قَوْل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/قَوْل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/قَوْل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۶: | خط ۷: | ||
*[[ریشه قول | قول]] (۱۷۲۲ بار) [[کلمه با ریشه:: قول| ]] | *[[ریشه قول | قول]] (۱۷۲۲ بار) [[کلمه با ریشه:: قول| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء مىكند تمام باشد يا ناقص قاموس نيز چنين گفته است. در مجمع فرموده: قول در كلام عرب موضوع است براى حكايت چنانكه گوئى «قالَ زَيْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گويد: قول و قيل يكى است قول بر وجوهى به كار رود اظهر آنها كلمه يا كلمات مركب از حروف است كه به وسيله تكلم ظاهر شود مفرد باشد يا مركّب. قول در قرآن در وجوهى به كار رفته كه ذيلاً به بعضى اشاره مىشود: 1- سخن معمولى و متداول [بقره:263]. در مقابل سائل و فقير سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ايست كه در پى آن اذيت باشد [واقعة:26]. 2- قول خدا يا به وسيله خلق صوت است مثل صدائى كه از درخت بر موسى رسيد [طه:11-12]. [طه:19-21]. و يا به وسيله فهماندن مطلب و الهام و وحى است مثل [بقره:30]. كه شايد به وسيله فهماندن و الهام بوده باشد [مائده:110]. و يا اراده باشد كه با قول تعبير آيد مثل [انبیاء:69]. 3- قول نفسى و باطنى. مثل [مجادله:8]. در اين آيه به نظر و فكر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تكوينى مثل [فصّلت:11]. مسلم است كه زمين و آسمان فرمان خدا را اجابت كردهاند و آن با «قالَتا» تعبير شده است. 5- وعده عذاب [يس:7]. [هود:40]. [اسراء:16]. ظاهراً مراد از قول در اينگونه آيات وعده عذاب است طبرسى در ذيل آيه 40 هود فرموده: آنكه وعده هلاك او سبقت يافته و خبر داده شده كه ايمان نخواهد آورد. الميزان نيز وعده هلاكت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چيزى است كه حقيقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَيْهِ قَوْلاً» يعنى بر او دروغ بست و چيزى را گفت كه حقيقت ندارد [حاقة:44]. اگر از خود دروغى بر ما ببندد از دست راستش مىگيريم و رگ قلبش را قطع مىكنيم. [طور:33]. يا مىگويند قرآن را از جانب خويش گفته و بر خدا بسته بلكه ايمان نمىآورند. اقاويل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** [زخرف:85-88]. «قيلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمير آن راجع به رسول خداست و گفتهاند آن عطف است بر «السَّاعَة» يعنى علم قيامت و علم گفتار رسول خدا كه گفت: خدايا اين قوم ايمان نمىآورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به كسر لام و ديگران به فتح آن خواندهاند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «وَاذْكُرْ قيلَهُ يارَبِّ...» كشاف به واسطه كثرت فصل عطف را خوب نمىداند و حرف قسم و غيره مقدر مىكند. واللَّهالعالم. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, اللّه:55, مِن:44, إِلاّ:40, مَا:38, مَعْرُوف:27, الّذِين:27, إِن:26, هُم:25, سَمِع:25, إِنّا:23, کَان:23, لا:21, هٰذَا:21, لِلّه:21, ذٰلِک:21, ابْن:21, مَن:19, يَحْزَنُون:19, بَل:19, اجْتَنِبُوا:18, الْحَق:18, حُنَفَاء:18, الّتِي:18, الْمَوْت:18, يُؤْفَک:18, مُخْتَلِف:18, لَفِي:18, رَبّنَا:18, عَلَيْنَا:18, الْمُؤْمِنِين:18, إِلَى:18, مَرْيَم:18, إِبْرَاهِيم:18, الزّور:18, الْبَشَر:18, يُضَاهِئُون:18, سَأُصْلِيه:18, طَاعَة:17, لِأَبِيه:17, تُجَادِلُک:17, لَهُم:17, سَقَر:17, قَالُوا:17, إِذَا:17, فَحَق:17, طَاغِين:17, إِنّمَا:17, الظّالِمُون:17, بِأَفْوَاهِهِم:17, فَإِذَا:17, الْحُبُک:17, وَحْدَه:17, إِنّکُم:17, کَفَرُوا:17, لَدَيْه:17, الّذِي:17, عَنْه:17, يَلْفِظ:17, لَک:17, رَقِيب:16, قَوْما:16, ذَات:16, لَقَد:16, لَذَائِقُون:16, فَأَوْلَى:16, لَأَسْتَغْفِرَن:16, قَعِيد:16, فَأَغْوَيْنَاکُم:16, قَد:16, عَزَم:16, مَغْفِرَة:16, خَبِير:16, قَوْلُهُم:16, فِي:16, فِيه:16, عِيسَى:16, بِاللّه:16, يُؤْثَر:16, غَيْر:16, الْأَوْثَان:16, دُعُوا:16, عَتِيد:15, الْأَمْر:15, أُفِک:15, تُؤْمِنُوا:15, يَمْتَرُون:15, الشّمَال:15, سِحْر:15, حَيّا:15, خَيْر:15, قُتِل:15, کُنْتُم:15, مُشْرِکِين:15, السّمَاء:15, أَدْرَاک:15, عَلَيْهِم:15, تَعْمَلُون:15, أُولٰئِک:15, زَوْجِهَا:15, قَبْل:15, أُبْعَث:14, جَاءَت:14, قَاتَلَهُم:14, خَوْف:14, حَتّى:14, الرّجْس:14, لَوَاقِع:14, الْخَرّاصُون:14, کُنّا:14, عَن:14, بِمَا:14, فَقِير:14, بِه:14, فَلَو:14, أَبَدا:13, تَشْتَکِي:13, رَسُولُه:13, سَکْرَة:13, فَاجْتَنِبُوا:13, يَوْم:13, غَاوِين:13, سُلْطَان:13, عَلَيْه:13, صَدَقَة:13, صَدَقُوا:13, الْمَسِيح:12, نَحْن:12, أَنّى:12, يَتْبَعُهَا:12, الْبَغْضَاء:12, عَلَيْکُم:12, الْيَمِين:12, الْمَغْشِي:12, أَمْلِک:12, رَسُولِه:12, أَن:12, لِيَحْکُم:11, النّصَارَى:11, أَغْنِيَاء:11, أَذًى:11, يُتْلَى:11, يُؤْفَکُون:11, لَکَان:11, خَيْرا:10, سَنَکْتُب:10, بَيْنَهُم:10, قَالَت:10, الْعَدَاوَة:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::قَوْل]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۵
«قَوْل» گر چه معناى وسیعى دارد، ولى در این گونه موارد، به معناى فرمان عذاب است.
ریشه کلمه
- قول (۱۷۲۲ بار)
قاموس قرآن
قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء مىكند تمام باشد يا ناقص قاموس نيز چنين گفته است. در مجمع فرموده: قول در كلام عرب موضوع است براى حكايت چنانكه گوئى «قالَ زَيْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گويد: قول و قيل يكى است قول بر وجوهى به كار رود اظهر آنها كلمه يا كلمات مركب از حروف است كه به وسيله تكلم ظاهر شود مفرد باشد يا مركّب. قول در قرآن در وجوهى به كار رفته كه ذيلاً به بعضى اشاره مىشود: 1- سخن معمولى و متداول [بقره:263]. در مقابل سائل و فقير سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ايست كه در پى آن اذيت باشد [واقعة:26]. 2- قول خدا يا به وسيله خلق صوت است مثل صدائى كه از درخت بر موسى رسيد [طه:11-12]. [طه:19-21]. و يا به وسيله فهماندن مطلب و الهام و وحى است مثل [بقره:30]. كه شايد به وسيله فهماندن و الهام بوده باشد [مائده:110]. و يا اراده باشد كه با قول تعبير آيد مثل [انبیاء:69]. 3- قول نفسى و باطنى. مثل [مجادله:8]. در اين آيه به نظر و فكر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تكوينى مثل [فصّلت:11]. مسلم است كه زمين و آسمان فرمان خدا را اجابت كردهاند و آن با «قالَتا» تعبير شده است. 5- وعده عذاب [يس:7]. [هود:40]. [اسراء:16]. ظاهراً مراد از قول در اينگونه آيات وعده عذاب است طبرسى در ذيل آيه 40 هود فرموده: آنكه وعده هلاك او سبقت يافته و خبر داده شده كه ايمان نخواهد آورد. الميزان نيز وعده هلاكت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چيزى است كه حقيقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَيْهِ قَوْلاً» يعنى بر او دروغ بست و چيزى را گفت كه حقيقت ندارد [حاقة:44]. اگر از خود دروغى بر ما ببندد از دست راستش مىگيريم و رگ قلبش را قطع مىكنيم. [طور:33]. يا مىگويند قرآن را از جانب خويش گفته و بر خدا بسته بلكه ايمان نمىآورند. اقاويل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** [زخرف:85-88]. «قيلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمير آن راجع به رسول خداست و گفتهاند آن عطف است بر «السَّاعَة» يعنى علم قيامت و علم گفتار رسول خدا كه گفت: خدايا اين قوم ايمان نمىآورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به كسر لام و ديگران به فتح آن خواندهاند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «وَاذْكُرْ قيلَهُ يارَبِّ...» كشاف به واسطه كثرت فصل عطف را خوب نمىداند و حرف قسم و غيره مقدر مىكند. واللَّهالعالم.