تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۶: خط ۶۶:
<span id='link203'><span>
<span id='link203'><span>


==منظور از اقرار دادن رأفت و رحمت در دل هاى پيروان عيسى«ع» ==
==منظور از قرار دادن رأفت و رحمت در دل هاى پيروان عيسى«ع» ==
«'''وَ قَفّينَا بِعِيسى بن مريم و اتيناه الانجيل و جعلنا فى قلوب الذين اتبعوه رافه و رحمة '''» - واژه «'''رافت '''» - به طورى كه گفته اند- با واژه رحمت مترادفند.
«'''وَ قَفّينَا بِعِيسى بنِ مَريَمَ وَ آتَينَاهُ الإنجِيلَ وَ جَعَلنَا فِى قُلُوبِ الّذِينَ اتّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً '''» - واژۀ «رأفت» - به طورى كه گفته اند - با واژه رحمت مترادف اند.
ولى از بعضى ديگر نقل شده كه ميان آن دو فرق گذاشته و گفته اند: رافت در مورد دفع شر، و رحمت در مورد جلب خير استعمال مى شود.
 
و ظاهرا مراد از قرار دادن رافت و رحمت در دلهاى پيروان عيسى (عليه السلام ) اين باشد كه خدا آنان را موفق به رافت و رحمت در بين خود كرده ، در نتيجه بر پايه كمك به يكديگر و مسالمت زندگى مى كردند، همچنان كه ياران پيامبر اسلام را نيز به اين خصلت ستوده و فرموده : «'''رحماء بينهم '''». بعضى هم گفته اند: مراد از قرار دادن رافت و رحمت در دلهاى آنان اين كه ايشان را امر بدان نموده ، و تشويق در آن فرموده ، و وعده ثواب در مقابل آن داده است .
ولى از بعضى ديگر نقل شده كه ميان آن دو فرق گذاشته و گفته اند: «رأفت» در مورد دفع شرّ، و رحمت در مورد جلب خير استعمال مى شود.
«'''و رهبانيه ابتدعوها ما كتبناها عليهم '''» - كلمه «'''رهبانيت '''» از ماده «'''رهبت '''» به معناى خشيت و ترس است ، و عرفا اطلاق بر ترك دنيا مى شود، به اين كه كسى رابطه خود را از مردم قطع كند و يكسره به عبادت خدا بپردازد، و انگيره اش از اين كار خشيت از خدا باشد. و كلمه «'''ابتداع '''» به معناى اين است كه انسان چيزى را جزو دين كند كه جزو دين نباشد، سنت و عملى را باب كند كه در هيچ دينى نبوده باشد، و جمله «'''ما كتبناها عليهم '''» در معناى پاسخ از سوالى تقديرى است . گويا كسى پرسيده : معناى بدعت گذارى آنان چيست ؟ فرموده : اين كه چيزى را جزو دين كنند كه ما بر آنان ننوشته ايم .
 
و معناى آيه اين است كه : پيروان مسيح (عليه السلام ) از پيش خود رهبانيتى بدعت نهادند كه ما آن را براى آنان تشريع نكرده بوديم .
و ظاهرا مراد از قرار دادن «رأفت» و «رحمت» در دل هاى پيروان عيسى «عليه السلام»، اين باشد كه خدا آنان را موفق به رأفت و رحمت در بين خود كرده، در نتيجه بر پايه كمك به يكديگر و مسالمت زندگى مى كردند، همچنان كه ياران پيامبر اسلام را نيز، به اين خصلت ستوده و فرموده: «رُحَمَاءُ بَينَهُم».  
«'''الا ابتغاء رضوان اللّه فما رعوها حق رعايتها'''» - اين استثنا به اصطلاح استثنايى است منقطع ، و معنايش با جمله قبل اين است كه ما آن رهبانيت را برآنان واجب نكرده بوديم ،
 
بعضى هم گفته اند: مراد از قرار دادن رأفت و رحمت در دل هاى آنان، اين است كه ايشان را امر بدان نموده، و تشويق در آن فرموده، و وعده ثواب در مقابل آن داده است.
 
