النحل ١١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link357 | آيات ۱۱۲ - ۱۲۸،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link357 | آيات ۱۱۲ - ۱۲۸ سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link358 | مثلى متضمن هشدار نسبت به كفران نعمت و زنهار از عذاب مترتب بر آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link358 | مَثَلى بیانگر هشدار نسبت به كفران نعمت و پیامدهای آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link359 | نكاتى كه از آيه : ((فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا)) استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link359 | نكاتى كه از آيه: «فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلَالاً طَيِّباً» استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link360 | نهى از بدعت در دين در اين آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link360 | نهى از بدعت در دين، و افتراء و دروغ بستن بر خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link361 | تحريم طيبات براى بنى اسرائيل ناشى از ظلم خودشان و عقوبت خدا در برابر عصيانآنان بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۰#link361 | تحريم طيّبات براى بنى اسرائيل، ناشى از ظلم خودشان بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link362 | در مغفرت و رحمت الهى بسوى همگان باز است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link362 | درِ رحمت و آمرزش الهى، به سوى همگان باز است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link363 | بيان مراد از اينكه ابرهيم (ع ) يك امت بود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link364 | ذكر اوصاف و ویژگی های ابراهيم «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link364 | ذكر اوصاف ابراهيم (ع ) كه آثار تدين به دين خنيف او است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link365 | مقصود از اختلاف يهود در «سبت»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link365 | معناى آيه ((انما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه ...)) و مقصود از اختلاف يهود در سبت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link366 | وجوهى كه مفسران درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link366 | وجوهى كه مفسرين درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link367 | معناى «حكمت»، «موعظه» و «مجادله»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link367 | معناى ((حكمت ))، ((موعظه )) و ((مجادله ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link368 | مراد از موعظۀ حسنه و جدال احسن، در آيه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link368 | مراد از موعظه حسنه و جدال احسن در آيه : ((ادع الىسبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة وجادلهم بالتى هى احسن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link369 | دلیل ترتيب در ذكر «حكمت» و «موعظه» و «جدال»، در آيه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link369 | وجه ترتيب در ذكر حكمت و موعظه و جدال در آيه و بيان ضعف سخن بعضى مفسرين دربارهآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link370 | فضيلت صبر بر آزار مشركان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link370 | فضيلت صبر بر آزار مشركين و امر به پيامبر(ص ) به اينكه صبر كند و خدا به اوصبر داده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link371 | بحث روایتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴۱#link371 | (روايت در ذيل آيات : ((ضرب الله مثلا...))، ((ان ابراهيم كان امة ...))، ((ادعو الىسبيل ربك )) و ((ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم ...))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۵

کپی متن آیه
وَ عَلَى‌ الَّذِينَ‌ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْکَ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ‌ وَ لٰکِنْ‌ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ‌ يَظْلِمُونَ‌

ترجمه

چیزهایی را که پیش از این برای تو شرح دادیم، بر یهود حرام کردیم؛ ما به آنها ستم نکردیم، اما آنها به خودشان ظلم و ستم می‌کردند!

