جَزَاء: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/جَزَاء | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/جَزَاء | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۷: | خط ۸: | ||
مكافات. (قاموس) ايضاً در قاموس هست: چون ما بعدش «باء و على» آيد به معنى مكافات و مجازات است و چون «عن» باشد به معنى قضا واداء باشد «جزى عنه: قضى» و بدون آنها به معنى كفايت است «جزى الشىء:كفى». راغب آن را در اصل بى نيازى و كفايت گفته و گويد: پاداش را جزاء گويند چون از حيث مقابله و برابرى در آن كفايت هست. در مجمع البيان فرموده: جزاء و مكافات و مقابله نظائر هماند به هر حال پاداش و کیفر را جزاء گوئيم زيرا مقابل عمل است و از جهت برابرى كفايت مىكند در اينجا لازم است به چند نكته توجّه كنيم: الف- در قرآن مجید جزاءِ هم در پاداش و هم در کیفر و عذاب هر دو آمده است مثل [بقره:191] و مثل [مائده:29] و نحو [كهف:88] ، [زمر:34]. ب- جاهائیکه در قرآن مجید بعد از فعل جزى کلمه «عن» آمده ممکن است آن را به معنى کفایت گرفت چنانکه راغب معتقد است و ممکن است معناى آن ادا کردن باشد چنانکه در قاموس گفته، در مجمع نیز از بعضى نقل شده است على هذا در آیه [بقره:48] ممکن است بگوئیم معنى آنست: بترسید از روزى که کسى از کسى از هیچ چیز کفایت نمىکند یا کسى از کسى چیزى نمىدهد. ج- در بعضى از آیات جزاءِ خود عمل ذکر شده است مثل [یس:54] امروز به کسى ستمى نمىشود و جزاء داده نمىشود مگر آنچه را که مىکردید [تحریم:7] امروز اعتذار نجوئید فقط آنچه را مىکردید جزاءِ داده مىشوید همچنین است آیه 90 نمل و 39 صافات و غیره. این آیات راجع به تجسّم عمل است و قرآن کریم در این باره صحت دارد [آل عمران:30] به گمان نگارنده آیاتى که نظیر [غافر:40] هستند با آیات فوق تفاوت ندارند زیرا عمل روز قیامت در قالب دیگرى تحویل انسان داده خواهد شد لذا مىشود گفت: این مثل آنست و یا این آن است. د- راغب در مفردات گفته: فعل جزى از باب مفاعله در قرآن بکار نرفته است. ولى برخلاف گفته او یک جا در قرآن فعل مفاعله هست [سباء:17] ولى به نظر مىآید که «نجازى» در اینجا بینالاثنین نیست بلکه به معنى تکثیر و شدّت مجازات است. هـ- جزیه که از اهل کتاب گرفته مىشود از مادّه جزى است علّت این تسمیه به عقیده راغب آن است که در حفظ خون و احترام اهل کتاب، به آن اکتفا مىشود، طبرسى فرموده: مجازات است در مقابل پایدارى در کفر... [توبه:29] بجنگید با آنانکه به خدا و روز حشر ایمان نمىآورند... از کسانیکه به آنها کتاب داده شده تا جزیه را با دست خود بدهند در حالیکه به حکومت اسلام خاضعاند. جزیه مالیاتى است که از اهل ذمّه با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها، گرفته مىشود و در مقابل از حمایت قانون برخوردار مىشوند و مانند یک فرد مسلم در پناه اسلام، آزاد زندگى مىکنند و آن مثل زکوة و خراج و مالیات و غیره است که از مسلمانان گرفته مىشود. در این حکم اجحاف و ظلمى نیست هر دولت براى اداره مملکت از وصول مالیات ناگزیر است در اسلام آنچه از اهل کتاب دریافت مىشود به نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ مىگردد به نام زکوة و غیره خوانده شده، راجع به تفصیل بحث به کتاب سیرى در اسلام تألیف نگارنده فصل اهل کتاب رجوع شود. و جزا چنانکه گفته شد درباره پاداش و کیفر هر دو به کار رفته است ولى «اجر» تنها در پاداش استعمال گردیده «لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» در این باره به «اجر» رجوع شود. | مكافات. (قاموس) ايضاً