الحجر ٥٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَقْنَط|يَقْنَطُ]] [[کلمه غیر ربط::يَقْنَط| ]] [[شامل این ریشه::قنط| ]][[ریشه غیر ربط::قنط| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::رَحْمَة|رَحْمَةِ]] [[کلمه غیر ربط::رَحْمَة| ]] [[شامل این ریشه::رحم| ]][[ریشه غیر ربط::رحم| ]][[شامل این کلمه::رَبّه|رَبِّهِ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّه| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::الضّالّون|الضَّالُّونَ]] [[کلمه غیر ربط::الضّالّون| ]] [[شامل این ریشه::ضلل| ]][[ریشه غیر ربط::ضلل| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَقْنَط|يَقْنَطُ]] [[کلمه غیر ربط::يَقْنَط| ]] [[شامل این ریشه::قنط| ]][[ریشه غیر ربط::قنط| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::رَحْمَة|رَحْمَةِ]] [[کلمه غیر ربط::رَحْمَة| ]] [[شامل این ریشه::رحم| ]][[ریشه غیر ربط::رحم| ]][[شامل این کلمه::رَبّه|رَبِّهِ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّه| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::الضّالّون|الضَّالُّونَ]] [[کلمه غیر ربط::الضّالّون| ]] [[شامل این ریشه::ضلل| ]][[ریشه غیر ربط::ضلل| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|قَالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=گفت: «و چه کسانی - جز گمراهان- از رحمت پروردگارشان نومید میشوند؟» | |-|صادقی تهرانی=گفت: «و چه کسانی - جز گمراهان- از رحمت پروردگارشان نومید میشوند؟» | ||
|-|معزی=گفت کیست که نومید شود از رحمت پروردگار خویش مگر گمراهان | |-|معزی=گفت کیست که نومید شود از رحمت پروردگار خویش مگر گمراهان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">He said, “And who despairs of his Lord’s mercy but the lost?”</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/015056.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/015056.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::56|٥٦]] | قبلی = الحجر ٥٥ | بعدی = الحجر ٥٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَن یَقْنَطُ»: چه کسی ناامید میگردد؟! استفهام انکاری است، یعنی کسی ناامید نمیگردد. | «مَن یَقْنَطُ»: چه کسی ناامید میگردد؟! استفهام انکاری است، یعنی کسی ناامید نمیگردد. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - ۸۴ سوره حجر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link178 | از مغفرت خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link178 | از رحمت و مغفرت خدا نااميد نباشيد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link179 | بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link179 | بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link180 | تعجب ابراهيم از بشارت داده شدن به فرزند، | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link180 | تعجب ابراهيم «ع»، از بشارت داده شدن به فرزند، در کهنسالی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link181 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link181 | مراد از اين كه همسر لوط از «غَابِرِين» بوده، چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link183 | قضاى الهى، به قطع نسل و انقراض قوم لوط]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link183 | قضاى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link184 | معناى آيه «لَعَمرُكَ إنَّهُم لَفِى سَكرَتِهِم يَعمَهُون...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link184 | معناى آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link185 | توضيحى در مورد «اصحاب أيكه» و «اصحاب حجر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link185 | توضيحى در مورد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | بحث روایتی: (رواياتی در ذيل برخى از آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | ( | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۸#link26 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۸#link26 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ «56» | |||
