ریشه صوب: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
نزول. قصد. «صاب المطر انصب و نزلو صاب السهم نحوالرمية: قصدها» (اقرب). اصابه به معنى درك، يافتن، طلب و اراده است. [هود:89]. يعنى بگيرد شما را مانند عذابى كه قوم نوح را گرفت. طلب و اراده معنى كردن نيز صحيح است [ص:36]. باد را سليمان مسخر كرديم با دستور او هر كجا كه اراده مىكرد به آسانى مىوزيد. اصابه در آيه به معنى اراده است. مصيبت: بليّه و گرفتاريكه به انسان مىرسد. گوئى كه انسان را قصد مىكند. راغب گويد: اصل آن تير انداختن است سپس به نائبه اختصاص يافته. [بقره:156]. صواب: حق و درست يعنى آنچه حقيقت را درك كرده [نباء:38]. يعنى قول حق و مطابق حكمت و عقل بگويد. صيّب: باران و ابر [بقره:19]. يا مثل باران سختى از آسمان كه در آن ظلمات هست. اصل آن صيوب است (به سكون يا و كسر واو) واو بيا قلب و درآن ادغام شده است مثل سيّد و جيّد (مجمع) تند بودن آن از لفظ استفاده مىشود در مجمع آن را باران و در مفردات و اقرب ابر مخصوص به بارش گفته است مناسب آيه فوق ابر است. * [نساء:79]. اين آيه ما قبل آن در «حسن» بررسى شده مراجعه شود. مقيسه دو آيه در اينجا مناسب است دو آيه ذيل را كه در بادى امر مخالف هم به نظر مىآيند با همديگر مقايسه كنيم. اول آيه [شورى:30]. اين آيه روشن مىكند كه ميان مصائب و گناهان پيش مىآيد اثر اعمال مردم است و از گناهان بيشتر هم خدا عفو مىكند و گرنه لازم بود همه از بين بروند [فاطر:45]. و اين خطاب به عموم مجتمع بشرى است و به خطابات جزئى منحل نمىشود. و در نتيجه، گناهان عدّهاى باعث ابتلاء عموم مىگردد نظير [روم:41]. و اگر مردم طريق انصاف در پيش گرفته و با عدل و مروّت و دين فطرت زندگى مىكردند بركات آسمانها و زمين به سوى آنها سرازير مىشد. [اعراف:96]. و ممكن است آيه به خطابات جزئى منحل شود يعنى گرفتارى هر كس از ناحيه عملش مىباشد. دوم آيه [حديد:22-23]. لحن اين دو آيه لحن تسليت و آرامى است كه از وقوع مصيبت ناراحت نباشيد كهآن پيش از وقوع دركتاب عالم بوده بر انچه از دست رفته تأسف نخوريد و آنچه خدا داده باعث تكبّر شما نشود، بر خلاف آيه اول كه لحن ملامت دارد قهراً بايد مورد اين دو آيه غير از مورد آيه اول باشد. لذا بايد گفت: دو آيه اخير درباره گرفتارىها و مصائبى است كه از روى امتحان و عمل به دستور خدا روى مىآورند و اهل آنها هيچ گناهيس كه مصداق «بِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» باشند ندارند مثل انبياء و اولياء و شهداء و مردان پاك الهى. مصائب و شدائد آنها نتيجه اعمال بد نيست بلكه سبب بلندى مقام و عظمت شأن آنها است و موجب غفران و رضوان خداوندى است چنانكه قرآن درباره مؤمنان فرموده:نبايد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم تخلف كنند كه در مقابل هر گرفتارى اجرى و مقامى پيش خدا دارا خواهند بود [توبه:120]. در روايات هست كه چون اهل بيت عليهم السلام