يونس ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أُولٰئِک|أُولٰئِکَ‌]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[شامل این کلمه::مَأْوَاهُم|مَأْوَاهُمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَأْوَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::اوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اوى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارُ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]][[شامل این کلمه::بِمَا|بِمَا]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِبُون|يَکْسِبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِبُون| ]] [[شامل این ریشه::کسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کسب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أُولٰئِک|أُولٰئِکَ‌]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[شامل این کلمه::مَأْوَاهُم|مَأْوَاهُمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَأْوَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::اوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اوى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارُ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]][[شامل این کلمه::بِمَا|بِمَا]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَانُوا|کَانُوا]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::يَکْسِبُون|يَکْسِبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَکْسِبُون| ]] [[شامل این ریشه::کسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کسب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أُولٰئِکَ‌ مَأْوَاهُمُ‌ النَّارُ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=ایشان به (کیفر) آنچه به دست می‌آورده‌اند، پناهگاهشان (همان) آتش است.
|-|صادقی تهرانی=ایشان به (کیفر) آنچه به دست می‌آورده‌اند، پناهگاهشان (همان) آتش است.
|-|معزی=آنان را جایگاه آتش است بدانچه بودند دست می‌آوردند
|-|معزی=آنان را جایگاه آتش است بدانچه بودند دست می‌آوردند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">These—their dwelling is the Fire—on account of what they used to do.</div>
{{آيه | سوره = سوره يونس | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = يونس ٧ | بعدی = يونس ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/010008.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/010008.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره يونس | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = يونس ٧ | بعدی = يونس ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«اُوْلئِکَ»: جمله (أُوْلئِکَ مَأْواهُمْ) خبر (إِنَّ) در آیه قبلی است.
«اُوْلئِکَ»: جمله (أُوْلئِکَ مَأْواهُمْ) خبر (إِنَّ) در آیه قبلی است.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۰ سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link3 | اشاره به استعمال كلمه ((آيه )) در مورد معانى ، اعيان واقوال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | بيان غرض و آهنگ كلى سوره مباركه یونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link4 | بيان مراد از ((حكيم )) در: ((تلك الكتاب الحكيم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link4 | مراد از «حكيم»، در: آیه: «تِلكَ الكِتَابُ الحَكِيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link5 | وحى مشتمل است بر انذار همه مردم و تبشير مؤ منين . و بيان معناى : ((قدم صدق ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link6 | جواب خداى تعالى به تعجب كفار، از نزول وحى به پيامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link6 | جواب خداى تعالى به ترديد و تعجب كفار ازنزول وحى و اينكه پيامبر (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link9 | دو برهان، برای استدلال و اثبات معاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link7 | معناى حق بودن معاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link10 | حقانيت خلقت الهى، در آفرينش آفتاب و ماه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link8 | استدلال بر اثبات معاد، به سنت جاريه الهيه بر اضافه رحمت تا تماميت وكمال موجودات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link12 | فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا، اساس انكار دين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link9 | حجت دوم : اعمال فسط و عدل الهى ، با پاداش دادن به صالح و كيفر دادن صالح(ليجزى الذين آمنوا...