ریشه قرن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::قرن]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(بر وزن فلس) جمع كردن. «قَرْنُ الْبَعيرَيْنِ: جَمْعُهُما فى حَبْلٍ» دو شتر را با يك طناب بست. اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. [زخرف:53]. يا ملائكه با او با هم بيايند. [زخرف:13]. اقران به معنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند: «اقرن الامر: اطاقه» يعنى منزه است خدائى كه اين مركب را بر ما مسخر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. [ابراهيم:49]. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها به شدت به هم بسته شدهاند. *** [انعام:6]. راغب گفته: قرن جماعتى را گويندكه در زمان واحد نزديك به هم زندگى مىكنند، جمع آن قرون است «اَلْقَرْنُ: الْقَوْمُ الْمُقْتَرِنُونَ فى زَمَنِ واحِدٍ» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك به هم بودن در يك زمان متخذ شده، زجاج گويد: به نظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقهاى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعم است مثل آيه اول كه درباره امت هلاك شده است و مثل [انعام:6]. كه به وجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضاً [مؤمنون:42]. به هر حال مراد از قرن و قرون در قرآن زمان نيست خواه صد سال باشد يا كمتر يا بيشتر. *** قرين: رفيق. [صافات:51]. [زخرف:36]. هركه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براو مىگماريمكه مصاحب اوست، آيات قرآن صريح اند در اينكه هر كه به خدا توجه كند ملائكه بر او نازل شده ياريش مىكنند [فصّلت:30]. و آنانكه از خدا رو گردانند شياطين به سراغشان آمده بر اصرارشان مىافزايند مثل آيه ما نحن فيه و [مريم:83]. و غيره. [ق:23-27]. ظاهراً مراد از قرين اول همان رقيب عتيد و شهيد است كه در آيات ما قبل آمده از قرين دوم شيطان مضل است كه در آيه «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» و غيره مذكور است. | (بر وزن فلس) جمع كردن. «قَرْنُ الْبَعيرَيْنِ: جَمْعُهُما فى حَبْلٍ» دو شتر را با يك طناب بست. اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. [زخرف:53]. يا ملائكه با او با هم بيايند. [زخرف:13]. اقران به معنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند: «اقرن الامر: اطاقه» يعنى منزه است خدائى كه اين مركب را بر ما مسخر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. [ابراهيم:49]. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها به شدت به هم بسته شدهاند. *** [انعام:6]. راغب گفته: قرن جماعتى را گويندكه در زمان واحد نزديك به هم زندگى مىكنند، جمع آن قرون است «اَلْقَرْنُ: الْقَوْمُ الْمُقْتَرِنُونَ فى زَمَنِ واحِدٍ» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك به هم بودن در يك زمان متخذ شده، زجاج گويد: به نظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقهاى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعم است مثل آيه اول كه درباره امت هلاك شده است و مثل [انعام:6]. كه به وجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضاً [مؤمنون:42]. به هر حال مراد از قرن و قرون در قرآن زمان نيست خواه صد سال باشد يا كمتر يا بيشتر. *** قرين: رفيق. [صافات:51]. [زخرف:36]. هركه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براو مىگماريمكه مصاحب اوست، آيات قرآن صريح اند در اينكه هر كه به خدا توجه كند ملائكه بر او نازل شده ياريش مىكنند [فصّلت:30]. و آنانكه از خدا رو گردانند شياطين به سراغشان آمده بر اصرارشان مىافزايند مثل آيه ما نحن فيه و [مريم:83]. و غيره. [ق:23-27]. ظاهراً مراد از قرين اول همان رقيب عتيد و شهيد است كه در آيات ما قبل آمده از قرين دوم شيطان مضل است كه در آيه «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» و غيره مذكور است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
