ریشه دلو: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added root proximity by QBot)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::دلو]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
ظرف آب كشى و وارد كردن آن به چاه. [يوسف:19] طبرسى فرموده: وارد آن را گويند كه براى آب آوردن از رفقا جلو افتاده است و «اَدْلَيْتُ الدَّلْوَ» يعنى دلو را به چاه كشيدم. راغب عكس آن را گفته است يعنى «ادليت» به معنى خارج كردم و «دلوت» به معنى فرستادم است. نا گفته نماند قول راغب در آيه شريفه بهتر بنظر مى‏رسد زيرا آن شخص پس از خارج كردن دلو يوسف را ديد و گفت: مژده گانى كه اين غلامى است. نه وقت فرستادن دلو. يعنى: كاروانى بيامد و آبدار خويش را بفرستاد چون دلو خود را بيرون كشيد گفت اى مژدگانى كه اين غلاميست. ولى در آيات ديگر سخن مجمع البيان درست در مى‏آيد. * [اعراف:22] در اقرب الموارد مى‏گويد «دَلّى فُلاناً مِنْ سَطْحٍ بِحَبْلٍ: اى ارسله» يعنى فلانى را با ريسمان از بلندى به پائين شاعر فرستاد شاعر مى‏گويد «هُما دَلَّتانى مِنْ ثَمانينَ قامَةِ» يعنى آن دو نفر مرا از هشتاد قامتى بزير فرستادند. على هذا معناى «دَلّا هُما» آن است مه لغزش و سقوط داد آنها را. ظاهراً مراد از آن ساقط كردن از اراده و تصميم باشد يعنى از تصميمشان كه مى‏خواستند نخورند بر انداخت و خوردند. معنى آيه چنين مى‏شود: پس به فريبى آنها را ساقط كرد چون از شجره خوردند سوأتشان بر آنها آشكار گرديد. * [بقره:188] «تُدْلوا» عطف است به «تَأْكُلُوا» و تقدير آن چنين است «وَلا تُدْلُوا بِها اِلى الْحُكّام» و مراد از آن در آيه مطلق نزديك كردن و دادن است. يعنى اموال خود را بنا حق مخوريد و آنها را به قاضيان به طور رشوه ندهيد كه تا قسمتى از مال مردم را به باطل بخوريد. * [نجم:5و10] مرّه يعنى قوّه. افق يعنى ناحيه، تدلّى: كشيده شدن و آويزان شدن به طرف پائين است. از زجّاج نقل شده كه «دَنا وَ تَدَلّى» هر دو به معنى نزديك شدن است «دَنا» يعنى نزديك شد «تدلّى» يعنى نزديكتر شد، قاب به معنى مقدار و اندازه است، قوسين يعنى دو كمان. مراد از شديد القوى و ذومرّه به ظاهر جبرئيل است و اين آيات كيفيّت وحى را بيان مى‏كند يعنى: آن حضرت را صاحب نيروهاى محكم تعليم داده است. توانا است پس استوار و نمايان شد در حاليكه در ناحيه بالاتر بود، آنگاه نزديك و نزديكتر شد. كه به فاصله دو كمان با نزديكتر بود پس بنده خدا را وحى كرد آنچه وحى‏كرد. نا گفته نماند به موجب آيه [شورى:51] وحى خداى نسبت به پيامبران سه قسم است يكى وحى و القاب بقلب. ديگرى سخن گفتن از پس پرده كه خدا صدا خلق مى‏كند و پيغمبرش مى‏شنود مثل حضرت موسى. و سوّمى فرستادن فرشته است و وحى به وسيله او. آيات سوره نجم قسم سوّم را درباره حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بيان مى‏كند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ف:100, ب:50, ه:46, دلو:36, ورد:36, قول:33, هم:33, دنو:31, يا:29, کم:27, رسل:26, بشر:26, بطل:24, سير:22, ذا:22, ها:22, اکل:22, ثم:22, علو:22, کون:22, قوب:20, الى:20, افق:19, جىء:19, حکم:19, بين:19, مول:19, قوس:19, هو:17, او:17, وصف:15, هذا:15, ل:15, فرق:13, ما:13, غلم:12, من:12, لا:12, سرر:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۱۵: خط ۴۶:
|دَلْوَهُ‌ || ۱  
|دَلْوَهُ‌ || ۱  
|-
|-
|فَتَدَلَّى‌ || ۱  
|فَتَدَلَّى‌ || ۱  
|}
|}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

ظرف آب كشى و وارد كردن آن به چاه. [يوسف:19] طبرسى فرموده: وارد آن را گويند كه براى آب آوردن از رفقا جلو افتاده است و «اَدْلَيْتُ الدَّلْوَ» يعنى دلو را به چاه كشيدم. راغب عكس آن را گفته است يعنى «ادليت» به معنى خارج كردم و «دلوت» به معنى فرستادم است. نا گفته نماند قول راغب در آيه شريفه بهتر بنظر مى‏رسد زيرا آن شخص پس از خارج كردن دلو يوسف را ديد و گفت: مژده گانى كه اين غلامى است. نه وقت فرستادن دلو. يعنى: كاروانى بيامد و آبدار خويش را بفرستاد چون دلو خود را بيرون كشيد گفت اى مژدگانى كه اين غلاميست. ولى در آيات ديگر سخن مجمع البيان درست در مى‏آيد. * [اعراف:22] در اقرب الموارد مى‏گويد «دَلّى فُلاناً مِنْ سَطْحٍ بِحَبْلٍ: اى ارسله» يعنى فلانى را با ريسمان از بلندى به پائين شاعر فرستاد شاعر مى‏گويد «هُما دَلَّتانى مِنْ ثَمانينَ قامَةِ» يعنى آن دو نفر مرا از هشتاد قامتى بزير فرستادند. على هذا معناى «دَلّا هُما» آن است مه لغزش و سقوط داد آنها را. ظاهراً مراد از آن ساقط كردن از اراده و تصميم باشد يعنى از تصميمشان كه مى‏خواستند نخورند بر انداخت و خوردند. معنى آيه چنين مى‏شود: پس به فريبى آنها را ساقط كرد چون از شجره خوردند سوأتشان بر آنها آشكار گرديد. * [بقره:188] «تُدْلوا» عطف است به «تَأْكُلُوا» و تقدير آن چنين است «وَلا تُدْلُوا بِها اِلى الْحُكّام» و مراد از آن در آيه مطلق نزديك كردن و دادن است. يعنى اموال خود را بنا حق مخوريد و آنها را به قاضيان به طور رشوه ندهيد كه تا قسمتى از مال مردم را به باطل بخوريد. * [نجم:5و10] مرّه يعنى قوّه. افق يعنى ناحيه، تدلّى: كشيده شدن و آويزان شدن به طرف پائين است. از زجّاج نقل شده كه «دَنا وَ تَدَلّى» هر دو به معنى نزديك شدن است «دَنا» يعنى نزديك شد «تدلّى» يعنى نزديكتر شد، قاب به معنى مقدار و اندازه است، قوسين يعنى دو كمان. مراد از شديد القوى و ذومرّه به ظاهر جبرئيل است و اين آيات كيفيّت وحى را بيان مى‏كند يعنى: آن حضرت را صاحب نيروهاى محكم تعليم داده است. توانا است پس استوار و نمايان شد در حاليكه در ناحيه بالاتر بود، آنگاه نزديك و نزديكتر شد. كه به فاصله دو كمان با نزديكتر بود پس بنده خدا را وحى كرد آنچه وحى‏كرد. نا گفته نماند به موجب آيه [شورى:51] وحى خداى نسبت به پيامبران سه قسم است يكى وحى و القاب بقلب. ديگرى سخن گفتن از پس پرده كه خدا صدا خلق مى‏كند و پيغمبرش مى‏شنود مثل حضرت موسى. و سوّمى فرستادن فرشته است و وحى به وسيله او. آيات سوره نجم قسم سوّم را درباره حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بيان مى‏كند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تُدْلُوا ۱
فَأَدْلَى‌ ۱
دَلْوَهُ‌ ۱
فَتَدَلَّى‌ ۱

ریشه‌های مرتبط