فَعَرَفَهُم: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَعَرَفَهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَعَرَفَهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۶: | خط ۷: | ||
*[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | *[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
معرفت و عرفان به معنى درك و شناختن است. [يوسف:58]. بر يوسف داخل شدند يوسف آنها را شناخت در حاليكه آنها او را نمىشناختند. راغب گفته: معرفت و عرفان درك و شناختن شىء است با تفكّر و تدبر در اثر آن و آن از علم اخص است... گويند «فُلانٌ يَعْرِفُ اللهَ» نگویند «یَعلَمُ اللهَ»... كه معرفت بشر به خدا با تفكّر در آثار اوست نه با ادراك ذاتش و گويند: «اَللّهُ يَعْلَمُ كَذا» نگويند: «يَعْرِفُ كَذا» زيرا كه معرفت از علم قاصر است و در حال از تفكّر استعمال مىشود. خلاصه آن كه: عرفان نسبت به علم شناخت ناقصى است و آن از تفكّر در آثار شىء ناشى مىشود. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, عَلَيْه:44, فَدَخَلُوا:38, هُم:38, لَه:33, يُوسُف:33, مُنْکِرُون:27, إِخْوَة:27, لَمّا:21, جَاء:21, جَهّزَهُم:16, يَتّقُون:16, بِجَهَازِهِم:10, کَانُوا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَعَرَفَهُم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۴
ریشه کلمه
قاموس قرآن
معرفت و عرفان به معنى درك و شناختن است. [يوسف:58]. بر يوسف داخل شدند يوسف آنها را شناخت در حاليكه آنها او را نمىشناختند. راغب گفته: معرفت و عرفان درك و شناختن شىء است با تفكّر و تدبر در اثر آن و آن از علم اخص است... گويند «فُلانٌ يَعْرِفُ اللهَ» نگویند «یَعلَمُ اللهَ»... كه معرفت بشر به خدا با تفكّر در آثار اوست نه با ادراك ذاتش و گويند: «اَللّهُ يَعْلَمُ كَذا» نگويند: «يَعْرِفُ كَذا» زيرا كه معرفت از علم قاصر است و در حال از تفكّر استعمال مىشود. خلاصه آن كه: عرفان نسبت به علم شناخت ناقصى است و آن از تفكّر در آثار شىء ناشى مىشود.
کلمات نزدیک مکانی
وَ عَلَيْه فَدَخَلُوا هُم لَه يُوسُف مُنْکِرُون إِخْوَة لَمّا جَاء جَهّزَهُم يَتّقُون بِجَهَازِهِم کَانُوا
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...