التين ٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::طُور|طُورِ]] [[کلمه غیر ربط::طُور| ]] [[شامل این ریشه::طور| ]][[ریشه غیر ربط::طور| ]][[شامل این کلمه::سِينِين|سِينِينَ]] [[کلمه غیر ربط::سِينِين| ]] [[شامل این ریشه::سينين| ]][[ریشه غیر ربط::سينين| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::طُور|طُورِ]] [[کلمه غیر ربط::طُور| ]] [[شامل این ریشه::طور| ]][[ریشه غیر ربط::طور| ]][[شامل این کلمه::سِينِين|سِينِينَ]] [[کلمه غیر ربط::سِينِين| ]] [[شامل این ریشه::سينين| ]][[ریشه غیر ربط::سينين| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ طُورِ سِينِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و سوگند به طور سینا. | |-|صادقی تهرانی=و سوگند به طور سینا. | ||
|-|معزی=و طور سینین (یا سینا) | |-|معزی=و طور سینین (یا سینا) | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And Mount Sinai.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره التين | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/095002.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/095002.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره التين | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = التين ١ | بعدی = التين ٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«طُورِ سِینِینَ»: اسم کوهی است که در صحرای سیناء قرار دارد و موسی (ع) در بالای آن به مناجات با خدا میپرداخت. در کنار این کوه نور شریعت موسوی تابیدن گرفت (نگا: مریم / ). | «طُورِ سِینِینَ»: اسم کوهی است که در صحرای سیناء قرار دارد و موسی (ع) در بالای آن به مناجات با خدا میپرداخت. در کنار این کوه نور شریعت موسوی تابیدن گرفت (نگا: مریم / ). | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link372 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link373 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link372 | آيات ۱ - ۸ سوره تين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link374 | منظور از خلقت انسان در | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link373 | مراد از «تين» و «زيتون» و وجه تسميه مكه به «البلد الأمين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link375 | چند احتمال درباره مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link374 | منظور از خلقت انسان در «احسن تقويم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link376 | معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link375 | چند احتمال درباره مراد از «ردّ» انسان به «اسفل سافلين»، جز مؤمنان صالح]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link377 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link376 | معناى آيه: «فما يُكذّبك بعد بالدّين ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link377 | چند روايت راجع به مراد از «تين»؛ «زيتون» و «البلد الأمين»]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۷#link59 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۷#link59 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8» | |||
به انجير و زيتون سوگند. و به طور سينا سوگند. و به اين شهر (مكّه) امن سوگند. | |||
همانا ما انسان را در بهترين قوام و نظام آفريديم. سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند كه براى آنان پاداشى قطع ناشدنى و هميشگى است. پس بعد از اين، چه چيز سبب مىشود قيامت را تكذيب كنى؟ آيا خدا بهترين حكم كنندگان نيست؟ | |||
جلد 10 - صفحه 529 | |||
===نکته ها=== | |||
طور سينين، همان وادى سينا ميان مصر و فلسطين امروزى است. | |||
در برخى روايات، به قرينه «طُورِ سِينِينَ» و «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» كه اشاره به دو مكان مقدس است، آمده است كه مراد از «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» نيز محلّ رويش اين دو ميوه مىباشد و ايه را اشاره به شهرهاى مدينه و بيت المقدس دانستهاند. «1» | |||
