الإسراء ٨٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات کلی امور جهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | سخن فخر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۰
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
الإسراء ٨٥ | آیه ٨٦ | الإسراء ٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِالَّذِی»: حرف (ب) برای تعدّیه، و به کاربردن موصول مختصّ (الَّذی) به جای موصول مشترک (ما) برای بیان اهمّیّت و عظمت قرآن است. «بِهِ»: در این رابطه که بازپس گرفتن قرآن است. «وَکِیلاً»: ملتزم. متعهّد. حافظ و نگهدار. مراد کسی است که تضمین حفظ قرآن یا اعادت آن کند.
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء
- وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است
- توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)
- تقسيمات کلی امور جهان
- معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»
- بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد
- نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»
- بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)
- معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»
- موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد
- تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن
- مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست
- گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه
- تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است
- چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»
- بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او
- بحث روايتى
- چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»
نکات آیه
۱- خداوند، قادر بر محو و زایل کردن تمامى معارف و حقایقى است که بر پیامبر(ص) وحى کرده است. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)
۲- پیامبر اسلام(ص)، شخصیتى که از جانب خداوند به او وحى مى شد. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)
۳- اراده و مشیت الهى، نافذ و تخلف ناپذیر است. (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)
۴- بقا و زوال علوم اعطایى خدا به بشر، حتى دریافت وحى توسط پیامبر(ص)، منوط به مشیت خداست. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)
۵- مجموعه آنچه از دانشها و معارف الهى بر پیامبر(ص) وحى شده، در مقایسه با حقایق و اسرار نهفته در هستى و علم الهى، اندک است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک)
۶- لزوم توجه انسان به خدایى بودن امکانات خویش و جاودان نشمردن آن (و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک) برداشت فوق با استفاده از مفهوم اولویت آیه است; زیرا آن جا که وحى از پیامبر(ص) قابل سلب باشد، سایر نعمتها از دیگران به طریق اولى امکان سلب دارد.
۷- نزول وحى و معارف الهى (قرآن) براى انسانها، نعمت خداوند و شایسته شکر و سپاس است. (لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک) آیه، در مقام تحذیر درباره وحى و معارف آسمانى است و از تحذیر به دست مى آید که موارد یاد شده عطایایى الهى است و باید آنها را پاس داشت.
۸- پیامبر(ص)، فاقد یاور و مدافع براى خویش، در مقابل مشیت و تصمیم خدا (ثمّ لاتجد لک به علینا وکیلاً)
روایات و احادیث
۹- «حسن بن محمدالنوفلى یقول: ... قال سلیمان:... إرادته علمه، قال الرضا(ع):... ما الدلیل على أن إرادته علمه؟ و قد یعلم ما لایریده أبداً، و ذلک قوله عزّوجلّ: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک ... قال سلیمان: فإن الإرادة القدرة قال الرضا(ع): و هو عزّوجلّ یقدر على ما لایریده أبداً و لابدّ من ذلک لأنه قال تبارک و تعالى: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» فلو کانت الإرادة هى القدرة کان قد أراد أن یذهب به لقدرته...;[۱] حسن بن محمدنوفلى مى گوید:... سلیمان گفت:... اراده خدا عین علم خداست. امام رضا(ع) فرمود:... چه دلیلى بر این هست که اراده او علم اوست؟ در حالى که خداوند تحقیقاً چیزى را مى داند که آن را هرگز اراده نمى کند و آن سخن خداوند - عزّوجلّ - است که مى فرماید: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» ... سلیمان گفت: پس اراده همان قدرت است. امام رضا(ع) فرمود: این خداوند - عزّوجلّ - است که هر چیزى که هرگز اراده نمى کند قادر است و ناچار باید این مطلب را پذیرفت; چون خداوند - تبارک و تعالى - فرمود: «و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحینا إلیک» پس اگر اراده همان قدرت بود اراده کرده بود که [آنچه بر پیامبر(ص) وحى شده] از یاد او ببرد چون قادر بود ...».
موضوعات مرتبط
- آفرینش: رازهاى آفرینش ۵
- امکانات مادى: ناپایدارى امکانات مادى ۶
- انسان: علم لدنى انسان ها ۴
- خدا: آثار مشیت خدا ۴; اراده خدا ۹; حاکمیت مشیت خدا۸; حتمیت اراده خدا ۳; حتمیت مشیت خدا ۳; علم خدا ۵، ۹; قدرت خدا ۱، ۹; نعمتهاى خدا ۷
- ذکر: ذکر منشأ امکانات مادى ۶
- شکر: شکر نعمت ۷
- علم: منشأ زوال علم لدنى ۴; منشأ علم لدنى ۴
- محمد(ص): بى یاورى محمد(ص) ۸; محدوده علم محمد(ص) ۵; محدوده وحى به محمد(ص) ۵; محو تعالیم محمد(ص) ۱; مقامات محمد(ص) ۲; نبوت محمد(ص) ۲; وحى به محمد(ص) ۱، ۲، ۴
- نعمت: نعمت قرآن ۷
- وحى: منشأ وحى ۴
منابع
- ↑ عیون أخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۷۹ و ۱۸۹، ح ۱، ب ۱۳- ; توحید صدوق، ص ۴۵۱ و ۴۵۴، ح ۱، ب ۶۶.