الحجر ٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link96 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link96 | آيات ۱ - ۹ سوره حجر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link97 | مفاد كلى سوره مباركه حجر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link97 | مفاد كلى سوره مباركه حجر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link98 | پشيمانى كافران : اى كاش مسلمان شده بوديم !]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link98 | پشيمانى كافران: اى كاش مسلمان شده بوديم!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link99 | درخواست مشركان از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link99 | درخواست مشركان از پيامبر«ص»، كه برايشان ملائكه بياورد!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link101 | حق مطلب در معناى: «ملائکه را نازل نمی کنیم، مگر بر حق»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link101 | حق مطلب در معناى : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link102 | قرآن، از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link102 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link103 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۱#link103 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link104 | گفتاری در چند فصل، در مصونیت قرآن از تحریف: فصل اول: در بيان اين كه قرآن عصر حاضر، همان قرآن نازل بر پيامبر«ص» است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link104 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link105 | فصل دوم: رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link105 | رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link106 | فصل سوم: استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link106 | استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link109 | ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن، از نظر سند و دلالت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link111 | بررسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى!]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link112 | دلالت قطعی مجموع قرآن بر عدم تحريف قرآن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۲#link109 | ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link113 | پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link114 | خطاب به قائلين به تحريف: مقصود شما از نسخ تلاوت چيست؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link111 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link115 | پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف: تكرار حوادث مربوط به بنی اسرائيل در امت اسلام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link112 | مجموع قرآن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link116 | فصل چهارم: جمع آوری قرآن در زمان پيامبر«ص» و بعد از آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link113 | پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link117 | فصل پنجم: جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link114 | خطاب به قائلين به تحريف : مقصود شما از نسخ تلاوت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link118 | فصل ششم: آنچه از روايات مربوط به جمع و تأليف قرآن استفاده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link115 | پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۳#link116 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link117 | جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link118 | آنچه از روايات مربوط به جمع و | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link119 | دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link119 | دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link120 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link120 | قرآن، خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link121 | ترتيب سور قرآن در جمع اول و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link121 | ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم، كار صحابه بوده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link122 | ترتيب آيات قرآن نيز | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link122 | ترتيب آيات قرآن نيز توقيفى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link123 | آيا ترتيب آيات قرآنى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۴#link123 | آيا ترتيب آيات قرآنى توقيفى است؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۵#link125 | ايراداتى چند به قائلين به توقيفى بودن ترتيب آيات قرآنى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۵#link125 | ايراداتى چند به قائلين به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۵#link126 | فصل هفتم: ردّ روايات «إنساء»، دالّ بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آيات وحى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۵#link126 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۲
کپی متن آیه |
---|
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا يَسْتَأْخِرُونَ |
ترجمه
الحجر ٤ | آیه ٥ | الحجر ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُمَّةٍ»: دسته. گروه. ملّت. «مِنْ أُمَّةٍ»: حرف (مِنْ) زائد و (أُمَّةٍ) فاعل است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۹ سوره حجر
- مفاد كلى سوره مباركه حجر
- پشيمانى كافران: اى كاش مسلمان شده بوديم!
- درخواست مشركان از پيامبر«ص»، كه برايشان ملائكه بياورد!
- حق مطلب در معناى: «ملائکه را نازل نمی کنیم، مگر بر حق»
- قرآن، از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است
- بحث روايتى
- گفتاری در چند فصل، در مصونیت قرآن از تحریف: فصل اول: در بيان اين كه قرآن عصر حاضر، همان قرآن نازل بر پيامبر«ص» است
- فصل دوم: رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند
- فصل سوم: استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن
- ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن، از نظر سند و دلالت
- بررسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى!
- دلالت قطعی مجموع قرآن بر عدم تحريف قرآن
- پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف
- خطاب به قائلين به تحريف: مقصود شما از نسخ تلاوت چيست؟
- پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف: تكرار حوادث مربوط به بنی اسرائيل در امت اسلام
- فصل چهارم: جمع آوری قرآن در زمان پيامبر«ص» و بعد از آن
- فصل پنجم: جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان
- فصل ششم: آنچه از روايات مربوط به جمع و تأليف قرآن استفاده مى شود
- دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف
- قرآن، خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است
- ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم، كار صحابه بوده است
- ترتيب آيات قرآن نيز توقيفى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است
- آيا ترتيب آيات قرآنى توقيفى است؟
- ايراداتى چند به قائلين به توقيفى بودن ترتيب آيات قرآنى
- فصل هفتم: ردّ روايات «إنساء»، دالّ بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آيات وحى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ «5»
هيچ امّتى از اجل خود نه پيش مىافتد و نه پس مىماند.