در ميان خوردنىها، ميوهها و در ميان آنها ميوههاى قنددار و چربىدار براى سوخت و ساز بدن بيشتر مورد نياز است. «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» | |||
از امتيازات اسلام داشتن سرزمين امن است حتى براى گياهان و حيوانات. «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» | |||
نام انجير يكبار و زيتون، شش بار در قرآن آمده است و هر دو داراى خواص غذايى و درمانى فراوانى هستند. انجير براى هر سن و سالى به خاطر قندى كه دارد مفيد است. | |||
ورزشكاران و كسانى كه دچار ضعف و پيرى هستند به خوردن آن سفارش شدهاند. بر اساس برخى روايات، انجير ميوهاى بهشتى است و در طبّ قديم، معجون انجير و عسل براى زخم معده و انجير خشك براى تقويت فكر سفارش شده است. | |||
امام رضا عليه السلام فرمود: انجير بوى دهان را مىبرد، لثهها و استخوانها را محكم مىكند، مو را مىروياند، درد را برطرف مىسازد و مثل دارو مؤثر است. زيتون، بلغم را برطرف مىسازد، رنگ صورت را صفا داده اعصاب را تقويت نموده، بيمارى و درد و ضعف را از بين مىبرد و آتش خشم را فرو مىنشاند. «2» | |||
مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» دست برداشتن گروهى از انسانها از فطرت اوليه الهى است كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده كه هر كس چنين كند، خداوند او را در پستترين جايگاهها قرار مىدهد و گرفتار شقاوت و عذاب مىشود. | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
«2». بحارالانوار، ج 66، ص 183 به نقل از تفسير نمونه. | |||
جلد 10 - صفحه 530 | |||
===پیام ها=== | |||
1- نعمتهاى دنيوى حتى خوردنىها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شدهاند. «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» | |||
2- سلامتى كه از طريق غذا به دست مىآيد و امنيّت، مهمترين نيازهاى مادّى انسان است. التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ ... الْبَلَدِ الْأَمِينِ | |||
3- قداست وحى، به زمينها نيز سرايت مىكند. «طُورِ سِينِينَ» | |||
4- امنيّت شهر مكّه، دعاى حضرت ابراهيم است كه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» و اين دعا مورد استجابت واقع شد. «هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ» | |||
5- انسان در آفرينش بر همه موجودات برترى دارد. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» | |||
6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاكم است. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ | |||
7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مىشود. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» | |||
8- انسان كه برترين مخلوق است، سقوطش نيز از همه موجودات پستتر است. أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ... أَسْفَلَ سافِلِينَ (چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد: | |||
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2») | |||
9- دورى از ايمان و عمل صالح سبب سقوط است و ايمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» | |||
10- با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مىكند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ» | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
---- | |||
«1». بقره، 126. | |||
«2». اعراف، 179. | |||
جلد 10 - صفحه 532 | |||
سوره عَلق | |||
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است. | |||
نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد. | |||
اين سوره، اولين سورهاى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مىتوان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1» | |||
اين سوره نظير سورههاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است. | |||
---- | |||
«1». تفسير الميزان. | |||
جلد 10 - صفحه 533 | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ طُورِ سِينِينَ «2» | |||
وَ طُورِ سِينِينَ: و سوگند به طور سينا، يعنى كوه زبير كه محل مناجات حضرت كليم اللّه بوده. از عبد اللّه عمر منقول است چهار كوه نزد خداى تعالى مقدس است: | |||
1- طور سينا بقعهاى است محل مناجات حضرت موسى عليه السّلام. | |||
