يس ٤٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link81 | آيات ۳۳ - ۴۷ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link81 | آيات ۳۳ - ۴۷ سوره «يس»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link82 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link82 | توضيح آيات مربوط به تدبير امر رزق مردم ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link83 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link83 | توضيح آیه: «وَ مَا عَمِلَتهُ أيدِيهِم...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link84 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link84 | اشاره به موضوع تزویج بعضی از نباتات، با بعضی دیگر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link85 | مراد از بيرون كشيدن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link85 | مراد از بيرون كشيدن «روز» از «شب»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link86 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link86 | اشاره به تقدیر و تدبیر خداوند، در آفرینش خورشید و ماه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link88 | شمس و قمر، تابع تدبير خدا، و ملازم مسير خود هستند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link88 | شمس و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link90 | واکنش كفار، در برابر دعوت به انفاق و خدمت به خلق]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link91 | بحث روايتى: (روایاتی پیرامون برخی از آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link90 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link91 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۳
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ |
ترجمه
يس ٤٥ | آیه ٤٦ | يس ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آیَاتِ»: آیههای کتابهای آسمانی و تعلیمات پیغمبران. دلائل و براهین توحید خدا و صدق پیامبران. «مُعْرِضِینَ»: رویگردانان.
تفسیر
- آيات ۳۳ - ۴۷ سوره «يس»
- توضيح آيات مربوط به تدبير امر رزق مردم
- توضيح آیه: «وَ مَا عَمِلَتهُ أيدِيهِم...»
- اشاره به موضوع تزویج بعضی از نباتات، با بعضی دیگر
- مراد از بيرون كشيدن «روز» از «شب»
- اشاره به تقدیر و تدبیر خداوند، در آفرینش خورشید و ماه
- شمس و قمر، تابع تدبير خدا، و ملازم مسير خود هستند
- واکنش كفار، در برابر دعوت به انفاق و خدمت به خلق
- بحث روايتى: (روایاتی پیرامون برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «46»
و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنان نمىآيد مگر آن كه از آنها روى گردانند.
نکته ها
در آيات قبل به نعمتهاى الهى اشاره شد كه اگر دقّت كنند همه آنها نشانهاى از قدرت و حكمت و لطف اوست. در اين آيات مىفرمايد: لجاجت آنان به قدرى است كه نه از نشانهها درس مىگيرند و نه به موعظهها گوش مىدهند كه به آنها گفته مىشود: از انجام كارهايى كه عقوبت دنيا و عذاب آخرت را به دنبال دارد بپرهيزيد، تا خداوند گذشته شما را ببخشد و شما را مورد لطف خود قرار دهد.
جلد 7 - صفحه 543
پیام ها
1- با امر به معروف حجت را بر افراد تمام كنيد. «قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا»
2- تقوا، رمز دريافت رحمت الهى است. اتَّقُوا ... لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
3- براى اتمام حجّت، انواع استدلالها را مطرح كنيد. «آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ»
4- نشانههاى خدا بسيار است، امّا پذيرش مردم اندك است. آياتِ رَبِّهِمْ ... عَنْها مُعْرِضُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (46)
جلد 11 - صفحه 83
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ: و نيامد ايشان را هيچ آيتى، مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ: از آيات پروردگارشان كه قرآن و ساير معجزات و دلايل توحيد است، إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ: مگر كه بودند از آن آيات و تأمل در آن روى گردندگان. گويا فرمايد: هر گاه ايشان را از عذاب مىترسانيدند اعراض مىكردند از جهت عناد و انكار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (41) وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (42) وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (43) إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ (44) وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (45)
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (46) وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (47) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48) ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ (49) فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50)
ترجمه
و دليلى است براى آنها كه ما حمل نموديم نسل آنها را در كشتى پر كرده شده
و آفريديم براى آنها مانند آن آنچه سوار ميشوند
و اگر بخواهيم غرق ميكنيم آنها را پس نيست فرياد رسى براى آنها و نه آنها رهانيده ميشوند بسببى
مگر رحمتى از ما و برخوردارى تا وقت مقدّر
و چون گفته شود بآنها بپرهيزيد از آنچه پيش روى شما است و آنچه پشت سر شما است باشد كه شما رحم كرده شويد
و نميآيد آنها را دليلى از دليلهاى پروردگارشان مگر آنكه ميباشند از آن روى گردانندگان
و چون گفته شود بآنها انفاق كنيد از آنچه روزى داد شما را خداوند گويند آنها كه كافر شدند بآنان كه ايمان آوردند آيا اطعام كنيم كسيرا كه اگر ميخواست خدا اطعام ميكرد او را نيستيد شما مگر در گمراهى آشكار
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
انتظار نميبرند مگر يك بانك بلندى كه ميگيرد آنها را با آنكه آنها با يكديگر منازعه مينمايند
پس استطاعت ندارند وصيّت نمودن را و نه بسوى كسان خود برميگردند.
تفسير
و يكى از دلائل علم و قدرت الهى براى نوع بشر آنستكه خداوند ذريّه و نسل آن نوع را بدوا در كشتى نوح عليه السّلام كه پر بود از نوع انسان و ساير حيوانات يا مجهّز بود بلوازم كشتىرانى حمل فرمود و از غرق نجات داد و اينكه تعبير بذريّه فرموده با آنكه محمول خود آن نوع بوده براى آنستكه از ابتداء خلقت نوع بشر كشتى نبوده خداوند ذريه و نسل آدم عليه السّلام را بوسيله آن حمل نموده مانند آنكه فرموده باشد ما بنى آدم را حمل نموديم و بعدا اين سنّت در آن ذريّه جارى گرديد و باقى خواهد بود و بعضى گفتهاند ذريّه بمعناى آباء است چون ذرء بمعناى خلق است و اولاد از آباء خلق ميشود و به اين جهت آنرا ذريّه گويند و اينجا مراد آنستكه خداوند آباء آنها را حمل نمود در كشتى و بعضى گفتهاند مراد از ذريّه كه خدا ميفرمايد حمل نموديم ذرياتى است كه در اصلاب پدرانشان بوده و در كشتى نوح عليه السّلام حمل شدند و باين وسيله خداوند اين نوع را حفظ فرمود و
جلد 4 صفحه 410
بعضى گفتهاند مراد از ذريه اطفال و اولاد است كه با خودشان بكشتى مينشانند يا بتجارت ميفرستند و تخصيص آنها بذكر براى آسانتر بودن ركوب كشتى است براى كودكان از ساير مراكب و بالنّسبه بسائر مردم و بنابراين اختصاص بكشتى نوح عليه السّلام ندارد و بنظر حقير بهترين معانى همانستكه بدوا ذكر شد و نديدم كسى متعرّض آنشده باشد چون هر بندهئى نصيبى دارد اينهم نصيب بنده بوده و ذريات بصيغه جمع نيز قرائت شده است و خداوند براى بنى آدم مراكب ديگرى را هم خلق فرمود كه مانند كشتى است در سهولت رفتار چون شتر را هوار كه آنرا كشتى بيابان خواندهاند و ساير سيّارات بحرى و برّى و هوائى كه اخيرا اختراع شده و همه بحول و قوّه الهى بوده كه موادّ آنرا براى بشر آماده و علم تأليف آنرا بآنها داده است و مانند كشتى جمعى در آن مىنشينند و بسهولت مسافرت ميكنند و اگر بخواهد خدا همه را يك مرتبه غرق و هلاك مينمايد و دادرسى براى آنها نيست و نجات داده نخواهند شد و اينهم از شواهد معناى اوّل است كه بنظر حقير رسيد چون معلوم است كه مربوط بكشتى نوح عليه السّلام نيست و با معناى اخير هم موافق است ولى آن معنى از جهات ديگرى خلاف ظاهر است و نجات داده نخواهند شد مگر بوسيله رحمت خدا و براى برخوردار شدن از نعم الهيّه در دنيا مدّتيكه از عمرشان باقى مانده تا اجلشان برسد و كلمه رحمة يا مفعول مطلق است يعنى مگر آنكه رحمت نمائيم آنها را رحمتى يا مفعولله است يعنى مگر براى رحمتى و چون گفته شود بكفّار كه بترسيد از گناهان گذشته و آينده خودتان يا از گناهان حاضر در مقابل خودتان و عذاب آخرت كه در پشت سر داريد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده تا مورد ترحّم الهى شويد اعراض مينمايند چون عادت كردهاند كه هر آيهئى از آيات الهى براى آنها تلاوت شود يا هر معجزه و حجّتى براى آنان اظهار و اقامه گردد اعراض نمايند و تفكّر و تدبّر در آن ننمايند و تصديق نكنند و اينكه در آيه قبل جواب شرط حذف شده براى دلالت ذيل كلام است بر اعراض آنها و چون گفته شود بآنها كه از اموال خودتان بفقراء انفاق نمائيد گويند اگر خدا ميخواست بآنها چيزى برسد خودش بآنها ميداد و چون نداده معلوم است كه نميخواهد آنها داراى چيزى باشند و شما در گمراهى و اشتباه واضح و آشكارى هستيد كه ما
