النحل ٤٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لِلّه|لِلَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِلّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْجُد|يَسْجُدُ]] [[کلمه غیر ربط::يَسْجُد| ]] [[شامل این ریشه::سجد| ]][[ریشه غیر ربط::سجد| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاوَات|السَّمَاوَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاوَات| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::دَابّة|دَابَّةٍ]] [[کلمه غیر ربط::دَابّة| ]] [[شامل این ریشه::دبب‌| ]][[ریشه غیر ربط::دبب‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْمَلاَئِکَة|الْمَلاَئِکَةُ]] [[کلمه غیر ربط::الْمَلاَئِکَة| ]] [[شامل این ریشه::الک‌| ]][[ریشه غیر ربط::الک‌| ]][[شامل این ریشه::لئک‌| ]][[ریشه غیر ربط::لئک‌| ]][[شامل این ریشه::ملک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ملک‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَسْتَکْبِرُون|يَسْتَکْبِرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْتَکْبِرُون| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لِلّه|لِلَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِلّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْجُد|يَسْجُدُ]] [[کلمه غیر ربط::يَسْجُد| ]] [[شامل این ریشه::سجد| ]][[ریشه غیر ربط::سجد| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاوَات|السَّمَاوَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاوَات| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::دَابّة|دَابَّةٍ]] [[کلمه غیر ربط::دَابّة| ]] [[شامل این ریشه::دبب‌| ]][[ریشه غیر ربط::دبب‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْمَلاَئِکَة|الْمَلاَئِکَةُ]] [[کلمه غیر ربط::الْمَلاَئِکَة| ]] [[شامل این ریشه::الک‌| ]][[ریشه غیر ربط::الک‌| ]][[شامل این ریشه::لئک‌| ]][[ریشه غیر ربط::لئک‌| ]][[شامل این ریشه::ملک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ملک‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَسْتَکْبِرُون|يَسْتَکْبِرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْتَکْبِرُون| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ مَا فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ مِنْ‌ دَابَّةٍ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ هُمْ‌ لاَ يَسْتَکْبِرُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‌کنند حال آنکه تکبر نمی‌ورزند.
|-|صادقی تهرانی=و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‌کنند حال آنکه تکبر نمی‌ورزند.
|-|معزی=و برای خدا سجده کنند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از جنبنده فرشتگان و ایشان سرنپیچند
|-|معزی=و برای خدا سجده کنند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از جنبنده فرشتگان و ایشان سرنپیچند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">To Allah bows down everything in the heavens and everything on earth—every living creature, and the angels, and without being proud.</div>
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::49|٤٩]] | قبلی = النحل ٤٨ | بعدی = النحل ٥٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/016049.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/016049.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::49|٤٩]] | قبلی = النحل ٤٨ | بعدی = النحل ٥٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«دَآبَّةٍ»: جنبنده. رونده (نگا: بقره /  هود / و ). «مِن دَآبَّةٍ»: برخی این قید را برای (مَا فِی‌الأرْضِ) می‌دانند، ولی به دلیل آیه‌های دیگر مربوط به (مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ) به طور کلّی است (نگا: شوری / ، حجّ / ). «الْمَلآئِکَة»: ذکر خاصّ فرشتگان با وجود دخول در واژه عام (ما) برای بزرگداشت فرشتگان و این که آنان نوعی از آفریدگانند که در ماهیّت جدای از جنبندگانند.
«دَآبَّةٍ»: جنبنده. رونده (نگا: بقره /  هود / و ). «مِن دَآبَّةٍ»: برخی این قید را برای (مَا فِی‌الأرْضِ) می‌دانند، ولی به دلیل آیه‌های دیگر مربوط به (مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ) به طور کلّی است (نگا: شوری / ، حجّ / ). «الْمَلآئِکَة»: ذکر خاصّ فرشتگان با وجود دخول در واژه عام (ما) برای بزرگداشت فرشتگان و این که آنان نوعی از آفریدگانند که در ماهیّت جدای از جنبندگانند.