2- طور زيتا، كه بيت المقدس است. | |||
3- طور تينا، كه دمشق است. | |||
4- طور تيمانا، كه مكّه معظمه است «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» | |||
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8» | |||
ترجمه | |||
سوگند به انجير و زيتون | |||
كوه طور سينا | |||
و باين شهر امن | |||
بتحقيق آفريديم آدمى را در بهترين صورت مناسب | |||
پس برگردانديم او را بنازلترين منازل مردم پست | |||
مگر آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته پس از براى ايشان مزدى است كه قطع نميشود | |||
پس چه موجب تكذيب تو ميشود بعد از اين بيان بروز جزا | |||
آيا نيست خداوند درست حكم كنندهترين حكم كنندگان. | |||
تفسير | |||
خداوند سبحان در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بانجير كه ميوهاى است در نهايت شيرينى و لطافت كه تمام آن خورده ميشود و بسيار لذيذ و مفيد است كه گفتهاند مليّن طبع و محلّل بلغم و مطهّر كليتين و مزيل سنگ مثانه است و داراى خواص بسيارى است و در حديث نبوى است كه قاطع بو اسير و نافع براى نقرس است و گويا لقمهاى است كه خداوند آنرا براى دهان مؤمن گرفته است تا فربه و قوى براى عبادت گردد ملك الشعراء در مجلس ناصر الدينشاه قاجار كه انجير حاضر بوده بالبداهه در وصف آن گفته «انجير اگر لطيف و شيرين نبدى- شايسته بزم ناصر الدين نبدى» «ور به نبدى ز سيب و انگور و انار- هرگز قسم خداى و التين نبدى» و قبلا ذكر شد كه خداوند بهر چيز بخواهد قسم ميخورد ولى بندگان بايد بخدا قسم بخورند و نيز قسم ياد فرموده بزيتون كه هم ميوه است و هم خورشت و هم دوا و روغن لطيف آن منافع بسيارى دارد از فربه نمودن بدن و تقويت هضم و تسهيل | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 407 | |||
دفع و غيرها كه ذكرش موجب تطويل است و بطور سينين و آن كوهى است كه موسى عليه السّلام در آنجا با خداوند مناجات مينمود و بسينين كه گفتهاند بمعناى مبارك است و سينا معروف شده و باين بلد امين كه مراد شهر مكّه است و از قديم محل امن و امان بوده و در اسلام تثبيت و تقرير شده و اين سوره آنجا نازل شده است و بعد از اين چهار قسم ميفرمايد كه بتحقيق ما انسان را خلق نموديم در بهترين صورت با تناسب اعضاء و اجزاء و استقامت قامت چون تقويم بمعناى تعديل و تناسب و استقامت است و در وجود آن نمونهاى است از هر يك از اجزاء عالم و مركّب است از عقل و شهوت و براى آن قابل شده كه از ملائكه برتر شود و بالاتر رود تا آنكه بواسطه معرفت و طاعت به اعلى عليّين رسد يا از حيوان پستتر گردد و در نتيجه كفر و معصيت مردود باسفل السافلين يعنى نازلترين دركات جهنم شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پستترين جايها كه جاى مردم پست است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دركات جهنّم بعضى پائينتر از بعضى است و آنكه از همه پائينتر است اسفل السافلين است و بعضى ردّ باسفل را بعود ضعف قواء و انكسار اعضاء در حال پيرى و زوال مشاعر و ادراكات تفسير نمودهاند و در استثناء اهل ايمان و عمل صالح باين اشكال برخوردند كه آنها هم باين حال گرفتار ميشوند و جواب گفتهاند كه عقل و ايمان ايشان ضعيف نميشود با آنكه خداوند مترتب بر استثناء ايشان فرموده كه براى آنها اجر دائم است كه قطع نميشود و ظاهر آنست كه فارق بين اهل ايمان و كفر همانستكه خدا ذكر فرموده نه امتيازى كه مشهود نيست و خدا هم ذكر نفرموده علاوه بر آنكه آنچه مورد انكار مشركين مكّه بوده كه خداوند آنرا به بيان قدرت خود در خلق احسن انسان اثبات و مؤكّد بقسم فرمود معاد است نه استقامت و كمال انسان در جوانى و انكسار اعضاء و ضعف قواء او در پيرى كه محسوس و مشاهد و مسلّم است و حاجت بقسم ندارد و لذا بعد از اين ميفرمايد پس چه موجب تكذيب تو است اى پيغمبر مكرّم از ادلّه بعد از اين بيان و سوگند در اخبار تو از روز جزاء و ثواب و عقاب آن خلاصه آنكه موجبى براى تكذيب | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 408 | |||
