الأنبياء ٤٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link288 | آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link288 | آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link289 | پاسخ خداى تعالى به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link289 | پاسخ خداى تعالى به امید مشركان به مرگ پيامبر«ص»، با بيان عموميت مرگ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link290 | معانى و موارد استعمال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link290 | معانى و موارد استعمال «نفس»، در لغت و در آيات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link291 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link291 | معنا و موارد استعمال كلمۀ «مَوت»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link292 | اشكالاتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link292 | اشكالاتى به كلام فخر رازى، در تفسیر آيه «کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَةُ المَوت»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link293 | تهديد كافران استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link293 | تهديد كافران استهزاء كننده، به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link294 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link294 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۲
کپی متن آیه |
---|
قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْيِ وَ لاَ يَسْمَعُ الصُّمُ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ |
ترجمه
الأنبياء ٤٤ | آیه ٤٥ | الأنبياء ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِالْوَحْیِ»: به وسیله وحی و پیام آسمانی. «إِذَا مَا»: زمانی که.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به امید مشركان به مرگ پيامبر«ص»، با بيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال «نفس»، در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنا و موارد استعمال كلمۀ «مَوت»
- اشكالاتى به كلام فخر رازى، در تفسیر آيه «کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَةُ المَوت»
- تهديد كافران استهزاء كننده، به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ «45»
بگو: من فقط از طريق وحى به شما هشدار مىدهم. امّا (اى پيامبر! بدان) كسانى كه (نسبت به شنيدن حقّ) كر هستند، زمانى كه انذار مىشوند، آن را نمىشنوند!.
پیام ها
1- بشارت وهشدار پيامبران بر مبناى آراى شخصى، حدس، گمان و خيالات انسانى نيست، بلكه بر اساس وحى قطعى الهى است. «إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير صافى.
«3». آلعمران، 178.
جلد 5 - صفحه 456
2- كسانى كه از نعمتهاى الهى، استفاده صحيح نمىكنند، گويا از آن نعمت بىبهرهاند. «الصُّمُّ» يعنى اگر كسى به ظاهر گوش دارد ولى حقّ را نمىشنود و يا چشم دارد ولى حقايق را نمىبيند، در واقع هم كر است و هم كور.
3- گاهى بىاثر بودن تبليغ به خاطر قابليّت نداشتن مردم است، نه آنكه در تبليغ كننده يا روش او كمبودى است. أُنْذِرُكُمْ ... لا يَسْمَعُ
4- بعضى قابل هدايت نبوده و اميدى به هدايت آنان نيست. وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُ ...
بر سيه دل چه سود خواندن وعظ
نرود ميخ آهنين بر سنگ.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ (45)
قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ: بگو اى پيغمبر جز اين نيست كه مىترسانم شما را از عذاب خدا به آنچه وحى فرموده به سوى من و اعلام مىكنم شما را كه وظيفه من ابلاغ فرامين الهى و تخويف از عذاب سبحانى است به توسط وحى.
«1» منية المريد، چاپ 1369 نجف، ص 17.
«2» برهان، ج 2، ص 301.
جلد 8 - صفحه 397
وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ: و نمىشنود كر، خواندن را. إِذا ما يُنْذَرُونَ: آنگاه كه ترسانيده شوند.
تنبيه: تشبيه فرموده معرضين از آيات بينات را به كسانى كه قوه شنوائى ندارند و كر هستند از شنيدن صدا و ندا، يعنى جماعتى كه آيات قرآنى را به گوش بشنوند و هيچ آثارى از شنيدن مواعظ و نصايح و تذكرات در آنها ظاهر نشود، هر آينه مانند كر باشند، بلكه از كر واقعى بدترند؛ زيرا كر از ابتداء قوه سامعه ندارد، لذا توقع آثار شنيدن از او بيجاست؛ لكن كسانى كه گوش شنوائى دارند و كلمات حقه را بشنوند لكن به گوش دل نشنيده ابدا تأثيرى در آنها نكنند، البته به مراتب از فاقد قوه سامعه پستترند، و چنين اشخاصى هدايت نشوند و سعادت را درنيابند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (41) قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (42) أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ (43) بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ (44) قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ (45)
ترجمه
- و بتحقيق استهزاء شد به پيمبرانى پيش از تو پس وارد شد بآنانكه استهزاء نمودند از آنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
بگو كه نگهميدارد شما را در شب و روز از عذاب خداوند بخشنده بلكه آنها از ياد پروردگارشان رو گردانانند
آيا مرايشانرا است خدايانى كه باز دارند آنها را از آفات وارده از نزد ما نميتوانند يارى نمودن خودهاشان را و نه آنها از جانب ما همراهى كرده شوند
بلكه كامياب كرديم اينها و پدرانشان را تا دراز شد بر ايشان مدّت زندگانى آيا پس نمىبينند كه ما ميآئيم در زمين كه كم ميكنيم از جوانبش آيا پس آنها غلبه كنندگانند
بگو جز اين نيست كه بيم ميدهم شما را بوحى و نمىشنوند كران خواندن را چون بيم داده شوند.