وارد مجلس يزيد شدند. يزيد آيه «ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَهٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» را خواند حضرت سجاد «عليه السلام» در جواب فرمود: آن آيه در حق ما نيست. بلكه روشنگر حال ما ايناست «ما اَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فى الْاَرْضِ اَنْفُسِكُمْ اِلَّا فِى كِتابٍ...». ممكن است: دو آيه اخير اعم از آيه اول بوده باشند ولى در آن صورت بايد گفت از گناهكاران كه مبتلا شدهاند فقط كسانى را شامل است و تسلّى مىدهد كه در مقام توبه باشند و مثلاً بگويند: اشكالى ندارد اين گرفتارى كه در اثر عمل بد پيش آمد قبلاً در كتاب خدا بود بايد تأسف نخورديم شكر خدا را كه بيدارمان فرمود. | نزول. قصد. «صاب المطر انصب و نزلو صاب السهم نحوالرمية: قصدها» (اقرب). اصابه به معنى درك، يافتن، طلب و اراده است. [هود:89]. يعنى بگيرد شما را مانند عذابى كه قوم نوح را گرفت. طلب و اراده معنى كردن نيز صحيح است [ص:36]. باد را سليمان مسخر كرديم با دستور او هر كجا كه اراده مىكرد به آسانى مىوزيد. اصابه در آيه به معنى اراده است. مصيبت: بليّه و گرفتاريكه به انسان مىرسد. گوئى كه انسان را قصد مىكند. راغب گويد: اصل آن تير انداختن است سپس به نائبه اختصاص يافته. [بقره:156]. صواب: حق و درست يعنى آنچه حقيقت را درك كرده [نباء:38]. يعنى قول حق و مطابق حكمت و عقل بگويد. صيّب: باران و ابر [بقره:19]. يا مثل باران سختى از آسمان كه در آن ظلمات هست. اصل آن صيوب است (به سكون يا و كسر واو) واو بيا قلب و درآن ادغام شده است مثل سيّد و جيّد (مجمع) تند بودن آن از لفظ استفاده مىشود در مجمع آن را باران و در مفردات و اقرب ابر مخصوص به بارش گفته است مناسب آيه فوق ابر است. * [نساء:79]. اين آيه ما قبل آن در «حسن» بررسى شده مراجعه شود. مقيسه دو آيه در اينجا مناسب است دو آيه ذيل را كه در بادى امر مخالف هم به نظر مىآيند با همديگر مقايسه كنيم. اول آيه [شورى:30]. اين آيه روشن مىكند كه ميان مصائب و گناهان پيش مىآيد اثر اعمال مردم است و از گناهان بيشتر هم خدا عفو مىكند و گرنه لازم بود همه از بين بروند [فاطر:45]. و اين خطاب به عموم مجتمع بشرى است و به خطابات جزئى منحل نمىشود. و در نتيجه، گناهان عدّهاى باعث ابتلاء عموم مىگردد نظير [روم:41]. و اگر مردم طريق انصاف در پيش گرفته و با عدل و مروّت و دين فطرت زندگى مىكردند بركات آسمانها و زمين به سوى آنها سرازير مىشد. [اعراف:96]. و ممكن است آيه به خطابات جزئى منحل شود يعنى گرفتارى هر كس از ناحيه عملش مىباشد. دوم آيه [حديد:22-23]. لحن اين دو آيه لحن تسليت و آرامى است كه از وقوع مصيبت ناراحت نباشيد كهآن پيش از وقوع دركتاب عالم بوده بر انچه از دست رفته تأسف نخوريد و آنچه خدا داده باعث تكبّر شما نشود، بر خلاف آيه اول كه لحن ملامت دارد قهراً بايد مورد اين دو آيه غير از مورد آيه اول باشد. لذا