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link13 | مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطه بين ايمان و عمل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link10 | حقانيت خلقت الهى در آفرينش آفتاب و ماه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link14 | محبت خالص مؤمنان به خداى تعالى، تسبيح او، و تحيت آنان به يكديگر در جنات نعيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link11 | معناى اختلاف ليل و نهار و حكمتهايى كه در آن وجود دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link16 | بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link12 | انكار لقاء اللّه و فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا و اساس انكار دينمى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link13 | مراد از هدايت مؤ منين به ايمانشان ، و اشاره به رابطه بين ايمان وعمل و آثار هر يك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link14 | محبت خالص مؤ منين به خداى تعالى ، تسبيح او، و تحيت و درود آنان به يكديگر در جناتنعيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link15 | حمد و ستايش خداى تعالى فقط از بندگان مخلص خدا بر مى آيد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link16 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link17 | (رواياتى در مورد: ((قدم صدق عند ربهم ))، و تسبيح و حمد پروردگار توسطاهل بهشت )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link18 | توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۴#link154 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۴#link154 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
آنان به خاطر آنچه كه عمل مى‌كردند، جايگاهشان آتش است.
===نکته ها===
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن احبّ لقاء اللَّه احبّ اللَّهُ لقائه»، هر كس ديدار خدا را دوست بدارد، خداوند نيز ملاقات با او را دوست دارد. «1» و در آيه‌ى آخر سوره‌ى كهف مى‌خوانيم:
«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» معتقدان به قيامت و ديدار پروردگار، بايد عمل صالح انجام دهند.
===پیام ها===
1- اميد و يأس، در اصلاح و افساد انسان، نقش مؤثّرى دارد. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
2- انسان، هر چه بيشتر از قيامت غافل و مأيوس شود، دنياگراتر مى‌شود. پس معتقدان به قيامت نبايد دنياگرا باشند. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»
3- اطمينان واقعى تنها با ياد خداست و دنيا، آرام‌بخش كاذب آن هم براى غافلان است. اطْمَأَنُّوا بِها ... غافِلُونَ‌
----
«1». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 543
4- عوامل دوزخى شدن عبارت است از:
الف: انكار معاد و پاداشهاى اخروى. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
ب: راضى شدن به دنياى زودگذر. «رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»
ج: غفلت از آيات الهى. «هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ»
د: عملكرد ناپسند. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
5- جهنّم، دست‌آورد خود انسان است. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
بعد از آن عاقبت اين جماعت را بيان فرمايد:
أُولئِكَ‌: آن جماعت غافلين و منهمكين، يا هر دو فرقه مذكوره. مَأْواهُمُ النَّارُ: جا و محل و مكان ايشان آتش جهنم است. بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه كسب مى‌كردند، يعنى مواظبت مى‌نمودند بر معاصى كه آن كفر و شرك و نفاق و ساير گناهان است.
تنبيه- شخص عاقل بصير با اين همه تذكرات و زواجر، البته قدرى تأمل بنمايد كه اين همه تأكيدات و توعيدات، عبث و لغو نخواهد بود. بيهوده سخن به اين درازى نشود، و اين فكر او را بر آن دارد كه از غفلت، هشيار، و مركب شهوات و افسار خود را در ربقه طاعت و بندگى در آورد.
در نهج البلاغه‌ «1» ذيل خطبه‌اى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نصيحت مشفقانه فرمايد: و اعلموا ليس لهذا الجلد الرّقيق صبر على النّار فارحموا نفوسكم فانّكم قد جرّبتموها فى مصائب الدّنيا أ فرأيتم جزع احدكم من الشّوكة تصيبه و العثرة تدميه و الرّمضاء تحرقه فكيف اذا كان بين طابقين من نار ضجيع حجر و قرين شيطان.
يعنى: بدانيد بتحقيق نيست براى اين پوست نازك، صبر بر آتش جهنم، پس رحم كنيد نفوس خود را، زيرا اگر شما آزمايش شويد به مصائب دنيا، فرياد
----
«1» نهج البلاغه فيض خطبه 182 ص 603.
ج5، ص 266
يكى از شما بلند شود از اصابه خارى يا زخم نيزه و يا گرمى ريگستانى؛ در اين صورت چگونه باشد حال و ناله شخص بين دو طبقه آتش ناله سنگ و قرين شيطان، آيا مى‌دانيد كه وقتى مالك خازن جهنم غضب كند به آتش، مى‌شكند بعض آن را به بعضى به سبب شدت غضبش، و هرگاه زجر نمايد آن را مى‌جهد از درهاى جهنم فريادى از زجر آن «نعوذ باللّه من غضبه».
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ «7» أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»
ترجمه‌
همانا آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را و خوشنود شدند بزندگانى دنيا و دلگرم شدند بآن و آنانكه آنها از آيتهاى ما بيخبرانند
آنگروه جايگاهشان آتش است براى آنچه بودند كه كسب ميكردند.