تفسير
- چون در آيات سابقه ذكر استهزاء كفّار بمقام مقدّس نبوى شد خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت نقل استهزاء كفّار را بانبياء سابق فرموده با آنكه نتيجه سوء كردار ناهنجار آنها و اصل و عائد بآنها گرديده و بمجازات خودشان رسيدند و اينها هم خواهند رسيد و دستور داده كه آنها را متذكّر فرمايد كه در هر حال محتاج بحفظ و حراست الهى هستند و اين بمقتضاى رحمت رحمانيّه است كه بآنها روزى ميدهد و انتقام نميكشد و اگر بخواهد بمجازاتشان برساند كسى نميتواند از اراده او جلوگيرى نمايد چون آنها بكلّى از ياد خدا رو گردانند چه رسد به آنكه از عذاب او بترسند آيا اين خدايان مقهورى كه دارند ميتوانند باز دارند آنها را از ورود عذاب نازل بر آنان از نزد خداوند قهّار خير آن خدايان خودشان را نميتوانند يارى و نگهدارى كنند چه رسد بنگهدارى از آنها با آنكه همراهى از خداوند با آنها و خدايانشان نخواهد شد و بنابر اين كلمه دوننا بمعناى عندنا است و محتمل است مراد آن باشد كه آيا براى آنها خدايانى هست غير از ما كه باز دارند آنها را از عذاب ما و بنابر اين دو ننا بمعناى غيرنا است و در كلام
جلد 3 صفحه 555
با آنكه تقديم و تأخير است معنى واضحتر است امّا لطف معناى سابق را ندارد و اين تذكّر براى آنستكه مشركين عرب تصوّر ميكردند نزول خيرات و دفع آفات از آنها از بركات عبادت بتها است و تا آنها بر اين طريقه استقرار دارند خداوند هم نعمت و احسان خود را بر آنها استمرار خواهد داد لذا خداوند صريحا نفى فرموده اين تصوّر باطل آنها را به بيان جهت ادامه نعمت كه استدراج است باين تقريب كه ما كامياب و بهرهمند نموديم آنها و پدرانشان را در دنيا تا عمرشان دراز و استحقاقشان براى عذاب كامل گردد و چون طغيان و سركشى آنها بحدّ نصاب رسيد و مواعظ حسنه تو در آنها اثر نكرد نعمتهاى ما از آنان رو بزوال گذاشت و علائم غضب الهى بر ايشان ظاهر گرديد آيا نمىبينند عساكر اسلامى بتدريج اراضى آنها را تصرف ميكنند و دانشمندان از آنها كنارهگيرى يا فوت مينمايند باز اگر تصوّر كنند در خاتمه امر غلبه با آنان است بسيار خيال خامى است بزودى با ذو الفقار على عليه السّلام بخواست خدا دمار از روزگار آنها بيرون خواهد آمد و اخيرا دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من از پيش خود چيزى نميگويم آنچه را بشما ابلاغ مينمايم از وعد و وعيد و انذار و تهديد از قبل خدا و وحى سماوى است ولى افسوس كه شما مانند كران گوش شنوا نداريد كه آنچه بخوانند شما را براه حقّ و بترسانند از راه باطل اعتنائى نمينمائيد و بعضى لا تسمع الصمّ بصيغه حاضر و نصب صمّ قرائت نمودهاند و بنابر اين خطاب است به پيغمبر اكرم كه تو نميتوانى بكران چيزى بشنوانى و عدول از ضمير غائب باسم ظاهر براى تصريح باتّصاف آنها است بصفت كرى و عدم انتفاعشان از مواعظ حقّه و نصايح حقيقيه و تنبيهات لازمه و امثال آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنَّما أُنذِرُكُم بِالوَحيِ وَ لا يَسمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنذَرُونَ (45)
بفرما به اينکه كفّار که: من شما را انذار ميكنم از عذاب الهي دنيوي و اخروي و از پيش خود نميگويم بلكه به وحي الهي که به من ميرسد، ولي كسي که گوش قلبش كر است هر چه او را دعوت كنند نميشنود و اجابت نميكند زماني که انذار شوند و به آنچه انذار شوند.
