گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
<span id='link339'><span>
<span id='link339'><span>


==توضيح اينكه تقوا تنها كرامت و امتياز حقيقى است (ان اكرمكم عند الله اتقيكم ) ==
==«تقوا»، تنها كرامت و امتياز حقيقى انسان، نزد خداوند است==
توضيح اينكه : اين فطرت و جبلت در هر انسانى است كه به دنبال كمالى مى گردد كه با داشتن آن از ديگران ممتاز شود، و در بين اقران خود داراى شرافت و كرامتى خاص گردد. و از آنجايى كه عامه مردم دل بستگيشان به زندگى مادى دنيا است قهرا اين امتياز و كرامت را در همان مزاياى زندگى دنيا، يعنى در مال و جمال و حسب و نسب و امثال آن جستجو مى كنند، و همه تلاش و توان خود را در طلب و به دست آوردن آن به كار مى گيرند، تا با آن به ديگران فخر بفروشند، و بلندى و سرورى كسب كنند.
توضيح اين كه: اين فطرت و جبلّت، در هر انسانى است كه به دنبال كمالى مى گردد كه با داشتن آن، از ديگران ممتاز شود، و در بين اقران خود، داراى شرافت و كرامتى خاص گردد. و از آن جايى كه عامّه مردم، دلبستگی شان به زندگى مادّى دنيا است، قهرا اين امتياز و كرامت را در همان مزاياى زندگى دنيا، يعنى در مال و جمال و حَسَب و نَسَب و امثال آن جستجو مى كنند، و همه تلاش و توان خود را در طلب و به دست آوردن آن به كار مى گيرند، تا با آن به ديگران فخر بفروشند، و بلندى و سرورى كسب كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۹۰ </center>
در حالى كه اين گونه مزايا، مزيتهاى موهوم و خالى از حقيقت است ، و ذره اى از شرف و كرامت به آنان نمى دهد، و او را تا مرحله شقاوت و هلاكت ساقط مى كند.
در حالى كه اين گونه مزايا، مزيّت هاى موهوم و خالى از حقيقت است، و ذرّه اى از شرف و كرامت به آنان نمى دهد، و او را تا مرحله شقاوت و هلاكت ساقط مى كند.


آن مزيتى كه مزيت حقيقى است و آدمى را بالا مى برد، و به سعادت حقيقيش كه همان زندگى طيبه و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مى رساند، عبارت است از تقوى و پرواى از خدا. آرى ، تنها و تنها وسيله براى رسيدن به سعادت آخرت همان تقوى است كه به طفيل سعادت آخرت سعادت دنيا را هم تاءمين مى كند، و لذا خداى تعالى فرموده ((تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الاخره ((. و نيز فرموده ((و تزودوا فان خير الزاد التقوى ((، و وقتى يگانه مزيت تقوى باشد، قهرا گرامى ترين مردم نزد خدا باتقوى ترين ايشان است ، همچنان كه در آيه مورد بحث هم همين را فرموده.
آن مزيتى كه مزيت حقيقى است و آدمى را بالا مى برد، و به سعادت حقيقی اش، كه همان زندگى طيّبه و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مى رساند، عبارت است از «تقوا» و پرواى از خدا.  
 
آرى، تنها و تنها وسيلۀ براى رسيدن به سعادت آخرت، همان تقوا است، كه به طفيل سعادت آخرت، سعادت دنيا را هم تأمين مى كند، و لذا خداى تعالى فرموده: «تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنيَا وَ اللّهُ يُرِيدُ الآخِرَة».  
 
و نيز فرموده: «وَ تَزَوَّدُوا فَإنّ خَيرَ الزّادِ التّقوَى». و وقتى يگانه مزيّت، تقوا باشد، قهرا گرامى ترين مردم نزد خدا باتقواترين ايشان است، همچنان كه در آيه مورد بحث هم همين را فرموده.
<span id='link340'><span>
<span id='link340'><span>


و اين آرزو و اين هدفى كه خداى تعالى به علم خود آن را هدف زندگى انسانها قرار داده ، هدفى است كه بر سر به دست آوردن آن ديگر پنجه به رخ يكديگر كشيدن پيش نمى آيد، بخلاف هدفهاى موهوم مذكور كه براى به دست آوردن آن مزاحمتها، جنگها و خونريزيها پيش مى آيد. او مى خواهد بيش از ديگران ثروت را به خود اختصاص دهد، و اين مى خواهد قبل از ديگران به رياست برسد. او مى خواهد در تجمل دادن به زندگى از ديگران سبقت بگيرد، و اين مى خواهد آوازه اش همه آوازه ها را تحت الشعاع قرار دهد، و همچنين ساير مزاياى موهوم ، همچون انساب و غيره .
و اين آرزو و اين هدفى كه خداى تعالى به علم خود، آن را هدف زندگى انسان ها قرار داده، هدفى است كه بر سرِ به دست آوردن آن، ديگر پنجه به رخ يكديگر كشيدن پيش نمى آيد. به خلاف هدف هاى موهوم مذكور، كه براى به دست آوردن آن مزاحمت ها، جنگ ها و خونريزی ها پيش مى آيد. او مى خواهد بيش از ديگران ثروت را به خود اختصاص دهد و اين، مى خواهد قبل از ديگران به رياست برسد. او مى خواهد در تجمل دادن به زندگى از ديگران سبقت بگيرد، و اين مى خواهد آوازه اش، همه آوازه ها را تحت الشعاع قرار دهد، و همچنين ساير مزاياى موهوم، همچون انساب و غيره.


