۱۶٬۲۹۹
ویرایش
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
==بحث روايتى== | ==بحث روايتى== | ||
در تفسير | در تفسير قمى، در ذيل جملۀ «مِن بُطُونِهِ مِن بَينِ فَرثٍ وَ دَمٍ»، از امام «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: مقصود از «فَرث»، آن چيزى است كه در شكمبه است. | ||
و در | |||
و در كافى، از على بن ابراهيم، از پدرش، از نوفلى، از سكونى روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» فرمود: هيچ كس از خوردن شير، گلويش نمى گيرد، و شير در گلويش گير نمى كند، چون خداى تعالى فرمود: «لَبَناً خَالِصاً سَائِغاً لِلشَّارِبِينَ: شيرى كه گواراى براى نوشندگان است». | |||
چند روايت در تطبيق آيه «'''و اوصى ربك الىالنحل ...'''» بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام | چند روايت در تطبيق آيه «'''و اوصى ربك الىالنحل ...'''» بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام | ||
و در تفسير | |||
و در تفسير | و در تفسير قمى، به سند خود، از على بن مغيره، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير جملۀ «وَ أوحَى رَبُّكَ إلَى النَّحلِ» فرموده: مقصود از «نحل»، مایيم، كه خدا بدان وحى نموده، و معناى «أنِ اتَّخِذِى مِن الجِبَالِ بُيُوتاً»، امر به ما است كه از عرب براى خود شيعه بگيريم، «وَ مِنَ الشَّجَرِ» مى گويد از عجم نيز بگيريم، و «وَ مِمَّا يَعرِشُونَ» مى گويد: از بردگان هم بگيريم. و مقصود از شرابى كه از شكم زنبور بيرون مى آيد و داراى الوان مختلفى است، علمى است كه از ما به سوى شما ترشح مى شود. | ||
و در مجمع گفته كه : از على | |||
مؤلف: و در اين معنا، روايات ديگرى نيز هست. و اين، از باب تطبيق به مصداق كلّى است. شاهدش هم اين است كه در بعضى از اين روايات، زنبور بر رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، و جبال بر قريش، و شجر بر عرب، و مِمّا يَعرِشُونَ، به غير عرب (موالى)، و آنچه از شكم زنبور بيرون مى آيد، به علم تطبيق شده. | |||
و در تفسير قمى، به سند خود، از على بن مغيره، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: بنده خدا كه به صد سال عمر برسد، به ارذل العمر رسيده. | |||
و در مجمع گفته كه: از على «عليه السلام» روايت شده كه مقصود از «أرذَلِ العُمُر» هفتاد و پنج سالگى است، و از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هم، همين معنا روايت شده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۷ </center> | ||
مؤلف: اين روايت را در الدر المنثور، از طبرى، از على «عليه السلام» نقل كرده، و نيز از ابن مردويه، از انس، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، حديث مفصلى روايت كرده كه دلالت دارد بر اين كه ارذل العمر، صد سال است. | |||
روايتى در معناى «'''حفده '''» و در تطبيق جمله : «'''من ياءمربالعدل '''» بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام | روايتى در معناى «'''حفده '''» و در تطبيق جمله : «'''من ياءمربالعدل '''» بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام | ||
و در تفسير | |||
و در همان | و در تفسير عياشى، از عبدالرحمن اشل، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل آيه «وَ جَعَلَ لَكُم مِن أزوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَة» فرموده: «حَفَده»، پسران دخترند، و ما حفدۀ رسول خدا هستيم. | ||
و در مجمع | |||
و در | و در همان كتاب، از جميل بن درّاج، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در باره «حفده» فرمودند: به معناى ياوران از فرزندان اند. | ||
و در تفسير | |||
و در تفسير | و در مجمع البيان، در معناى «حفده» فرموده: خويشانى است كه دختر از راه ازدواج به دست مى آورد، و اضافه كرده است كه اين معنا از امام صادق «عليه السلام» روايت شده. | ||
مؤلف: به طورى كه در سابق بيان كرديم، منافاتى ميان اين روايات نيست. | |||
و در تهذيب، به سند خود، از شعيب عقرقوفى، از امام صادق «عليه السلام» در خصوص طلاق عبد و نكاحش روايت كرده كه فرمود: (برده) طلاق و نكاح ندارد. آيا نشنيدى كلام خداى تعالى را كه مى فرمايد: «عَبداً مَملُوكاً لَا يَقدِرُ عَلَى شَئٍ»، يعنى قادر بر طلاق و نكاح نيست، مگر به اذن مولايش. | |||
مؤلف: در اين معنا، عده اى از روايات ديگر از طرق شيعه رسيده است. | |||
و در تفسير قمى، در ذيل آيه: «هَل يَستَوِى هُوَ وَ مَن يَأمُرُ بِالعَدلِ»، از امام «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: چطور با هم برابرند و حال آن كه منظور از كسى كه امر به عدل مى كند، اميرالمؤمنين و ائمه «عليهم السلام» هستند. | |||
و در تفسير برهان، از ابن شهر آشوب، از حمزة بن عطاء، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل آيه: «هَل يَستَوِى هُوَ وَ مَن يَأمُرُ بِالعَدل...» فرموده: مقصود على بن ابى طالب «عليه السلام» است. اوست كه بر صراط مستقيم است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۸ </center> | ||
مؤلف: اين دو روايت از باب جرى، يعنى تطبيق مصداقى بر كلى است، و همان طور كه در بيان گذشته گفتيم، از باب بيان سبب نزول نيست. | |||
و همچنين آن رواياتى كه از طرق اهل سنّت در ذيل «ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبداً مَملُوكاً» وارد شده كه يكى آن را در باره هشام بن عمرو دانسته، كه سرّى و جهرى انفاق مى نموده و غلامش ابى الجوزاء، او را نهى مى كرده است. و ديگرى آن را در باره عثمان بن عفان و غلامش دانسته. | |||
و همچنين رواياتى كه در ذيل جمله «ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَين» وارد شده، كه مقصود از أبكُم، ابى بن خلف، و مراد از كسى كه امر به عدل مى كرده، حمزه و عثمان بن مظعون است، و همچنين رواياتى كه وارد شده در اين كه «أبكم»، هاشم بن عمر بن حارث قرشى است، كه مردى بى خير بود و با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دشمنى می كرد. | |||
و نيز آن رواياتى كه دارد: «أبكَم»، ابوجهل، و آمر به عدل، عمار بوده، و آن رواياتى كه آمر به عدل را عثمان بن عفان، و أبكم را مولاى كافر او اسيد بن ابى العيص دانسته، و نيز روايت ديگرى كه در اين مقوله رسيده، همه از باب تطبيق مصداق بر كلّى است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۹ </center> | ||
<span id='link307'><span> | <span id='link307'><span> |
ویرایش