدند و اينكه از جزاى تعدى و تلافى هتك حرمت كه جائز است بتعدى تعبير شده است براى مراعات صنعت مشاكله و حسن كلام است كه متناسب شود دو لفظ در يك كلام با آنكه قطع نظر از عنوان جزا و تلافى تعدى است و در تهذيب از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه مردى در حرم مردى را كشت و سرقت كرد حضرت فرمود بايد حد الهى را بر او جارى كرد و خوارى حق او است براى آنكه مراعات حرمت حرم را ننموده چون خداوند فرموده كسيكه در حرم تعدى نمود به شما تعدى كنيد بر او بهمان مقدار چون بر ظالم تعدى روا است و بنظر حقير از اين آيه شريفه ده حكم ميتوان استفاده نمود اول آنكه ابتدا بقتال در ماههاى حرام جائز نيست دوم آنكه اگر كفار سبقت بقتال نمودند در آن ماهها بر مسلمانان قتال با آنها جائز است سوم آنكه اگر كفار در يك سال هتك حرمت ماههاى حرام را نمودند و متعرض مسلمانان شدند و ايشان ناچار بصلح شدند در سنوات آتيه
جلد 1 صفحه 243
در صورت تكميل استعداد ميتوانند با كفارى كه اين عمل را نمودند جنگ كنند و حرمت ماههاى حرام را نگاه ندارند چهارم آنكه اگر كسى در حرم مرتكب جرم و جنايتى شد ميتوان او را در آنجا محدود بحد شرعى نمود و احترام حرم را در باره او ملحوظ ننمود پنجم آنكه اگر كفار بر حوزه مسلمين حمله نمودند و خوف تسلط آنها بر مسلمانان حاصل شد واجب است دفاع از آنها و مشروط بحضور امام نيست ششم آنكه اگر كسى بر شخص حمله نمود دفاع از او لازم است و همچنين در صورت حمله بر برادران دينى او كه بايد اعانت آنها را به نمايد هفتم اگر كسى تعدى به ناموس كسى كند بايد دفاع نمايد و همچنين در صورت تعدى به ناموس برادران دينى كه بايد اعانت نمايد هشتم آنكه اگر كسى تعدى به مال كسى كند جائز است تقاص نمايد خصوصا در صورتى كه نتواند به مراجعه بحكام شرع احقاق حق خود را بنمايد نهم آنكه اگر كسى متعرض عرض كسى شود و آبروى او را بريزد و توهين و هتك بنمايد و فحش و بد بگويد جائز است شخص در مقام دفاع از عرض و آبرو و شرف خود برآمده به ميزان تعدى او تدارك كند ولى اگر او نسبت خلافى بپدر يا زن يا كسان او داد نميتواند جوابش را بهمان نحو بدهد زيرا اين تعدى بغير متعدى است و ممكن است قذف باشد و آنحرام است بلى اگر او اسم پدر يا ناموس او را ببرد شايد بتواند بگويد شخص پدر دار اسم پدر كسى را نمىبرد يا ناموسدار اسم ناموس كسى را نمىبرد و بهتر آنستكه بگويد جواب ابلهان خاموشى است و از آن بهتر آنستكه بگويد خدا هدايتت كند اگر قابل هدايت باشى و از همه بهتر آنستكه هيچ نگويد و عفو كند و از خداوند بخواهد كه از تقصير او بگذرد و او را براه راست هدايت فرمايد اگر اين سكوت موجب تجرى او نشود دهم آنكه بايد در موقع تلافى و دفاع و قصاص و تقاص و مجازات مراعات ميزان تعدى و حكم الهى را نموده از حدى كه تعدى جانى و مالى و عرضى باو شده تجاوز نكند به اين معنى كه اگر او يك سيلى زد دو سيلى نزند يا شديدتر از سيلى او نزند و بايد ملاحظه نمايند كه تعدى بغير متعدى نشود مثلا اگر او متعرض ناموس كسى شده باشد آنكس نميتواند متعرض ناموس او شود زيرا كه تعرض بزن اجنبيه جائز نيست و آنزن تعدى ننموده و تقصيرى نداشته اين جمله احكامى است كه بدوا بنظر حقير رسيد كه ممكن است از آيه شريفه استفاده نمود با ملاحظه اخبار مفسره
جلد 1 صفحه 244