تفسير
گفته‌اند ملاقات خداوند چون محال است مراد ملاقات رحمت او است و براى تعظيم اضافه بحق شده است و بنظر حقير ملاقات خداوند بديده سر محال است ولى بديده دل ممكن است براى اولياء در اين عالم و براى همه در عالم شهود كه علائق جسمانى مقطوع است در هر حال مراد كسانى هستند كه اعتقاد بمبدء و معاد ندارند و مأيوس از رحمت حقّند و خوفى از عذاب قبر و عالم برزخ و قيامت كبرى در دل آنها نيست اين قبيل اشخاص تمام همّشان مصروف بتعمير اين سراى ظلمانى است و فكر آخرت نيستند و دلخوش و سر گرم باين عالمند و غافلند از اينكه تا چشم بر هم بگذارند اين نشئه تمام ميشود و بايد به نشئه ديگر منتقل شوند دست خالى با روى سياه و حال تباه و اين حال در نتيجه اعراض از ذكر و آيات الهى براى بشر روى ميدهد چنانچه براى كفّار روى داده و براى مسلمانان مقلّد آنها هم در اثر تقليد حاصل است لذا جايگاه آنها در دنيا و آخرت در آتش است امّا در دنيا براى آنكه هر چه سعى ميكنند بمقصود خودشان كه خوشى و راحت است نائل نميشوند ناچار ميسوزند و ميسازند و امّا در آخرت براى آنكه نتيجه اين اعمال بادلّه قطعيّه و وعده الهيّه خلود در آتش است كه ظاهر از آيه دوّم است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أُولئِك‌َ مَأواهُم‌ُ النّارُ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ «8»
خبر ان‌ّ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ آتش‌ ‌است‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌براي‌ ‌خود‌ كسب‌ و تحصيل‌ ميكنند.
أُولئِك‌َ اسم‌ اشاره‌ ‌است‌ بجميع‌ كفار ‌از‌ طبيعي‌ و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نياوردند و پشت‌ پا بدين‌ و شريعت‌ و احكام‌ زدند و ‌اينکه‌ همه‌ معجزات‌ و آيات‌ الهيه‌ ‌را‌ دور انداختند مَأواهُم‌ُ النّارُ جهنم‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ بدون‌ حساب‌ داخل‌ آتش‌ ميشوند و ‌اينکه‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ ظلم‌ بآنها ‌است‌ زيرا خداوند إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَظلِم‌ُ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ نساء ‌آيه‌ 44، بلكه‌ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ باء سببيه‌ ‌است‌ ‌که‌ علت‌ دخول‌ نار آنچه‌ ‌از‌ اعمال‌ سيّئه‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌ ‌از‌ انكار وجود حق‌ ‌که‌ (اول‌ الدين‌ معرفة اللّه‌) ‌است‌ و تكذيب‌ انبياء و ظلم‌ و اذيتها و ترك‌ كليه‌ واجبات‌ و ارتكاب‌ جميع‌ محرمات‌ و بالجمله‌ ‌هر‌ يك‌ يك‌ ‌آنها‌ عذاب‌ مخصوص‌ دارد (اللهم‌ّ ثبّتنا ‌علي‌ دينك‌ القويم‌ و اغفر ذنوبنا و احشرنا ‌مع‌ اوليائك‌ بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صل‌ّ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ الطاهرين‌).
352
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- «این هر دو گروه جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام می‌دهند» (أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
در حقیقت نتیجه مستقیم عدم ایمان به معاد همان دلبستگی به این زندگی محدود و مقامهای مادی و اطمینان و اتکاء به آن است.
همچنین غفلت از آیات الهی، سر چشمه بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چیزی جز آتش نمی‌تواند باشد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۱: خط ۲۰۰:
[[رده:سرنوشت انسان ها]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:جهنمیان]][[رده:آثار دنیاطلبى]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت]][[رده:آثار اخروى عمل]][[رده:آثار عمل ناپسند]][[رده:زمینه عمل ناپسند]][[رده:آثار غفلت از آیات خدا]][[رده:کیفر مکذبان قیامت]][[رده:مکذبان قیامت در جهنم]][[رده:آثار تکذیب لقاءالله]][[رده:کیفر مشرکان]][[رده:مشرکان در جهنم]]
[[رده:سرنوشت انسان ها]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:جهنمیان]][[رده:آثار دنیاطلبى]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت]][[رده:آثار اخروى عمل]][[رده:آثار عمل ناپسند]][[رده:زمینه عمل ناپسند]][[رده:آثار غفلت از آیات خدا]][[رده:کیفر مکذبان قیامت]][[رده:مکذبان قیامت در جهنم]][[رده:آثار تکذیب لقاءالله]][[رده:کیفر مشرکان]][[رده:مشرکان در جهنم]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يونس ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يونس ]]
{{#seo:
|title=آیه 8 سوره يونس
|title_mode=replace
|keywords=آیه 8 سوره يونس,يونس 8,أُولٰئِکَ‌ مَأْوَاهُمُ‌ النَّارُ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ‌,سرنوشت انسان ها,جاودانان در جهنم,موجبات جهنم,جهنمیان,آثار دنیاطلبى,عوامل مؤثر در سرنوشت,آثار اخروى عمل,آثار عمل ناپسند,زمینه عمل ناپسند,آثار غفلت از آیات خدا,کیفر مکذبان قیامت,مکذبان قیامت در جهنم,آثار تکذیب لقاءالله,کیفر مشرکان,مشرکان در جهنم,آیات قرآن سوره يونس
|description=أُولٰئِکَ‌ مَأْوَاهُمُ‌ النَّارُ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۰