و ما بر يهوديان آنچه را پيش‌تر بر تو حكايت نموديم حرام كرده بوديم، و ما در حق آنها ستم نكرديم بلكه آنها خود به خويشتن ستم مى‌كردند
و بر كسانى كه يهودى شدند، آنچه را قبلا بر تو حكايت كرديم، حرام گردانيديم، و ما بر آنان ستم نكرديم، بلكه آنها به خود ستم مى‌كردند.
و ما همان چیزها که بر تو پیش از این شرح کردیم (از مردار و خون و خنزیر و ذبیحه به نام غیر خدا) بر یهودیان حرام کردیم، و ما بر آنان ستم نکردیم لیکن آنها خود بر نفس خویش ستم می‌کردند (که حلال خدا را حرام کردند).
و آنچه را پیش از این برای تو شرح دادیم، بر یهود حرام کردیم، ما به آنان ستم نورزیدیم، بلکه آنان خودشان به خود ستم می کردند.
و بر يهوديان آنچه را كه پيش از اين براى تو حكايت كرديم حرام كرده بوديم. ما به آنها ستم نكرده‌ايم، آنان خود به خويشتن ستم كرده‌اند.
و بر یهودیان، آنچه را پیشتر بر تو خوانده‌ایم، حرام کرده‌ایم، و ما در حق ایشان ستم نکردیم، بلکه خود بر خویشتن ستم کردند
و بر جهودان آنچه را كه پيش از اين بر تو برگفتيم حرام كرديم و ما بر آنان ستم نكرديم بلكه آنها بر خود ستم مى‌كردند.
ما بر یهودیان چیزهائی را حرام کرده‌ایم که قبلاً (در سوره‌ی أنعام، آیه‌ی برای تو روایت نموده‌ایم (و این محرّمات، به عنوان مجازات تمرّد و کیفر ستم ایشان بوده است) و ما (با این تحریم) بر آنان ستم نکرده‌ایم و بلکه ایشان (به سبب ظلم و جلوگیری از راه خدا و دریافت ربا و خوردن مال مردم) به خویشتن ستم روا داشته‌اند.
و بر کسانی که یهودی شدند، آنچه را قبلاً بر تو حکایت کردیم حرام گردانیدیم. و ما به آنان ستم نکردیم، بلکه آنان (خود) به خودشان ستم می‌کرده‌اند.
و بر آنان که جهود شدند حرام کردیم آنچه را فروخواندیم بر تو از پیش و ستم نکردیم بر ایشان لیکن بودند خویش را ستم می‌کردند

For those who are Jews, We have prohibited what We related to you before. We did not wrong them, but they used to wrong their own selves.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ١١٧ آیه ١١٨ النحل ١١٩
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا قَصَصْنَا ...»: (نکا: أنعام / نساء / و .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «118»

و بر كسانى‌كه يهودى بودند آنچه را كه پيش از اين بر تو نقل كرديم حرام كرديم، (در سوره انعام كه قبل از نحل نازل شده، علاوه بر مردار و خون، چيزهاى ديگرى بخاطر گوشمالى يهوديان، حرام شده است.) و (لى ما با تحريم) ظلمى بر آنان نكرديم، وليكن (تحريم ما كيفر) ستمى بود كه آنان بر خويش رواداشته بودند.

نکته ها

در چند آيه قبل خوانديم: «إِنَّما حَرَّمَ»، يعنى تنها چهار چيز بر شما حرام است؛ مردار، خون، گوشت خوك، حيوانى كه به نام وبراى غير خدا ذبح شده باشد. در اينجا سؤالى به ذهن مى‌رسد كه اگر غذاهاى حرام منحصر در چهار چيز است پس چرا در سوره‌ى انعام آيه 146 كه قبل از نحل نازل شده، حيوانات ناخن‌دار و پيه گاو و گوسفند بر يهوديان حرام شد؟!

گويا اين آيه در پاسخ مى‌فرمايد: آنچه بر يهوديان حرام شد به عنوان محاصره اقتصادى و براى تنبيه وگوشمالى آنها بوده نه آنكه واقعاً حرام بوده است.

در اسلام دو نوع تحريم وممنوعيّت وجود دارد؛ يكى تحريم دايمى وبراى عموم مردم.

وديگرى تحريم موقت وبراى گروه خاص. حَرَّمْنا ... كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‌

پیام ها

1- محاصره اقتصادى از راه تحريم برخى خوردنى‌ها، يكى از كيفرها و عقوبت‌هاى الهى براى امّت‌هاى پيشين بوده است. «حَرَّمْنا ... كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 596

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (118)

بعد از آن بيان مى‌فرمايد كه آنچه يهود حلال و حرام كردند به گمان باطل خود، نيست در تورات، چنانچه قرآن هم نباشد، بلكه محرمات بر آنها همان چيزها بود كه براى حضرت تو شرح داديم:

وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا: و بر آنانكه به دين يهود در آمدند و تابع موسى شدند.

حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ‌: حرام فرموديم آنچه را كه خوانده‌ايم بر تو. مِنْ قَبْلُ‌:

پيش از نزول اين سوره يعنى در سوره انعام و هو قوله‌ (وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ) «2» الايه. وَ ما ظَلَمْناهُمْ‌: و ستم نكرديم ايشان را به تحريم آنها.


