گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>


==سخن صاحب المنار مبنى بر اينكه داستان هفتاد نفر غير داستان ميقات موسى (ع ) است . ==
==نظر صاحب المنار، در باره هفتاد نفر، در داستان ميقات موسى «ع» ==
صاحب تفسير المنار در ذيل آيه مورد بحث گفته : داستان مذكور در اين آيه غير داستان ميقات موسى است ، و استدلال كرده به اينكه اولا از فصاحت كلام خداى تعالى به دور است كه در وسط نقل داستانى به داستان ديگرى بپردازد، و ثانيا اگر رجفه ، كيفر درخواست رؤ يت بود جا داشت بفرمايد: (( آيا ما را به جرم سخنى كه سفهاى ما گفته اند هلاك مى سازى (( نه اينكه بفرمايد: (( آيا ما را به جرم عملى كه سفهاى ما كرده اند...(( بعلاوه در اين آيه نفرموده كه همراهان موسى چه گفته اند، و معلوم نيست كه در اينجا نيز جمله (( خدا را به ما آشكارا نشان ده (( را گفته باشند، بلكه حق مطلب اين است ، كه در اينجا سه داستان از بنى اسرائيل نقل شده ، يكى داستان درخواست رؤ يت و نزول صاعقه ، ديگر داستان ميقات موسى و صعقه خود او، و سوم داستان ميقات رفتن هفتاد نفر و نزول رجفه كه - ان شاء الله - در مبحث روايتى آينده ايرادش ‍ خواهيم كرد.
صاحب تفسير المنار، در ذيل آيه مورد بحث گفته: داستان مذكور در اين آيه، غير داستان ميقات موسى است، و استدلال كرده به اين كه:  


صاحب المنار سپس اضافه كرده است كه : بخاطر همين اشكالات بوده كه جمعى از مفسرين گفته اند ميقاتى كه در آيه مورد بحث ذكر شده غير از ميقات اول است كه ميقات خود موسى است ، و داستان از اين قرار بوده كه پس از بازگشتن موسى از ميقات و مواجه شدن با گوساله پرستى قوم ، خداوند او را ماءمور كرده تا دوباره به اتفاق جمعى از بنى اسرائيل به ميقات برود، و اين عده در آنجا از عمل زشتى كه مرتكب شده اند عذرخواهى كنند. موسى (عليه السلام ) هفتاد نفر از ايشان را برگزيده و به طور برده است ، و در آنجا بود كه بخاطر آن سخنى كه گفته بودند به رجفه يعنى لرزه بدنى مبتلا شدند، و وقتى موسى ديد نزديك است همگى از اين درد هلاك شوند دعا كرد و به دعاى وى نجات يافتند.
اولا، از فصاحت كلام خداى تعالى به دور است كه در وسط نقل داستانى، به داستان ديگرى بپردازد.  


آنگاه گفته است : عده ديگرى از مفسرين گفته اند: بعد از مرگ هارون ، بنى اسرائيل موسى را به قتل وى متهم ساخته و گفتند: تو به وى حسد برده و او را كشتى . موسى وقتى ديد در اين امر خيلى پافشارى دارند هفتاد نفر از ايشان را كه از آن جمله فرزند خود هارون بود انتخاب نمود و به كنار قبر هارون آورد و در اين باب با قبر او سخنى گفته و هارون از قبر جواب داده و او را بى گناه معرفى نموده ، در اينجا بود كه گفتند: ما به برائت تو نزد قوم شهادت نمى دهيم مگر اينكه از خدايت بخواهى تا ما را نيز پيغمبرانى قرار دهد، و بخاطر اين حرف دچار رجفه شدند.
و ثانيا، اگر رجفه، كيفر درخواست رؤيت بود، جا داشت بفرمايد: «آيا ما را به جرم سخنى كه سفهاى ما گفته اند، هلاك مى سازى». نه اين كه بفرمايد: «آيا ما را به جرم عملى كه سفهاى ما كرده اند...». بعلاوه در اين آيه نفرموده كه همراهان موسى چه گفته اند، و معلوم نيست كه در اين جا نيز، جمله «خدا را به ما آشكارا نشان ده» را گفته باشند، بلكه حق مطلب اين است كه در اين جا، سه داستان از بنى اسرائيل نقل شده. يكى داستان درخواست رؤيت و نزول صاعقه. ديگر داستان ميقات موسى و صعقه خود او. و سوم داستان ميقات رفتن هفتاد نفر و نزول رجفه كه - إن شاء الله - در مبحث روايتى آينده، ايرادش خواهيم كرد.


و بعضى ديگر گفته اند: بنى اسرائيل از موسى تقاضاى رؤ يت خدا را كرده و موسى از ميان ايشان هفتاد نفر را انتخاب نموده و به طور برد، در آنجا اين تقاضا را كردند و به رجفه دچار شدند، و خداوند دوباره ايشان را زنده كرد، الا اينكه اين خود يك جريان مستقل و غير از جريان ميقات موسى بوده .
صاحب المنار، سپس اضافه كرده است كه: به خاطر همين اشكالات بوده كه جمعى از مفسران گفته اند: ميقاتى كه در آيه مورد بحث ذكر شده، غير از ميقات اول است كه ميقات خود موسى است، و داستان از اين قرار بوده كه پس از بازگشتن موسى از ميقات و مواجه شدن با گوساله پرستى قوم، خداوند او را مأمور كرده تا دوباره به اتفاق جمعى از بنى اسرائيل به ميقات برود، و اين عده در آن جا، از عمل زشتى كه مرتكب شده اند، عذرخواهى كنند.
 
موسى «عليه السلام»، هفتاد نفر از ايشان را برگزيده و به طور برده است، و در آن جا بود كه به خاطر آن سخنى كه گفته بودند، به رجفه، يعنى لرزه بدنى مبتلا شدند. و وقتى موسى ديد نزديك است همگى از اين درد هلاك شوند، دعا كرد و به دعاى وى نجات يافتند.
 
آنگاه گفته است: عده ديگرى از مفسران گفته اند: بعد از مرگ هارون، بنى اسرائيل موسى را به قتل وى متهم ساخته و گفتند: تو به وى حسد برده و او را كشتى.
 
موسى وقتى ديد در اين امر خيلى پافشارى دارند، هفتاد نفر از ايشان را - كه از آن جمله، فرزند خود هارون بود - انتخاب نمود و به كنار قبر هارون آورد و در اين باب، با قبر او سخنى گفته و هارون از قبر جواب داده و او را بى گناه معرفى نموده. در اين جا بود كه گفتند: ما به برائت تو نزد قوم شهادت نمى دهيم، مگر اين كه از خدايت بخواهى تا ما را نيز پيغمبرانى قرار دهد، و به خاطر اين حرف دچار رجفه شدند.
 
و بعضى ديگر گفته اند: بنى اسرائيل از موسى تقاضاى رؤيت خدا را كرده و موسى از ميان ايشان، هفتاد نفر را انتخاب نموده و به طور برد. در آن جا، اين تقاضا را كردند و به رجفه دچار شدند، و خداوند دوباره ايشان را زنده كرد، الا اين كه اين خود يك جريان مستقل و غير از جريان ميقات موسى بوده.




۱۴٬۴۲۳

ویرایش