تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۵: خط ۵۵:


==توضيحى درباره رابطه سنت هاى عملى با مبانى اعتقادى ==
==توضيحى درباره رابطه سنت هاى عملى با مبانى اعتقادى ==
انسان در زندگى محدودى كه دارد، و سرگرم آبادى آن است ، چاره اى ندارد جز اينكه در آنچه مى خواهد و آنچه نمى خواهد تابع سنتى باشد، و حركات و سكنات و تمامى مساعى خود را بر طبق آن سنت تنظيم نمايد.
«'''گفتارى درباره منظور از تعليم حكمت'''»:
چيزى كه هست اين سنت در اينكه چه نوع سنتى باشد، بستگى به راى و نظريه انسان ، درباره حقيقت عالم و حقيقت خودش دارد، و خلاصه بستگى به جهان بينى و انسان بينى ، و رابطه ميان انسان و جهان دارد. به شهادت اينكه مى بينيم اختلافى كه امت ها و اقوام در جان بينى و نفس ‍ بينى دارند، باعث شده كه سنتهايشان هم مختلف شود.
 
آرى ، كسى كه براى ماوراى عالم ماده وجودى قائل نيست ، و هستى را منحصر در همين عالم ماده مى داند، و پيدايش عالم هستى را مستند به اتفاق و تصادف مى بيند، و انسان را موجودى مى پندارد مادى محض ، كه هستى اش در فاصله بين تولد و مرگ خلاصه مى شود، و براى خود سعادتى به جز سعادت مادى ، و در اعمالش هدفى به جز رسيدن به مزاياى مادى از قبيل مال و اولاد و جاه و امثال آن دنبال نمى كند، و به جز لذت گيرى از متاع دنيا و رسيدن به لذائذ مادى و يا لذائذى كه منتهى به ماديات مى شود آرزويى ندارد، و معتقد است كه مهلتش در اين كامرانى تا مدتى است كه در اين دنيا ز ندگى مى كند،
انسان در زندگى محدودى كه دارد و سرگرم آبادى آن است، چاره اى ندارد جز اين كه در آنچه مى خواهد و آنچه نمى خواهد، تابع سنتى باشد و حركات و سكنات و تمامى مساعى خود را، بر طبق آن سنّت تنظيم نمايد.
 
چيزى كه هست، اين سنّت در اين كه چه نوع سنتى باشد، بستگى به رأى و نظريه انسان، درباره حقيقت عالم و حقيقت خودش دارد، و خلاصه بستگى به جهان بينى و انسان بينى، و رابطه ميان انسان و جهان دارد. به شهادت اين كه مى بينيم اختلافى كه امّت ها و اقوام در جان بينى و نفس ‍ بينى دارند، باعث شده كه سنت هايشان هم مختلف شود.
 
آرى، كسى كه براى ماوراى عالَم ماده وجودى قائل نيست، و هستى را منحصر در همين عالَم ماده مى داند، و پيدايش عالَم هستى را مستند به اتفاق و تصادف مى بيند، و انسان را موجودى مى پندارد مادى محض، كه هستى اش در فاصله بين تولد و مرگ خلاصه مى شود، و براى خود سعادتى به جز سعادت مادى، و در اعمالش هدفى به جز رسيدن به مزاياى مادى - از قبيل مال و اولاد و جاه و امثال آن - دنبال نمى كند، و به جز لذّت گيرى از متاع دنيا و رسيدن به لذائذ مادى و يا لذائذى كه منتهى به ماديّات مى شود، آرزويى ندارد، و معتقد است كه مهلتش در اين كامرانى تا مدتى است كه در اين دنيا ز ندگى مى كند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center>
و بعد از مردن همه تمام مى شود، چنين كسى و چنين قومى سنتى كه به حكم اجبار پيروى مى كند غير از آن سنتى كه يك انسان و يا يك قوم معتقد به مبداء و معاد پيروى مى كند.
و بعد از مُردن همه تمام مى شود. چنين كسى و چنين قومى، سنّتى كه به حكم اجبار پيروى مى كند، غير از آن سنّتى كه يك انسان و يا يك قوم معتقد به مبدأ و معاد پيروى مى كند.
 
كسى كه معتقد پيدايش و بقاى عالم مستند به نيرويى مافوق عالم و منزه از ماده است ، و يقين دارد كه در وراى اين خانه خانه اى ديگر، و بعد از اين زندگى زندگانى ديگرى هست ، چنين كسى - و چنين قومى - در آنچه مى كند، سعادت هر دو نشاءه را در نظر مى گيرد، و به همين جهت صورت اعمال گونه مردم ، و هدفهايى كه دنبال مى كنند، و آرائى كه دارند با دسته اول مختلف است .
كسى كه معتقد پيدايش و بقاى عالم مستند به نيرويى مافوق عالم و منزه از ماده است ، و يقين دارد كه در وراى اين خانه خانه اى ديگر، و بعد از اين زندگى زندگانى ديگرى هست ، چنين كسى - و چنين قومى - در آنچه مى كند، سعادت هر دو نشاءه را در نظر مى گيرد، و به همين جهت صورت اعمال گونه مردم ، و هدفهايى كه دنبال مى كنند، و آرائى كه دارند با دسته اول مختلف است .
و چون بينش ها مختلف است سنت ها هم مختلف مى شود، مردمى كه بت پرستند چه آنها كه بره مائى اند و چه آنها كه بودائى اند به خاطر اينكه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب ، چه آنها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است .
و چون بينش ها مختلف است سنت ها هم مختلف مى شود، مردمى كه بت پرستند چه آنها كه بره مائى اند و چه آنها كه بودائى اند به خاطر اينكه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب ، چه آنها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است .
خط ۶۹: خط ۷۴:
مردم دنيا كه چنين وضعى دارند، آن دسته از آنان كه اهل ملت و كتاب نيستند، عمرى را با همين پندارهاى خلاف واقع بسر مى برند، و از ماوراى اين زندگى خبرى ندارند، ولى آنهايى كه اهل ملت و كتابند، اگر هم بر طبق دسته اول عمل كنند، اعتراف دارند كه حقيقت خلاف آن است ، و هميشه بين قول و فعلشان ناهماهنگى هست همچنان كه خداى تعالى در اين باره فرمود: «'''كلما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا'''».
مردم دنيا كه چنين وضعى دارند، آن دسته از آنان كه اهل ملت و كتاب نيستند، عمرى را با همين پندارهاى خلاف واقع بسر مى برند، و از ماوراى اين زندگى خبرى ندارند، ولى آنهايى كه اهل ملت و كتابند، اگر هم بر طبق دسته اول عمل كنند، اعتراف دارند كه حقيقت خلاف آن است ، و هميشه بين قول و فعلشان ناهماهنگى هست همچنان كه خداى تعالى در اين باره فرمود: «'''كلما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا'''».
<span id='link308'><span>
<span id='link308'><span>
==حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند ==
==حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند ==
حال ببينيم در اين ميان اسلام به چه چيز دعوت مى كند؟ اسلام بشر را دعوت مى كند به چراغى كه فروكش شدن برايش نيست ، و آن عقايد و دستور العملهايى است كه از فطرت خود بشر سرچشمه مى گيرد، همچنان كه فرموده : «'''فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم '''».
حال ببينيم در اين ميان اسلام به چه چيز دعوت مى كند؟ اسلام بشر را دعوت مى كند به چراغى كه فروكش شدن برايش نيست ، و آن عقايد و دستور العملهايى است كه از فطرت خود بشر سرچشمه مى گيرد، همچنان كه فرموده : «'''فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم '''».