جلد 4 صفحه 411
را بر خلاف خواسته خدا امر ميكنيد غافل از آنكه خدا بفقراء نداده و باغنياء داده و امر نموده باينها كه بآنها بدهند تا ببركت آن مستحقّ ثواب شوند پس خواسته بآنها چيزى برسد نهايت آنكه آنچيز بوسيله اينها باشد پس اينها در گمراهى آشكارى هستند اگر اين جمله خطاب الهى بامساك كنندگان از انفاق باشد باين تسويلات شيطانى ولى ظاهر آنستكه جزء كلام آنها است چنانچه بيان شد و بطور استهزاء ميگويند كه چه زمان وعده عذاب ما انجاز ميشود اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد كه ما عذابى در پيش داريم و خداوند جواب فرموده كه اينها منتظر يك بانك صور اسرافيلند در دميدن اولى كه مردم بآن ميميرند و ناگهان آنها را ميگيرد در حاليكه آنها با يكديگر مخاصمه و مجادله مينمايند در سر متاع دنيا و ابدا آخرت بخاطرشان خطور نميكند و اصل يخصّمون يختصمون بمعناى يتخاصمون است در مجمع نقل نموده كه دو نفر لباسشان را پهن كردهاند كه معامله نمايند مجال جمع كردن نيابند و يكى لقمه را برداشته بخورد هنوز در دهن نگذارده كه صيحه بلند ميشود و ديگرى گوسفندان خود را كنار حوض آورده تا آب دهد كه قيامت برپا گردد و مجال خوردن و خورانيدن پيدا نميكنند و لذا خداوند فرموده نه مجال وصيّت نمودن پيدا ميكنند و نه آنكه از بازار بخانه نزد اهل و عيال خود مراجعت نمايند بلكه ناگهان و بىخبر مرگ همه را دريابد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما تَأتِيهِم مِن آيَةٍ مِن آياتِ رَبِّهِم إِلاّ كانُوا عَنها مُعرِضِينَ (46)
و نيامد اينها را هيچگونه آيتي از پروردگارشان مگر اينكه بودند از آن آيات اعراض ميكردند.
آيات پروردگار بسيار است و اقسام مختلف دارد يك قسمت معجزات صادره از انبياء که حمل بر سحر ميكردند و يك قسمت آيات شريفه قرآن و ساير كتب سماويه و صحف انبياء گفتند: افتراء است بخدا ميزنند و رقيّ ميشمارند چنانچه گفتند وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ اسراء آيه 95 و گفتند إِنَّما أَنتَ مُفتَرٍ و گفتند إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ نحل آيه 103 و 105 و غير
جلد 15 - صفحه 82
اينها از نسبتها و يك قسمت از آيات الهي آثار قدرت و علم و حكمت که در مخلوقات ظاهر و هويدا است که نسبت بطبيعت و شانس و اتفاق ميدهند و يك قسمت وجود مقدس انبياء و اوصياء و علماء اعلام که همه آيات الهي هستند بساحر و جادوگر و جاهل و سفيه و امل و كهنه پرست ميدهند مخصوصا در دوره حاضر که خبر دادند در حديث شريف که
(سياتي زمان يفرون من العلماء فرار- الغنم من الذئب).
