تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۴: خط ۳۴:
==معناى فطر و مراد از فاطرالسموات و الارض ==
==معناى فطر و مراد از فاطرالسموات و الارض ==
الحَْمْدُ للَّهِ فَاطِرِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ
الحَْمْدُ للَّهِ فَاطِرِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ
كلمه ((فاطر(( از ماده ((فطر(( است ، كه - به طورى كه راغب گفته - به معناى شكافتن از طرف طول است . و اگر كلمه فاطر بر خداى تعالى اطلاق شده ، به عنايت استعاره اى بوده است ، گويا خداى تعالى عدم را پاره كرده ، و از درون آن آسمانها و زمين را بيرو ن آورده ، بنابراين ، حاصل معناى آيه اين مى شود: ((حمد خدا را كه پديد آورنده آسمانها و زمين است ، به ايجادى ابتدايى ، و بدون الگو(( و بنابراين كلمه فاطر همان معنايى را مى دهد كه كلمه بديع و مبدع دارند، با اين تفاوت كه در كلمه ابداع ، عنايت بر نبودن الگوى قبلى است ، و در كلمه فاطر عنايت بر طرد عدم و بر ايجاد چيزى است از اصل ، نه مانند كلمه صانع كه به معناى آن كسى است كه مواد مختلفى را با هم تركيب مى كند، و از آن صورتى جديد (از قبيل خانه ، ماشين ، و امثال آن ) كه وجود نداشت ، درست مى كند.
كلمه ((فاطر(( از ماده ((فطر(( است ، كه - به طورى كه راغب گفته - به معناى شكافتن از طرف طول است . و اگر كلمه فاطر بر خداى تعالى اطلاق شده ، به عنايت استعاره اى بوده است ، گويا خداى تعالى عدم را پاره كرده ، و از درون آن آسمانها و زمين را بيرو ن آورده ، بنابراين ، حاصل معناى آيه اين مى شود: ((حمد خدا را كه پديد آورنده آسمانها و زمين است ، به ايجادى ابتدايى ، و بدون الگو(( و بنابراين كلمه فاطر همان معنايى را مى دهد كه كلمه بديع و مبدع دارند، با اين تفاوت كه در كلمه ابداع ، عنايت بر نبودن الگوى قبلى است ، و در كلمه فاطر عنايت بر طرد عدم و بر ايجاد چيزى است از اصل ، نه مانند كلمه صانع كه به معناى آن كسى است كه مواد مختلفى را با هم تركيب مى كند، و از آن صورتى جديد (از قبيل خانه ، ماشين ، و امثال آن ) كه وجود نداشت ، درست مى كند.
و مراد از آسمانها و زمين مجموع عالمى است كه به چشم مى بينيم ، كه هم شامل آسمانها و زمين مى شود، و هم شامل مخلوقاتى كه در آن دو است ، در نتيجه عبارت آيه از قبيل اطلاق اعضاى بزرگ و اراده كل است مجازا، ممكن هم هست مراد خود آسمانها و زمين باشد، به خاطر اعتنايى كه به شاءن آن دو داشته ، چون خلقت آن دو، بزرگ و امرشان عجيب است ، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((لخلق السموات و الاءرض اكبر من خلق النّاس ((.
 
و مراد از آسمانها و زمين مجموع عالمى است كه به چشم مى بينيم ، كه هم شامل آسمانها و زمين مى شود، و هم شامل مخلوقاتى كه در آن دو است ، در نتيجه عبارت آيه از قبيل اطلاق اعضاى بزرگ و اراده كل است مجازا، ممكن هم هست مراد خود آسمانها و زمين باشد، به خاطر اعتنايى كه به شاءن آن دو داشته ، چون خلقت آن دو، بزرگ و امرشان عجيب است ، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((لخلق السموات و الاءرض اكبر من خلق النّاس».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵ </center>
و به هر حال كلمه ((فاطر السموات و الاءرض (( از اسامى خداى تعالى است ، كه به عنوان صفت آورده شده ، و مراد از صفت ، صفت استمرارى است ، نه تنها صفت گذشته ، براى اينكه ايجاد مستمر، و فيض وجود، دايمى و انقطاع ناپذير است ، چون اگر فيض منقطع مى شد، همه چيز نابود مى گشت .
و به هر حال كلمه ((فاطر السموات و الاءرض» از اسامى خداى تعالى است ، كه به عنوان صفت آورده شده، و مراد از صفت ، صفت استمرارى است ، نه تنها صفت گذشته ، براى اينكه ايجاد مستمر، و فيض وجود، دايمى و انقطاع ناپذير است ، چون اگر فيض منقطع مى شد، همه چيز نابود مى گشت .
و اگر صفت ديگر (جاعل الملائكة ) را دنبال آن صفت ذكر كرده براى اشاره به اين حقيقت است كه سبب انحصار حمد در خداى تعالى يكى دو تا نيست ، گويا فرموده : ((حمد تنها براى خدا است ، كه آسمانها و زمين را ايجاد كرد، و باز حمد براى اوست كه ملائكه را فرستادگان خود قرار داد، ف رستادگانى بالدار...(( پس خداى تعالى در آنچه مى كند محمود است ، چون در آنچه مى كند غير از جميل نيست .
 
و اگر صفت ديگر (جاعل الملائكة ) را دنبال آن صفت ذكر كرده براى اشاره به اين حقيقت است كه سبب انحصار حمد در خداى تعالى يكى دو تا نيست ، گويا فرموده : ((حمد تنها براى خدا است ، كه آسمانها و زمين را ايجاد كرد، و باز حمد براى اوست كه ملائكه را فرستادگان خود قرار داد، ف رستادگانى بالدار...» پس خداى تعالى در آنچه مى كند محمود است ، چون در آنچه مى كند غير از جميل نيست .
<span id='link4'><span>
<span id='link4'><span>
==اشاره به اينكه همه ملائكه واسطه هاى بين خدا و خلق هستند ==
==اشاره به اينكه همه ملائكه واسطه هاى بين خدا و خلق هستند ==
جَاعِلِ الْمَلَئكَةِ رُسلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَث وَ رُبَعَ ...
جَاعِلِ الْمَلَئكَةِ رُسلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَث وَ رُبَعَ ...