در قاموس هست: چون ما بعدش «باء و على» آيد به معنى مكافات و مجازات است و چون «عن» باشد به معنى قضا واداء باشد «جزى عنه: قضى» و بدون آنها به معنى كفايت است «جزى الشىء:كفى». راغب آن را در اصل بى نيازى و كفايت گفته و گويد: پاداش را جزاء گويند چون از حيث مقابله و برابرى در آن كفايت هست. در مجمع البيان فرموده: جزاء و مكافات و مقابله نظائر هماند به هر حال پاداش و کیفر را جزاء گوئيم زيرا مقابل عمل است و از جهت برابرى كفايت مىكند در اينجا لازم است به چند نكته توجّه كنيم: الف- در قرآن مجید جزاءِ هم در پاداش و هم در کیفر و عذاب هر دو آمده است مثل [بقره:191] و مثل [مائده:29] و نحو [كهف:88] ، [زمر:34]. ب- جاهائیکه در قرآن مجید بعد از فعل جزى کلمه «عن» آمده ممکن است آن را به معنى کفایت گرفت چنانکه راغب معتقد است و ممکن است معناى آن ادا کردن باشد چنانکه در قاموس گفته، در مجمع نیز از بعضى نقل شده است على هذا در آیه [بقره:48] ممکن است بگوئیم معنى آنست: بترسید از روزى که کسى از کسى از هیچ چیز کفایت نمىکند یا کسى از کسى چیزى نمىدهد. ج- در بعضى از آیات جزاءِ خود عمل ذکر شده است مثل [یس:54] امروز به کسى ستمى نمىشود و جزاء داده نمىشود مگر آنچه را که مىکردید [تحریم:7] امروز اعتذار نجوئید فقط آنچه را مىکردید جزاءِ داده مىشوید همچنین است آیه 90 نمل و 39 صافات و غیره. این آیات راجع به تجسّم عمل است و قرآن کریم در این باره صحت دارد [آل عمران:30] به گمان نگارنده آیاتى که نظیر [غافر:40] هستند با آیات فوق تفاوت ندارند زیرا عمل روز قیامت در قالب دیگرى تحویل انسان داده خواهد شد لذا مىشود گفت: این مثل آنست و یا این آن است. د- راغب در مفردات گفته: فعل جزى از باب مفاعله در قرآن بکار نرفته است. ولى برخلاف گفته او یک جا در قرآن فعل مفاعله هست [سباء:17] ولى به نظر مىآید که «نجازى» در اینجا بینالاثنین نیست بلکه به معنى تکثیر و شدّت مجازات است. هـ- جزیه که از اهل کتاب گرفته مىشود از مادّه جزى است علّت این تسمیه به عقیده راغب آن است که در حفظ خون و احترام اهل کتاب، به آن اکتفا مىشود، طبرسى فرموده: مجازات است در مقابل پایدارى در کفر... [توبه:29] بجنگید با آنانکه به خدا و روز حشر ایمان نمىآورند... از کسانیکه به آنها کتاب داده شده تا جزیه را با دست خود بدهند در حالیکه به حکومت اسلام خاضعاند. جزیه مالیاتى است که از اهل ذمّه با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها، گرفته مىشود و در مقابل از حمایت قانون برخوردار مىشوند و مانند یک فرد مسلم در پناه اسلام، آزاد زندگى مىکنند و آن مثل زکوة و خراج و مالیات و غیره است که از مسلمانان گرفته مىشود. در این حکم اجحاف و ظلمى نیست هر دولت براى اداره مملکت از وصول مالیات ناگزیر است در اسلام آنچه از اهل کتاب دریافت مىشود به نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ مىگردد به نام زکوة و غیره خوانده شده، راجع به تفصیل بحث به کتاب سیرى در اسلام تألیف نگارنده فصل اهل کتاب رجوع شود. و جزا چنانکه گفته شد درباره پاداش و کیفر هر دو به کار رفته است ولى «اجر» تنها در پاداش استعمال گردیده «لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» در این باره به «اجر» رجوع شود. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, ذٰلِک:35, بِمَا:32, کَانُوا:31, فِيهَا:30, اللّه:29, مِن:26, لا:25, لَهُم:25, الّذِين:24, مَن:22, فَإِن:22, کَان:20, يَعْمَلُون:19, مَا:18, إِلاّ:18, سَيّئَة:18, النّار:17, خَالِدِين:17, هُم:17, فِي:16, الْکَافِرِين:15, الظّالِمِين:15, الْمُحْسِنِين:15, جَهَنّم:15, کَفَرُوا:15, عَنْهُم:15, فَمَن:15, الْإِحْسَان:15, الْخُلْد:15, مِنْکُم:14, لَکُم:14, مِنْهُم:14, صَالِحا:14, يَکْسِبُون:14, إِنّهُم:14, لَه:14, آلاَء:14, فَبِأَي:14, لَقَد:14, تُکَذّبَان:14, عَمِل:14, إِنّا:14, رَبّکُمَا:14, أَصْحَاب:13, الّذِي:13, تَجْرِي:13, أَسْوَأ:13, بِبَعْض:13, شَرَابا:13, کَثِيرا:13, إِنّمَا:13, الْأَرْض:13, أَعْدَاء:13, دَار:13, ثُم:13, عَمِلُوا:13, يَسْمَعُون:13, بِآيَاتِنَا:13, يَشَاءُون:13, الْمُتّقُون:13, حِسَابا:13, لَغْوا:13, الْأَنْهَار:13, کِذّابا:13, غَسّاقا:13, الْجَنّة:13, الْمَکْنُون:13, بَعْد:13, الْحُسْنَى:12, أَعْيُن:12, السّيّئَات:12, فَمَا:12, إِلَى:12, فَلَه:12, لِيُکَفّر:12, آمَن:12, الضّعْف:12, جَزَاؤُکُم:12, بِأَعْيُنِنَا:12, أَيْدِيَهُمَا:12, هَل:12, فَطَوّعَت:12, لَمُسْرِفُون:12, اللّؤْلُؤ:12, يَنْتَصِرُون:12, يَا:12, مَوْفُورا:12, لِمَن:12, وِفَاقا:12, کَذٰلِک:12, أَ:12, أَيّهَا:12, مَصِيرا:12, بِمِثْلِهَا:12, يَفْعَل:12, اسْتَفْزِز:12, رَبّک:12, انْتَهَوْا:12, تَزَکّى:12, أَرَاد:12, کَانَت:12, قَالَت:12, حَمِيما:12, نُرِيد:12, فَاقْتُلُوهُم:12, کَسَبُوا:12, عَلَى:12, يَتُوب:12, کَسَبَا:12, عِين:12, دُسُر:12, رَبّهِم:12, أُولٰئِک:12, مَأْوَاهُم:12, کَأَمْثَال:12, تَحْتِهَا:12, قُرّة:12, يُحَارِبُون:12, فَاقْطَعُوا:12, فَأُولٰئِک:12, لْيَبْکُوا:12, الْبَغْي:12, عَطَاء:12, مِثْلُهَا:12, سَعْيُکُم:12, کُفِر:12, حُور:12, شُکُورا:12, هٰذَا:12, سَنَقُول:12, عِنْد:12, قَال:12, السّارِقَة:12, الْبَاب:12, بِأَهْلِک:12, أَن:12, قَاتَلُوکُم:12, يَحْلِفُون:12, تَکْفُرُون:12, نَکَالا:12, نَفْسُه:12, أَلْوَاح:12, أَصَابَهُم:12, قَلِيلا:12, رِجْس:12, رَجَعَک:12, يَجْحَدُون:12, خَالِدَيْن:12, طَهُورا:12, مَشْکُورا:12, يَرْجُون:12, رَب:12, إِن:12, نَخَاف:12, قَتْل:12, خَالِدُون:12, آمَنُوا:12, الْمَرْجَان:12, وَصّيْنَا:12, وُعِد:12, أَوْحَيْنَا:12, سُوءا:12, تَرْهَقُهُم:12, اسْتَطَعْت:12, لَدَى:12, إِذَا:11, تَرَکْنَاهَا:11, غَفُور:11, کَذّبُوا:11, عَذّب:11, الّتِي:11, يَحْزَنُون:11, السّارِق:11, ذَات:11, سَيّدَهَا:11, رَسُولَه:11, الْإِنْسَان:11, أَخِيه:11, لِوَجْه:11, عَفَا:11, اتّقُوا:11, الْکِتَاب:11, تَبِعَک:11, لَنَجْزِيَنّهُم:11, السّمَاوَات:11, أُخْفِي:11, لِتَرْضَوْا:11, ذِلّة:11, فِيه:11, نَحْن:11, يَفْقَهُون:11, فَلْيَضْحَکُوا:11, بِصَوْتِک:11, مُوسَى:11, نُطْعِمُکُم:11, رَحِيم:11, فَتَکُون:11, آيَة:11, أَمْرِنَا:11, أَلْفَيَا:11, رَبّهُم:11, رَبّنَا:11, نَزّلْنَا:11, خِزْي:11, فَقَتَلَه:11, يُقَاتِلُوکُم:11, مُقِيم:11, عَذَاب:11, مُؤْمِنا:11, جَزَاء:11, بِوَالِدَيْه:11, لَو:11, يَوْما:11, أَسِيرا:11, يُسْرا:11, شَدِيدا:11, الْغُرُفَات:11, حَتّى:11, سَقَاهُم:11, کَمَن:11, فَتُؤْمِنُون:11, نَفْس:11, عَلَيْک:11, فَأَعْرِضُوا:11, طَائِفَة:11, يُسْجَن:11, أَمّا:11, جَنّة:11, تَرَوْهَا:11, اذْهَب:11, إِثْمِک:11, فَأَصْبَح:11, أَصْلَح:11, أَنّهُمَا:11, إِحْسَانا:11, يَسْعَوْن:11, حَمَلْنَاه:11, فَهَل:11, فَأَجْرُه:10, أَو:10, عَزِيز:10, دُبُر:10, تَعْلَم:10, عَاقِبَتَهُمَا:10, لَم:10, آمِنُون:10, الْحَرَام:10, أَم:10, الْحَيَاة:10, حَکِيم:10, إِخْرَاجُهُم:10, فَلا:10, لِتُعْرِضُوا:10, جَنّات:10, عَدْن:10, الْمَسْجِد:10, جُنُودا:10, بِإِثْمِي:10, فَکَان:10, زُلْفَى:10, خَيْر:10, الدّنْيَا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::جَزَاء]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۰