وَ ما تَأتِيهِم مِن آيَةٍ نكره در سياق نفي افاده عموم ميدهد بخصوص با كلمه من يعني هيچ آيتي نيامد آنها را مگر آنكه اعراض كردند.
مِن آياتِ رَبِّهِم من در اينجمله تبعيضيّه است يعني هر نوع و هر قسمت از آيات الهيه را که آمد آنها را.
إِلّا كانُوا عَنها مُعرِضِينَ از انبياء اعراض كردند اعتنايي بآنها نكردند قرآن را مهجور كردند وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذُوا هذَا القُرآنَ مَهجُوراً فرقان آيه 32 در زيارت ابي عبد اللّه (ع) دارد
لقد اصبح كتاب اللّه فيك مهجورا و رسول اللّه فيك موتورا
احكام الهيه را كنار گذاردند شرك، كفر ضلالت فسق فجور طغيان ظلم تعدي تجاوز رواج پيدا كرده سر تا سر دنيا را گرفته چنانچه ميفرمايد ظَهَرَ الفَسادُ فِي البَرِّ وَ البَحرِ بِما كَسَبَت أَيدِي النّاسِ روم آيه 40 بايد دعا كرد (فاظهر اللهم لنا وليك و إبن بنت نبيك).
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 46)- در این آیه بار دیگر روی همین معنی تأکید میکند و لجاجت و پافشاری این کوردلان را در نادیده گرفتن آیات الهی و تعلیمات پیامبران مشخص ساخته، میفرماید: «هیچ آیهای از آیات پروردگارشان برای آنها نمیآید مگر این که از آن روی گردان میشوند» (وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ).
نه بیان آیات انفسی در آنها مؤثر است، و نه شرح آیات آفاقی، نه تهدید و انذار، و نه بشارت و نوید به رحمت الهی، آنها به کورانی میمانند که نزدیکترین اشیاء اطراف خود را مشاهده نمیکنند و حتی نور آفتاب را از ظلمت و تاریکی شب فرق نمینهند!
نکات آیه
۱ - کافران صدراسلام از تمامى آیات و نشانه هاى پروردگار، اعراض کرده و آنها را نپذیرفتند. (و ما تأتیهم من ءایة من ءایت ربّهم إلاّ کانوا عنها معرضین)
۲ - کافران صدراسلام، مردمى لجوج و حق ناپذیر بودند. (و ما تأتیهم من ءایة ... إلاّ کانوا عنها معرضین)
۳ - آیات قرآن، از نشانه ها و جلوه هاى ربوبیت پروردگار است. (و ما تأتیهم من ءایة من ءایت ربّهم) برداشت یاد شده بر این پایه استوار است که مقصود از «آیات»، آیه هاى قرآن مى باشد و اضافه آن به صفت «ربّ»، بیانگر مطلب بالا است.
۴ - نام گذارى بند بند قرآن، به «آیه» از سوى خداوند (و ما تأتیهم من ءایة من ءایت ربّهم)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا :۳ معرضان از آیات خدا ۳ ۱; مکذبان آیات خدا ۳ ۱
- آیه: منشأ نامگذارى آیه ۴
- خدا: افعال خدا ۴; نشانه هاى ربوبیت خدا ۳
- قرآن: آیات قرآن ۳; آیه بندى قرآن ۴; قرآن از آیات خدا ۳
- کافران: اعراض کافران صدراسلام ۱; حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۲; لجاجت کافران صدراسلام ۲
منابع