من:100, هم:91, ه:50, ل:48, ف:48, ما:39, قبل:38, فى:35, هلک:35, کم:33, نا:32, کون:28, قول:28, انن:26, بعد:24, اخر:24, ى:22, ذا:21, ک:20, يوم:20, على:19, نشء:19, اول:18, لو:18, ربب:18, شدد:18, ها:18, شطن:17, قد:16, لا:16, ان:16, رئى:16, بين:16, مشى:16, سوء:15, هذا:15, کلل:15, ظلم:15, حسن:15, رسل:15, صفد:15, الى:15, هو:15, اذ:14, دعو:14, سکن:14, ذلک:14, هدى:14, قرن:14, ا:14, ثم:14, عذب:14, بصر:14, مکن:14, ندى:14, قوم:14, ندو:14, ب:13, دمر:13, کتب:13, لقى:13, کثر:13, خفف:13, لن:13, لم:13, حدد:13, زين:13, ضيق:13, ملک:13, غوص:13, طول:13, رس:13, خلو:13, بول:13, قيض:13, ثبر:13, هل:13, بنى:12, جىء:12, نزل:12, وحد:12, سبق:12, الله:12, لکن:12, وله:12, صدد:12, حسس:12, لئک:12, عن:12, نفع:12, صحب:12, علم:12, هنا:12, بئس:12, سربال:12, ثمود:12, جرم:12, الک:12, شرق:12, عتب:12, نوح:12, خرج:12, اله:12, انس:12, عمل:12, اثث:12, هنالک:12, لدى:12, طوع:12, عند:12, هما:12, شهد:12, امم:12, لات:12, قهر:12, ارض:12, الم:12, عاد:12, کفى:12, صوب:12, لما:12, ضرب:12, لدد:11, بقى:11, زيد:11, ليت:11, لوت:11, حيث:11, امن:11, عمر:11, رحم:11, اجل:11, او:11, قطر:11, غوث:11, عطو:11, قلب:11, مع:11, طغو:11, بطش:11, نهى:11, احد:11, سبل:11, طغى:11, ذنب:11, رجع:11, اذا:11, زفر:11, غيث:11, غشو:11, اوى:11, وعد:11, شقق:11, صدق:11, اجر:11, قوى:11, موسى:11, نقب:11, ن:11, غطو:11, بلو:11, خلق:11, غيظ:11, حسب:11, غشى:11, ضيع:11, قرطس:11, سرف:11, لعل:11, اتى:11, عزز:11, حين:11, فسد:10, ذهب:10, يدى:10, نوص:10, عتد:10, ثوى:10, جمع:10, ائى:10, بلد:10, سمع:10, ذکر:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۱
تکرار در قرآن: ۳۳(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) جمع كردن. «قَرْنُ الْبَعيرَيْنِ: جَمْعُهُما فى حَبْلٍ» دو شتر را با يك طناب بست. اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. [زخرف:53]. يا ملائكه با او با هم بيايند. [زخرف:13]. اقران به معنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند: «اقرن الامر: اطاقه» يعنى منزه است خدائى كه اين مركب را بر ما مسخر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. [ابراهيم:49]. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها به شدت به هم بسته شدهاند. *** [انعام:6]. راغب گفته: قرن جماعتى را گويندكه در زمان واحد نزديك به هم زندگى مىكنند، جمع آن قرون است «اَلْقَرْنُ: الْقَوْمُ الْمُقْتَرِنُونَ فى زَمَنِ واحِدٍ» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك به هم بودن در يك زمان متخذ شده، زجاج گويد: به نظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقهاى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعم است مثل آيه اول كه درباره امت هلاك شده است و مثل [انعام:6]. كه به وجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضاً [مؤمنون:42]. به هر حال مراد از قرن و قرون در قرآن زمان نيست خواه صد سال باشد يا كمتر يا بيشتر. *** قرين: رفيق. [صافات:51]. [زخرف:36]. هركه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براو مىگماريمكه مصاحب اوست، آيات قرآن صريح اند در اينكه هر كه به خدا توجه كند ملائكه بر او نازل شده ياريش مىكنند [فصّلت:30]. و آنانكه از خدا رو گردانند شياطين به سراغشان آمده بر اصرارشان مىافزايند مثل آيه ما نحن فيه و [مريم:83]. و غيره. [ق:23-27]. ظاهراً مراد از قرين اول همان رقيب عتيد و شهيد است كه در آيات ما قبل آمده از قرين دوم شيطان مضل است كه در آيه «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» و غيره مذكور است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
قَرِيناً | ۲ |
قَرْنٍ | ۵ |
قَرْناً | ۲ |
الْقُرُونَ | ۲ |
الْقُرُونِ | ۷ |
مُقَرَّنِينَ | ۳ |
قُرُوناً | ۳ |
قَرِينٌ | ۲ |
قُرَنَاءَ | ۱ |
مُقْرِنِينَ | ۱ |
الْقَرِينُ | ۱ |
مُقْتَرِنِينَ | ۱ |
الْقُرُونُ | ۱ |
قَرِينُهُ | ۲ |