و قطع نظر از ادله خارجيه و معجلا نوشته شد ولى معلوم است كه مرجع تفاصيل و بيان شروط احكام شرعيه كتب فقهيه است و بدون مراجعه بآنها نبايد معمولبه بشود و بايد از خداوند ترسيد و پرهيزكار شد و تعدى ننمود بچيزيكه ترخيص نشده و از حد تعدى در مقابل متعدى تجاوز نكرد و بايد دانست كه خداوند با پرهيزكاران است حفظ ميفرمايد ايشان را و نصرت عطا ميكند و اصلاح مينمايد امور ايشان را در دنيا و آخرت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
»
الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ وَ الحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعتَدي عَلَيكُم فَاعتَدُوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدي عَلَيكُم وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِينَ (194)
(ماه حرام در مقابل ماه حرام و حرمتها را برابري است پس كسي که بر شما تعدي كند بر او تعدي كنيد بهمان اندازه که بر شما تعدي شده است و از معصيت خدا بپرهيزيد و بدانيد که خدا با پرهيزكاران است) الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ بعضي گفتند مراد از شهر حرام در اينکه آيه ماه ذي القعده است که اول اشهر حرم است و آن را ذي القعدة ناميدند چون در اينماه از جنگ و قتال قعود مينمودند و حتي اگر كسي قاتل پدرش يا برادرش را ميديد متعرض او نميشد و در سال ششم هجرت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم با جماعت اصحاب در اينکه ماه براي حج بطرف مكّه رهسپار شدند تا بحديبيه رسيدند كفار قريش اجتماع نمودند و مانع شدند از اينكه حضرت وارد مكه شود و اعمال عمره
1- سورة الشوري آيه 42
2- سوره هود آيه 115
جلد 2 - صفحه 359
و حج را بجا آورد حضرت باصحابه در همانجا قربانيها را نحر نموده و با مشركين مصالحه نمودند که سال ديگر براي انجام مناسك حج برگردند و اينکه سال را، عام الحديبيه گفتند، پس در سال هفتم در همين ماه بمكه با اصحاب تشريف آورده و قضاء عمره سال گذشته را بجاي آوردند و خداوند اينکه ذي القعده را بازاء آن ذي القعده قرار داده و بجاي آن قبول نموده فرمود «الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ» و بعضي گفتند مراد قتال مسلمين با كفار در ماه حرام است که اگر بازاء قتال آنان با مسلمين باشد جائز است و مانعي ندارد ولي ابتداء بقتال با مشركين در شهر حرام جايز نيست چنانچه ابتداء بقتال آنان در مسجد الحرام روا نبود ولي اگر آنان بقتال ابتداء مينمودند مقاتله با آنان مانعي نداشت.
وَ الحُرُماتُ قِصاصٌ حرمات جمع حرمة است و مراد از حرمات حرمت مسجد الحرام و حرمت شهر حرام و حرمت در حال احرام است که در حال احرام و در شهر حرام و در مسجد الحرام قتال جايز نيست مگر بعنوان قصاص يعني اگر آنها احترام حرمات را هتك نمودند شما هم قصاص كنيد.
و در اخباري که در برهان روايت شده دارد که سؤال ميكنند آيا مسلمانان ابتدا بقتال مشركين در شهر حرام مينمودند!
ميفرمايد وقتي مشركين مقاتله با مسلمانان را در ماه حرام حلال دانستند و حرمت ماه حرام را مراعات ننمودند قتال با آنها رواست.
و همچنين روميها که بماه حرام عقيده ندارند اگر در ماه حرام با مسلمين مقاتله نمودند جايز است با آنها قتال كنند و نيز دارد که اگر كسي شخصي را كشت و بحرم پناه آورد نميشود او را قصاص نمود ولي بايد او را طعام و آب نداد و با او معامله ننمود تا از حرم خارج شود و حدّ بر او جاري گردد، ولي اگر در
جلد 2 - صفحه 360
داخل حرم مرتكب قتل شد در همانجا حدّ بر او جاري شود و بهمين آيه متمسك شدهاند.
فَمَنِ اعتَدي عَلَيكُم فَاعتَدُوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدي عَلَيكُم يعني مماثلت در قصاص شرط است و اينکه حكم عام است و اختصاص بقتال در اشهر حرم ندارد چنان که در آيه ديگر ميفرمايد أَنَّ النَّفسَ بِالنَّفسِ وَ العَينَ بِالعَينِ وَ الأَنفَ بِالأَنفِ وَ الأُذُنَ بِالأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الجُرُوحَ قِصاصٌ«1» بلكه اختصاص بجراحات هم ندارد نسبت باموال هم جاري است اگر داراي مثل است بمثل، و اگر قيمت است بقيمت تقاص ميشود.
و تعبير به فَاعتَدُوا براي رعايت مماثلت است و اگر نه اعتداء دوم در حقيقت اعتداء نيست بلكه جزاء اعتداء است چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثلُها«2» که دومي سيئه نيست بلكه جزاء سيئه است وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقِينَ امر بتقوي بعد از امر باعتداء بمثل باين لحاظ است که از تجاوز و زياده روي در قصاص خودداري شود و بعدا هم گوشزد ميفرمايد که اگر كسي ملازم تقوي باشد خداوند يار و ناصر اوست و او را حفظ ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 194)- مشرکان مکه میدانستند که جنگ در ماههای حرام (ذی القعده و ذی الحجه و محرم و رجب) از نظر اسلام جایز نیست به همین دلیل در نظر داشتند مسلمانان را غافلگیر ساخته و در ماههای حرام به آنها حملهور شوند و شاید گمانشان این بود، که اگر آنها احترام ماههای حرام را نادیده بگیرند مسلمانان به مقابله برنمیخیزند، آیه مورد بحث به این پندارها پایان داد و نقشههای احتمالی آنها را نقش بر آب کرد، و دستور داد اگر آنها در ماههای حرام دست به اسلحه ببرند، مسلمانان در مقابل آنها بایستند، میفرماید: «ماه حرام در برابر ماه حرام است» (الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ).
یعنی اگر دشمنان احترام آن را شکستند و در آن با شما پیکار کردند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید زیرا: «حرمات، قصاص دارد» (وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ).
این در واقع یک نوع قصاص است تا هرگز مشرکان به فکر سوء استفاده از احترام ماه حرام یا سرزمین محترم مکه نیفتند.
سپس به یک دستور کلی و عمومی اشاره کرده میگوید: «هر کس به شما تجاوز کند، به مانند آن بر او تجاوز کنید ولی از خدا بپرهیزید (و زیاده روی نکنید) و بدانید خدا با پرهیزکاران است» (فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ).
اسلام بر خلاف مسیحیت کنونی که میگوید: «... هر کس که به رخساره راست تو طپانچه زند رخساره دیگر را به سوی او بگردان» «1» چنین دستوری نمیدهد، چرا که این دستور انحرافی باعث جرأت و جسارت ظالم و تجاوزگر است، حتی مسیحیان جهان امروز نیز هرگز به چنین دستوری عمل نمیکنند و کمترین تجاوزی را با پاسخی شدیدتر که آن هم بر خلاف دستور اسلام است جواب میگویند.
اسلام به هر کس حق میدهد که اگر به او تعدی شود، به همان مقدار مقابله کند، تسلیم در برابر متجاوز مساوی است با مرگ و مقاومت مساوی است
(1) انجیل متی باب پنجم، شماره 39.
ج1، ص177
با حیات، این است منطق اسلام.
و این که میگوید خدا با پرهیزکاران است، اشاره به این است که آنها را در مشکلات تنها نمیگذارد و یاری میدهد.
نکات آیه
۱ - حرمت جنگ در ماههاى حرام (الشهر الحرام بالشهر الحرام) ماههاى حرام از آن جهت به حرام بودن توصیف شده اند که برخى از امورى که در غیر آنها حلال است، در این ماهها حرام است; از جمله آن امور - به قرینه آیات گذشته - جنگ مى باشد. ماههاى حرام عبارت است از: رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم.
۲ - جواز جنگ در ماههاى حرام در صورت تجاوز دشمنان در آن ماهها (الشهر الحرام بالشهر الحرام) «باء» در «بالشهر» باى مقابله یا عوض است و مقصود از این مقابله - به قرینه فرازهاى بعد و با توجّه به آیه هاى پیشین که درباره جنگ بود - این معناست: اگر دشمن با جنگ علیه شما حرمت ماههاى حرام را نقض کرد، شما نیز مى توانید حرمت این ماهها را نادیده گرفته و علیه آنان به مبارزه برخیزید.
