المعارج ٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸ سوره معارج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره معارج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link3 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link3 | مراد از درخواست سائل، از عذاب واقع شونده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link4 | مقصود از توصيف خداى تعالى به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link4 | مقصود از توصيف خداى تعالى به «ذى المعارج»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link5 | منظور از عروج | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link5 | منظور از عروج «ملائكه» و «روح»، در روز قيامت به سوى خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link6 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link6 | كافران، عذاب قيامت را دور مى بينند و خداوند، نزديك مى بيند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link7 | بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link7 | بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link8 | ويژگى آتش | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link8 | ويژگى آتش جهنّم و بيان كسانى را كه به سوى خود مى طلبد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link9 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link9 | بحث روایی: (رواياتى درباره نزول آيات اول سوره معارج)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر، درباره آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۷
کپی متن آیه |
---|
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً |
ترجمه
المعارج ٤ | آیه ٥ | المعارج ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَبْراً جَمِیلاً»: شکیبائی زیبا و قابل توجّه (نگا: یوسف / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۸ سوره معارج
- مضامين سوره معارج
- مراد از درخواست سائل، از عذاب واقع شونده
- مقصود از توصيف خداى تعالى به «ذى المعارج»
- منظور از عروج «ملائكه» و «روح»، در روز قيامت به سوى خدا
- كافران، عذاب قيامت را دور مى بينند و خداوند، نزديك مى بيند
- بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران
- ويژگى آتش جهنّم و بيان كسانى را كه به سوى خود مى طلبد
- بحث روایی: (رواياتى درباره نزول آيات اول سوره معارج)
- چند روايت ديگر، درباره آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
پس صبر كن صبرى نيكو. همانا آنان آن روز را دور مىبينند. و ما آن را نزديك مىبينيم. روزى كه آسمان همانند فلزّ گداخته شود. و كوهها مانند پشمِ حلّاجى شده گردد.
نکته ها
نيش و نوشهاى برخى مسلمانان و مخالفان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، در ماجراى نصب حضرت على عليه السلام به امامت در غدير خم، به قدرى بود كه خداوند، پيامبرش را سفارش به صبر مىكند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا
كافران، اصل معاد را امرى بعيد مىشمرند و آن را دور از ذهن و عقل مىدانند، در حالى كه در نزد خداوند، قيامت امرى قطعى و واقع شدنى است، پس امرى نزديك است. «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»
حدود بيست مرتبه خداوند پيامبرش را در قرآن به صبر دعوت كرده است، آن هم صبر جميل، كه در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد. البتّه خطاب صبر به پيامبر است، ولى امت نيز بايد صبر داشته باشند.
براى بر پا شدن قيامت، نظام موجود زمين و آسمان به كلّى دگرگون مىشود. در قرآن تعبيراتى است كه اين بهم خوردن را بيان مىكند، چنانكه مىفرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» «1» آسمان را مثل طومار درهم مىپيچيم. «2»
پیام ها
1- حتّى پيامبر، نيازمند توصيه به صبر و پايدارى هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا»
«1». انبياء، 104.
«2». براى تفصيل بيشتر، به كتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.
جلد 10 - صفحه 213
2- كسى كه قيامت را نزديك ببيند، در برابر مشكلات صبر و پايدارى مىكند.
فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِيباً
3- نظام موجود در آسمان، پايانى دارد و روزى نابود مىشود. «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5»
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا: پس صبر كن بر تكذيب منكران صبرى نيكو، يعنى بىشائبه و جزع و شكايت، و دلتنگ مباش از تكذيب مكذبان و استهزاء آنان، كه عن قريب عذاب بر ايشان واقع و هر يك به جزا و مكافات عمل خود خواهند رسيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»
ترجمه
درخواست نمود درخواست كنندهاى عذابى را فرود آينده
براى كافران نيست براى آن دفع كنندهاى
از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است
بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال
پس صبر كن صبرى نيكو
همانا آنها مىبينند آنرا دور
و مىبينيم آنرا نزديك
روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته
و ميباشد كوهها چون پشم رنگين
و پرسيده نشود خويشى از خويشى.