بايد گفت: دو آيه اخير درباره گرفتارىها و مصائبى است كه از روى امتحان و عمل به دستور خدا روى مىآورند و اهل آنها هيچ گناهيس كه مصداق «بِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» باشند ندارند مثل انبياء و اولياء و شهداء و مردان پاك الهى. مصائب و شدائد آنها نتيجه اعمال بد نيست بلكه سبب بلندى مقام و عظمت شأن آنها است و موجب غفران و رضوان خداوندى است چنانكه قرآن درباره مؤمنان فرموده:نبايد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم تخلف كنند كه در مقابل هر گرفتارى اجرى و مقامى پيش خدا دارا خواهند بود [توبه:120]. در روايات هست كه چون اهل بيت عليهم السلام وارد مجلس يزيد شدند. يزيد آيه «ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَهٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» را خواند حضرت سجاد «عليه السلام» در جواب فرمود: آن آيه در حق ما نيست. بلكه روشنگر حال ما ايناست «ما اَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فى الْاَرْضِ اَنْفُسِكُمْ اِلَّا فِى كِتابٍ...». ممكن است: دو آيه اخير اعم از آيه اول بوده باشند ولى در آن صورت بايد گفت از گناهكاران كه مبتلا شدهاند فقط كسانى را شامل است و تسلّى مىدهد كه در مقام توبه باشند و مثلاً بگويند: اشكالى ندارد اين گرفتارى كه در اثر عمل بد پيش آمد قبلاً در كتاب خدا بود بايد تأسف نخورديم شكر خدا را كه بيدارمان فرمود. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
هم:100, من:70, ما:66, ان:62, ه:59, ف:59, ب:59, صوب:56, کم:51, ها:38, الله:36, اله:34, ک:34, قول:34, وله:32, فى:32, ل:32, سوء:30, لا:29, الذين:24, انن:23, اذا:23, شىء:23, على:22, مثل:21, حسن:20, قوم:20, نا:20, قد:20, الا:19, او:18, نفس:17, ظلم:16, کون:16, قدم:16, عن:16, فتن:16, کسب:16, ارض:16, صبر:16, عذب:16, نن:16, رسل:16, امر:16, ى:15, کفر:15, فضل:15, يدى:15, س:15, فرح:15, کلل:15, قدر:15, بين:15, وبل:14, هذه:14, لو:14, اذن:14, ضعف:14, ذلک:14, رحم:14, ا:14, لما:14, عند:14, ثمر:14, بعد:13, موت:13, يوم:13, لم:13, قبل:13, قلب:13, صدد:13, جمع:13, اخذ:13, صير:13, عظم:13, علم:13, خير:13, ضلل:13, بعض:13, صبح:13, بئس:12, وعد:12, کيف:12, الم:12, حيث:12, نفق:12, حبس:12, ذنب:12, الى:12, جرم:12, ذکر:12, کبر:12, صلو:12, نعم:12, هؤلاء:12, ذو:12, ذرر:12, يى:12, بشر:12, طمئن:12, انس:12, اننى:12, نوح:12, طمن:12, وقى:12, هما:12, مرء:12, ضرب:12, هود:12, اتى:12, شطن:12, مع:12, شقق:12, رزق:12, سمو:12, اخر:12, عبد:12, ترب:12, وطء:12, حدث:12, انتم:12, رجع:12, صدق:12, برد:12, صرر:12, روح:12, لن:12, صعق:12, کذب:12, سبل:12, ربو:12, ذا:12, حرث:12, اکل:12, ظمء:11, وحد:11, ولى:11, بنى:11, بغى:11, حقق:11, خلد:11, رخو:11, لعل:11, خشى:11, شيد:11, فقه:11, شهد:11, جىء:11, کثر:11, قرح:11, نور:11, بطء:11, دور:11, کود:11, زيل:11, عصر:11, جهل:11, جعل:11, اولاء:11, الذى:11, عمل:11, وهن:11, کتب:11, لقى:11, ليس:11, حشر:11, غوص:11, صغر:11, برج:11, عسى:11, طير:11, جنن:11, طلل:11, حرف:11, فوت:11, نکر:11, ردد:11, جزى:11, خلل:11, قرن:11, صنع:11, خلف:11, لکن:11, ترک:11, صفو:11, خوف:11, نصر:11, نصب:11, هو:11, ربص:11, نبء:11, حوط:11, امن:11, غير:11, ثم:11, طبع:11, موسى:11, غنى:11, خبر:11, جبل:11, عزم:11, ذوق:11, عمى:11, رود:11, دنو:11, اهل:11, قرع:11, مسس:11, احد:11, عرر:11, جهنم:11, نحن:11, ربب:11, صرف:11, سرع:11, مول:11, نهى:11, خرج:11, خمص:11, هذا:11, جرى:11, وجل:11, حيق:11, ملک:11, فسق:11, وجه:11, خصص:11, بکم:11, اذ:11, عرف:10, صلد:10, صعر:10, صحب:10, صمم:10, رعد:10, عفو:10, هدى:10, لئک:10, جدل:10, حزن:10, سقط:10, مرض:10, وسع:10, حلل:10, صدر:10, حرق:10, خسر:10, ودق:10, فعل:10, نهر:10, قسم:10, کلم:10, حيى:10, برق:10, نسو:10, عجز:10, صالح:10, الک:10, قرب:10, هلک:10, ورث:10, حلف:10, درک:10, ثبت:10, ندم:10, شدد:10, صلح:10, قعد:10, نزل:10, غفر:10, جوب:10, دخل:10, حذر:10, اجر:10, رئى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۸
تکرار در قرآن: ۷۶(بار)
قاموس قرآن
نزول. قصد. «صاب المطر انصب و نزلو صاب السهم نحوالرمية: قصدها» (اقرب). اصابه به معنى درك، يافتن، طلب و اراده است. [هود:89]. يعنى بگيرد شما را مانند عذابى كه قوم نوح را گرفت. طلب و اراده معنى كردن نيز صحيح است [ص:36]. باد را سليمان مسخر كرديم با دستور او هر كجا كه اراده مىكرد به آسانى مىوزيد. اصابه در آيه به معنى اراده است. مصيبت: بليّه و گرفتاريكه به انسان مىرسد. گوئى كه انسان را قصد مىكند. راغب گويد: اصل آن تير انداختن است سپس به نائبه اختصاص يافته. [بقره:156]. صواب: حق و درست يعنى آنچه حقيقت را درك كرده [نباء:38]. يعنى قول حق و مطابق حكمت و عقل بگويد. صيّب: باران و ابر [بقره:19]. يا مثل باران سختى از آسمان كه در آن ظلمات هست. اصل آن صيوب است (به سكون يا و كسر واو) واو بيا قلب و درآن ادغام شده است مثل سيّد و جيّد (مجمع) تند بودن آن از لفظ استفاده مىشود در مجمع آن را باران و در مفردات و اقرب ابر مخصوص به بارش گفته است مناسب آيه فوق ابر است. * [نساء:79]. اين آيه ما قبل آن در «حسن» بررسى شده مراجعه شود. مقيسه دو آيه در اينجا مناسب است دو آيه ذيل را كه در بادى امر مخالف هم به نظر مىآيند با همديگر مقايسه كنيم. اول آيه [شورى:30]. اين آيه روشن مىكند كه ميان مصائب و گناهان پيش مىآيد اثر اعمال مردم است و از گناهان بيشتر هم خدا عفو مىكند و گرنه لازم بود همه از بين بروند [فاطر:45]. و اين خطاب به عموم مجتمع بشرى است و به خطابات جزئى منحل نمىشود. و در نتيجه، گناهان عدّهاى باعث ابتلاء عموم مىگردد نظير [روم:41]. و اگر مردم طريق انصاف در پيش گرفته و با عدل و مروّت و دين فطرت زندگى