(ابراهيم) گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مىشود. | |||
جلد 4 - صفحه 466 | |||
===نکته ها=== | |||
يكى از نمونههاى رحمت و غضب الهى، داستان ميهمانان حضرت ابراهيم عليه السلام است كه فرشتگان از يكسو بشارت فرزند به او دادند، و از سوى ديگر خبر هلاكت قوم لوط را. | |||
«ضَيْفِ» هم به يك مهمان گفته مىشود و هم به چند مهمان. | |||
خداوند يك بار به حضرت ابراهيم از كنيزش (هاجر) پسرى به نام اسماعيل داد و اين بشارت در مورد همسرش ساره است كه خداوند به او اسحاق داد. دربارهى اسماعيل فرمود: | |||
«بِغُلامٍ حَلِيمٍ» «1» و دربارهى اسحاق «بِغُلامٍ عَلِيمٍ» فرموده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- از حوادث تلخ وشيرين تاريخ، درس بگيريم. «نَبِّئْهُمْ» (بهترين تاريخها زندگى انبيا و بهترين تاريخگويان نيز آن بزرگواران هستند) | |||
2- گاهى ملائكه با اراده الهى، به صورت انسان درمىآيند و با او در تماس مىباشند. «ضَيْفِ إِبْراهِيمَ» | |||
3- سلام كردن، يك ادب الهى در طول تاريخ بوده است. «فَقالُوا سَلاماً» | |||
4- علم و شناخت انبيا، محدود و مشروط به اذن خداوند است. «إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» (حضرت ابراهيم در ابتدا آنها را نشناخت و ترسيد) | |||
5- خبرهاى تلخ را همراه با خبرهاى شيرين بيان كنيم. «بشرنا» (به فرمودهى امام باقر عليه السلام شيرينى خبر فرزند براى جبران تلخى خبر هلاكت قوم لوط بود) «2» | |||
6- تعجب از قدرت خداوند منافاتى با توحيد ندارد. «فَبِمَ تُبَشِّرُونَ» | |||
(در اينجا تعجب حضرت ابراهيم عليه السلام بيان شده و در سورهى هود تعجب همسرش ساره آمده است «أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً» «3» | |||
7- انبيا به ادب الهى تربيت مىشوند. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ» | |||
8- عصمت انبيا، منافاتى با هشدارهاى الهى ندارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ» | |||
---- | |||
«1». صافات، 101. | |||
«2». تفسير صافى. | |||
«3». هود، 72. | |||
جلد 4 - صفحه 467 | |||
9- همه جا نهى خدا، نشانه انجام شدن عملى خلاف نيست، گاهى نهىها براى پيشگيرى است. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ» | |||
10- يأس و نااميدى را با ياد رحمت و ربوبيّت خداوند درمان كنيم. «رَحْمَةِ رَبِّهِ» | |||
11- كسانى كه به علم و قدرت و رحمت خداوند اطمينان دارند، هرگز مايوس نمىشوند. مَنْ يَقْنَطُ ... إِلَّا الضَّالُّونَ «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) | |||
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ: ابراهيم جواب داد: كيست آنكه نااميد شد از رحمت پروردگار خود. إِلَّا الضَّالُّونَ: مگر گمراهان كه طريق معرفت حق را نشناخته و كمال علم و قدرت سبحانى را ندانسته. | |||
تبصره: منشأ نااميدى از رحمت واسعه الهيه، جهل به امورى است: 1- چهل به قدرت تامه قادر متعال. 2- جهل به احاطه علميه سبحانى به احتياج بندگان به سوى او 3- جهل به تنزيه ذات احديت الهى از صفات نقايص، مانند بخل و احتياج، و اعتقاد به هر يك از اين سه، موجب گمراهى است، لذا فرمود: نااميد نشود از رحمت پروردگار خود مگر گمراهان، يعنى ايشانند | |||
جلد 7 - صفحه 122 | |||
نااميدان از رحمت آفريدگار. | |||
لكن اين مطلب مسلم شده چنانچه منع فيض از فيّاض مطلق، قبيح است، همچنين اعطاء فيض در غير محل نيز قبيح باشد. بنابراين بندهاى كه تا آخر عمر به كفر و نفاق و شقاق باقى، و با وجود بر اين اميدوارى داشته باشد، هر آينه طمع خامى است؛ زيرا به سوء اختيار، خود را از مورد قابليت ترحم و تفضل نامتناهى حق خارج گرديده، لذا مستوجب رحمت نيست. اين كلام از حضرت ابراهيم عليه السّلام دال است بر آنكه تعجبش از جهت استبعاد عادى بوده نه يأس از رحمت و قدرت الهى، لذا نفى يأس از خود فرمود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ (51) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52) قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (53) قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ (55) | |||
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ (60) | |||
ترجمه | |||
و خبر ده ايشانرا از مهمانان ابراهيم | |||