نکته ها
اجَل و حوادثى كه پيش مىآيد دو نوع است: حتمى و غيرحتمى. اجَل غيرحتمى با دعا و صدقه و كارهاى خير قابل تغيير است، امّا اجَل حتمى قابل تغيير نيست.
پیام ها
1- نه تنها افراد بلكه امّتها و تاريخ آنان زمانبندى واجَل دارند. «اجلا»
2- بقا و ثبات افراد وامّتها به دست خداست وانسان در جلو وعقب انداختن برنامههاى حتمى الهى، نقشى ندارد. ما تَسْبِقُ ... وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ «5»
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها: پيشى نگرفت هيچ امت و جماعتى را اجل آنان. وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ: و تأخير هم نيافت از وقت مقدر، بلكه وقتى رسيد مدت معلوم، حق تعالى هلاك فرمود ايشان را.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است كه مغرور نكند امهال سبحانى، كفار و معاندين را، و عذاب قهارى به وقت مقدر معلوم، نازل خواهد شد.
در ارشاد ديلمى «1» فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لا يغرنكم من ربّكم طول النّسية و تمادى الامهال و حسن التّقاضى فانّ اخذه اليم و عذابه شديد.
مغرور نكند شما را از جانب خدا طول كشيدن پاداش اعمال و خوش رفتارى و مدت امهال، پس بتحقيق فرا گرفتن سخط الهى دردناك، و عذاب سبحانى شديد است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ «1» رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ «2» ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «3» وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ «4»
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ «5»
ترجمه
اين آيتهاى كتاب و قرآن آشكار كننده است
بسا باشد كه آرزو كنند آنانكه كافر شدند كاش بودند مسلمانان
واگذار آنانرا بخورند و كامرانى كنند و مشغول كند آنها را آرزو پس زود باشد كه بدانند
و هلاك نكرديم هيچ بلدى را مگر آنكه بود برايش نوشتهاى دانسته شده
پيشى نگيرد هيچ گروهى اجلش را و باز پس نمانند.
تفسير
راجع به الر در سور سابقه، و كليّه فواتح السّور در اوّل سوره بقره بيانى وافى گذشت و مفاد آيه اوّل آنستكه اين سوره و آيات، آيتهاى آنكتاب موعود الهى است به پيغمبر خاتم و قرآن بيان كننده حقايق و احكام است و راجع بآيه دوّم عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نمودهاند كه چون روز قيامت شود منادى حق ندا كند كه داخل نميشود در بهشت مگر مسلمان پس در آنروز كفّار آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند و در مجمع نيز از آنحضرت اين معنى را نقل نموده و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون اهل آتش در آن جمع شوند و با آنها از اهل قبله كسانى باشند كه خدا امر فرموده، كفّار بمسلمانان گويند آيا شما مسلمان نبوديد گويند بلى بوديم گويند پس چه فائدهاى داشت اسلام براى شما كه با ما داخل آتش شديد گويند ما گناهكار بوديم و براى گناهانمان گرفتار شديم پس خداوند گفتگوى آنها را ميشنود و امر ميفرمايد اهل اسلام را از آتش بيرون آورند و در اين وقت كفّار ميگويند اى كاش ما مسلمان بوديم و ظاهرا مراد از اسلام ايمان است چون غير اهل ايمان از فرق مسلمانان مخلّد در آتش خواهند بود و محتمل است مراد آرزوى آنها در دنيا بعد از فتوحات اسلامى باشد كه ميگفتند كاش ما قبلا مسلمان شده بوديم
جلد 3 صفحه 244
تا در زمره سابقين در اسلام محسوب ميشديم در هر حال خداوند به پيغمبر خود دستور ميدهد كه آنها را بحال خودشان واگذار چون قابليّت هدايت را ندارند و تمام همّ و فكرشان مانند حيوانات مصروف بخوردن و لذت بردن از لذائذ فانيه دنياى دنى است و مشغول نموده است آنها را آرزوهاى طولانى كه بجائى نميرسد از فكر در مبدء و معاد ولى بعد از مرگ و روز جزا خواهند دانست كه چيزيكه بدرد آنها ميخورد عقائد حقّه و اعمال صالحه بود كه كسب نكردند و تهى دست با بار گران بمحشر آمدند در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه جز اين نيست ميترسم بر شما از دو چيز متابعت هوى و درازى آرزو امّا متابعت هوى پس باز ميدارد