ریشه جهر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added root proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::جهر]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله شنيدن است پس جهر هم قولى است و هم فعلى . به نظر مى‏آيدكه جهر قولى، آشكار شدن معمولى نيست بلكه شبيه به فرياد است. درباره دعوت حضرت نوح هست [نوح:8-10] مقابله جهار با اعلان مبيّن بودن جهار به معنى فرياد است يعنى آنها را با صداى بلند و علنى و پنهانى دعوت كردم. و از كريمه [حجرات:2] نيز اين معنى استفاده مى‏شود و چون ميان خود با صداى بلند سخن مى‏گفتند از اينكه با حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آن طور سخن گويند، نهى شدند در مجمع ذيل [طه:7] فرموده: جهار را نيز در سوره نوح فرياد گفته است در اقرب آمده «جَهَرَ الصُّوتَ جَهَراً وَ جَهاراً:اَعلاهُ» . و اگر از اين سخن تنزّل كنيم بايد بگوئيم كه «جهر» مطلق و به هر يك از صداى بلند و صداى عادى شامل است و با موارد و قرائن مى‏توان پى برد كه آيا صداى بلند و فرياد مراد است يا صداى عادى مثلاً در آيه [رعد:10] صداى عادى و در آيات فوق صداى بلند مراد است. * [اسراء:110] خفوت به معنى آرامى است در صحاح گويد: «خَفَتِ الصَّوْتُ خُفُوتاً: سَكَنَ» در نهج البلاغه خطبه 147 هست: «ليعظكم هُدُوِّى وَ خُفُتُ اِطْراقى و سكون اطرلفى» تا نصيحت كند شما را بى حركت بودنم وآرامى اطرافم كه به نقل محمد عبده مراد از اطراف چشمهاى آن حضرت است على هذاخفوت در كلام آهستگى شديد است و با اين قريته مى‏شود فهميد كه مراد از «لا تَجْهَرْ» صداى بلند است و معنى آيه اين مى‏شود: نمازت را با صداى بلند و با صداى بسيار آهسته مخوان ميان صداى بلند و آهسته شديد، مراتب بسيار است لذا در فهم موارد جهر و اخفات در نمازها احتياج به روايات داريم و «وَابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سِبيلاً» مجمل است و اگر روايات نبود از آن تخيير مستفاد مى‏شد ولى جهر و اخفات در نماز چنانكه فقها گفته‏اند عزيمت است . [نساء:148] خدا آشكار كردن گفتار بد را دوست نمى‏دارد مگر از كسى كه ستم ديده است . آيه دليل آنست كه مظلوم حق دارد از خود دفاع كند و ظلم ظالم را اظهار نمايد و آن از موارد غيبت و اشاعه فحشل‏ء نيست . جهرة اسم است به معنى آشكار شده (اقرب الموارد) [بقره:55] هرگز به تو ايمان نياورديم تا خدا را آشكارا ببينيم طبرسى در ذيل آيه گويد رؤيت ممكن است در خواب و يا با قلب باشد و چون فرموده «جهرة» فقط ديدن با چشم است يعنى يهود مى‏گفتند: بايد خدا را مانند يك چيز مادّى ببينيم.
آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله شنيدن است پس جهر هم قولى است و هم فعلى . به نظر مى‏آيدكه جهر قولى، آشكار شدن معمولى نيست بلكه شبيه به فرياد است. درباره دعوت حضرت نوح هست [نوح:8-10] مقابله جهار با اعلان مبيّن بودن جهار به معنى فرياد است يعنى آنها را با صداى بلند و علنى و پنهانى دعوت كردم. و از كريمه [حجرات:2] نيز اين معنى استفاده مى‏شود و چون ميان خود با صداى بلند سخن مى‏گفتند از اينكه با حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آن طور سخن گويند، نهى شدند در مجمع ذيل [طه:7] فرموده: جهار را نيز در سوره نوح فرياد گفته است در اقرب آمده «جَهَرَ الصُّوتَ جَهَراً وَ جَهاراً:اَعلاهُ» . و اگر از اين سخن تنزّل كنيم بايد بگوئيم كه «جهر» مطلق و به هر يك از صداى بلند و صداى عادى شامل است و با موارد و قرائن مى‏توان پى برد كه آيا صداى بلند و فرياد مراد است يا صداى عادى مثلاً در آيه [رعد:10] صداى عادى و در آيات فوق صداى بلند مراد است. * [اسراء:110] خفوت به معنى آرامى است در صحاح گويد: «خَفَتِ الصَّوْتُ خُفُوتاً: سَكَنَ» در نهج البلاغه خطبه 147 هست: «ليعظكم هُدُوِّى وَ خُفُتُ اِطْراقى و سكون اطرلفى» تا نصيحت كند شما را بى حركت بودنم وآرامى اطرافم كه به نقل محمد عبده مراد از اطراف چشمهاى آن حضرت است على هذاخفوت در كلام آهستگى شديد است و با اين قريته مى‏شود فهميد كه مراد از «لا تَجْهَرْ» صداى بلند است و معنى آيه اين مى‏شود: نمازت را با صداى بلند و با صداى بسيار آهسته مخوان ميان صداى بلند و آهسته شديد، مراتب بسيار است لذا در فهم موارد جهر و اخفات در نمازها احتياج به روايات داريم و «وَابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سِبيلاً» مجمل است و اگر روايات نبود از آن