ریشه ولج: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه ولج‌ را به ریشه ولج منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::ولج‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْ‏ءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمى‏شوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مى‏داند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مى‏شود و آنچه از زمين خارج مى‏گردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مى‏كنى. گفته‏اند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مى‏شود قسمتى از روز وارد شب مى‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مى‏دانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مى‏كند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مى‏گيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مى‏گويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مى‏دهند.
ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْ‏ءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمى‏شوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مى‏داند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مى‏شود و آنچه از زمين خارج مى‏گردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مى‏كنى. گفته‏اند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مى‏شود قسمتى از روز وارد شب مى‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مى‏دانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مى‏كند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مى‏گيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مى‏گويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مى‏دهند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
فى:100, نهر:89, ليل:78, ولج:41, وله:38, اله:35, ما:33, الله:32, انن:24, علم:21, خرج:21, من:21, ارض:20, لا:20, کلل:19, ب:18, ه:18, قدر:18, امر:18, على:18, شکر:18, سخر:18, رجع:17, هو:17, لعل:17, خبر:17, شىء:17, کم:16, شمس:16, ک:15, حتى:14, جمل:14, ل:14, امن:14, ذلک:14, جنن:14, ها:14, سمو:14, قمر:14, سمم:13, عرش:13, دخل:13, حکم:13, رسل:13, خيط:13, حيى:13, فضل:13, الى:13, رئى:13, سوى:12, اخر:12, جرى:12, غفر:12, لم:12, بصر:12, ثم:12, موت:12, نزل:12, خير:12, بوب:12, ذات:11, يدى:11, هم:11, بغى:11, حمد:11, ا:11, عمل:11, جزى:11, يوم:11, ستت:11, صدر:11, سمع:11, جرم:11, دون:10, فتح:10, اجل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۹

تکرار در قرآن: ۱۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْ‏ءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمى‏شوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مى‏داند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مى‏شود و آنچه از زمين خارج مى‏گردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مى‏كنى. گفته‏اند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مى‏شود قسمتى از روز وارد شب مى‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مى‏دانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مى‏كند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مى‏گيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مى‏گويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مى‏دهند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تُولِجُ‌ ۲
يَلِجَ‌ ۱
وَلِيجَةً ۱
يُولِجُ‌ ۸
يَلِجُ‌ ۲

ریشه‌های مرتبط