خط ۳۱: خط ۳۹:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴ سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجران وعده داده؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link251 | مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجران، به دو صفت «صبر» و «توكل»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنای كلمۀ «ذكر»، و مراد از «اهل ذکر»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link253 | مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسران در تفسير آيه: «فَاسئَلُوا أهلَ الذِّکر» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link254 | معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول خدا و عترت او «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | تهديد مشركان، كه از درِ مكر به خدا و پيامبرانش، گناه مى كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از تهدید مشرکان به «اخذ در تقلّب» و «اخذ بر تخوّف»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء، نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | معنای سجده جنبندگان آسمان ها و زمين، براى خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه، در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله: «لَا تَتَّخذُوا إلَهَينِ اثنَين»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link262 | توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه: دین، تنها و تنها برای اوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | انسان به طور فطری، در تنگناها و شدائد، دست به دامان خداوند می شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link264 | رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اين كه: كفران نعمت، غایت و غرض شرك ورزيدن مشركان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اين كه: مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | سبب اين كه مشركان، ملائكه را مؤنث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | گفتگویی در معناى جمله: «وَ لَهُم مَا يَشتَهُون»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختركُشى مشركان و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان نداشتن به آخرت، ريشه همه گناهان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى، از هر قبيح عقلى و طبعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جملۀ «وَ ِللّهِ المَثَلُ الأعلَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان مجازات كند، جنبنده ای بر روى زمين نمی ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه، براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از «امت ها» و «اليوم»، در آيه: «تَاللّهِ لَقَد أرسَلنَا إلَى أُمَمٍ مِن قَبلِكَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | بحث روایتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اين كه مراد از «اهل ذكر»، اهل كتاب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link66 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۶#link66 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «49»
و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است از جنبده وفرشتگان، تنها براى خداوند سجده مى‌كنند و تكبّر و سرپيچى نمى‌كنند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ: و مر ذات خداى تعالى را خاضع و منقادند فقط. ما فِي السَّماواتِ‌: آنچه در آسمانهاست از علويات تماما از شمس و قمر و كواكب سيارات و ثوابت. وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ: و هر چه در زمين است از جنبندگان.
تحقيق: خداوند متعال عطا فرموده هر شيئى از اصناف مخلوقات را از اجرام علوى و اجسام سفلى از حيوان و نبات و جماد، گوش و چشم و زبان و فهم، هر يك بفراخور استعداد و قابليت، پس مى‌شنوند كلام حق را و مى‌بينند شواهد حق را؛ بنابراين هر شيئى تسبيح مى‌كند به لسان قال، و سجده نمايد ذات بى‌زوال را. به عبارت اخرى، تمامى موجودات در حدوث و بقا محتاجند به خالق و مدبرى كه همه در تحت فرمان اويند، كه اگر طرفة العين لطف خود را باز دارد معدوم شوند. پس از ذره تا دره، و از ثرى تا ثريا، مى‌شناسند صانع خود را و منقادند به فرمان او و به زبان بى‌زبانى دعوت نمايند به ذات يكتاى‌
----
«1» تفسير أبو الفتوح رازى، جلد 6، صفحه 205.
جلد 7 - صفحه 216
خداوندى و شاهدند بر تدبير آفريدگارى، و در مهالك متوصلند به ذيل عنايت سبحانى.