«1» همان مدرك، صفحه 338، حديث سوّم، با اختلاف مختصر.

«2» انعام آيه 146.

جلد 7 - صفحه 302

وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‌: و لكن بودند ايشان كه به سبب كثرت گناه بر نفسهاى خود ستم كردند تا مستحق شدند عقوبت را، يعنى به جهت عصيان و كفر به نعم الهى و انكار انبياى سبحانى، مستحق شدند كه بر ايشان حرام گردانيديم اشياء مذكوره راى كه در سوره انعام به جهت تغيير مصالحات نزد كفر و معصيت ايشان محرم شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116) مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117) وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (118) ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (119)

ترجمه‌

و نگوئيد براى وصف نمودن بزبانتان دروغ را اين حلال است و اين حرام تا افتراء زنيد بخدا دروغ را همانا آنانكه افتراء ميزنند بخدا دروغ را رستگار نميشوند

برخوردارى اندكى است و از براى آنها است عذابى دردناك‌

و بر آنانكه يهودى شدند حرام كرديم آنچه را نقل نموديم براى تو از پيش و ستم نكرديم بآنها ولى بودند آنها كه بخودشان ستم ميكردند

پس همانا پروردگار تو براى آنانكه كردند كار بد را بنادانى پس توبه نمودند بعد از آن و بصلاح در آوردند خودشان را همانا پروردگار تو پس از آن هر آينه آمرزنده مهربان است.

تفسير

خداوند متعال پس از بيان محرّمات مذكوره در آيه سابقه نهى فرموده از گفتن جمله اين حلال است و اين حرام بمجرّد توصيف زبانى بدون دليل و بيان الهى كه نتيجه آن وضوح دروغگوئى گوينده است گويا دروغ بكلام آنها واضح و آشكار شده است براى مبالغه در دروغگوئى اين اشخاص مانند آنكه ميگويند روى او وصف ميكند جمال را و چشم او وصف ميكند سحر را براى مبالغه در حسن روى و چشم او چنانچه مع الاسف در اين زمان معمول است كه بدون مراجعه بكتاب و سنّت و رأى مرجع تقليد از پيش خود هر كس ميگويد اين حلال و اين حرام است و از نتيجه اين نطق بى‌منطق غافلند كه نيست مگر افتراء بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گويا غرضى از اين مقال ندارند جز واضح نمودن دروغ خودشان و نسبت دادن حكمى را بخداوند بدروغ كه افتراء و اشدّ انواع دروغ است و كسانيكه دروغى‌


جلد 3 صفحه 324

را نسبت بخدا دهند روى رستگارى را نخواهند ديد اين زندگانى چند روزه دنياى دنىّ چه قدر قيمت و قابليّت دارد كه كسى براى مختصر اظهار فضيلت پوچ يا ساير اغراض فاسده بخالق و پروردگار خود افتراء بزند و در آخرت بعذاب اليم گرفتار شود و در دنيا هم بفاصله كمى مفتضح و رسوا گردد امان از وساوس نفس امّاره قمّى ره فرموده مانند آنكه ميگفتند آنچه در شكمهاى شتر و گاو و گوسفند است مخصوص است بمردان ما و حرام است بر زنان ما و در سوره انعام گذشت و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون بنده خدا گناه بزرگ يا كوچكى را كه خداوند از آن نهى فرموده مرتكب شود از ايمان خارج گردد و مؤمن باو گفته نشود فقط مسلمان باو گفته شود تا توبه نمايد و استغفار كند كه در اين صورت بر ميگردد بايمان و گناه موجب كفر و انكار او نميشود ولى اگر حلالى را گفت حرام است و حرامى را گفت حلال است و اين را دين خود قرار داد از ايمان و اسلام بيرون رود و كافر شود و مانند كسى است كه در حرم داخل شود و در خانه كعبه رود و آنجا گناهى كند كه بيرونش برند و گردنش را بزنند و در جهنّم قرار گيرد و خداوند حرام فرمود بر يهود آنچه را خبر داد به پيغمبر خود پيش از اين در سوره انعام بآيه شريفه‌ وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ كه بيان گرديد و اين تحريم براى عقوبت آنها بود نه مضرّت در آن محرّمات چون مستحق عقوبت بودند و در اين تحريم خداوند بآنها ظلم نفرموده بلكه خودشان ظلم نمودند بخودشان كه معصيت نمودند و مستحق عقوبت شدند و پس از ذكر وعيد خداوند بمقتضاى رحمت وعده مغفرت داده بكسانيكه از روى جهالت و نادانى نه تعصّب و عناد معصيت نمودند يا از باب بى‌فكرى و غفلت و عدم توجّه بعاقبت كه نوعا اين امور موجب معصيت است بشرط توبه و انابه و عمل بمقتضاى آن از اداء حقوق لازمه و تكاليف واجبه كه كاشف از ندامت و پشيمانى از گناه باشد و براى تأكيد و تقريب خبر انّ باسم آن انّ ربّك تكرار شده با اشاره باشتراط وقوع توبه بعد از گناه و با ملاحظه فاصله بين صدر و ذيل كلام نكات بلاغتى آن واضح خواهد بود و تكرار كلمه ثمّ براى افاده تراخى وعده از وعيد و ترتّب توبه بر معصيت است.