از حقّ و امّا درازى آرزو پس فراموش مينمايد آخرت را و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود وقتى سزاوار شد ولايت خدا و سعادت مىآيد اجل ميان دو چشم و ميرود آرزو پشت سر و وقتى سزاوار شد ولايت شيطان و شقاوت مىآيد آرزو ميان دو چشم و ميرود اجل پشت سر و نبايد كفّار مغرور شوند از آنكه خداوند بآنها مهلت داده چون هيچ قوم و جماعت و اهل بلدى معذب نشدند و بهلاكت نرسيدند مگر آنكه اجل مقدر مكتوب در لوح محفوظ آنها رسيده بود و هيچ امّت و گروهى پيشى نميگيرند بر اجل محتوم خودشان و باز پس نميمانند از آن بلكه تمامى در موعد مقرّر مقدّر بهلاكت و مجازات اعمال خواهند رسيد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما تَسبِقُ مِن أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَستَأخِرُونَ «5»
سبقت نميگيرد از هر امتي مدت خود را و تاخير هم نمياندازد اجل بمعني مدت است که سر رسد چنانچه در باب معاملات در معامله نسيه و معامله سلف بايد مدت اداء ثمن يا مثمن معين و معلوم باشد که قبل از مدت حق مطالبه ندارد و بانقضاء مدت وجوب اداء ميآورد اگر طرف مطالبه كند و اينکه آيه شريفه براي تسلية قلوب مؤمنين است و براي دفع توهم كفار است چون نوعا خيال ميكنند که بقاء و ثبات آنها باختيار و دست آنها است و لذا، ميروند خود را بيمه ميكنند در اداره بيمه بتوهم اينكه اداره ميتواند آنها را نگاهداري كند و آني مهلت ندارد حتي دارد از ملك الموت تقاضاي تأخير يك سال يا يك ماه و هفته و روز و ساعات بلكه دقائق ميكنند و ميگويد آنات عمر تمام شد ديگر در دنيا روزي نداري.
و از پيغمبر اكرم است فرمود:
(روح القدس نفث في روعي ان لا تموت نفس حتي تستكمل رزقه)
حتي بعمار خبر داد آخر روزي تو يك جام شير است و در جنگ صفين پس از اينكه ضربت برداشت و او را آوردند در خيمه تقاضاي شير كرد
جلد 12 - صفحه 7
پس متذكر شد فرمايش رسول اللّه صلّي اللّه عليه و اله را ولي دارد در اخبار که مؤمن تا اجازه ندهد قبض روح او را نميكنند و دارد مؤمنين دو دسته هستند يك دسته موقع آمدن ملك الموت و كسب اجازه فوري اجازه ميدهند که از اينکه محنت كده دنيا نجات پيدا كنند و يك دسته اجازه نميدهند ملك الموت عرض ميكند پروردگارا مدت اينکه منقضي شده ولي اجازه نميدهد خطاب ميرسد که جاي گاه او را باو نشان دهيد چون مشاهده ميكند فوري اجازه ميدهد و نيز در خبر است که حضرت رسالت ليلة المعراج ملك الموت را ديد لوحي مقابل او است از او پرسيد عرض كرد اسامي بندگان در اينکه لوح ثبت است هر اسمي که محو شد من درك ميكنم که اجلش رسيده لذا ميفرمايد:
(ما تَسبِقُ مِن أُمَّةٍ أَجَلَها) حتي يك آن (وَ ما يَستَأخِرُونَ) حتي يك آن.
بلي آجال دو قسم است حتمي و معلّقي و معلقي را هم خداوند ميداند معلق عليه واقع ميشود يا نه و در واقع آنهم برگشت بحتمي ميكند مثل لوح محو و اثبات و لوح محفوظ که ذكر شد، لكن خداوند ممكن است طول عمر و كوتاهي او را تقدير فرمايد لذا يكي از دعاها طلب طول عمر است (اللهم طول اعمارنا).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- و «هیچ امت و جمعیتی از اجل معین خود پیشی نمیگیرد، و هیچ یک نیز عقب نخواهد افتاد» (ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ).
سنت الهی همه جا این بوده که به قدر کافی مهلت برای تجدید نظر و بیداری و آگاهی بدهد، حوادث دردناک، و وسائل رحمت را یکی پس از دیگری میفرستد، تهدید میکند، تشویق میکند، اخطار مینماید تا حجت بر همه مردم تمام شود.
ولی هنگامی که این مهلت به پایان رسید سرنوشت قطعی دامنشان را خواهد گرفت.
نکات آیه
۱- هیچ امتى، نمى تواند اجل خود را به جلوتر از وقت تعیین شده، تغییر دهد. (ما تسبق من أمة أجلها)
۲- هر امتى، داراى اجلى مقدر و تعیین شده از جانب خداوند و غیر قابل تغییر (ما تسبق من أمة أجلها)
۳- هیچ امتى، توان به تأخیر انداختن اجل معین شده خود را ندارد. (ما تسبق من أمة أجلها و ما یستئخرون)
موضوعات مرتبط
- اجل: اجل مسمّى ۱، ۲، ۳
- امتها: اجل امتها ۱، ۲، ۳; عجز امتها ۱، ۳
- خدا: مقدرات خدا ۲
منابع