بروز جزاء بعد از اين باقى نمانده آيا خدا احكم الحاكمين و بهترين قضاوت كنندگان نيست كه بايد داد مظلوم را در روزى از ظالم بستاند پس بايد حتما روز جزائى باشد و بعضى گفتهاند مراد آنست كه چه وادار نموده تو را اى انسان مشرك بر تكذيب بروز جزا بعد از اثبات آن آيا نيست خداوندى كه چنين صنع و تدبيرى در وجود تو از او آشكار شده عادلترين حكم كنندگان و قادر بر اعاده مردگان براى حكومت در ميان آنان و در اين سوره هم تأويلاتى از ائمه اطهار نقل شده كه حقير براى تعارض آنها با يكديگر و جهات ديگرى از ذكر آن خوددارى نمودم آنچه مسلّم است آنست كه بعد از تلاوت اين سوره مستحب است گفته شود و انا على ذلك من الشاهدين در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و التّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود قرائت كند خداوند از بهشت بقدرى باو عطا فرمايد كه راضى و خوشنود شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 409 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ التِّينِ وَ الزَّيتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا البَلَدِ الأَمِينِ «3» | |||
قسم بتين و زيتون و طور سينا و اينکه بلد امين. تين در لغت بزبان فارسي انجير است، و زيتون که روغن آن را ميگيرند، و طور سينين طور سينا که خداوند با موسي تكلم فرمود، و بلد امين مكه معظمه است که محل امن است. | |||
(وَ التِّينِ) از ابي ذر روايت كردهاند از پيغمبر اكرم فرمود: | |||
(لو قلت ان فاكهة نزلت من الجنة لقلت هذه هي لان فاكهة الجنة بلا عجم فكلوها فانها تقطع البواسير و تنفع من النقرس) | |||
نقرس درد و ورم است که در مفاصل قدمها و در انگشت پاها در استخوان احداث ميشود که باز و بسته نميشود چون در گوشت نيست، و انجير پوست و هسته ندارد و بمقدار يك لقمه است. | |||
(وَ الزَّيتُونِ) که از ابتداء نرسيده و كال بودن آن تا روغن زيتون چه اندازه فوائد دارد. | |||
(وَ طُورِ سِينِينَ) که طور سينا باشد که خداوند با موسي تكلم فرمود که ميفرمايد: | |||
جلد 18 - صفحه 159 | |||
وَ نادَيناهُ مِن جانِبِ الطُّورِ الأَيمَنِ وَ قَرَّبناهُ نَجِيًّا مريم آيه 52. | |||
وَ هذَا البَلَدِ الأَمِينِ مكه معظمه که محل امن است حتي صيد حرم حرام است حتي قاتل اگر پناه بحرم آورد نميتوان آن را كشت. اينکه ظاهر آيات. | |||
و اما اخبار وارده از ائمه اطهار در بعضي تين و زيتون را بحضرت حسن و حسين تفسير كردهاند و طور سينين بامير المؤمنين و هذا البلد الامين پيغمبر اكرم، و در بعض اخبار تين را بمدينه طيبه و زيتون را به بيت المقدس و طور سينين را بكوفه که نجف اشرف باشد و هذا البلد الامين را بمكه معظمه تفسير فرموده، و در بعض اخبار بلد امين را بائمه عليهم السلام تفسير فرموده. | |||
اقول: ميتوان گفت که اينکه اخبار اشاره ببواطن قرآن دارد که در اخبار دارد: | |||
قرآن هفتاد بطن دارد منافات با ظاهر آيات ندارد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 2)- «و سوگند به طور سینین» (و طور سینین). | |||
ج5، ص534 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۶۰: | خط ۲۸۱: | ||
[[رده:سوگند به کوه طور]][[رده:اهمیت سینا]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:ارزش کوه طور]][[رده:عظمت کوه طور]] | [[رده:سوگند به کوه طور]][[رده:اهمیت سینا]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:ارزش کوه طور]][[رده:عظمت کوه طور]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التين ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التين ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 2 سوره تين | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 2 سوره تين,تين 2,وَ طُورِ سِينِينَ,سوگند به کوه طور,اهمیت سینا,سوگندهاى قرآن,ارزش کوه طور,عظمت کوه طور,آیات قرآن سوره التين | |||
|description=وَ طُورِ سِينِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۹
کپی متن آیه |
---|
وَ طُورِ سِينِينَ |
ترجمه
التين ١ | آیه ٢ | التين ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«طُورِ سِینِینَ»: اسم کوهی است که در صحرای سیناء قرار دارد و موسی (ع) در بالای آن به مناجات با خدا میپرداخت. در کنار این کوه نور شریعت موسوی تابیدن گرفت (نگا: مریم / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
به انجير و زيتون سوگند. و به طور سينا سوگند. و به اين شهر (مكّه) امن سوگند.