جلد 3 صفحه 325

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ عَلَي‌ الَّذِين‌َ هادُوا حَرَّمنا ما قَصَصنا عَلَيك‌َ مِن‌ قَبل‌ُ وَ ما ظَلَمناهُم‌ وَ لكِن‌ كانُوا أَنفُسَهُم‌ يَظلِمُون‌َ (118)

و نيز ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ يهودي‌ هستند حرام‌ كرديم‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ قبلا قصه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌شما‌ بيان‌ كرديم‌ و ‌ما بآنها ظلم‌ نكرديم‌ و لكن‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ بودند ‌که‌ بنفوس‌ ‌خود‌ ظلم‌ ميكردند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ اشاره‌ بآيه‌ شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود:

وَ عَلَي‌ الَّذِين‌َ هادُوا حَرَّمنا كُل‌َّ ذِي‌ ظُفُرٍ وَ مِن‌َ البَقَرِ وَ الغَنَم‌ِ حَرَّمنا عَلَيهِم‌ شُحُومَهُما إِلّا ما حَمَلَت‌ ظُهُورُهُما أَوِ الحَوايا أَو مَا اختَلَطَ بِعَظم‌ٍ ذلِك‌َ جَزَيناهُم‌ بِبَغيِهِم‌ وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 146 شرحش‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد پنجم‌ صفحه‌ 231 و 232

جلد 12 - صفحه 204

232 مراجعه‌ فرمائيد (تنبيه‌) احكام‌ شرعيه‌ ‌بر‌ طبق‌ مذهب‌ اماميه‌ تابع‌ حكم‌ و مصالح‌ ‌است‌ و حكم‌ و مصالح‌ ‌اگر‌ ذاتيه‌ ‌باشد‌ حكم‌ تغيير پذير نيست‌ و قابل‌ نسخ‌ ‌هم‌ نيست‌ ‌در‌ جميع‌ شرايع‌ ثابت‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ بوجوه‌ و اعتبار ‌باشد‌ قابل‌ تغيير ‌است‌ و مورد نسخ‌ ‌هم‌ وارد مي‌شود و اختلاف‌ مكلفين‌ و اختلاف‌ ازمنه‌ و اختلاف‌ حالات‌ و نيات‌ و ‌غير‌ اينها تغيير مي‌كند مثلا ضرب‌ يتيم‌ للتاديب‌ حسن‌ و للتشفي‌ قبيح‌ تكبر ‌بر‌ متكبّرين‌ حسن‌ و ‌بر‌ متواضعين‌ قبيح‌ چنانچه‌ فرمود

تكبروا ‌مع‌ المتكبرين‌

احكام‌ مسافر ‌با‌ حاضر مختلف‌ مي‌شود احكام‌ رجال‌ ‌با‌ نساء مختلف‌ ‌است‌ مريض‌ و سالم‌ حاضر و غائب‌ غني‌ و فقير عالم‌ و جاهل‌ عامد و ناسي‌ مطيع‌ و عاصي‌ مؤمن‌ و كافر و ‌غير‌ اينها ‌الي‌ ‌ما شاء اللّه‌ و عالم‌ باين‌ وجوه‌ و اعتبارات‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌در‌ افعال‌ تكوينيه‌ الهيه‌ ‌که‌ ميفرمايد:

وَ لَو أَن‌َّ أَهل‌َ القُري‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم‌ بَرَكات‌ٍ مِن‌َ السَّماءِ وَ الأَرض‌ِ وَ لكِن‌ كَذَّبُوا فَأَخَذناهُم‌ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 94 و يهود ‌براي‌ قساوت‌ قلوب‌ ‌آنها‌ و طغيان‌ و سركشي‌ خداوند احكام‌ شديد ‌بر‌ ‌آنها‌ قرار داد چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ آمن‌ الرسول‌ آخر سوره‌ بقره‌ ‌از‌ قول‌ مؤمنين‌ نقل‌ ميفرمايد رَبَّنا وَ لا تَحمِل‌ عَلَينا إِصراً كَما حَمَلتَه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِنا لذا ميفرمايد: وَ عَلَي‌ الَّذِين‌َ هادُوا چون‌ اكثر ‌آنها‌ ‌از‌ نسل‌ يهودا فرزند يعقوب‌ بودند ‌آنها‌ ‌را‌ يهود گفتند و معناي‌ هادوا اشاره‌ بيهود ‌است‌ حَرَّمنا ما قَصَصنا عَلَيك‌َ مِن‌ قَبل‌ُ ‌که‌ اشاره‌ بآيه‌ سوره‌ انعام‌ ‌که‌ قبلا ذكر شد وَ ما ظَلَمناهُم‌ ‌براي‌ رفع‌ توهم‌ ‌است‌ ‌که‌ چرا فرق‌ ‌بين‌ بنده‌گان‌ گذارده‌ ‌شده‌ سببش‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد وَ لكِن‌ كانُوا أَنفُسَهُم‌ يَظلِمُون‌َ ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ يك‌ نوع‌ عقوبت‌ ‌است‌ مثلا بلاهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ امم‌ سابقه‌ نازل‌ ‌شده‌ و عقوباتي‌ ‌که‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌براي‌ كفار هست‌ ‌که‌ تمام‌ ‌براي‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ تصريح‌ فرموده‌.

205

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 118)- در اینجا ممکن است سؤالی، طرح شود که چرا غیر از آن چهار چیز که در بالا گفته شد، اشیاء دیگری از حیوانات بر قوم یهود حرام بوده است؟

این آیه گویا به پاسخ این سؤال پرداخته، می‌گوید: «ما بر یهود (علاوه بر آن چهار مورد) چیزهایی را که قبلا برای تو شرح دادیم تحریم کردیم» (وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ).

اشاره به اموری است که در آیه 146 سوره انعام آمده: «بر یهودیان هر حیوان ناخن‌داری را حرام کردیم (اشاره به حیواناتی است که سمّ یکپارچه دارند همچون اسب) و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را تحریم نمودیم، مگر چربیهایی را که بر پشت آنها قرار داشت، و یا در لابلای امعاء، و دو طرف پهلوها، و یا با استخوان آمیخته بود، این را به خاطر ظلم و ستم آنها، به عنوان کیفر، قرار دادیم و ما راست می‌گوییم».

در حقیقت این محرمات اضافی جنبه مجازات و کیفر در برابر مظالم و ستمهای یهود داشته، و لذا در پایان آیه اضافه می‌کند: «و ما به آنها ستم نکردیم ولی آنها به خویشتن ستم روا می‌داشتند» (وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).

نکات آیه

۱- تحریم برخى حلالها بر یهود از جانب خداوند، علاوه بر محرمات اصلى (و على الذین هادوا حرّمنا ما قصصنا علیک من قبل) پس از ذکر محرمات در آیه قبل، ممکن است کسى بپرسد که: چرا بر یهود علاوه بر آن محرمات، امور دیگرى نیز ممنوع شده است؟ خداوند در پاسخ این سؤال مى فرماید: این محرمات اضافه، فقط معلول عملکرد خاص آنان است; از این رو ثابت و باقى نخواهد بود.