دل هر ذره را كه بشكافى‌
آفتابيش در ميان بينى‌
كه به رفع حجاب، كشف آن گردد، و به محض اراده الهى، پرده ستر برداشته، و امر مخفى ظهور يابد.
شرح نهج خوئى- ابن بابويه در من لا يحضره الفقيه‌ «1» از حضرت صادق روايت نموده كه فرمود: روزى سليمان بن داود با اصحاب خود براى استسقا بيرون آمد: فوجد نملة قد رفعت قائمة من قوائمها الى السّماء و هى تقول:
اللّهم انّا خلق من خلقك لا غنى بنا عن رزقك فلا تهلكنا بذنوب بنى آدم. فقال سليمان لأصحابه: ارجعوا فقد سقيتم بغيركم.
پس يافت مورچه‌اى را كه بلند نموده قائمه‌اى از قوائم خود را به آسمان و عرض مى‌كند: بار خدايا بدرستى كه ما مخلوقى هستيم از مخلوقات تو، بى‌نياز نيستيم از روزى تو، پس هلاك مگردان ما را به گناه بنى آدم. سليمان فرمود:
برگرديد، بتحقيق سيراب شديد بواسطه غير خود.
وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ‌: و نيز سجده مى‌نمايند ملائكه خداى تعالى را و ايشان تكبر و بزرگى ننمايند از بندگى و ستايش الهى با علوّ شأن و مقام ايشان. و تخصيص ملائكه به ذكر به جهت تشريف آنها است، و ديگر تنبيه بر آنكه ملائكه مجرداتند، خاضعند بدرگاه سبحانى، پس ماديات به طريق اولى بايد منقاد باشند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى‌ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
ترجمه‌
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان‌
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است‌
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايه‌هايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مى‌آورند آنچه را مأمور ميشوند.
تفسير
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده‌
----
جلد 3 صفحه 290
الهى نمايند كه گفته‌اند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفته‌اند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايه‌هاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايه‌دار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شده‌اند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص‌
----
جلد 3 صفحه 291
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مى‌آورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شده‌اند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكه‌اى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجده‌اند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعدده‌اى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شى‌ء كه عبارت از موجود است ميباشد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ مِن‌ دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ وَ هُم‌ لا يَستَكبِرُون‌َ (49)
و ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ سجده‌ ميكنند آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و ‌در‌ زمين‌ ‌از‌ جنبندگان‌ و جميع‌ ملائكه‌ و اينها استكبار نميكنند وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ لام‌ اختصاص‌ ‌است‌ ‌يعني‌ سجده‌ ‌آنها‌ اختصاص‌ دارد بخدا ‌براي‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ سجده‌ نميكنند، چنانچه‌ مشركين‌ ‌براي‌ اصنام‌ ‌خود‌ سجده‌ ميكنند ما فِي‌ السَّماوات‌ِ شامل‌ شمس‌ و قمر و ساير كواكب‌ ميشود بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: وَ النَّجم‌ُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدان‌ِ الرحمن‌ ‌آيه‌ 5 و ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يَسجُدُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُوم‌ُ وَ الجِبال‌ُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَاب‌ُّ وَ كَثِيرٌ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ كَثِيرٌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ العَذاب‌ُ حج‌ ‌آيه‌ 16.
(اشكال‌) بسياري‌ ‌از‌ حكماء و مفسّرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌غير‌ ‌از‌ جن‌ّ و انس‌ و ملك‌ ‌را‌ ذي‌ شعور نميدانند ‌اينکه‌ نمره‌ آيات‌ ‌را‌ حمل‌ ميكنند ‌بر‌ سجده‌ تكويني‌ ‌يعني‌ تمام‌ تحت‌ قدرت‌ الهي‌ و مقهور مشيّت‌ ‌او‌ هستند جواب‌ ‌اينکه‌ حمل‌ ‌با‌ اينكه‌ خلاف‌ ظاهر لفظ ‌است‌ خلاف‌ صريح‌ ‌آيه‌ مذكوره‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:
وَ كَثِيرٌ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ كَثِيرٌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ العَذاب‌ُ.
