۱۶٬۲۹۹
ویرایش
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
<span id='link304'><span> | <span id='link304'><span> | ||
==بيان ضعف قول | ==بيان ضعف قول مفسران به اين كه مراد علم به غيب آسمان ها و زمين است == | ||
بسيارى از | بسيارى از مفسران، در تفسير جملۀ «وَ لِلّهّ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض» گفته اند كه: مضاف در اين جمله حذف شده، و تقدير كلام «وَ لِلّهّ عِلمُ غَيبِ السَّمَاوَات...» است. يعنى: خدا علم غيب سماوات و ارض را دارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه : ۴۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه : ۴۴۵ </center> | ||
وليكن اين تفسير صحيح نيست، چون مستلزم قطع رابطه و اتصال اين جمله با جمله بعدى است. زيرا هيچ رابطه اى ميان علم غيب داشتن، با آسانى امر قيامت نيست، و جمله مزبور، يك جمله زيادى و معترضه خواهد شد. | |||
و | |||
بعضى ديگر در تفسير آن گفته اند: مراد از | و اين كه بعضى ها براى رفع اين استدراك و زيادى بودن جمله، چاره جويى كرده و گفته اند: «صدر آيه و ذيل آن، علم و قدرت را اثبات مى كنند تا مسأله معاد تمام شود، چون با علم و قدرت، مسأله مزبور تمام مى گردد»، اشكال را بر طرف نمى سازد. زيرا مشركان كه در امر معاد اشكال مى كردند، تنها از جهت قدرت بود، و مى گفتند چنين چيزى محال است. با اين حال ديگر در اثبات آن حاجتى نبود كه به علم خدا تمسك شود. شاهد اين مطلب هم، ساير آياتى است كه براى اثبات معاد، تنها به عموم قدرت تمسك كرده، و سخنى از علم خدا به ميان نياورده است. | ||
ليكن مقدمه اخير را قبول نداريم و علتش هم قبلا گذشت علاوه بر | |||
و نيز بعضى ديگر در توجيه تعليلى كه از جمله | بعضى ديگر در تفسير آن گفته اند: مراد از «غيب سماوات و ارض»، علم غيب آن دو است، نه اين كه كلمۀ «علم» را در تقدير بگيريم، تا گفته شود اصل عدم تقدير است، بلكه از اين جهت كه نسبت غيب به آسمان و زمين دادن، با اين كه معناى غيب، غايب بودن از حس و عقل است، خود افاده مى كند كه مراد از غيب آن، دو امور مجهوله اى است كه در آن دو است و در آينده ظهور پيدا مى كند، و خدا غيب آن دو را دارد، معنايش علم به غيب آن دو است. | ||
اشكال اين توجيه هم اين است كه | |||
ليكن مقدمه اخير را قبول نداريم و علتش هم قبلا گذشت. علاوه بر اين كه اشكال نامربوط بودن دو جمله، هنوز در جاى خود باقى است. | |||
و نيز بعضى ديگر در توجيه تعليلى كه از جمله «إنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ» استفاده مى شود، گفته اند: يكى از چيزها به پا خاستن قيامت در كوتاه ترين مدت است، پس خدا قادر بر اين معنا هم هست. | |||
اشكال اين توجيه هم اين است كه بنابر اين، جمله مذكور، وافى به تعليل حصر «امر خدا در چشم گشودن» نيست، تنها وافى به تعليل اصل مطلب است كه همان سريع بودن امر قيامت باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۶ </center> | ||
بحث روايتى | ==بحث روايتى== | ||
در تفسير قمى در ذيل جمله «'''من بطونه من بين فرث و دم '''» از امام (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: مقصود از فرث ، آن چيزى است كه در شكمبه است . | در تفسير قمى در ذيل جمله «'''من بطونه من بين فرث و دم '''» از امام (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: مقصود از فرث ، آن چيزى است كه در شكمبه است . | ||
و در كافى از على بن ابراهيم از پدرش از نوفلى از سكونى روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هيچ كس از خوردن شير، گلويش نمى گيرد، و شير در گلويش گير نمى كند، چون خداى تعالى فرمود: «'''لبنا خالصا سائغا للشاربين : شيرى كه گواراى براى نوشندگان است '''». | و در كافى از على بن ابراهيم از پدرش از نوفلى از سكونى روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هيچ كس از خوردن شير، گلويش نمى گيرد، و شير در گلويش گير نمى كند، چون خداى تعالى فرمود: «'''لبنا خالصا سائغا للشاربين : شيرى كه گواراى براى نوشندگان است '''». | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۷۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴۹ </center> | ||
<span id='link307'><span> | <span id='link307'><span> | ||
==آيات ۷۸ - ۸۹ سوره نحل == | ==آيات ۷۸ - ۸۹ سوره نحل == | ||
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الاَبْصارَ وَ الاَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ(۷۸) | وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الاَبْصارَ وَ الاَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ(۷۸) |
ویرایش