۲- تنها یهود از میان سایر امتها، موظف به انجام تکالیفى فزون تر و دشوارتر بودند. (و على الذین هادوا حرّمنا) جار و مجرور «على الذین» متعلق به فعل «حرّمنا» است و تقدیم آن بر فعل مفید حصر است.

۳- تکالیف فزون تر یهود در مقایسه با دیگر امتها، براى کیفر و مجازات آنان بود نه به خاطر دفع ضرر و مفسده از آنان. (و على الذین هادوا حرّمنا) تحریم هر چیزى در دین براى دفع مفسده و ضرر است و تحریم اختصاصى براى یهودیان، این مطلب را مى رساند که این تحریم به خاطر امر دیگرى است و گرنه براى همه مکلفان حرام مى شد و جمله «لکن کانوا أنفسهم یظلمون» نشان مى دهد که فلسفه این تحریم، کیفر ظلم آنان بود. گفتنى است که در جمله «جزیناهم ببغیهم» (در آیه ۱۴۶ سوره انعام) به این مطلب تصریح شده است.

۴- تحریم برخى از حلالها بر یهود، کیفر و بازتاب عملکرد ظالمانه خود آنان بود نه برخاسته از ستم الهى. (و على الذین هادوا حرّمنا ... و ما ظلمنهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)

۵- پیامبر(ص) از محرماتى که تنها براى ملت یهود وضع گردیده بود، از راه وحى آگاه شد. (و على الذین هادوا حرّمنا ما قصصنا علیک من قبل)

۶- یکسانى محرمات اصلى خوردنیها، در همه شریعتهاى آسمانى (و على الذین هادوا حرّمنا ... و ما ظلمنهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) چنان که از ارتباط این آیه با آیه قبل استفاده مى شود، آیه شریفه در مقام پاسخ به سؤالى مقدر است که چرا یهودیان به تکالیف فزون تر مکلف شده اند; ولى در مقام بیان نگفته است که هر شریعتى تکلیف خاص به خود را دارد; بلکه یکسانى تکالیف را پذیرفته و بر اساس آن، عملکرد ظالمانه خود یهود را دلیل حرام شدن برخى از حلالها شمرده است.

۷- خداوند در تکالیف دینى، از بى عدالتى و ظلم به بندگان مبرّاست. (و على الذین هادوا حرّمنا ... و ما ظلمنهم)

۸- نقش عملکرد ظالمانه و دائمى خود انسانها، در ابتلا به دشواریها (و ما ظلمنهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) فعل مضارع «یظلمون» به ضمیمه فعل «کانوا» - که براى تأکید مضمون «یظلمون» آمده است - دلالت بر استمرار دارد.

۹- جعل برخى از محرمات الهى، ممکن است به خاطر مجازات باشد نه به دلیل وجود مفسده و ضرر در آنها. (و على الذین هادوا حرّمنا ... و ما ظلمنهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) محرمات خاص یهود، کیفر عملکرد خود آنان بود و اگر آنان ظلم نمى کردند، هیچ مفسده اى در آن امور نبود که بر آنان حرام شود.

موضوعات مرتبط

  • احکام: تشریع احکام ۷; فلسفه احکام ۹
  • ادیان: محرمات در ادیان ۶; هماهنگى ادیان ۶
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۷
  • خدا: تنزیه خدا ۷; خدا و ظلم ۴، ۷
  • خوردنیها: خوردنیهاى حرام ۶
  • سختى: عوامل سختى ۸
  • ظلم: آثار ظلم ۸
  • کیفر: ابزار کیفر ۹
  • محرمات: فلسفه محرمات ۹
  • محمد(ص): محمد(ص) و محرمات یهود ۵; وحى به محمد(ص) ۵
  • وحى: نقش وحى ۵
  • یهود: آثار ظلم یهود ۴; تاریخ یهود ۲; تحریم حلالها بر یهود ۱۴; سختى تکالیف یهود ۲; عوامل کیفر یهود ۳; فلسفه سختى تکالیف یهود ۳; کیفر دنیوى یهود ۴; ویژگیهاى یهود ۲

منابع