۳ - کافران عصر بعثت نیز به حرمت و قداست ماههاى حرام و ممنوعیت جنگ در آنها معتقد بودند. (الشهر الحرام بالشهر الحرام)
۴ - ضرورت دفاع از کیان اسلام و مسلمانان، حکمى مهمتر از حفظ احترام ماههاى حرام و حرام بودن جنگ در آن ماهها (الشهر الحرام بالشهر الحرام)
۵ - جواز نقض قوانین پذیرفته شده بین المللى، در صورت نقض آن از سوى دشمن (الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمت قصاص) «حرمة» (مفرد حرمات) به چیزهایى (قوانین، مقررات و ...) گفته مى شود که مراقبت آنها لازم و نقض آنها ممنوع است. قصاص، مجازاتى است که در مقابل جنایت اجرا مى شود. بنابراین «و الحرمات قصاص»; یعنى، آنچه از مقررات و قوانین - که باید مورد احترام باشد و نقض نگردد - اگر از سوى دشمن نقض شد و بدین وسیله بر شما ضربه وارد آمد شما نیز مى توانید آن را نادیده گرفته و جنایت دشمن را پاسخ دهید.
۶ - جواز مقابله به مثل در پاسخ به تجاوزگریهاى دشمن (فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم)
۷ - لزوم توجیه فکرى و روانى مجاهدان و برطرف ساختن شبهات آنان درباره مسائل شرعى و قانونى جنگ (الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمت قصاص فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه) تفریع جمله «فمن اعتدى ...» به وسیله «فاء» بر دو جمله سابق، مى نمایاند که که مضمون آن دو جمله، مطرح شده تا با بیان یک قانون کلى و شامل، شبهه و توهمى که از لزوم جهاد در نواحى مسجد الحرام (فإن قاتلوکم) در ذهن مسلمانان پدید آمده و یا خواهد آمد، رفع گردد.
۸ - پاسخ به تجاوز دشمن در نقض مقررات پذیرفته شده، نباید بیش از آنچه دشمن مرتکب شده، تحقق یابد. (فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم) کلمه «مثل» گویاى برداشت فوق است.
۹ - مسلمانان، موظف به رعایت عدالت حتى در جنگ با دشمنان (فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم)
۱۰ - رعایت تقوا و پرهیز از گناه، براى دور ماندن از عذابهاى الهى ضرورى است. (و اتقوا اللّه)
۱۱ - اهل ایمان، موظف به رعایت تقوا حتى در پاسخگویى به تجاوزات دشمن (فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم و اتقوا اللّه)
۱۲ - بى عدالتى در مقابله به مثل، خلاف تقواپیشگى است. (فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم و اتقوا اللّه)
۱۳ - خداوند، پشتیبان تقواپیشگان است. (و اعلموا أن اللّه مع المتقین)
۱۴ - رعایت تقوا در جنگ و حفظ عدالت در مقابله به مثل، موجب جلب حمایت و امدادهاى الهى است. (و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقین)
۱۵ - انعطاف پذیرى احکام اولیه دین و تغییر پذیرى آن به هنگام ضرورتها * (الشهر الحرام بالشهر الحرام ... فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم)
۱۶ - خطر خروج از مرز عدالت و تقوا در جنگ و پاسخ به تعدیات دشمن (مقابله به مثل) (فاعتدوا علیه ... و اتقوا اللّه) تأکید به رعایت تقوا با جمله «واتقوا اللّه» و نیز «و اعلموا ...» پس از تجویز مقابله به مثل، مى رساند که: اجراى این قانون خطر عدم رعایت حد و مرز مقابله به مثل و خروج از عدالت را در پى دارد; لذا براى جلوگیرى از ابتلا به این امر ناروا، بر رعایت تقوا تأکید شده است.
روایات و احادیث
۱۷ - معاویة بن عمار مى گوید: «سألت أبا عبداللّه(ع) ... ما تقول فى رجل قتل فى الحرم أو سرق؟ قال یقام علیه الحد فى الحرم صاغراً، انه لم یر للحرم حرمة و قد قال اللّه تعالى: « فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم» فقال: هذا هو فى الحرم ... ;[۴] از امام صادق(ع) سؤال کردم ... اگر فردى در حرم (مکّه ) کسى را کشت یا دست به سرقت زد، حکم او چیست؟ امام فرمود: ذلیلانه بر او حد در حرم جارى مى شود; چون او احترام حرم را نگه نداشته و خداوند فرموده است: « فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم» امام فرمود: حکم (مقابله به مثل) در حرم همین است.
