ریشه سفح: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه سفح‌ را به ریشه سفح منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::سفح‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
ريختن. جارى كردن. جارى شدن «سفح الدم» يعنى خون ريخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشك چشم را روان كرد و اشك روان شد. لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب). [انعام:145]. دم مسفوح خون ريخته شده است قيد مسفوح براى آن است كه خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنى زنا است طبرسى گويد: اصل آن از سفح به معنى ريختن آب است علّت اين تسميه آن است كه زنا كار آب خود (منى) را به طور باطل مى‏ريزد. پائين كوه را سفح جبل نامند كه آب كوه در آن مى‏ريزد . [نساء:24]. يعنى غير از زنانيمه گفته شد ديگران بر شما حلال اند كه با اموال خود بخواهيد در حاليكه عفيفيد و زنا كار نيستيد. سفاح جمع سفح نيز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرَكُمْ فى... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنه‏هاى كوهها باشد.
ريختن. جارى كردن. جارى شدن «سفح الدم» يعنى خون ريخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشك چشم را روان كرد و اشك روان شد. لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب). [انعام:145]. دم مسفوح خون ريخته شده است قيد مسفوح براى آن است كه خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنى زنا است طبرسى گويد: اصل آن از سفح به معنى ريختن آب است علّت اين تسميه آن است كه زنا كار آب خود (منى) را به طور باطل مى‏ريزد. پائين كوه را سفح جبل نامند كه آب كوه در آن مى‏ريزد . [نساء:24]. يعنى غير از زنانيمه گفته شد ديگران بر شما حلال اند كه با اموال خود بخواهيد در حاليكه عفيفيد و زنا كار نيستيد. سفاح جمع سفح نيز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرَكُمْ فى... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنه‏هاى كوهها باشد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
حصن:100, غير:97, ف:87, هن:87, ب:73, لا:67, او:63, اخذ:60, خدن:53, من:40, اجر:40, ه:40, دمى:37, اتى:37, ان:37, اذا:37, لحم:33, دمو:33, ما:33, کم:33, دمم:30, متع:30, خنزر:30, مول:30, عرف:30, انن:27, موت:23, کفر:23, بغى:20, کون:20, امن:20, رجس:17, الا:13, ذلکم:13, فسق:10, ورى:10, قبل:10, قد:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۱

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

ريختن. جارى كردن. جارى شدن «سفح الدم» يعنى خون ريخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشك چشم را روان كرد و اشك روان شد. لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب). [انعام:145]. دم مسفوح خون ريخته شده است قيد مسفوح براى آن است كه خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنى زنا است طبرسى گويد: اصل آن از سفح به معنى ريختن آب است علّت اين تسميه آن است كه زنا كار آب خود (منى) را به طور باطل مى‏ريزد. پائين كوه را سفح جبل نامند كه آب كوه در آن مى‏ريزد . [نساء:24]. يعنى غير از زنانيمه گفته شد ديگران بر شما حلال اند كه با اموال خود بخواهيد در حاليكه عفيفيد و زنا كار نيستيد. سفاح جمع سفح نيز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرَكُمْ فى... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنه‏هاى كوهها باشد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مُسَافِحِينَ‌ ۲
مُسَافِحَاتٍ‌ ۱
مَسْفُوحاً ۱

ریشه‌های مرتبط