تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
<span id='link345'><span>
<span id='link345'><span>


==توضيحى در مورد اينكه با نزول آيات ناسخ خداوند ايمان مؤ منين را تثبيت مى كند ==
==توضيحى در بارۀ تثبیت ایمان مؤمنان، با نزول آيات ناسخ ==
و در جمله «'''ليثبت الذين آمنوا'''» «'''تثبيت '''» به معناى تحكيم ثبات و تاكيد آن است به اينكه ثباتى بعد از ثبات ديگر بر آنان القاء كند. گويا ايشان با ايمان به خدا و رسول و روز جزا بر حق ثابت شده اند، و به خاطر تجدد حكم بر اساس تجدد مصلحت خداوند ثبات ديگرى به ايشان مى دهد و نمى گذارد از اين جهت ثبات اولشان دستخوش ضعف گردد و كارهايى بر طبق حكم سابق انجام دهند كه با مصلحت امروز سازگارى ندارد، زيرا اين مطلب پر واضح است كه وقتى كسى مامور شود راهى را به خاطر مصلحتى كه تا مدتى دارد سلوك كند، و مامور، با ايمانى كه به آخر دارد شروع كند به سلوك آن راه و پس از پيمودن قطعه اى از آن ، مطابق آنچه كه آمرش دستور داده از سرعت و كندى و در شب و روز ناگهان مصلحت مذكور وجهه اش دگرگون گشته و عمل به نحو سابق ، ديگر بى مصلحت شده و به نحوى جديد داراى مصلحت گردد، و در اين فرض اگر آمر كه راهنماى اوست او را خبر ندهد، و همچنان امر سابق خود را دنبال كند و بترسد كه اگر به عامل بگويد، مصلحت تغيير كرده امتثال نكند، همين راهنمايى نكردن او ايمان وى را سست نموده به كلى ياغى مى گردد، و اما اگر بگويد امر تازه و امتثال به نحو تازه داراى مصلحت است نه به نحو سابق ايمان عامل بيشتر و ثباتى بر ثبات قبليش ‍ اضافه مى شود پس اينكه قرآن كريم مشتمل بر نسخ و تجديد حكم بر حسب تجدد مصالح مى باشد باعث تثبيت كسانى است كه ايمان آورده اند، و ثباتى بر ثبات آنان مى افزايد، و مقصود از مسلمين در جمله «'''و هدى و بشرى للمسلمين '''» كسانى هستند كه تسليم حكم خداى تعالى هستند و اعتراض و چون و چرايى ندارند، پس آيه ناسخ براى اينگونه افراد ارائه طريق و بشارت به سعادت و جنت است ، و اگر آثار آن را از هم جدا نموده تثبيت را به مؤ منين و هدايت و بشرى را به مسلمين اختصاص داده ، براى اين است كه ميان ايمان و اسلام فرق هست ، ايمان كار قلب است و سهمش از آثار نسخ تثبيت در علم و اذعان است ، و اسلام مربوط به ظاهر عمل و مرحله جوارح بدن است و نصيبش اهتداء به عمل واجب و بشارت به نتيجه آن يعنى بهشت و سعادت است .
و در جملۀ «لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا»، «تثبيت» به معناى تحكيم ثبات و تأكيد آن است به اين كه ثباتى بعد از ثبات ديگر بر آنان القاء كند. گويا ايشان با ايمان به خدا و رسول و روز جزا، بر حق ثابت شده اند، و به خاطر تجدد حكم بر اساس تجدد مصلحت خداوند، ثبات ديگرى به ايشان مى دهد و نمى گذارد از اين جهت، ثبات اولشان دستخوش ضعف گردد و كارهايى بر طبق حكم سابق انجام دهند كه با مصلحت امروز سازگارى ندارد.
 
زيرا اين مطلب پر واضح است كه وقتى كسى مأمور شود راهى را به خاطر مصلحتى كه تا مدتى دارد سلوك كند، و مأمور، با ايمانى كه به آخر دارد، شروع كند به سلوك آن راه و پس از پيمودن قطعه اى از آن، مطابق آنچه كه آمرش دستور داده، از سرعت و كندى و در شب و روز، ناگهان مصلحت مذكور وجهه اش دگرگون گشته و عمل به نحو سابق، ديگر بى مصلحت شده و به نحوى جديد داراى مصلحت گردد.
 
و در اين فرض، اگر آمر كه راهنماى اوست، به او خبر ندهد، و همچنان امر سابق خود را دنبال كند و بترسد كه اگر به عامل بگويد، مصلحت تغيير كرده، امتثال نكند، همين راهنمايى نكردن او، ايمان وى را سست نموده، به كلّى ياغى مى گردد. و اما اگر بگويد امر تازه و امتثال به نحو تازه داراى مصلحت است، نه به نحو سابق، ايمان عامل بيشتر و ثباتى بر ثبات قبلی اش اضافه مى شود.
 
پس اين كه قرآن كريم، مشتمل بر نسخ و تجديد حكم، بر حسب تجدد مصالح مى باشد، باعث تثبيت كسانى است كه ايمان آورده اند، و ثباتى بر ثبات آنان مى افزايد.
 
و مقصود از «مسلمين» در جملۀ «وَ هُدًى وَ بُشرَى لِلمُسلِمِين»، كسانى هستند كه تسليم حكم خداى تعالى هستند و اعتراض و چون و چرايى ندارند. پس آيه ناسخ براى اين گونه افراد، ارائه طريق و بشارت به سعادت و جنت است، و اگر آثار آن را از هم جدا نموده، تثبيت را به مؤمنان و هدايت و بشرى را به مسلمين اختصاص داده، براى اين است كه ميان «ايمان» و «اسلام» فرق هست. «ايمان»، كار قلب است و سهمش از آثار نسخ، تثبيت در علم و اذعان است، و «اسلام»، مربوط به ظاهر عمل و مرحله جوارح بدن است و نصيبش، اهتداء به عمل واجب و بشارت به نتيجه آن، يعنى بهشت و سعادت است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۰۰ </center>
در سابق هم در تفسير آيه «'''ما ننسخ من آية او ننسها نات بخير منها او مثلها'''» در جلد اول اين كتاب بحثى در باره نسخ گذرانديم .
در سابق هم، در تفسير آيه: «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ أو نُنسِهَا نَأتِ بِخَيرٍ مِنهَا أو مِثلِهَا»، در جلد اول اين كتاب، بحثى در باره نسخ گذرانديم.
<span id='link346'><span>
<span id='link346'><span>
==شرح جواب خداوند به افتراى مشركان به پیامبر «ص» كه گفتند مردى غير عرب به او مى آموزد ==
==شرح جواب خداوند به افتراى مشركان به پیامبر «ص» كه گفتند مردى غير عرب به او مى آموزد ==
«'''وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشرٌ'''»:
«'''وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشرٌ'''»: