ریشه قتر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added root proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::قتر]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مى‏كرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مى‏گيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريه‏اى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كرده‏اند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كرده‏اند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد.
(بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مى‏كرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مى‏گيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريه‏اى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كرده‏اند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كرده‏اند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
على:100, هم:92, لا:88, ها:80, اول:75, کون:75, لم:71, ه:71, قدر:71, رهق:67, ل:67, نفق:59, وجه:55, الذين:51, متع:47, قد:47, قوم:47, انس:43, حسن:43, سرف:39, غبر:39, اذا:39, کفر:39, بين:39, ذلل:39, اتى:39, موسى:35, ذلک:35, فجر:35, صحب:30, وسع:30, خشى:30, تسع:30, ب:30, اوى:26, يوم:26, مسک:26, زيد:26, عرف:26, جنن:26, هن:26, اذ:22, ائى:22, حقق:22, دعو:22, مع:18, فى:18, ايى:18, قرر:18, فرض:14, ى:14, خلد:10, ربب:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰

تکرار در قرآن: ۵(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فلس) كم كردن. تنگ گرفتن. «قَتَرَ عَلى عِيالِهِ: ضَيَّقَ عَلَيْهِمْ فَى النَّفَقَةِ» راغب گفته: آن تقليل نفقه است در مقابل اسراف و هر دو مذموم اند. [فرقان:67]. آنانكه چون انفاق كنند نه از حد تجاوز كنند و نه از حد كم كنند و عملشان ميان آن دو متعادل باشد. قتور: كم كننده و بسيار بخيل [اسراء:100]. آنوقت براى خوف از فقر از خرج كردن امساك مى‏كرديد انسان بخيل است گويا آن اشاره است به طبيعت بشرى كه فرموده: [نساء:128]. بخيل را از آن قتور گويند كه در انفاق تنگ مى‏گيرد. طبرسى تصريح كرده كه قتور بر وزن فعول براى مبالغه است. مقتر: فقير و كسى كه در تنگى است ضد موسع يعنى كسى كه در فراخى و وسعت مال است [بقره:236]. هرگاه به زنان مهريه‏اى معين نكرده و پيش از دخول طلاق داديد به آنها متاعى (نصف مهر مثل و غيره) بدهيد ثروتمند به قدر قدرت و فقير به قدر قدرتش. *** قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آن را غبار معنى كرده‏اند در مصباح گفته: دودى كه از مطبوخ برخيزد در مفردات گويد: دودى كه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود. [يونس:26]. مراد از «قتر» ظاهراً كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل [عبس:40-41]. يعنى براى آنانكه نيكى كرده‏اند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرانمى گيرد آنها اهل بهشت اند در آيه 27 يونس راجع به اهل گناه آمده «...كَاَنَّما اُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُطْلِماً» «قَتَرَة» كه در آيه عبس گذشت به معنى سياهى است در مجمع فرموده: به قولى غبره آن است كه از آسمان ريزد و قتره آن است كه از زمين برخيزد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْمُقْتِرِ ۱
قَتَرٌ ۱
قَتُوراً ۱
يَقْتُرُوا ۱
قَتَرَةٌ ۱

ریشه‌های مرتبط