«'''وَ رَهبَانِيّةً ابتَدَعُوهَا مَا كَتَبنَاهَا عَلَيهِم '''» - كلمۀ «رهبانيت»، از ماده «رهبت»، به معناى خشيت و ترس است، و عرفاً بر ترك دنيا اطلاق مى شود، به اين كه كسى رابطه خود را از مردم قطع كند و يكسره به عبادت خدا بپردازد، و انگيزه اش از اين كار، خشيت از خدا باشد.  
 
و كلمۀ «ابتداع»، به معناى اين است كه انسان چيزى را جزو دين كند كه جزو دين نباشد. سنت و عملى را باب كند كه در هيچ دينى نبوده باشد. و جملۀ «مَا كَتَبنَاهَا عَلَيهِم» در معناى پاسخ از سؤالى تقديرى است. گويا كسى پرسيده: معناى بدعت گذارى آنان چيست؟ فرموده: اين كه چيزى را جزو دين كنند، كه ما بر آنان ننوشته ايم.
 
و معناى آيه اين است كه: پيروان مسيح «عليه السلام»، از پيش خود رهبانيتى بدعت نهادند كه ما آن را براى آنان تشريع نكرده بوديم.
 
«'''إلّا ابتِغَاءَ رِضوَانِ اللّه فَمَا رَعَوهَا حَقّ رِعَايَتِهَا'''» - اين استثنا به اصطلاح استثنايى است منقطع، و معنايش با جمله قبل اين است كه ما آن رهبانيت را برآنان واجب نكرده بوديم،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۵ </center>
ليكن خود آنان براى خوشنودى خدا و به دست آوردن رضوان او آن را بر خود واجب كردند، ولى آنطور كه بايد همان رهبانيت خود ساخته را حفظ نكردند، و از حدود آن تجاوز كردند.
ليكن خود آنان براى خوشنودى خدا و به دست آوردن رضوان او، آن را بر خود واجب كردند، ولى آن طور كه بايد همان رهبانيت خود ساخته را حفظ نكردند، و از حدود آن تجاوز كردند.
و در اين گفتار اشاره اى است به اين كه آن رهبانيتى كه ياران مسيح از پيش خود ساختند، هر چند خداى تعالى تشريعش نكرده بود، ولى مورد رضايت خداى تعالى بوده .
 
«'''فاتينا الذين امنوا منهم اجرهم و كثير منهم فاسقون '''» - اين آيه اشاره است به اين كه آنها مانند امت هاى رسولان سابق هستند، برخى مومنند و بر اساس ايمان خودشان ماجورند و بيشتر آنها فاسقند، و غلبه با فسق است .
و در اين گفتار، اشاره اى است به اين كه آن رهبانيتى كه ياران مسيح از پيش خود ساختند، هرچند خداى تعالى تشريعش نكرده بود، ولى مورد رضايت خداى تعالى بوده.
معناى امر به ايمان به رسول (ص ) در آيه : «'''يا ايها الذين آمنو اتقوا الله و آمنوابرسوله ...'''»
 
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ءَامِنُوا بِرَسولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَّحْمَتِهِ ...
«'''فَآتَينَا الّذِينَ آمَنُوا مِنهُم أجرَهُم وَ كَثِيرٌ مِنهُم فَاسِقُونَ '''» - اين آيه اشاره است به اين كه آن ها مانند امت هاى رسولان سابق هستند. برخى مؤمن اند و بر اساس ايمان خودشان مأجورند و بيشتر آن ها فاسق اند، و غلبه با فسق است.
در اين آيه كسانى را كه ايمان آورده اند امر مى كند به تقوا و به ايمان به رسول ، با اين كه اين اشخاص دعوت دينى را پذيرفته اند، و قهرا به خدا و نيز به رسول ايمان آورده اند، پس همين امر مجدد به ايمان به رسول دليل بر اين است كه مراد از اين ايمان ، پيروى كامل و اطاعت تام از رسول است ، چه اين كه امر و نهى رسول مربوط به حكمى از احكام شرع باشد، و چه اعمال ولايتى باشد كه آن جناب بر امور امت دارد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''فلا و ربك لا يومنون حتى يحكموك فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما'''».
 