۱۸ - از امام باقر(ع) در تفسیر «و الحرمات قصاص» روایت شده: «ان قریشاً فخرت بردها رسول اللّه عام الحدیبیة محرماً فى ذى القعدة عن البلد الحرام فادخله اللّه مکة فى العام المقبل فى ذى القعدة فقضى عمرته و اقصّه بما حیل بینه و بینه یوم الحدیبیة;[۵] قریش افتخار مى کرد که رسول خدا(ص) را در سال حدیبیه در ذى القعده در حال احرام از بلد حرام (مکّه ) منع کرد، پس خدا آن حضرت را سال آینده در ذى القعده وارد مکّه کرد و عمره خود را انجام داد [بدین گونه] خداوند محرومیت پیغمبر را - که در روز حدیبیه از رفتن به مکّه منع شده بود - قصاص و جبران کرد».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۶، ۸، ۱۷ احکام اضطرارى ۱۵; احکام اوّلى ۱۵; احکام ثانوى ۱۵; انعطاف پذیرى احکام ۱۵
- اسلام: اهمیّت پاسدارى از اسلام ۴
- اضطرار: آثار اضطرار ۱۵
- تقوا: آثار تقوا ۱۴; اهمیّت تقوا ۱۰، ۱۱; موارد بى تقوایى ۱۲
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۳
- جنگ: احکام جنگ ۱، ۲; بى تقوایى در جنگ ۱۶; بى عدالتى در جنگ ۱۶; تقوا در جنگ ۱۴; جنگ با دشمنان ۹; حرمت جنگ در ماههاى حرام ۱، ۳، ۴; شرایط جنگ در ماههاى حرام ۲; عدالت در جنگ ۹
- حرم (اطراف مسجدالحرام): احکام حرم (اطراف مسجدالحرام) ۱۷; حرمت حرم (اطراف مسجدالحرام) ۱۷; دزدى در حرم (اطراف مسجدالحرام) ۱۷; قتل در حرم (اطراف مسجدالحرام) ۱۷
- خدا: حمایتهاى خدا ۱۳; زمینه امدادهاى خدا ۱۴; عذابهاى خدا ۱۰
- دفاع: دفاع در ماههاى حرام ۲، ۴; محدوده دفاع ۸
- عدالت: آثار عدالت ۱۴; اهمیّت عدالت ۹
- عذاب: عوامل مصونیت از عذاب ۱۰
- قصاص: قصاص حریم شکنى ۱۸
- قوانین بین المللى: آثار نقض قوانین بین المللى ۵; شرایط نقض قوانین بین المللى ۵
- کافران: عقیده کافران صدر اسلام ۳
- گناه: اجتناب از گناه ۱۰
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۱
- ماههاى حرام: حرمت ماههاى حرام ۳، ۴; ماههاى حرام در جاهلیت ۳
- متقین: حمایت از متقین ۱۳
- مجاهدان: اهمیّت توجیه مجاهدان ۷; رفع شبهات مجاهدان ۷
- محرمات: ۱
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۹
- مقابله به مثل: بى عدالتى در مقابله به مثل ۱۲، ۱۶; تقوا در مقابله به مثل ۱۱; جواز مقابله به مثل ۶; عدالت در مقابله به مثل ۱۴; محدوده مقابله به مثل ۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۲.
- ↑ طبرى صاحب جامع البيان از قتادة نقل نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با اصحاب خود براى انجام عمره در ماه ذی القعده قصد مكه نمودند تا اين كه به حديبيه رسيدند مشركين، رسول خدا را از ورود به مكه مانع گرديدند. پيامبر اسلام با آنها صلح نمود كه سال بعد به مكه بيايد. سال بعد پيامبر با اصحاب خود به مكه آمدند و براى انجام عمره در ماه ذى القعده سه شب در مكه اقامت نمودند. مشركين از اين عمل خويش خرسند بودند و افتخار مى كردند و اين آيه درباره ورود رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مكه نازل گرديده است.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۲۲۸، ح ۴; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۷۸- ، ح ۶۲۹.
- ↑ تبیان شیخ طوسى، ج ۲، ص ۱۵۰; مجمع البیان، ج ۲ ص ۵۱۴.