کپی متن آیه
أُولٰئِکَ‌ مَأْوَاهُمُ‌ النَّارُ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ‌

ترجمه

(همه) آنها جایگاهشان آتش است، بخاطر کارهایی که انجام می‌دادند!

آنها جايشان جهنم است به سزاى آنچه مى‌كرده‌اند
آنان به [كيفر] آنچه به دست مى‌آوردند، جايگاهشان آتش است.
هم اینانند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند.
آنانند که به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، جایگاهشان آتش است.
به كيفر كارهايى كه مى‌كرده‌اند، جايگاهشان جهنم است.
اینان به خاطر کار و کردارشان سرا و سرانجامشان دوزخ است‌
اينان جايگاهشان، به سزاى آنچه مى‌كردند آتش دوزخ است.
چنین کسانی جایگاهشان دوزخ است به سبب کارهائی که می‌کنند.
ایشان به (کیفر) آنچه به دست می‌آورده‌اند، پناهگاهشان (همان) آتش است.
آنان را جایگاه آتش است بدانچه بودند دست می‌آوردند

These—their dwelling is the Fire—on account of what they used to do.
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٧ آیه ٨ يونس ٩
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«اُوْلئِکَ»: جمله (أُوْلئِکَ مَأْواهُمْ) خبر (إِنَّ) در آیه قبلی است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»

آنان به خاطر آنچه كه عمل مى‌كردند، جايگاهشان آتش است.

نکته ها

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن احبّ لقاء اللَّه احبّ اللَّهُ لقائه»، هر كس ديدار خدا را دوست بدارد، خداوند نيز ملاقات با او را دوست دارد. «1» و در آيه‌ى آخر سوره‌ى كهف مى‌خوانيم:

«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» معتقدان به قيامت و ديدار پروردگار، بايد عمل صالح انجام دهند.

پیام ها

1- اميد و يأس، در اصلاح و افساد انسان، نقش مؤثّرى دارد. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»

2- انسان، هر چه بيشتر از قيامت غافل و مأيوس شود، دنياگراتر مى‌شود. پس معتقدان به قيامت نبايد دنياگرا باشند. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»

3- اطمينان واقعى تنها با ياد خداست و دنيا، آرام‌بخش كاذب آن هم براى غافلان است. اطْمَأَنُّوا بِها ... غافِلُونَ‌


«1». تفسير فرقان.