تفسير
در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفتهاند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كنندهاى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب
جلد 5 صفحه 269
خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفتهاند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان
جلد 5 صفحه 270
كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمهئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفتهاند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوهگر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاصبِر صَبراً جَمِيلاً «5»
پس صبر كن صبر بسيار نيكويي. اولا مقام صبر بسيار مقام عالي است که
جلد 17 - صفحه 185
ميفرمايد: إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13. و ثانيا گفتيم: صبر سه قسم است صبر بر بلا، و صبر بر مشقت عبادات، و صبر بر جلوگيري نفس از معاصي، اول سيصد درجه ثواب دوم ششصد درجه سوم نهصد درجه و لكن بيك اعتبار صبر دو قسم است يك قسم صبري که از تحت اختيار خارج است مثل صبر بر بليات و مصائب وارده، و صبري که در تحت اختيار او است مثل صبر بر زحمت عبادت و ترك هواي نفس، و صبر جميل صبر بر اذيت و ظلم که در مقام تلافي بر نيايد خداوند امر ميفرمايد پيغمبر اكرم را که تحمل كند اذيتهاي كفار و مشركين و منافقين و معاندين را که نسبت بآن حضرت چه اهانتها و جسارتها و اذيتها و ظلمها روا داشتند ميفرمايد:
فَاصبِر تحمل فرما بر آنها غيظ و غضب نكن و در مقام تلافي بر نيا.
صَبراً جَمِيلًا خداوند از آنها انتقام خواهد كشيد و حضرتش آن قدر تحمل نمود که پس از هجرتش هم در مقام تلافي آنها بر نيامد حتي جهادهاي با آنها اغلب دفاعي بوده آنها ميآمدند بر كشتن او و اصحاب او حتي در باب جهاد دستور داد که اگر آنها دست از قتال برداشتند يا برگشتند يا حربههاي خود را انداختند متعرض آنها نشويد حتي در فتح مكه تمام آنها را عفو فرمود مخصوصا با منافقين تا دستور جهاد نيامده بود که فرمود: جاهِدِ الكُفّارَ وَ المُنافِقِينَ وَ اغلُظ عَلَيهِم توبه آيه 76، تحريم آيه 9.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- در این آیه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، میفرماید: «پس
ج5، ص276
صبر جمیل پیشه کن» و در برابر استهزاء و تکذیب و آزار آنها شکیبا باش (فاصبر صبرا جمیلا).
«صبر جمیل» به معنی شکیبائی زیبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتی است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدی به آن راه نیابد، و توأم با بیتابی و جزع و شکوه و آه و ناله نگردد، و در غیر این صورت جمیل نیست.
نکات آیه
۱ - پیامبراسلام(ص)، مأمور صبرى نیکو و شایسته در انجام دادن رسالت خویش (فاصبر صبرًا جمیلاً)
۲ - صبر در برابر موضع گیرى هاى تکذیب گرانه و استهزاآمیز شرک پیشگان صدراسلام، توصیه خداوند به پیامبراکرم(ص) (سأل سائل بعذاب واقع ... فاصبر صبرًا جمیلاً) توصیه به صبر - پس از بیان بعضى از گفته ها و درخواست هاى کافران - مى تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.
۳ - صبر، در فرهنگ قرآن، دو گونه است: «نیکو و به جا»، «ناپسند و نابه جا». (فاصبر صبرًا جمیلاً) صبر درباره هر چیزى، ممکن است به جا و نابه جا و نیکو و یا ناشایست باشد. آمدن «جمیلاً» ممکن است به همین نکته اشاره داشته باشد.
۴ - پیامبر(ص)، در انجام دادن رسالت خویش، با مشکلات و سختى هاى سنگین روبه رو بود. (فاصبر صبرًا جمیلاً)
موضوعات مرتبط
- خدا: توصیه هاى خدا ۲
- صبر: اقسام صبر ۳; توصیه به صبر ۲; صبر پسندیده ۳; صبرجمیل ۱; صبر ناپسند ۳
- محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۲; سختیهاى رسالت محمد(ص) ۴; صبر محمد(ص)۱، ۲; فضایل محمد(ص) ۱
- مشرکان: استهزاهاى مشرکان صدراسلام ۲; صبر در برابر مشرکان صدراسلام ۲
منابع