تخيير مستفاد مى‏شد ولى جهر و اخفات در نماز چنانكه فقها گفته‏اند عزيمت است . [نساء:148] خدا آشكار كردن گفتار بد را دوست نمى‏دارد مگر از كسى كه ستم ديده است . آيه دليل آنست كه مظلوم حق دارد از خود دفاع كند و ظلم ظالم را اظهار نمايد و آن از موارد غيبت و اشاعه فحشل‏ء نيست . جهرة اسم است به معنى آشكار شده (اقرب الموارد) [بقره:55] هرگز به تو ايمان نياورديم تا خدا را آشكارا ببينيم طبرسى در ذيل آيه گويد رؤيت ممكن است در خواب و يا با قلب باشد و چون فرموده «جهرة» فقط ديدن با چشم است يعنى يهود مى‏گفتند: بايد خدا را مانند يك چيز مادّى ببينيم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ب:100, ه:93, من:92, قول:84, کم:73, علم:72, ما:72, ل:65, وله:65, انن:59, اله:57, لا:56, ک:54, سرر:52, الله:52, ف:47, هم:45, ثم:33, ان:31, اخذ:31, بعض:30, او:30, هل:30, کبر:26, خفى:26, ى:26, صوت:24, الا:24, صعق:23, يسر:23, ظلم:23, فى:23, حسن:22, هو:22, سوى:22, دعو:22, سمو:22, رئى:22, نبو:22, جهر:21, دون:19, ارض:19, ثرى:19, سوء:18, صلو:18, بغت:18, هلک:18, خوف:18, تحت:18, حمد:17, وعد:17, فوق:17, علن:17, ضرع:17, غدو:17, رسل:17, اتى:17, هما:16, بين:16, نفق:16, ذکر:16, نا:16, نفس:16, قوم:16, کسب:16, اصل:16, حبب:16, کون:16, بعد:15, حتى:15, خفت:15, انتم:15, کتم:15, اجر:15, ام:14, درى:14, نظر:14, عذب:14, شکر:14, غفر:14, امن:12, شىء:12, صرر:12, ذات:12, بعث:12, رفع:12, حبط:12, قرب:12, ها:12, لعل:12, علو:12, ليل:12, بل:11, صدر:11, غفل:11, ربب:11, سرب:11, ذلک:11, بغى:11, عمل:11, رزق:11, ايى:10, کثر:10, لن:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۹

تکرار در قرآن: ۱۶(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله شنيدن است پس جهر هم قولى است و هم فعلى . به نظر مى‏آيدكه جهر قولى، آشكار شدن معمولى نيست بلكه شبيه به فرياد است. درباره دعوت حضرت نوح هست [نوح:8-10] مقابله جهار با اعلان مبيّن بودن جهار به معنى فرياد است يعنى آنها را با صداى بلند و علنى و پنهانى دعوت كردم. و از كريمه [حجرات:2] نيز اين معنى استفاده مى‏شود و چون ميان خود با صداى بلند سخن مى‏گفتند از اينكه با حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آن طور سخن گويند، نهى شدند در مجمع ذيل [طه:7] فرموده: جهار را نيز در سوره نوح فرياد گفته است در اقرب آمده «جَهَرَ الصُّوتَ جَهَراً وَ جَهاراً:اَعلاهُ» . و اگر از اين سخن تنزّل كنيم بايد بگوئيم كه «جهر» مطلق و به هر يك از صداى بلند و صداى عادى شامل است و با موارد و قرائن مى‏توان پى برد كه آيا صداى بلند و فرياد مراد است يا صداى عادى مثلاً در آيه [رعد:10] صداى عادى و در آيات فوق صداى بلند مراد است. * [اسراء:110] خفوت به معنى آرامى است در صحاح گويد: «خَفَتِ الصَّوْتُ خُفُوتاً: سَكَنَ» در نهج البلاغه خطبه 147 هست: «ليعظكم هُدُوِّى وَ خُفُتُ اِطْراقى و سكون اطرلفى» تا نصيحت كند شما را بى حركت بودنم وآرامى اطرافم كه به نقل محمد عبده مراد از اطراف چشمهاى آن حضرت است على هذاخفوت در كلام آهستگى شديد است و با اين قريته مى‏شود فهميد كه مراد از «لا تَجْهَرْ» صداى بلند است و معنى آيه اين مى‏شود: نمازت را با صداى بلند و با صداى بسيار آهسته مخوان ميان صداى بلند و آهسته شديد، مراتب بسيار است لذا در فهم موارد جهر و اخفات در نمازها احتياج به روايات داريم و «وَابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سِبيلاً» مجمل است و اگر روايات نبود از آن تخيير مستفاد مى‏شد ولى جهر و اخفات در نماز چنانكه فقها گفته‏اند عزيمت است . [نساء:148] خدا آشكار كردن گفتار بد را دوست نمى‏دارد مگر از كسى كه ستم ديده است . آيه دليل آنست كه مظلوم حق دارد از خود دفاع كند و ظلم ظالم را اظهار نمايد و آن از موارد غيبت و اشاعه فحشل‏ء نيست . جهرة اسم است به معنى آشكار شده (اقرب الموارد) [بقره:55] هرگز به تو ايمان نياورديم تا خدا را آشكارا ببينيم طبرسى در ذيل آيه گويد رؤيت ممكن است در خواب و يا با قلب باشد و چون فرموده «جهرة» فقط ديدن با چشم است يعنى يهود مى‏گفتند: بايد خدا را مانند يك چيز مادّى ببينيم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
جَهْرَةً ۳
الْجَهْرَ ۳
جَهْرَکُمْ‌ ۱
الْجَهْرِ ۱
جَهَرَ ۱
جَهْراً ۱
تَجْهَرْ ۲
تَجْهَرُوا ۱
کَجَهْرِ ۱
اجْهَرُوا ۱
جِهَاراً ۱

ریشه‌های مرتبط