زيرا مقهوريت‌ و تحت‌ قدرت‌ نسبت‌ بكفّار و مشركين‌ ‌هم‌ هست‌ اختصاص‌ ببعض‌ دون‌ بعض‌ ندارد و ‌آيه‌ صريح‌ ‌است‌ ‌آن‌ سجده‌ ‌که‌ مشركين‌ امتناع‌ ميكنند ‌اينکه‌ مذكورات‌ ‌حتي‌ جمادات‌ دارند ‌که‌ سجده‌ تشريعي‌ ‌باشد‌، و همين‌ دليل‌ ‌است‌ ‌بر‌ اينكه‌ تمام‌ شعور و ادراك‌ و تكليف‌ دارند و آيات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار داريم‌ مثل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ تُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ السَّماوات‌ُ السَّبع‌ُ وَ الأَرض‌ُ وَ مَن‌ فِيهِن‌َّ وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌ بني‌ إسرائيل‌ ‌آيه‌ 44 و آيات‌ ديگر.
(اشكال‌) ‌اگر‌ سجده‌ اختصاص‌ بخدا دارد ‌که‌ لام‌ اختصاص‌ ‌در‌ للّه‌ دلالت‌ داشت‌ ‌پس‌ سجده‌ ملائكه‌ بآدم‌ و سجده‌ يعقوب‌ و پسران‌ بيوسف‌ چه‌ معني‌ دارد! (جواب‌) سجده‌
جلد 12 - صفحه 135
أيكه‌ اختصاص‌ بخدا دارد سجده‌ عبوديت‌ و پرستش‌ و امّا سجده‌ خضوع‌ و خشوع‌ و تعظيم‌ دائر مدار امر الهيست‌ و ترخيص‌ ‌او‌ ‌است‌ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ شامل‌ جميع‌ جمادات‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ ميشود مِن‌ دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ بيان‌ بعض‌ مصاديق‌ ‌است‌ منافي‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ نيست‌ وَ هُم‌ لا يَستَكبِرُون‌َ گذشت‌ معناي‌ كبر و تكبّر و استكبار ‌در‌ چند ‌آيه‌ قبل‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 49)- در آیه گذشته تنها سخن از «سجده» سایه‌ها- با آن مفهوم وسیعش- به میان آمده بود، ولی در این آیه این مسأله را به عنوان یک برنامه عمومی برای همه موجودات مادی و غیر مادی، آسمانی و زمینی بیان کرده، می‌گوید: «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان است و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده می‌کنند» (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ).
«و آنها در این راه هیچ گونه استکبار نمی‌ورزند» (وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ). و در برابر خدا و فرمان او تسلیم محضند.
حقیقت سجده، نهایت خضوع و تواضع و پرستش و تسلیم است، و آن سجده معمولی ما که بر هفت عضو انجام می‌دهیم مصداقی از این مفهوم عام است، و منحصر به آن نیست.
جمله «وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» اشاره به وضع حال فرشتگان است، که آنها در خضوع و سجده در پیشگاه حق کمترین استکبار به خود راه نمی‌دهند.
ج2، ص573
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۰: خط ۲۴۵:
[[رده:تعدد آسمان]][[رده:رذایل اخلاقى]][[رده:ناپسندى استکبار]][[رده:اطاعت از خدا]][[رده:انقیاد جنبندگان]][[رده:توحید عبادى جنبندگان]][[رده:جنبندگان مادى آسمانى]][[رده:جنبندگان و استکبار]][[رده:سجده جنبندگان]][[رده:سجده بر خدا]][[رده:انقیاد ملائکه]][[رده:توحید عبادى ملائکه]][[رده:سجده ملائکه]][[رده:فضایل ملائکه]][[رده:ملائکه و عصیان]][[رده:ویژگیهاى ملائکه]]
[[رده:تعدد آسمان]][[رده:رذایل اخلاقى]][[رده:ناپسندى استکبار]][[رده:اطاعت از خدا]][[رده:انقیاد جنبندگان]][[رده:توحید عبادى جنبندگان]][[رده:جنبندگان مادى آسمانى]][[رده:جنبندگان و استکبار]][[رده:سجده جنبندگان]][[رده:سجده بر خدا]][[رده:انقیاد ملائکه]][[رده:توحید عبادى ملائکه]][[رده:سجده ملائکه]][[رده:فضایل ملائکه]][[رده:ملائکه و عصیان]][[رده:ویژگیهاى ملائکه]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النحل ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النحل ]]
{{#seo:
|title=آیه 49 سوره نحل
|title_mode=replace
|keywords=آیه 49 سوره نحل,نحل 49,وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ مَا فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ مِنْ‌ دَابَّةٍ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ هُمْ‌ لاَ يَسْتَکْبِرُونَ‌,تعدد آسمان,رذایل اخلاقى,ناپسندى استکبار,اطاعت از خدا,انقیاد جنبندگان,توحید عبادى جنبندگان,جنبندگان مادى آسمانى,جنبندگان و استکبار,سجده جنبندگان,سجده بر خدا,انقیاد ملائکه,توحید عبادى ملائکه,سجده ملائکه,فضایل ملائکه,ملائکه و عصیان,ویژگیهاى ملائکه,آیات قرآن سوره النحل
|description=وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ مَا فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ مِنْ‌ دَابَّةٍ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ هُمْ‌ لاَ يَسْتَکْبِرُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۰

کپی متن آیه
وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ مَا فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ مِنْ‌ دَابَّةٍ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ هُمْ‌ لاَ يَسْتَکْبِرُونَ‌

ترجمه

(نه تنها سایه‌ها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده می‌کنند و تکبّر نمی‌ورزند.

|[نه تنها سايه‌ها بلكه‌] هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است همه خدا را سجده مى‌كنند و تكبّر نمى‌ورزند
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است، براى خدا سجده مى‌كنند و تكبر نمى‌ورزند.
و هر چه در آسمانها و زمین است از جنبندگان و نیز فرشتگان همه بی‌هیچ تکبر به سجده و عبادت خدا مشغولند.
و آنچه در آسمان ها و زمین از جنبندگان و فرشتگان وجود دارد، فقط برای خدا سجده می کنند و تکبّر و سرکشی نمی ورزند.
هر چه در آسمانها و زمين است از جنبندگان و فرشتگان خدا را سجده مى‌كنند و تكبر نمى‌ورزند.
هر آن جنبنده‌ای که در آسمانها و آنچه در زمین است، و فرشتگان به درگاه خدا سجده می‌برند و گردنکشی نمی‌کنند
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از جنبندگان و فرشتگان، خداى را سجده مى‌آرند و سرپيچى و گردنكشى نمى‌كنند
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین جنبنده وجود دارد، خدای را سجده می‌برند و کرنش می‌کنند، و فرشتگان نیز خدای را سجده می‌برند و تکبّر نمی‌ورزند.
و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‌کنند حال آنکه تکبر نمی‌ورزند.
و برای خدا سجده کنند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از جنبنده فرشتگان و ایشان سرنپیچند

To Allah bows down everything in the heavens and everything on earth—every living creature, and the angels, and without being proud.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٤٨ آیه ٤٩ النحل ٥٠
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«دَآبَّةٍ»: جنبنده. رونده (نگا: بقره / هود / و ). «مِن دَآبَّةٍ»: برخی این قید را برای (مَا فِی‌الأرْضِ) می‌دانند، ولی به دلیل آیه‌های دیگر مربوط به (مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ) به طور کلّی است (نگا: شوری / ، حجّ / ). «الْمَلآئِکَة»: ذکر خاصّ فرشتگان با وجود دخول در واژه عام (ما) برای بزرگداشت فرشتگان و این که آنان نوعی از آفریدگانند که در ماهیّت جدای از جنبندگانند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «49»

و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است از جنبده وفرشتگان، تنها براى خداوند سجده مى‌كنند و تكبّر و سرپيچى نمى‌كنند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)

وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ: و مر ذات خداى تعالى را خاضع و منقادند فقط. ما فِي السَّماواتِ‌: آنچه در آسمانهاست از علويات تماما از شمس و قمر و كواكب سيارات و ثوابت. وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ: و هر چه در زمين است از جنبندگان.

تحقيق: خداوند متعال عطا فرموده هر شيئى از اصناف مخلوقات را از اجرام علوى و اجسام سفلى از حيوان و نبات و جماد، گوش و چشم و زبان و فهم، هر يك بفراخور استعداد و قابليت، پس مى‌شنوند كلام حق را و مى‌بينند شواهد حق را؛ بنابراين هر شيئى تسبيح مى‌كند به لسان قال، و سجده نمايد ذات بى‌زوال را. به عبارت اخرى، تمامى موجودات در حدوث و بقا محتاجند به خالق و مدبرى كه همه در تحت فرمان اويند، كه اگر طرفة العين لطف خود را باز دارد معدوم شوند. پس از ذره تا دره، و از ثرى تا ثريا، مى‌شناسند صانع خود را و منقادند به فرمان او و به زبان بى‌زبانى دعوت نمايند به ذات يكتاى‌


«1» تفسير أبو الفتوح رازى، جلد 6، صفحه 205.

جلد 7 - صفحه 216

خداوندى و شاهدند بر تدبير آفريدگارى، و در مهالك متوصلند به ذيل عنايت سبحانى.

دل هر ذره را كه بشكافى‌

آفتابيش در ميان بينى‌

كه به رفع حجاب، كشف آن گردد، و به محض اراده الهى، پرده ستر برداشته، و امر مخفى ظهور يابد.

شرح نهج خوئى- ابن بابويه در من لا يحضره الفقيه‌ «1» از حضرت صادق روايت نموده كه فرمود: روزى سليمان بن داود با اصحاب خود براى استسقا بيرون آمد: فوجد نملة قد رفعت قائمة من قوائمها الى السّماء و هى تقول:

اللّهم انّا خلق من خلقك لا غنى بنا عن رزقك فلا تهلكنا بذنوب بنى آدم. فقال سليمان لأصحابه: ارجعوا فقد سقيتم بغيركم.

پس يافت مورچه‌اى را كه بلند نموده قائمه‌اى از قوائم خود را به آسمان و عرض مى‌كند: بار خدايا بدرستى كه ما مخلوقى هستيم از مخلوقات تو، بى‌نياز نيستيم از روزى تو، پس هلاك مگردان ما را به گناه بنى آدم. سليمان فرمود:

برگرديد، بتحقيق سيراب شديد بواسطه غير خود.

وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ‌: و نيز سجده مى‌نمايند ملائكه خداى تعالى را و ايشان تكبر و بزرگى ننمايند از بندگى و ستايش الهى با علوّ شأن و مقام ايشان. و تخصيص ملائكه به ذكر به جهت تشريف آنها است، و ديگر تنبيه بر آنكه ملائكه مجرداتند، خاضعند بدرگاه سبحانى، پس ماديات به طريق اولى بايد منقاد باشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى‌ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)

يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)

ترجمه‌

آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند

يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان‌

يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است‌

آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايه‌هايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند

و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند

ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مى‌آورند آنچه را مأمور ميشوند.

تفسير

- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده‌


جلد 3 صفحه 290

الهى نمايند كه گفته‌اند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفته‌اند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايه‌هاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايه‌دار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شده‌اند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص‌


جلد 3 صفحه 291

به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مى‌آورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شده‌اند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكه‌اى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجده‌اند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعدده‌اى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شى‌ء كه عبارت از موجود است ميباشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ مِن‌ دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ وَ هُم‌ لا يَستَكبِرُون‌َ (49)

و ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ سجده‌ ميكنند آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و ‌در‌ زمين‌ ‌از‌ جنبندگان‌ و جميع‌ ملائكه‌ و اينها استكبار نميكنند وَ لِلّه‌ِ يَسجُدُ لام‌ اختصاص‌ ‌است‌ ‌يعني‌ سجده‌ ‌آنها‌ اختصاص‌ دارد بخدا ‌براي‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ سجده‌ نميكنند، چنانچه‌ مشركين‌ ‌براي‌ اصنام‌ ‌خود‌ سجده‌ ميكنند ما فِي‌ السَّماوات‌ِ شامل‌ شمس‌ و قمر و ساير كواكب‌ ميشود بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: وَ النَّجم‌ُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدان‌ِ الرحمن‌ ‌آيه‌ 5 و ‌قوله‌ ‌تعالي‌:

أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يَسجُدُ لَه‌ُ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُوم‌ُ وَ الجِبال‌ُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَاب‌ُّ وَ كَثِيرٌ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ كَثِيرٌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ العَذاب‌ُ حج‌ ‌آيه‌ 16.

(اشكال‌) بسياري‌ ‌از‌ حكماء و مفسّرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌غير‌ ‌از‌ جن‌ّ و انس‌ و ملك‌ ‌را‌ ذي‌ شعور نميدانند ‌اينکه‌ نمره‌ آيات‌ ‌را‌ حمل‌ ميكنند ‌بر‌ سجده‌ تكويني‌ ‌يعني‌ تمام‌ تحت‌ قدرت‌ الهي‌ و مقهور مشيّت‌ ‌او‌ هستند جواب‌ ‌اينکه‌ حمل‌ ‌با‌ اينكه‌ خلاف‌ ظاهر لفظ ‌است‌ خلاف‌ صريح‌ ‌آيه‌ مذكوره‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

وَ كَثِيرٌ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ كَثِيرٌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ العَذاب‌ُ.

زيرا مقهوريت‌ و تحت‌ قدرت‌ نسبت‌ بكفّار و مشركين‌ ‌هم‌ هست‌ اختصاص‌ ببعض‌ دون‌ بعض‌ ندارد و ‌آيه‌ صريح‌ ‌است‌ ‌آن‌ سجده‌ ‌که‌ مشركين‌ امتناع‌ ميكنند ‌اينکه‌ مذكورات‌ ‌حتي‌ جمادات‌ دارند ‌که‌ سجده‌ تشريعي‌ ‌باشد‌، و همين‌ دليل‌ ‌است‌ ‌بر‌ اينكه‌ تمام‌ شعور و ادراك‌ و تكليف‌ دارند و آيات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار داريم‌ مثل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ تُسَبِّح‌ُ لَه‌ُ السَّماوات‌ُ السَّبع‌ُ وَ الأَرض‌ُ وَ مَن‌ فِيهِن‌َّ وَ إِن‌ مِن‌ شَي‌ءٍ إِلّا يُسَبِّح‌ُ بِحَمدِه‌ِ وَ لكِن‌ لا تَفقَهُون‌َ تَسبِيحَهُم‌ بني‌ إسرائيل‌ ‌آيه‌ 44 و آيات‌ ديگر.