هنگاميكه داخل شدند بر او پس گفتند سلام گفت همانا ما از شما ترسانيم | |||
گفتند نترس همانا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى دانا | |||
گفت آيا مژده داديد مرا در حاليكه رسيد مرا پيرى پس بچه مژده ميدهيد | |||
مرا گفتند مژده داديم تو را براستى پس مباش از نااميدان | |||
گفت و كيست كه نااميد شود از رحمت پروردگارش مگر گمراهان | |||
گفت پس چيست كار شما اى فرستادگان | |||
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكاران | |||
مگر | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 257 | |||
خانواده لوط همانا ما نجات دهندگانيم ايشانرا تمامى | |||
مگر زنش را كه تقدير نموديم همانا او باشد از بازماندگان. | |||
تفسير | |||
ضيف در اصل مصدر بوده و بمعناى وصف استعمال ميشود در واحد و كثير و گاهى باضياف جمع بسته ميشود و اينجا مراد ملائكهاند كه بر حضرت ابراهيم عليه السّلام برسم ميهمانى وارد شدند و چون از طعامى كه براى ايشان حاضر فرموده بود تناول ننمودند آنحضرت خائف شد كه مبادا قصد سوئى داشته باشند چون در پيش آنها اين رسم بود و كلمه سلاما ظاهرا منصوب بفعل مقدّر است يعنى گفتند نسلّم عليك سلاما و حضرت جواب فرمود چنانچه در سوره هود ذكر شده و تفصيل اين قصه آنجا گذشت و تكرار نميشود فقط نكته قابل ذكر اين است كه اينجا عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غلام عليم اسمعيل است از هاجرو از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابراهيم عليه السّلام سه سال بعد از بشارت مكث فرمود پس بشارت ديگرى آمد از طرف خداوند براى او باسماعيل و آنجا در قرآن تصريح شده بود كه بشارت باسحاق داده شد لذا در منهج و غيره اين بشارت را باسحاق راجع نمودهاند بدون نقل خلاف و تحقيق آنست كه دو بشارت بوده يكى بحضرت ابراهيم كه در اين آيه ذكر شده راجع بولادت حضرت اسمعيل براى او و ديگر بساره خاتون زوجه معقوده آنحضرت راجع بولادت حضرت اسحق براى او در سوره هود لذا آنجا حضرت ساره تعجّب كرد و اينجا حضرت ابراهيم چون بسن پيرى رسيده بود و اولادش نشده بود و از روى تعجّب فرمود بچه بشارت ميدهيد مرا تا معلوم شود بنحو حقيقت است يا مجاز و از پيش خود ميگويند يا از جانب خدا و آنها عرضه داشتند بنحو حقّ و حقيقت و راستى و درستى از جانب پروردگار پس مباش از نااميدان و مأيوسان از رحمت حق و اگر اين بشارت راجع بولادت حضرت اسحق بود جاى تعجّب و يأس آنحضرت نبود چون او حضرت اسمعيل را داشت و مرديكه خداوند باو اولادى داده از ولد ديگرى كه باو عنايت شود تعجّب نميكند و مأيوس نميشود در هر حال حضرت ابراهيم در جواب ملائكه فرمود كه من مأيوس از رحمت خدا نيستم بر حسب اسباب ظاهرى نااميد شده بودم و اكنون اميدوار شدم چون مأيوس نميشوند از رحمت خدا مگر گمراهان و ظاهرا اين يك قصّه است كه خداوند در دو جا بمناسبت | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 258 | |||
ذكر فرموده اينجا ظاهرا براى بيان رحمت بر دوستان و غضب بر دشمنان است و اوّلا بشارت بحضرت ابراهيم دادهاند و بعدا براى رفع نگرانى حضرت ساره باو نيز بشارت داده شده و هر جا قسمتى از اين قصّه ذكر شده چنانچه در كلام الهى معمول است و جمله على ان مسّنى الكبر ظاهرا حاليّه است يعنى با حال اصابت پيرى بمن و مراد از گمراهى خطاء در طريق معرفت خدا و وسعت رحمت و عموم قدرت او است و پس از وصول بشارت و حصول اطمينان حضرت ابراهيم از ملائكه سؤال نمود كه شما براى چه كار نازل شديد عرضه داشتند ما فرستاده شديم براى عذاب قوم لوط كه اهل فسق و فجورند مگر خانواده او كه ايشانرا تمامى نجات خواهيم داد جز زنش را كه مقدّر نموديم ما بامر خداوند كه باقى باشد با قوم و هلاك شود و در علل از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هميشه حضرت لوط و ابراهيم عليه السّلام منتظر نزول عذاب بر قوم لوط بودند و خداوند براى منزلت و مقام آن دو بزرگوار در عذاب تأخير ميفرمود و چون خداوند اراده فرمود آنها را عذاب فرمايد مقدّر فرمود كه عوض دهد بحضرت ابراهيم از عذاب قوم لوط غلام عليم را تا موجب تسلّى خاطر او شود از مصيبتش بهلاك قوم پس مبعوث فرمود فرستادگانى را بسوى آنحضرت كه بشارت دهند او را باسماعيل از هاجر و غلام عليم او است و قرابت نسبى و سببى حضرت لوط با حضرت ابراهيم عليه السّلام و علاقمندى آنحضرت باو و كسانش در سوره اعراف و هود گذشت و مؤكّد مضمون اين روايت و روايت عيّاشى از آنحضرت كه قريب باين معنى است ميباشد و شايد تكرار بشارت اسماعيل عليه السّلام براى ظهور حضرت ختمى مرتبت از او باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ وَ مَن يَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّالُّونَ (56) | |||
