۱۷٬۰۴۳
ویرایش
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
ولى حق مطلب اين است كه: جمله «وَ جَعَلنَاكُم شُعُوباً وَ قَبَائِلَ»، اگر بگوييم ظهور در مذمت تفاخر به خصوص انساب دارد، وجه اول وجيه تر است، و گرنه وجه دوم بهتر است، چون عمومى تر است. | ولى حق مطلب اين است كه: جمله «وَ جَعَلنَاكُم شُعُوباً وَ قَبَائِلَ»، اگر بگوييم ظهور در مذمت تفاخر به خصوص انساب دارد، وجه اول وجيه تر است، و گرنه وجه دوم بهتر است، چون عمومى تر است. | ||
«'''إنّ أكرَمَكُم عِندَ اللّه اتقَيكُم'''» - اين جمله مطلب تازه اى را بيان مى كند، و آن عبارت از اين است كه: چه چيزى نزد خدا احترام و ارزش دارد. تا قبل از اين جمله مى فرمود: مردم از اين جهت كه مردم اند، همه با هم برابرند، و هيچ اختلاف و فضيلتى در بين آنان نيست، و كسى بر ديگرى برترى ندارد، و اختلافى كه در خلقت آنان ديده مى شود كه شعبه شعبه و قبيله قبيله هستند، تنها به اين منظور در بين آنان به وجود آمده كه يكديگر را بشناسند، تا اجتماعى كه در بينشان منعقد شده، نظام بپذيرد، و ائتلاف در بينشان تمام گردد. چون اگر شناسایى نباشد، نه پاى تعاون در كار مى آيد و نه ائتلاف. | |||
در اين | |||
پس غرض از اختلافى كه در بشر قرار داده شده، اين است، نه اين كه به يكديگر تفاخر كنند. يكى به نَسَب خود ببالد، يكى به سفيدى پوستش فخر بفروشد، و يكى به خاطر همين امتيازات موهوم، ديگران را در بند بندگى خود بكشد، و يكى ديگرى را استخدام كند، و يكى بر ديگرى استعلا و بزرگى بفروشد. و در نتيجه، كار بشر به اين جا برسد كه فسادش، ترى و خشكى عالَم را پُر كند، و حرث و نسل را نابود نموده، همان اجتماعى كه دواى دردش بود، درد بى درمانش شود. | |||
در اين جمله، مى خواهد امتيازى را كه در بين آنان بايد باشد، بيان كند، اما نه امتياز موهوم، امتيازى كه نزد خدا امتياز است، و حقيقتا كرامت و امتياز است. | |||
<span id='link339'><span> | <span id='link339'><span> | ||
ویرایش