مىكردند بركات آسمانها و زمين به سوى آنها سرازير مىشد. [اعراف:96]. و ممكن است آيه به خطابات جزئى منحل شود يعنى گرفتارى هر كس از ناحيه عملش مىباشد. دوم آيه [حديد:22-23]. لحن اين دو آيه لحن تسليت و آرامى است كه از وقوع مصيبت ناراحت نباشيد كهآن پيش از وقوع دركتاب عالم بوده بر انچه از دست رفته تأسف نخوريد و آنچه خدا داده باعث تكبّر شما نشود، بر خلاف آيه اول كه لحن ملامت دارد قهراً بايد مورد اين دو آيه غير از مورد آيه اول باشد. لذا بايد گفت: دو آيه اخير درباره گرفتارىها و مصائبى است كه از روى امتحان و عمل به دستور خدا روى مىآورند و اهل آنها هيچ گناهيس كه مصداق «بِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» باشند ندارند مثل انبياء و اولياء و شهداء و مردان پاك الهى. مصائب و شدائد آنها نتيجه اعمال بد نيست بلكه سبب بلندى مقام و عظمت شأن آنها است و موجب غفران و رضوان خداوندى است چنانكه قرآن درباره مؤمنان فرموده:نبايد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم تخلف كنند كه در مقابل هر گرفتارى اجرى و مقامى پيش خدا دارا خواهند بود [توبه:120]. در روايات هست كه چون اهل بيت عليهم السلام وارد مجلس يزيد شدند. يزيد آيه «ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَهٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» را خواند حضرت سجاد «عليه السلام» در جواب فرمود: آن آيه در حق ما نيست. بلكه روشنگر حال ما ايناست «ما اَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فى الْاَرْضِ اَنْفُسِكُمْ اِلَّا فِى كِتابٍ...». ممكن است: دو آيه اخير اعم از آيه اول بوده باشند ولى در آن صورت بايد گفت از گناهكاران كه مبتلا شدهاند فقط كسانى را شامل است و تسلّى مىدهد كه در مقام توبه باشند و مثلاً بگويند: اشكالى ندارد اين گرفتارى كه در اثر عمل بد پيش آمد قبلاً در كتاب خدا بود بايد تأسف نخورديم شكر خدا را كه بيدارمان فرمود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
کَصَيِّبٍ | ۱ |
أَصَابَتْهُمْ | ۲ |
مُصِيبَةٌ | ۶ |
فَأَصَابَهُ | ۱ |
أَصَابَهَا | ۱ |
يُصِبْهَا | ۱ |
أَصَابَهُ | ۲ |
فَأَصَابَهَا | ۱ |
أَصَابَتْ | ۱ |
تُصِبْکُمْ | ۱ |
أَصَابَهُمْ | ۳ |
أَصَابَکُمْ | ۴ |
أَصَابَتْکُمْ | ۲ |
أَصَبْتُمْ | ۱ |
أَصَابَهُمُ | ۲ |
تُصِبْهُمْ | ۵ |
أَصَابَکَ | ۳ |
يُصِيبَهُمْ | ۲ |
تُصِيبَنَا | ۱ |
فَأَصَابَتْکُمْ | ۱ |
مُصِيبَةُ | ۱ |
سَيُصِيبُ | ۲ |
أَصَبْنَاهُمْ | ۱ |
أُصِيبُ | ۱ |
تُصِيبَنَ | ۱ |
تُصِبْکَ | ۲ |
يُصِيبَنَا | ۱ |
يُصِيبَکُمُ | ۱ |
يُصِيبُهُمْ | ۱ |
يُصِيبُ | ۱ |
مُصِيبُهَا | ۱ |
يُصِيبَکُمْ | ۱ |
أَصَابَ | ۵ |
فَيُصِيبُ | ۲ |
تُصِيبُهُمْ | ۱ |
فَأَصَابَهُمْ | ۲ |
أَصَابَتْهُ | ۱ |
تُصِيبَهُمْ | ۲ |
سَيُصِيبُهُمْ | ۱ |
يُصِبْکُمْ | ۱ |
مُصِيبَةٍ | ۳ |
فَتُصِيبَکُمْ | ۱ |
تُصِيبُوا | ۱ |
صَوَاباً | ۱ |