فرمود: و كيست نااميد باشد از رحمة پروردگار خود مگر گمراهان، زيرا كسي که خدا را بصفات كمال و جمال و جلال شناخته باشد و قادر و عالم بر همه چيز بداند و حكيم علي الاطلاق حتي بجبرئيل بفرمايد (امّا إليك فلا) و بفرمايد (علمه بحالي حسبي من سؤالي) چگونه ميشود نااميد باشد و او را رب خود نداند لذا (قالَ وَ مَن يَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ) بلي گمراهان که خدا را نشناخته و يا قادر بر همه چيز ندانسته يا در صفات إلهي كوتاهي كرده ممكن است مأيوس و نااميد باشند (إِلَّا الضّالُّونَ) ضلالت بمجرد اعوجاج از صراط مستقيم تحقق پيدا ميكند چه در باب توحيد باشد يا عدل يا نبوت انبياء، يا امامت ائمه، يا در خصوصيات معاد، يا در انكار ضروريات دين، يا مذهب حقه اثني عشريه، با بدعت در دين، باشد يا شك در يكي از اينکه امور و لو اسم اسلام يا شيعه بر او بگذارند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 56)- ولی ابراهیم به زودی این فکر را از آنها دور ساخت که یأس و نومیدی از رحمت خدا بر او چیره شده باشد، بلکه تنها تعجبش روی حساب موازین طبیعی است، لذا با صراحت «گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود جز گمراهان»؟! (قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ). | |||
همان گمراهانی که خدا را به درستی نشناخته و پی به قدرت بیپایانش نبردهاند، خدایی که از ذرهای خاک، انسانی چنین شگرف میآفریند، و از نطفه ناچیزی فرزندی برومند به وجود میآورد، و آتش سوزانی را به گلستانی تبدیل میکند، چه کسی میتواند در قدرت چنین پروردگاری شک کند یا از رحمت او مأیوس گردد؟! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۵: | خط ۲۴۲: | ||
[[رده:امیدوارى ابراهیم]][[رده:تعجب ابراهیم]][[رده:عقیده ابراهیم]][[رده:فرزنددارى ابراهیم]][[رده:فلسفه تعجب ابراهیم]][[رده:امیدوارى به فرزنددارى در پیرى]][[رده:عوامل امیدوارى به رحمت]][[رده:تعجب از فرزنددارى در پیرى]][[رده:آثار خداشناسی]][[رده:آثار رحمت خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:رحمت خدا]][[رده:مأیوسان از رحمت]][[رده:صفات ناپسند]][[رده:رحمت فرزندداری]][[رده:یأس گمراهان]][[رده:نشانه هاى گمراهى]][[رده:آثار هدایت]][[رده:سرزنش یأس از رحمت خدا]][[رده:موانع یأس]][[رده:یأس از رحمت خدا]] | [[رده:امیدوارى ابراهیم]][[رده:تعجب ابراهیم]][[رده:عقیده ابراهیم]][[رده:فرزنددارى ابراهیم]][[رده:فلسفه تعجب ابراهیم]][[رده:امیدوارى به فرزنددارى در پیرى]][[رده:عوامل امیدوارى به رحمت]][[رده:تعجب از فرزنددارى در پیرى]][[رده:آثار خداشناسی]][[رده:آثار رحمت خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:رحمت خدا]][[رده:مأیوسان از رحمت]][[رده:صفات ناپسند]][[رده:رحمت فرزندداری]][[رده:یأس گمراهان]][[رده:نشانه هاى گمراهى]][[رده:آثار هدایت]][[رده:سرزنش یأس از رحمت خدا]][[رده:موانع یأس]][[رده:یأس از رحمت خدا]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 56 سوره حجر | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 56 سوره حجر,حجر 56,قَالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ,امیدوارى ابراهیم,تعجب ابراهیم,عقیده ابراهیم,فرزنددارى ابراهیم,فلسفه تعجب ابراهیم,امیدوارى به فرزنددارى در پیرى,عوامل امیدوارى به رحمت,تعجب از فرزنددارى در پیرى,آثار خداشناسی,آثار رحمت خدا,آثار لطف خدا,رحمت خدا,مأیوسان از رحمت,صفات ناپسند,رحمت فرزندداری,یأس گمراهان,نشانه هاى گمراهى,آثار هدایت,سرزنش یأس از رحمت خدا,موانع یأس,یأس از رحمت خدا,آیات قرآن سوره الحجر | |||
|description=قَالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۳۸
کپی متن آیه |
---|
قَالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ |
ترجمه
الحجر ٥٥ | آیه ٥٦ | الحجر ٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَن یَقْنَطُ»: چه کسی ناامید میگردد؟! استفهام انکاری است، یعنی کسی ناامید نمیگردد.
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۸۴ سوره حجر
- از رحمت و مغفرت خدا نااميد نباشيد
- بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم «ع»
- تعجب ابراهيم «ع»، از بشارت داده شدن به فرزند، در کهنسالی
- مراد از اين كه همسر لوط از «غَابِرِين» بوده، چیست؟
- قضاى الهى، به قطع نسل و انقراض قوم لوط
- معناى آيه «لَعَمرُكَ إنَّهُم لَفِى سَكرَتِهِم يَعمَهُون...»
- توضيحى در مورد «اصحاب أيكه» و «اصحاب حجر»
- بحث روایتی: (رواياتی در ذيل برخى از آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ «56»
(ابراهيم) گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مىشود.
جلد 4 - صفحه 466
نکته ها
يكى از نمونههاى رحمت و غضب الهى، داستان ميهمانان حضرت ابراهيم عليه السلام است كه فرشتگان از يكسو بشارت فرزند به او دادند، و از سوى ديگر خبر هلاكت قوم لوط را.
«ضَيْفِ» هم به يك مهمان گفته مىشود و هم به چند مهمان.
خداوند يك بار به حضرت ابراهيم از كنيزش (هاجر) پسرى به نام اسماعيل داد و اين بشارت در مورد همسرش ساره است كه خداوند به او اسحاق داد. دربارهى اسماعيل فرمود:
«بِغُلامٍ حَلِيمٍ» «1» و دربارهى اسحاق «بِغُلامٍ عَلِيمٍ» فرموده است.
پیام ها
1- از حوادث تلخ وشيرين تاريخ، درس بگيريم. «نَبِّئْهُمْ» (بهترين تاريخها زندگى انبيا و بهترين تاريخگويان نيز آن بزرگواران هستند)
2- گاهى ملائكه با اراده الهى، به صورت انسان درمىآيند و با او در تماس مىباشند. «ضَيْفِ إِبْراهِيمَ»
3- سلام كردن، يك ادب الهى در طول تاريخ بوده است. «فَقالُوا سَلاماً»
4- علم و شناخت انبيا، محدود و مشروط به اذن خداوند است. «إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» (حضرت ابراهيم در ابتدا آنها را نشناخت و ترسيد)
5- خبرهاى تلخ را همراه با خبرهاى شيرين بيان كنيم. «بشرنا» (به فرمودهى امام باقر عليه السلام شيرينى خبر فرزند براى جبران تلخى خبر هلاكت قوم لوط بود) «2»
6- تعجب از قدرت خداوند منافاتى با توحيد ندارد. «فَبِمَ تُبَشِّرُونَ»
(در اينجا تعجب حضرت ابراهيم عليه السلام بيان شده و در سورهى هود تعجب همسرش ساره آمده است «أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً» «3»
7- انبيا به ادب الهى تربيت مىشوند. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ»
8- عصمت انبيا، منافاتى با هشدارهاى الهى ندارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ»
«1». صافات، 101.
«2». تفسير صافى.
«3». هود، 72.
جلد 4 - صفحه 467
9- همه جا نهى خدا، نشانه انجام شدن عملى خلاف نيست، گاهى نهىها براى پيشگيرى است. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ»
10- يأس و نااميدى را با ياد رحمت و ربوبيّت خداوند درمان كنيم. «رَحْمَةِ رَبِّهِ»
11- كسانى كه به علم و قدرت و رحمت خداوند اطمينان دارند، هرگز مايوس نمىشوند. مَنْ يَقْنَطُ ... إِلَّا الضَّالُّونَ «1»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56)
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ: ابراهيم جواب داد: كيست آنكه نااميد شد از رحمت پروردگار خود. إِلَّا الضَّالُّونَ: مگر گمراهان كه طريق معرفت حق را نشناخته و كمال علم و قدرت سبحانى را ندانسته.
تبصره: منشأ نااميدى از رحمت واسعه الهيه، جهل به امورى است: 1- چهل به قدرت تامه قادر متعال. 2- جهل به احاطه علميه سبحانى به احتياج بندگان به سوى او 3- جهل به تنزيه ذات احديت الهى از صفات نقايص، مانند بخل و احتياج، و اعتقاد به هر يك از اين سه، موجب گمراهى است، لذا فرمود: نااميد نشود از رحمت پروردگار خود مگر گمراهان، يعنى ايشانند
جلد 7 - صفحه 122
نااميدان از رحمت آفريدگار.
لكن اين مطلب مسلم شده چنانچه منع فيض از فيّاض مطلق، قبيح است، همچنين اعطاء فيض در غير محل نيز قبيح باشد. بنابراين بندهاى كه تا آخر عمر به كفر و نفاق و شقاق باقى، و با وجود بر اين اميدوارى داشته باشد، هر آينه طمع خامى است؛ زيرا به سوء اختيار، خود را از مورد قابليت ترحم و تفضل نامتناهى حق خارج گرديده، لذا مستوجب رحمت نيست. اين كلام از حضرت ابراهيم عليه السّلام دال است بر آنكه تعجبش از جهت استبعاد عادى بوده نه يأس از رحمت و قدرت الهى، لذا نفى يأس از خود فرمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ (51) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52) قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (53) قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ (55)
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ (60)
ترجمه
و خبر ده ايشانرا از مهمانان ابراهيم
هنگاميكه داخل شدند بر او پس گفتند سلام گفت همانا ما از شما ترسانيم
گفتند نترس همانا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى دانا
گفت آيا مژده داديد مرا در حاليكه رسيد مرا پيرى پس بچه مژده ميدهيد
مرا گفتند مژده داديم تو را براستى پس مباش از نااميدان
گفت و كيست كه نااميد شود از رحمت پروردگارش مگر گمراهان
گفت پس چيست كار شما اى فرستادگان
گفتند همانا ما فرستاده شديم بسوى گروهى گناهكاران
مگر
جلد 3 صفحه 257
خانواده لوط همانا ما نجات دهندگانيم ايشانرا تمامى
مگر زنش را كه تقدير نموديم همانا او باشد از بازماندگان.
تفسير
ضيف در اصل مصدر بوده و بمعناى وصف استعمال ميشود در واحد و كثير و گاهى باضياف جمع بسته ميشود و اينجا مراد ملائكهاند كه بر حضرت ابراهيم عليه السّلام برسم ميهمانى وارد شدند و چون از طعامى كه براى ايشان حاضر فرموده بود تناول ننمودند آنحضرت خائف شد كه مبادا قصد سوئى داشته باشند چون در پيش آنها اين رسم بود و كلمه سلاما ظاهرا منصوب بفعل مقدّر است يعنى گفتند نسلّم عليك سلاما و حضرت جواب فرمود چنانچه در سوره هود ذكر شده و تفصيل اين قصه آنجا گذشت و تكرار نميشود فقط نكته قابل ذكر اين است كه اينجا عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غلام عليم اسمعيل است از هاجرو از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابراهيم عليه السّلام سه سال بعد از بشارت مكث فرمود پس بشارت ديگرى آمد از طرف خداوند براى او باسماعيل و آنجا در قرآن تصريح شده بود كه بشارت باسحاق داده شد لذا در منهج و غيره اين بشارت را باسحاق راجع نمودهاند بدون نقل خلاف و تحقيق آنست كه دو بشارت بوده يكى بحضرت ابراهيم كه در اين آيه ذكر شده راجع بولادت حضرت اسمعيل براى او و ديگر بساره خاتون زوجه معقوده آنحضرت راجع بولادت حضرت اسحق براى او در سوره هود لذا آنجا حضرت ساره تعجّب كرد و اينجا حضرت ابراهيم چون بسن پيرى رسيده بود و اولادش نشده بود و از روى تعجّب فرمود بچه بشارت ميدهيد مرا تا معلوم شود بنحو حقيقت است يا مجاز و از پيش خود ميگويند يا از جانب خدا و آنها عرضه داشتند بنحو حقّ و حقيقت و راستى و درستى از جانب پروردگار پس مباش از نااميدان و مأيوسان از رحمت حق و اگر اين بشارت راجع بولادت حضرت اسحق بود جاى تعجّب و يأس آنحضرت نبود چون او حضرت اسمعيل را داشت و مرديكه خداوند باو اولادى داده از ولد ديگرى كه باو عنايت شود تعجّب نميكند و مأيوس نميشود در هر حال حضرت ابراهيم در جواب ملائكه فرمود كه من مأيوس از رحمت خدا نيستم بر حسب اسباب ظاهرى نااميد شده بودم و اكنون اميدوار شدم چون مأيوس نميشوند از رحمت خدا مگر گمراهان و ظاهرا اين يك قصّه است كه خداوند در دو جا بمناسبت
جلد 3 صفحه 258
ذكر فرموده اينجا ظاهرا براى بيان رحمت بر دوستان و غضب بر دشمنان است و اوّلا بشارت بحضرت ابراهيم دادهاند و بعدا براى رفع نگرانى حضرت ساره باو نيز بشارت داده شده و هر جا قسمتى از اين قصّه ذكر شده چنانچه در كلام الهى معمول است و جمله على ان مسّنى الكبر ظاهرا حاليّه است يعنى با حال اصابت پيرى بمن و مراد از گمراهى خطاء در طريق معرفت خدا و وسعت رحمت و عموم قدرت او است و پس از وصول بشارت و حصول اطمينان حضرت ابراهيم از ملائكه سؤال نمود كه شما براى چه كار نازل شديد عرضه داشتند ما فرستاده شديم براى عذاب قوم لوط كه اهل فسق و فجورند مگر خانواده او كه ايشانرا تمامى نجات خواهيم داد جز زنش را كه مقدّر نموديم ما بامر خداوند كه باقى باشد با قوم و هلاك شود و در علل از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هميشه حضرت لوط و ابراهيم عليه السّلام منتظر نزول عذاب بر قوم لوط بودند و خداوند براى منزلت و مقام آن دو بزرگوار در عذاب تأخير ميفرمود و چون خداوند اراده فرمود آنها را عذاب فرمايد مقدّر فرمود كه عوض دهد بحضرت ابراهيم از عذاب قوم لوط غلام عليم را تا موجب تسلّى خاطر او شود از مصيبتش بهلاك قوم پس مبعوث فرمود فرستادگانى را بسوى آنحضرت كه بشارت دهند او را باسماعيل از هاجر و غلام عليم او است و قرابت نسبى و سببى حضرت لوط با حضرت ابراهيم عليه السّلام و علاقمندى آنحضرت باو و كسانش در سوره اعراف و هود گذشت و مؤكّد مضمون اين روايت و روايت عيّاشى از آنحضرت كه قريب باين معنى است ميباشد و شايد تكرار بشارت اسماعيل عليه السّلام براى ظهور حضرت ختمى مرتبت از او باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ وَ مَن يَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّالُّونَ (56)
فرمود: و كيست نااميد باشد از رحمة پروردگار خود مگر گمراهان، زيرا كسي که خدا را بصفات كمال و جمال و جلال شناخته باشد و قادر و عالم بر همه چيز بداند و حكيم علي الاطلاق حتي بجبرئيل بفرمايد (امّا إليك فلا) و بفرمايد (علمه بحالي حسبي من سؤالي) چگونه ميشود نااميد باشد و او را رب خود نداند لذا (قالَ وَ مَن يَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ) بلي گمراهان که خدا را نشناخته و يا قادر بر همه چيز ندانسته يا در صفات إلهي كوتاهي كرده ممكن است مأيوس و نااميد باشند (إِلَّا الضّالُّونَ) ضلالت بمجرد اعوجاج از صراط مستقيم تحقق پيدا ميكند چه در باب توحيد باشد يا عدل يا نبوت انبياء، يا امامت ائمه، يا در خصوصيات معاد، يا در انكار ضروريات دين، يا مذهب حقه اثني عشريه، با بدعت در دين، باشد يا شك در يكي از اينکه امور و لو اسم اسلام يا شيعه بر او بگذارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- ولی ابراهیم به زودی این فکر را از آنها دور ساخت که یأس و نومیدی از رحمت خدا بر او چیره شده باشد، بلکه تنها تعجبش روی حساب موازین طبیعی است، لذا با صراحت «گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود جز گمراهان»؟! (قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ).