«'''ان اللّه عليم خبير'''» - اين جمله مضمون جمله قبل را تاءكيد مى كند، و در ضمن اشاره اى هم به اين معنا دارد كه اگر خداى تعالى از بين ساير مزايا تقوى را براى كرامت يافتن انسانها برگزيد، براى اين بود كه او به علم و احاطه اى كه به مصالح بندگان خود دارد مى داند كه اين مزيت ، مزيت حقيقى و واقعى است ، نه آن مزايايى كه انسانها براى خود مايه كرامت و شرف قرار داده اند، چون آنها همه ، مزايائى وهمى و باطل است . زينتهاى زندگى مادى دنيايند كه خداى تعالى در باره آنها فرموده : ((و ما هذه الحيوه الدنيا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهى الحيوان لو كانوا يعلمون ((.
«'''إنّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِير'''» - اين جمله، مضمون جمله قبل را تأكيد مى كند و در ضمن، اشاره اى هم به اين معنا دارد كه اگر خداى تعالى، از بين ساير مزايا، تقوا را براى كرامت يافتن انسان ها برگزيد، براى اين بود كه او به علم و احاطه اى كه به مصالح بندگان خود دارد، مى داند كه اين مزيّت، مزيّت حقيقى و واقعى است، نه آن مزايايى كه انسان ها براى خود مايه كرامت و شرف قرار داده اند. چون آن ها همه، مزايائى وهمى و باطل است. زينت هاى زندگى مادى دنيايند كه خداى تعالى در باره آن ها فرموده: «وَ مَا هَذِهِ الحَيَوة الدُّنيَا إلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنّ الدَّارَ الآخِرَة لَهِىَ الحَيَوَان لَو كَانُوا يَعلَمُونَ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۹۱ </center>
آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه بر هر انسانى واجب است كه در هدفهاى زندگى خود تابع دستورات پروردگار خود باشد، آنچه او اختيار كرده اختيار كند، و راهى كه او به سويش هدايت كرده پيش گيرد. و خدا راه تقوى را براى او برگزيده ، پس او بايد همان را پيش گيرد. علاوه بر اين ، بر هر انسانى واجب است كه از بين همه سنتهاى زندگى دين خدا را سنت خود قرار دهد.
آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه بر هر انسانى واجب است كه در هدف هاى زندگى خود، تابع دستورات پروردگار خود باشد. آنچه او اختيار كرده، اختيار كند، و راهى كه او به سويش هدايت كرده، پيش گيرد. و خدا، راه تقوا را براى او برگزيده. پس او بايد همان را پيش گيرد. علاوه بر اين، بر هر انسانى واجب است كه از بين همه سنت هاى زندگى، دين خدا را سنت خود قرار دهد.


«'''قَالَتِ الاَعْرَاب ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِن قُولُوا أَسلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الايمَانُ فى قُلُوبِكُمْ ...'''»:
«'''قَالَتِ الاَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِن قُولُوا أَسلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الايمَانُ فى قُلُوبِكُمْ ...'''»:


اين آيه و آيات بعدش تا آخر سوره متعرض حال اعراب است كه ادعاى ايمان مى كردند، و بر پيامبر منت مى نهادند كه ما ايمان آورده ايم . و سياق اين آيه كه حكايت كلام آنان و ماءمور شدن رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم) است به اينكه در پاسخشان بفرمايد: نه ، هنوز ايمان نياورده ايد، دلالت دارد بر اينكه مراد از ((اعراب (( بعضى از عربهاى باديه نشين بوده ، نه همه آنان ، به شهادت آيه ((و من الاعراب من يؤ من باللّه و اليوم الاخر(( كه مى فرمايد: بعضى از اعراب به خدا و روز جزا ايمان دارند.
اين آيه و آيات بعدش تا آخر سوره، متعرّض حال اعراب است كه ادعاى ايمان مى كردند، و بر پيامبر منّت مى نهادند كه ما ايمان آورده ايم. و سياق اين آيه كه حكايت كلام آنان و مأمور شدن رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است به اين كه در پاسخشان بفرمايد: نه، هنوز ايمان نياورده ايد، دلالت دارد بر اين كه مراد از «اعراب»، بعضى از عرب هاى باديه نشين بوده، نه همه آنان. به شهادت آيه: «وَ مِنَ الأعرَابِ مَن يُؤمِنُ بِاللّه وَ اليَومِ الآخِر»، كه مى فرمايد: بعضى از اعراب، به خدا و روز جزا ايمان دارند.




۱۷٬۰۳۳

ویرایش