جلد 3 - صفحه 543

4- عوامل دوزخى شدن عبارت است از:

الف: انكار معاد و پاداشهاى اخروى. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»

ب: راضى شدن به دنياى زودگذر. «رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا»

ج: غفلت از آيات الهى. «هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ»

د: عملكرد ناپسند. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»

5- جهنّم، دست‌آورد خود انسان است. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»

بعد از آن عاقبت اين جماعت را بيان فرمايد:

أُولئِكَ‌: آن جماعت غافلين و منهمكين، يا هر دو فرقه مذكوره. مَأْواهُمُ النَّارُ: جا و محل و مكان ايشان آتش جهنم است. بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه كسب مى‌كردند، يعنى مواظبت مى‌نمودند بر معاصى كه آن كفر و شرك و نفاق و ساير گناهان است.

تنبيه- شخص عاقل بصير با اين همه تذكرات و زواجر، البته قدرى تأمل بنمايد كه اين همه تأكيدات و توعيدات، عبث و لغو نخواهد بود. بيهوده سخن به اين درازى نشود، و اين فكر او را بر آن دارد كه از غفلت، هشيار، و مركب شهوات و افسار خود را در ربقه طاعت و بندگى در آورد.

در نهج البلاغه‌ «1» ذيل خطبه‌اى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نصيحت مشفقانه فرمايد: و اعلموا ليس لهذا الجلد الرّقيق صبر على النّار فارحموا نفوسكم فانّكم قد جرّبتموها فى مصائب الدّنيا أ فرأيتم جزع احدكم من الشّوكة تصيبه و العثرة تدميه و الرّمضاء تحرقه فكيف اذا كان بين طابقين من نار ضجيع حجر و قرين شيطان.

يعنى: بدانيد بتحقيق نيست براى اين پوست نازك، صبر بر آتش جهنم، پس رحم كنيد نفوس خود را، زيرا اگر شما آزمايش شويد به مصائب دنيا، فرياد


«1» نهج البلاغه فيض خطبه 182 ص 603.

ج5، ص 266

يكى از شما بلند شود از اصابه خارى يا زخم نيزه و يا گرمى ريگستانى؛ در اين صورت چگونه باشد حال و ناله شخص بين دو طبقه آتش ناله سنگ و قرين شيطان، آيا مى‌دانيد كه وقتى مالك خازن جهنم غضب كند به آتش، مى‌شكند بعض آن را به بعضى به سبب شدت غضبش، و هرگاه زجر نمايد آن را مى‌جهد از درهاى جهنم فريادى از زجر آن «نعوذ باللّه من غضبه».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ «7» أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8»

ترجمه‌

همانا آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را و خوشنود شدند بزندگانى دنيا و دلگرم شدند بآن و آنانكه آنها از آيتهاى ما بيخبرانند

آنگروه جايگاهشان آتش است براى آنچه بودند كه كسب ميكردند.

تفسير

گفته‌اند ملاقات خداوند چون محال است مراد ملاقات رحمت او است و براى تعظيم اضافه بحق شده است و بنظر حقير ملاقات خداوند بديده سر محال است ولى بديده دل ممكن است براى اولياء در اين عالم و براى همه در عالم شهود كه علائق جسمانى مقطوع است در هر حال مراد كسانى هستند كه اعتقاد بمبدء و معاد ندارند و مأيوس از رحمت حقّند و خوفى از عذاب قبر و عالم برزخ و قيامت كبرى در دل آنها نيست اين قبيل اشخاص تمام همّشان مصروف بتعمير اين سراى ظلمانى است و فكر آخرت نيستند و دلخوش و سر گرم باين عالمند و غافلند از اينكه تا چشم بر هم بگذارند اين نشئه تمام ميشود و بايد به نشئه ديگر منتقل شوند دست خالى با روى سياه و حال تباه و اين حال در نتيجه اعراض از ذكر و آيات الهى براى بشر روى ميدهد چنانچه براى كفّار روى داده و براى مسلمانان مقلّد آنها هم در اثر تقليد حاصل است لذا جايگاه آنها در دنيا و آخرت در آتش است امّا در دنيا براى آنكه هر چه سعى ميكنند بمقصود خودشان كه خوشى و راحت است نائل نميشوند ناچار ميسوزند و ميسازند و امّا در آخرت براى آنكه نتيجه اين اعمال بادلّه قطعيّه و وعده الهيّه خلود در آتش است كه ظاهر از آيه دوّم است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أُولئِك‌َ مَأواهُم‌ُ النّارُ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ «8»

