۱۴٬۵۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==امر به ذكر خداى تعالى با «تضرع» و «خيفه»، در صبح و شام== | ==امر به ذكر خداى تعالى با «تضرع» و «خيفه»، در صبح و شام== | ||
«تضرع» از «ضراعه»، و به معناى تملق توأم با نوعى خشوع و خضوع است. و «خيفة»، يك نوع مخصوصى از ترسيدن را گويند، و منظور از آن، آن نوعى است كه با ساحت مقدس بارى تعالى، مناسب است. | |||
بنابراين در معناى «تضرع»، ميل و رغبت به نزديك شدن به شخص متضرع اليه، و در معناى «خيفه»، پرهيز و ترس و ميل به دور شدن از آن شخص نهفته است. | |||
پس مقتضاى اين كه ذكر را توصيف كرد به دو وصف تضرع و خيفه، اين است كه: آدمى در ذكر گفتنش، حالت آن شخصى را داشته باشد كه چيزى را هم دوست دارد و به اين خاطر نزديكش مى رود، و هم از آن مى ترسد و از ترس آن، به عقب برگشته و دور مى شود. | |||
و خداى سبحان، هرچند خير محض است، و شرّى در او نيست، و اگر شرّى به ما مى رسد، از ناحيه خود ما است، وليكن خداى تعالى، ذوالجلال و الإكرام است. هم اسماء جمال را دارد، كه ما و هر چيزى را به تقرب به درگاهش دعوت نموده و به سويش جذب مى كند. و هم داراى اسماء جلال است، كه قاهر بر هر چيز است، و هر چيزى را از او دفع و دور مى كند. | |||
با اين | پس ذكر شايستۀ او، كه داراى همه اسماء حسنى است، به اين است كه مطابق با مقتضاى همه اسماءش بوده باشد. چه اسماء جماليه او و چه اسماء جلاليه اش (نه اين كه تنها بر طبق اسماء جماليه اش باشد)، و اين صورت نمى گيرد مگر اين كه تضرعاً و خيفةً و رغباً و رهباً باشد. | ||
«'''بالغدو و الآصال'''» - ظاهر اين جمله اين است كه قيد جمله: «و دون الجهر من القول» باشد و در نتيجه، تنها ذكر قولى است كه به دو قسم ذكر در صبح و ذكر در شام تقسيم مى شود، نه ذكر قلبى. آن وقت با بعضى از فرائض يوميه نيز تطبيق مى كند. | |||
«'''و لا تكن من الغافلين'''» - اين جمله، تأكيد امر به ذكر در اول آيه است، و در آن، از خود غفلت، نهى نكرد، بلكه از داخل شدن در زمرۀ غافلان نهى فرمود، و مقصود از غافلان، آن كسانى هستند كه غفلت در ايشان مستقر شده. | |||
با اين بيان، روشن مى شود آن ذكر مطلوبى كه در اين آيه به آن امر شده، عبارت است از اين كه: انسان، ساعت به ساعت و دقيقه به دقيقه، به ياد پروردگارش باشد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۵۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۵۰۱ </center> | ||
و اگر احيانا غفلت و نسيانى دست | و اگر احيانا غفلت و نسيانى دست داد، مجددا مبادرت به ذكر نموده، و نگذارد كه غفلت در دلش مستقر گردد. و در آيه بعدى نيز دلالت بر اين معنا هست، و به زودى خواهد آمد. | ||
پس آنچه كه از آيه استفاده مى | پس آنچه كه از آيه استفاده مى شد، استمرار بر ذكر خدا در دل است، در حالت تضرع و خيفة، ساعت به ساعت، و ذكر به زبان در صبح و شام. | ||
«'''إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّك لا يَستَكْبرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يُسبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسجُدُونَ'''»: | «'''إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّك لا يَستَكْبرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يُسبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسجُدُونَ'''»: | ||
ظاهر سياق آيه مى رساند كه در مقام بيان علت امرى است كه در آيه سابق | ظاهر سياق آيه مى رساند كه در مقام بيان علت امرى است كه در آيه سابق بود. بنابراين، معنايش اين مى شود: به ياد پروردگارت باش چنين و چنان. زيرا كسانى كه نزد پروردگارت هستند، همين طورند. يعنى به ياد آر پروردگارت را، تا از كسانى باشى كه نزد پروردگارت هستند، و از زمره آنان خارج نشوى. | ||
و به همين | و به همين بيان، روشن شد كه منظور از اين كه فرمود: «كسانى كه نزد پروردگار تواند»، تنها ملائكه نيستند. همچنان كه بعضى از مفسران تفسير كرده اند. زيرا معنا ندارد بگوييم: تو اين چنين به ياد پروردگارت باش. براى اين كه ملائكه همين طور به ياد اويند، بلكه از لفظ «عند ربك»، استفاده مى شود كه مقصود، مطلق مقربان درگاه خدايند. چون اين تعبيرى است كه حضور بدون غيبت را مى رساند. | ||
<span id='link315'><span> | <span id='link315'><span> | ||
==قرب به خدا، فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود == | ==قرب به خدا، فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود == | ||
و از آيه ظاهر مى شود كه قرب به خدا تنها به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود، و به وسيله ذكر است كه حجاب هاى حائل ميان او و بنده اش بر طرف مى گردد، و اگر ذكرى در كار نباشد جميع موجودات نسبت به نزديكى به او و دورى از او يكسان مى بودند و از اين نظر هيچ اختلافى ميان موجودات نمى بود كه يكى به او نزديكتر و يكى دورتر باشد. | و از آيه ظاهر مى شود كه قرب به خدا تنها به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود، و به وسيله ذكر است كه حجاب هاى حائل ميان او و بنده اش بر طرف مى گردد، و اگر ذكرى در كار نباشد جميع موجودات نسبت به نزديكى به او و دورى از او يكسان مى بودند و از اين نظر هيچ اختلافى ميان موجودات نمى بود كه يكى به او نزديكتر و يكى دورتر باشد. |
ویرایش