تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


==درخواست مشركان از پيامبر«ص»، كه برايشان ملائكه بياورد! ==
==درخواست مشركان از پيامبر«ص»، كه برايشان ملائكه بياورد! ==
«'''لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائكَةِ إِن كُنت مِنَ الصادِقِينَ'''»:
«'''لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ'''»:


كلمه «'''لوما'''» مانند كلمه «هلا» در مورد ترغيب و تحريص به كار مى رود و معنايش اين است كه : چرا ملائكه را براى ما نمى آورى ؟ اگر راست مى گويى و اگر پيغمبرى ، ملائكه را بياور تا بر صدق دعوتت شهادت دهند و تو را در انذارت كمك كنند. و بنا بر اين ، آيه مورد بحث قريب المعنى با آيه «لولا انزل اليه ملك فيكون معه نذيرا» خواهد بود.
كلمه «لَو مَا» مانند كلمۀ «هَلَّا» در مورد ترغيب و تحريص به كار مى رود، و معنايش اين است كه: چرا ملائكه را براى ما نمى آورى؟ اگر راست مى گويى و اگر پيغمبرى، ملائكه را بياور تا بر صدق دعوتت شهادت دهند و تو را در انذارت كمك كنند. بنابراين، آيه مورد بحث، قريب المعنى با آيه «لَولَا أُنزِلَ إلَيهِ مَلَكٌ فَيَكُونُ مَعَهُ نَذِيراً» خواهد بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۲ </center>
و وجه اينكه هميشه مشركين از انبياى خود مى خواستند كه ملائكه را بر ايشان بياورند و نشانشان دهند، اين اعتقاد خرافى بود كه بشر، موجودى است مادى و فرو رفته در آلودگيهاى شهوت و غضب و او با اين تيرگيش نمى توانند با عالم بالا كه نور محض و طهارت خالص است تماس داشته باشد، و ميان اين و آن هيچ مناسبتى نيست. پس كسى كه ادعاى نوعى اتصال و ارتباط با آن را مى كند بايد بعضى از سكنه و اهل آن عالم را با خود بياورد تا او وى را در دعوتش تصديق و يارى كند.
و وجه اين كه هميشه مشركان از انبياى خود مى خواستند كه ملائكه را بر ايشان بياورند و نشانشان دهند، اين اعتقاد خرافى بود كه: بشر، موجودى است مادى و فرو رفته در آلودگی هاى شهوت و غضب، و او با اين تيرگی اش نمى توانند با عالَم بالا - كه نور محض و طهارت خالص است - تماس داشته باشد، و ميان اين و آن هيچ مناسبتى نيست.  


آرى ، بت پرستان علاوه بر اين پندار غلط، ملائكه را آلهه مى دانستند و چون خداى سبحان را قابل پرستش نمى دانستند و معناى دعوت انبياء در چنين جوى اين مى شد كه اين آلهه خيالى شايسته عبادت و اختياردار شفاعت نيستند، و از نظر آنان اين دعوى محتاج به دليل بود، لذا مى گفتند خود ملائكه را بياوريد تا بگويند و اعتراف كنند كه ما معبود نيستيم و انبياء در دعوت خود راست مى گويند.
پس كسى كه ادعاى نوعى اتصال و ارتباط با آن را مى كند، بايد بعضى از سكنه و اهل آن عالَم را با خود بياورد تا او وى را در دعوتش تصديق و يارى كند.
 
آرى، بت پرستان، علاوه بر اين پندار غلط، ملائكه را آلهه مى دانستند و چون خداى سبحان را قابل پرستش نمى دانستند و معناى دعوت انبياء در چنين جوّى اين مى شد كه اين آلهه خيالى، شايسته عبادت و اختياردار شفاعت نيستند، و از نظر آنان، اين دعوى محتاج به دليل بود. لذا مى گفتند: خود ملائكه را بياوريد تا بگويند و اعتراف كنند كه ما معبود نيستيم، و انبياء در دعوت خود راست مى گويند.
<span id='link100'><span>
<span id='link100'><span>


«'''مَا نُنزِّلُ الْمَلَائكَةَ إِلا بِالحَْقِّ وَ مَا كانُوا إِذاً مُّنظرِينَ'''»:
«'''مَا نُنزِّلُ الْمَلَائكَةَ إِلّا بِالحَْقِّ وَ مَا كانُوا إِذاً مُنظرِينَ'''»:


اين آيه جواب از اقتراح و درخواست ايشان است كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) خواسته بودند ملائكه را بياورد تا به حقانيت او شهادت دهند. و حاصل جواب اين است كه سنت الهى بر اين جريان يافته كه ملائكه را از چشم بشر بپوشاند و در پشت پرده غيب نهان دارد، و با چنين سنتى اگر بخاطر پيشنهاد و اقتراح ايشان آنان را نازل كند، قهرا آيت و معجزهاى آسمانى خواهد بود.  
اين آيه، جواب از اقتراح و درخواست ايشان است كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» خواسته بودند ملائكه را بياورد تا به حقانيت او شهادت دهند.  


و از آثار و خواص معجزه اين است كه اگر بخاطر پيشنهاد مردمى صورت گرفته باشد و آن مردم پس از ديدن معجزه پيشنهادى خود، باز ايمان نياوردند دچار هلاكت و انقراض شوند، و چون اين كفار كفرشان از روى عناد است قهرا ايمان نخواهند آورد و در نتيجه هلاك خواهند شد.
و حاصل جواب، اين است كه: سنّت الهى بر اين جريان يافته كه ملائكه را از چشم بشر بپوشاند و در پشت پرده غيب نهان دارد، و با چنين سنتى، اگر به خاطر پيشنهاد و اقتراح ايشان آنان را نازل كند، قهرا آيت و معجزه اى آسمانى خواهد بود.  