همان گمراهانی که خدا را به درستی نشناخته و پی به قدرت بیپایانش نبردهاند، خدایی که از ذرهای خاک، انسانی چنین شگرف میآفریند، و از نطفه ناچیزی فرزندی برومند به وجود میآورد، و آتش سوزانی را به گلستانی تبدیل میکند، چه کسی میتواند در قدرت چنین پروردگاری شک کند یا از رحمت او مأیوس گردد؟!
نکات آیه
۱- در پى توصیه ملائکه به ابراهیم(ع) براى اجتناب از یأس، او تنها گمراهان را مأیوس از رحمت خداوند خواند. (فلاتکن من القنطین . قال و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون)
۲- یأس از رحمت خداوند، نشانه گمراهى است. (و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون)
۳- شگفتى ابراهیم(ع) از فرزنددار شدن، به خاطر ناامیدى از رحمت خداوند نبود; بلکه به سبب بعید دانستن بچه دار شدن در کهنسالى بود. (فبم تبشّرون ... فلاتکن من القنطین. قال و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون) ابراهیم(ع) در پاسخ توصیه فرشتگان به او که «از فرزنددار شدن مأیوس نباش» فرمود: تنها گروه گمراهان از رحمت خدا مأیوسند. از این پاسخ به دست مى آید که شگفتى ابراهیم(ع) از فرزنددار شدنش، به خاطر یأس از رحمت خدا نبود; بلکه صرفاً آن را یک امر شگفت آور مى دانست.
۴- ابراهیم(ع) امیدوار به فرزنددار شدن در کهنسالى، در پرتو لطف و رحمت الهى (فبم تبشّرون ... فلاتکن من القنطین . قال و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون)
۵- فرزنددار شدن، رحمتى است الهى. (نبشرک بغلم ... و من یقنط من رحمة ربّه)
۶- یأس و ناامیدى از رحمت خداوند، از گناهان بزرگ و امرى بس نکوهیده (و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون) اینکه خداوند یأس از رحمت خویش را عمل گمراهان قرار داد و مأیوسان را برابر گمراهان شمرده است، بیانگر بزرگى این عمل است.
۷- هدایت و شناخت پروردگار، موجب امیدوارى به رحمت او و زداینده هرگونه یأس و ناامیدى (و من یقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون) حضرت ابراهیم(ع) یأس از رحمت پروردگار را معلول گمراهى و نشناختن پروردگار دانست. بنابراین هدایت و شناخت پروردگار، مى تواند موجب امیدوارى به رحمت خدا و عامل از بین رفتن یأس شود.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): امیدوارى ابراهیم(ع) ۴; تعجب ابراهیم(ع) ۳; عقیده ابراهیم(ع) ۱; فرزنددارى ابراهیم(ع) ۳، ۴; فلسفه تعجب ابراهیم(ع) ۳
- امیدوارى: امیدوارى به فرزنددارى در پیرى ۴; عوامل امیدوارى به رحمت ۷
- پیرى: تعجب از فرزنددارى در پیرى ۳
- خدا: آثار خداشناسی ۷; آثار رحمت خدا ۴; آثار لطف خدا ۴; رحمت خدا ۵
- رحمت: مأیوسان از رحمت ۱
- صفات: صفات ناپسند ۶
- فرزندداری: رحمت فرزندداری ۵
- گمراهان: یأس گمراهان ۱
- گمراهى: نشانه هاى گمراهى ۲
- گناهان کبیره ۶:
- هدایت: آثار هدایت ۷
- یأس: سرزنش یأس از رحمت خدا ۶; موانع یأس ۷; یأس از رحمت خدا ۶
منابع