پس ايمانى كه در آيه مورد بحث بدان امر شده ايمانى است بعد از ايمان ، و مرتبه اى است از ايمان ، بالاتر از مرتبه اى كه قبلا داشتند، و تخلف از آثارش ممكن بود، مرتبه اى است كه به خاطر اين كه قوى است اثرش از آن تخلف نمى كند، و به همين مناسبت فرمود: «'''يوتكم كفلين من رحمته '''»، و كفل به معناى حظ و نصيب است پس كسى كه داراى اين مرتبه بالاى از ايمان باشد ثوابى روى ثواب دارد، هم چنان كه ايمانى روى ايمان دارد.
«'''يَا أَيّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ءَامِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَّحْمَتِهِ ...'''»:
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از دادن دو كفل از رحمت ، دادن دو اءجرى است كه به اهل كتاب هم وعده اش داده ، گويا فرموده به شما هم دو اجر مى دهد، همان دو اجرى كه به مؤ منين اهل كتاب وعده داده بود، چون شما هم در ايمان آوردن به رسولان گذشته خدا و به آخرين رسول او مثل ايشانيد،
 
در اين آيه كسانى را كه ايمان آورده اند، امر مى كند به تقوا و به ايمان به رسول، با اين كه اين اشخاص دعوت دينى را پذيرفته اند، و قهرا به خدا و نيز به رسول ايمان آورده اند. پس همين امر مجدد به ايمان به رسول، دليل بر اين است كه مراد از اين «ايمان»، پيروى كامل و اطاعت تامّ از رسول است. چه اين كه امر و نهى رسول مربوط به حكمى از احكام شرع باشد، و چه اعمال ولايتى باشد كه آن جناب بر امور امت دارد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «فَلا وَ رَبّكَ لَا يُؤمِنُونَ حَتّى يُحَكّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُم ثُمّ لَا يَجِدُوا فِى أنفُسِهِم حَرَجاً مِمّا قَضَيتَ وَ يُسَلّمُوا تَسلِيماً».
 
پس ايمانى كه در آيه مورد بحث، بدان امر شده، ايمانى است بعد از ايمان، و مرتبه اى است از ايمان، بالاتر از مرتبه اى كه قبلا داشتند و تخلّف از آثارش ممكن بود. مرتبه اى است كه به خاطر اين كه قوى است، اثرش از آن تخلف نمى كند، و به همين مناسبت فرمود: «يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ»، و «كِفل»، به معناى حظ و نصيب است. پس كسى كه داراى اين مرتبه بالاى از ايمان باشد، ثوابى روى ثواب دارد، همچنان كه ايمانى روى ايمان دارد.
 
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از دادن دو «كِفل» از رحمت، دادن دو اجرى است كه به اهل كتاب هم وعده اش داده، گويا فرموده: به شما هم دو اجر مى دهد، همان دو اجرى كه به مؤمنان اهل كتاب وعده داده بود، چون شما هم در ايمان آوردن به رسولان گذشته خدا و به آخرين رسول او مثل ايشان ايد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۶ </center>
شما هم ميان احدى از رسولان او فرق نمى گذاريد.
شما هم ميان احدى از رسولان او فرق نمى گذاريد.
<span id='link205'><span>
<span id='link205'><span>
==مراد از نورى كه خدا براى مؤ منين قرار مى دهد كه بدان راه روند و معناى آيه : «'''==
==مراد از نورى كه خدا براى مؤ منين قرار مى دهد كه بدان راه روند و معناى آيه : «'''==
لئلايعلم اهل الكتاب ...'''»
لئلايعلم اهل الكتاب ...'''»