و كوتاه سخن: اگر خداوند ملائكه را در چنين زمينهاى كه خود آنان معجزهاى مى خواهند كه حق را روشن و باطل را محو سازد، نازل فرمايد، نازل مى كند. اما كارى كه ملائكه به منظور احقاق حق و ابطال باطل در چنين حال انجام دهند همين است كه ايشان را هلاك كنند و نسلشان را براندازند. اين خلاصه معنايى است كه بعضى براى آيه كرده اند.
و از آثار و خواص معجزه، اين است كه اگر به خاطر پيشنهاد مردمى صورت گرفته باشد و آن مردم پس از ديدن معجزه پيشنهادى خود، باز ايمان نياوردند، دچار هلاكت و انقراض شوند، و چون اين كفار، كفرشان از روى عناد است، قهرا ايمان نخواهند آورد و در نتيجه هلاك خواهند شد.
 
و كوتاه سخن: اگر خداوند ملائكه را در چنين زمينه اى كه خود آنان معجزه اى مى خواهند كه حق را روشن و باطل را محو سازد، نازل فرمايد، نازل مى كند. اما كارى كه ملائكه به منظور احقاق حق و ابطال باطل در چنين حال انجام دهند، همين است كه ايشان را هلاك كنند و نسل شان را براندازند. اين خلاصه معنايى است كه بعضى براى آيه كرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۳ </center>
بعضى ديگر گفته اند: مقصود از حق در اين آيه مرگ است ، و معناى آيه چنين است كه : ملائكه را نازل نمى كنيم مگر به همراهى حق يعنى مرگ . وقتى نازل مى كنيم كه مدت عمر ايشان سر آمده باشد و در آن موقع ديگر مهلتشان نمى دهيم .  
بعضى ديگر گفته اند: مقصود از «حق» در اين آيه، مرگ است، و معناى آيه، چنين است كه: ملائكه را نازل نمى كنيم مگر به همراهى حق يعنى مرگ. وقتى نازل مى كنيم كه مدت عمر ايشان سر آمده باشد و در آن موقع، ديگر مهلتشان نمى دهيم.
 
و بنابراين معنا، كأنّه آيه شريفه مى خواهد مطلبى را بيان كند كه آيه «يَومَ يَرَونَ المَلَائِكَةَ لَا بُشرَى يَومَئِذٍ لِلمُجرِمِين» افاده كند.
 
بعضى ديگر گفته اند: منظور از «حق»، رسالت است. يعنى ما ملائكه را نازل نمى كنيم مگر براى وحى و رسالت. و كأنّه آيه شريفه مطلبى را افاده مى كند كه آيه «قَد جَائَكُمُ الرَّسُولُ بِالحَقِّ»، و همچنين آيه «فَقَد كَذَّبُوا بِالحَقِّ لَمَّا جَاءَهُم» افاده مى نمايد.
 
اين بود وجوهى كه در تفسير آيه شريفه ذكر كرده اند. البته وجوه ديگرى نيز در تفاسير مختلف گفته اند، وليكن هيچ يك از آن ها و نيز هيچ يك از اين سه وجه، خالى از اشكال نيست.  


و بنابر اين معنا، كانه آيه شريفه مى خواهد مطلبى را بيان كند كه آيه «يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين» افاده كند. بعضى ديگر گفته اند: منظور از «'''حق '''» رسالت است ، يعنى ما ملائكه را نازل نمى كنيم مگر براى وحى و رسالت ، و كانه آيه شريفه مطلبى را افاده مى كند كه آيه «'''قد جاءكم الرسول بالحق '''» و همچنين آيه «'''فقد كذبوا بالحق لما جاءهم '''» افاده مى نمايد.
و آن اشكال، اين است كه:  


اين بود وجوهى كه در تفسير آيه شريفه ذكر كرده اند، البته وجوه ديگرى نيز در تفاسير مختلف گفته اند، وليكن هيچيك از آنها و نيز هيچيك از اين سه وجه خالى از اشكال نيست. و آن اشكال اين است كه با حصر موجود در جمله «ما ننزل الملائكة الا بالحق» سازگارى ندارد، زيرا در اين جمله نزول ملائكه را منحصر به حق كرده ، نه فقط منحصر به عذاب استيصال و نه فقط به مرگ ، و نه فقط به وحى و رسالت، و اگر بخواهيم آيه را طورى توجيه كنيم كه كلمه حق با يكى از اين سه معانى مذكور سازگارى داشته باشد آيه ، احتياج به قيدهاى زيادى پيدا مى كند در صورتى كه اطلاق آن همه آن قيدها را دفع مى كند.
با حصر موجود در جملۀ «مَا نُنَزِّلُ المَلَائِكَةَ إلَّا بِالحَقِّ» سازگارى ندارد. زيرا در اين جمله، نزول ملائكه را منحصر به حق كرده، نه فقط منحصر به عذاب استيصال و نه فقط به مرگ، و نه فقط به وحى و رسالت. و اگر بخواهيم آيه را طورى توجيه كنيم كه كلمه «حق» با يكى از اين سه معانى مذكور سازگارى داشته باشد، آيه، احتياج به قيدهاى زيادى پيدا مى كند، در صورتى كه اطلاق آن، همۀ آن قيدها را دفع مى كند.


==حق مطلب در معناى: «ما ننزل الملائكة الا بالحق...»==
==حق مطلب در معناى: «ما ننزل الملائكة الا بالحق...»==