(اشكال‌) ‌اگر‌ سجده‌ اختصاص‌ بخدا دارد ‌که‌ لام‌ اختصاص‌ ‌در‌ للّه‌ دلالت‌ داشت‌ ‌پس‌ سجده‌ ملائكه‌ بآدم‌ و سجده‌ يعقوب‌ و پسران‌ بيوسف‌ چه‌ معني‌ دارد! (جواب‌) سجده‌

جلد 12 - صفحه 135

أيكه‌ اختصاص‌ بخدا دارد سجده‌ عبوديت‌ و پرستش‌ و امّا سجده‌ خضوع‌ و خشوع‌ و تعظيم‌ دائر مدار امر الهيست‌ و ترخيص‌ ‌او‌ ‌است‌ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ شامل‌ جميع‌ جمادات‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ ميشود مِن‌ دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ بيان‌ بعض‌ مصاديق‌ ‌است‌ منافي‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ نيست‌ وَ هُم‌ لا يَستَكبِرُون‌َ گذشت‌ معناي‌ كبر و تكبّر و استكبار ‌در‌ چند ‌آيه‌ قبل‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- در آیه گذشته تنها سخن از «سجده» سایه‌ها- با آن مفهوم وسیعش- به میان آمده بود، ولی در این آیه این مسأله را به عنوان یک برنامه عمومی برای همه موجودات مادی و غیر مادی، آسمانی و زمینی بیان کرده، می‌گوید: «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان است و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده می‌کنند» (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ).

«و آنها در این راه هیچ گونه استکبار نمی‌ورزند» (وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ). و در برابر خدا و فرمان او تسلیم محضند.

حقیقت سجده، نهایت خضوع و تواضع و پرستش و تسلیم است، و آن سجده معمولی ما که بر هفت عضو انجام می‌دهیم مصداقی از این مفهوم عام است، و منحصر به آن نیست.

جمله «وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» اشاره به وضع حال فرشتگان است، که آنها در خضوع و سجده در پیشگاه حق کمترین استکبار به خود راه نمی‌دهند.

ج2، ص573

نکات آیه

۱- تمامى جنبندگان عالم در برابر خداوند، همواره منقاد و ساجدند. (و لله یسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئکة)

۲- وجود جنبندگانى جسمانى در آسمانها (و لله یسجد ما فى السموت ... من دابّة) «من» براى بیان «ما»ى موصول است. «دابّة» در لغت به معناى جنبنده اى است که حرکتش محسوس نیست. «دابّة» در موضع نصب بوده و حال براى فاعل «یسجد» است. بنابراین به قرینه عطف «ملائکه» - که موجودات مجردى اند - بر «ما»، دابّه مى تواند موجود جسمانى باشد.

۳- جهان آفرینش، آسمانهاى متعدد دارد. (ما فى السموت و ما فى الأرض)

۴- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان، تنها در برابر خداوند سجده مى کنند. (و لله یسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئکة)

۵- فرشتگان، داراى جایگاهى برتر در میان موجودات زنده عالم (و لله یسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئکة) تخصیص به ذکر ملائکه از میان سایر موجودات، مى تواند حاکى از جایگاه برتر آنان باشد.

۶- همه جنبندگان در برابر خداوند منقادند و استکبار نمىورزند. (و لله یسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة ... و هم لایستکبرون)

۷- همه فرشتگان، مطیع و منقاد خداوند بوده و در برابر اوامر او تمرد نمى کنند. (و لله یسجد ... و الملئکة و هم لایستکبرون)

۸- روحیه استکبارى، امرى ناپسند و زشت است. (و هم لایستکبرون) نفى استکبار از فرشتگان براى توصیف آنان، حکایت از مذموم بودن آن مى کند.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ۳
  • اخلاق: رذایل اخلاقى ۸
  • استکبار: ناپسندى استکبار ۸
  • اطاعت: اطاعت از خدا ۶، ۷
  • جنبندگان: انقیاد جنبندگان ۱، ۶; توحید عبادى جنبندگان ۴; جنبندگان مادى آسمانى ۲; جنبندگان و استکبار ۶; سجده جنبندگان ۱، ۴
  • سجده: سجده بر خدا ۱، ۴
  • ملائکه: انقیاد ملائکه ۷; توحید عبادى ملائکه ۴; سجده ملائکه ۴; فضایل ملائکه ۵; ملائکه و عصیان ۷; ویژگیهاى ملائکه ۷

منابع