خبر ان‌ّ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ آتش‌ ‌است‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌براي‌ ‌خود‌ كسب‌ و تحصيل‌ ميكنند.

أُولئِك‌َ اسم‌ اشاره‌ ‌است‌ بجميع‌ كفار ‌از‌ طبيعي‌ و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نياوردند و پشت‌ پا بدين‌ و شريعت‌ و احكام‌ زدند و ‌اينکه‌ همه‌ معجزات‌ و آيات‌ الهيه‌ ‌را‌ دور انداختند مَأواهُم‌ُ النّارُ جهنم‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ بدون‌ حساب‌ داخل‌ آتش‌ ميشوند و ‌اينکه‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ ظلم‌ بآنها ‌است‌ زيرا خداوند إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَظلِم‌ُ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ نساء ‌آيه‌ 44، بلكه‌ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ باء سببيه‌ ‌است‌ ‌که‌ علت‌ دخول‌ نار آنچه‌ ‌از‌ اعمال‌ سيّئه‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌ ‌از‌ انكار وجود حق‌ ‌که‌ (اول‌ الدين‌ معرفة اللّه‌) ‌است‌ و تكذيب‌ انبياء و ظلم‌ و اذيتها و ترك‌ كليه‌ واجبات‌ و ارتكاب‌ جميع‌ محرمات‌ و بالجمله‌ ‌هر‌ يك‌ يك‌ ‌آنها‌ عذاب‌ مخصوص‌ دارد (اللهم‌ّ ثبّتنا ‌علي‌ دينك‌ القويم‌ و اغفر ذنوبنا و احشرنا ‌مع‌ اوليائك‌ بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صل‌ّ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ الطاهرين‌).

352

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- «این هر دو گروه جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام می‌دهند» (أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).

در حقیقت نتیجه مستقیم عدم ایمان به معاد همان دلبستگی به این زندگی محدود و مقامهای مادی و اطمینان و اتکاء به آن است.

همچنین غفلت از آیات الهی، سر چشمه بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چیزی جز آتش نمی‌تواند باشد.

نکات آیه

۱ - دوزخ، جایگاه ابدى مشرکان و منکران رستاخیز (إن الذین لایرجون لقاءنا ... و الذین هم عن ءایتنا غفلون. أولئک مأویهم النار)

۲ - انکار لقاى خدا، دلبستگى به دنیا و غفلت از آیات الهى، زمینه ساز اعمال نارواست. (إن الذین لایرجون لقاءنا ... أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)

۳ - بزهکارى و زشت کردارى، عامل گرفتار شدن به آتش دوزخ (أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)

۴ - سرنوشت انسان (سعادت و شقاوت اخروى) در گرو اعمال و کردار اوست. (أولئک مأویهم النار بما کانوا یکسبون)

موضوعات مرتبط

  • انسان: سرنوشت انسان ها ۴
  • جهنم: جاودانان در جهنم ۱ ; موجبات جهنم ۳
  • جهنمیان: ۱
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۴
  • عمل: آثار اخروى عمل ۴ ; آثار عمل ناپسند ۳ ; زمینه عمل ناپسند ۲
  • غفلت: آثار غفلت از آیات خدا ۲
  • قیامت: کیفر مکذبان قیامت ۱ ; مکذبان قیامت در جهنم ۱
  • لقاءاللّه: آثار تکذیب لقاءاللّه ۲
  • مشرکان: کیفر مشرکان ۱ ; مشرکان در جهنم ۱

منابع