(قُل إِنَّما أُنذِرُكُم): وظيفه أوليه انبياء و رسل انذار و تبشير است انذار از شرك و كفر و ضلالت که باعث خلود در عذاب ميشود و از معاصي الهيّه که مورث ده عقوبت ميشود، قلب را سياه ميكند، شيطان را مسلط ميكند، سلب توفيق ميكند بعد از حق دارد ايمان را ضعيف ميكند، سلب نعم الهيه ميشود، نزول بليّات دنيويّه ميكند، موجب سخط الهي ميشود، باعث رنجش انبياء و ائمّه عليهم السلام ميگردد، شقاوت ميآورد. بعلاوه عذابهاي عالم برزخ و قيامت. و بشارت به ايمان و تقوي و اعمال صالحه که باعث سعادت دنيا و آخرت و نجات از مهالك نشأتين ميشود.
(بِالوَحيِ): آنچه بفرمايد از جانب خدا است و وحي پروردگار.
(وَ لا يَسمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ)
بر سيه دل چه سود خواندن وعظبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- سپس این حقیقت را باز گو میکند که وظیفه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آن است که مردم را از طریق وحی آسمانی انذار کند، روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده میگوید:
«به آنها بگو: (من از پیش خود چیزی نمیگویم) تنها به وسیله وحی شما را انذار میکنم» (قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ).
و اگر در دل سخت شما اثر نمیگذارد جای تعجب نیست، و نه دلیلی بر نقصان وحی آسمانی، بلکه به خاطر آن است که «افراد کر، هنگامی که انذار میشوند سخنان را نمیشنوند»! (وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ).
گوش شنوا لازم است تا سخن خدا را بشنود، نه گوشهایی که آن چنان پردههای گناه و غفلت و غرور بر آنها افتاده که شنوایی حق را بکلی از دست داده است.
نکات آیه
۱- پیامبر(ص)، مأمور بیان قلمرو رسالت و وظیفه اصلى خویش براى مردم (قل إنّما أُنذرکم بالوحى )
۲- انذار و اخطار به مردمان در پرتو وحى، وظیفه و رسالت اصلى پیامبراسلام(ص) (قل إنّما أُنذرکم بالوحى )
۳- انذار پیامبر(ص) تنها براساس وحى الهى بود; نه آرا و هواهاى شخصى و نفسانى. (قل إنّما أُنذرکم بالوحى )
۴- وحى، منبع اصلى معرفت دینى و شناخت تعالیم الهى است. (قل إنّما أُنذرکم بالوحى ) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که پیامبر(ص) مأمور بود تنها بر اساس وحى الهى، به انذار مردم بپردازد.
۵- لزوم اتّکا به وحى الهى در انذار مردم و تبلیغ دین (قل إنّما أُنذرکم بالوحى )
۶- اهمیت و نقش والاى انذار در پیشبرد اهداف دین (إنّما أُنذرکم بالوحى )
۷- انسان ها بدون تمسّک به ریسمان دین، در معرض سقوط و ابتلا به خطرها وآفت هاى علاج ناپذیراند. (قل إنّما أُنذرکم بالوحى ) انذار و اخطار وحى بیانگر وجود خطرها و آفت هاى بسیار بر سر راه انسان هااست. اگر آنان به این خطرها و آفت ها را به درستى مى شناختند و به علاج آنها مى پرداختند، آمدن انذار و اخطارهاى الهى لغو مى بود. بنابراین انذار الهى بیانگر این است که انسان بدون دین، با آفت ها و خطرهاى مهلکى روبه رو خواهد شد.
۸- تأثیر نکردن انذارهاى پیامبر(ص) در برخى از مردم، برخاسته از حرف ناشنوایى آنان بود; نه ناشى از ضعف در منطق وحى و بیان آن حضرت. (قل إنّما أُنذرکم بالوحى و لایسمع الصمّ الدعاء إذا ماینذرون ) ( ۹ - برخ از مردم همچون کران سخن حق را هرگز نم شنوند و به آن تن در نم دهند. ) ( لایسمع الصمّ الدعاء إذاماینذرون ) ( )
موضوعات مرتبط
- انسان: انذار انسان ها ۲
- تبلیغ: انذار در تبلیغ ۵; اهمیت انذار در تبلیغ ۶; روش تبلیغ ۵، ۶
- حق: آثار حق ناپذیرى ۸; حق ناپذیران ۹
- خطر: زمینه خطر ۷
- دین: منابع دین شناسى ۴; نقش دین ۷
- شناخت: منابع شناخت ۴
- کوردلى: آثار کوردلى ۸
- گروههاى اجتماعى :۹
- محمد(ص): تبیین قلمرو رسالت محمد(ص) ۱; عوامل بى تأثیرى انذارهاى محمد(ص) ۸; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲; منشأ انذارهاى محمد(ص) ۳
- وحى: نقش وحى ۲، ۳، ۴، ۵، ۸
- هلاکت: زمینه هلاکت ۷
منابع