ریشه کلمه
- جزى (۱۱۸ بار)
قاموس قرآن
مكافات. (قاموس) ايضاً در قاموس هست: چون ما بعدش «باء و على» آيد به معنى مكافات و مجازات است و چون «عن» باشد به معنى قضا واداء باشد «جزى عنه: قضى» و بدون آنها به معنى كفايت است «جزى الشىء:كفى». راغب آن را در اصل بى نيازى و كفايت گفته و گويد: پاداش را جزاء گويند چون از حيث مقابله و برابرى در آن كفايت هست. در مجمع البيان فرموده: جزاء و مكافات و مقابله نظائر هماند به هر حال پاداش و کیفر را جزاء گوئيم زيرا مقابل عمل است و از جهت برابرى كفايت مىكند در اينجا لازم است به چند نكته توجّه كنيم: الف- در قرآن مجید جزاءِ هم در پاداش و هم در کیفر و عذاب هر دو آمده است مثل [بقره:191] و مثل [مائده:29] و نحو [كهف:88] ، [زمر:34]. ب- جاهائیکه در قرآن مجید بعد از فعل جزى کلمه «عن» آمده ممکن است آن را به معنى کفایت گرفت چنانکه راغب معتقد است و ممکن است معناى آن ادا کردن باشد چنانکه در قاموس گفته، در مجمع نیز از بعضى نقل شده است على هذا در آیه [بقره:48] ممکن است بگوئیم معنى آنست: بترسید از روزى که کسى از کسى از هیچ چیز کفایت نمىکند یا کسى از کسى چیزى نمىدهد. ج- در بعضى از آیات جزاءِ خود عمل ذکر شده است مثل [یس:54] امروز به کسى ستمى نمىشود و جزاء داده نمىشود مگر آنچه را که مىکردید [تحریم:7] امروز اعتذار نجوئید فقط آنچه را مىکردید جزاءِ داده مىشوید همچنین است آیه 90 نمل و 39 صافات و غیره. این آیات راجع به تجسّم عمل است و قرآن کریم در این باره صحت دارد [آل عمران:30] به گمان نگارنده آیاتى که نظیر [غافر:40] هستند با آیات فوق تفاوت ندارند زیرا عمل روز قیامت در قالب دیگرى تحویل انسان داده خواهد شد لذا مىشود گفت: این مثل آنست و یا این آن است. د- راغب در مفردات گفته: فعل جزى از باب مفاعله در قرآن بکار نرفته است. ولى برخلاف گفته او یک جا در قرآن فعل مفاعله هست [سباء:17] ولى به نظر مىآید که «نجازى» در اینجا بینالاثنین نیست بلکه به معنى تکثیر و شدّت مجازات است. هـ- جزیه که از اهل کتاب گرفته مىشود از مادّه جزى است علّت این تسمیه به عقیده راغب آن است که در حفظ خون و احترام اهل کتاب، به آن اکتفا مىشود، طبرسى فرموده: مجازات است در مقابل پایدارى در کفر... [توبه:29] بجنگید با آنانکه به خدا و روز حشر ایمان نمىآورند... از کسانیکه به آنها کتاب داده شده تا جزیه را با دست خود بدهند در حالیکه به حکومت اسلام خاضعاند. جزیه مالیاتى است که از اهل ذمّه با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها، گرفته مىشود و در مقابل از حمایت قانون برخوردار مىشوند و مانند یک فرد مسلم در پناه اسلام، آزاد زندگى مىکنند و آن مثل زکوة و خراج و مالیات و غیره است که از مسلمانان گرفته مىشود. در این حکم اجحاف و ظلمى نیست هر دولت براى اداره مملکت از وصول مالیات ناگزیر است در اسلام آنچه از اهل کتاب دریافت مىشود به نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ مىگردد به نام زکوة و غیره خوانده شده، راجع به تفصیل بحث به کتاب سیرى در اسلام تألیف نگارنده فصل اهل کتاب رجوع شود. و جزا چنانکه گفته شد درباره پاداش و کیفر هر دو به کار رفته است ولى «اجر» تنها در پاداش استعمال گردیده «لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» در این باره به «اجر» رجوع شود.