همانا ما انسان را در بهترين قوام و نظام آفريديم. سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند كه براى آنان پاداشى قطع ناشدنى و هميشگى است. پس بعد از اين، چه چيز سبب مىشود قيامت را تكذيب كنى؟ آيا خدا بهترين حكم كنندگان نيست؟
جلد 10 - صفحه 529
نکته ها
طور سينين، همان وادى سينا ميان مصر و فلسطين امروزى است.
در برخى روايات، به قرينه «طُورِ سِينِينَ» و «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» كه اشاره به دو مكان مقدس است، آمده است كه مراد از «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» نيز محلّ رويش اين دو ميوه مىباشد و ايه را اشاره به شهرهاى مدينه و بيت المقدس دانستهاند. «1»
در ميان خوردنىها، ميوهها و در ميان آنها ميوههاى قنددار و چربىدار براى سوخت و ساز بدن بيشتر مورد نياز است. «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
از امتيازات اسلام داشتن سرزمين امن است حتى براى گياهان و حيوانات. «الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
نام انجير يكبار و زيتون، شش بار در قرآن آمده است و هر دو داراى خواص غذايى و درمانى فراوانى هستند. انجير براى هر سن و سالى به خاطر قندى كه دارد مفيد است.
ورزشكاران و كسانى كه دچار ضعف و پيرى هستند به خوردن آن سفارش شدهاند. بر اساس برخى روايات، انجير ميوهاى بهشتى است و در طبّ قديم، معجون انجير و عسل براى زخم معده و انجير خشك براى تقويت فكر سفارش شده است.
امام رضا عليه السلام فرمود: انجير بوى دهان را مىبرد، لثهها و استخوانها را محكم مىكند، مو را مىروياند، درد را برطرف مىسازد و مثل دارو مؤثر است. زيتون، بلغم را برطرف مىسازد، رنگ صورت را صفا داده اعصاب را تقويت نموده، بيمارى و درد و ضعف را از بين مىبرد و آتش خشم را فرو مىنشاند. «2»
مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» دست برداشتن گروهى از انسانها از فطرت اوليه الهى است كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده كه هر كس چنين كند، خداوند او را در پستترين جايگاهها قرار مىدهد و گرفتار شقاوت و عذاب مىشود.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحارالانوار، ج 66، ص 183 به نقل از تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 530
پیام ها
1- نعمتهاى دنيوى حتى خوردنىها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شدهاند. «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
2- سلامتى كه از طريق غذا به دست مىآيد و امنيّت، مهمترين نيازهاى مادّى انسان است. التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ ... الْبَلَدِ الْأَمِينِ
3- قداست وحى، به زمينها نيز سرايت مىكند. «طُورِ سِينِينَ»
4- امنيّت شهر مكّه، دعاى حضرت ابراهيم است كه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» و اين دعا مورد استجابت واقع شد. «هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
5- انسان در آفرينش بر همه موجودات برترى دارد. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»
6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاكم است. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ
7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مىشود. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ»
8- انسان كه برترين مخلوق است، سقوطش نيز از همه موجودات پستتر است. أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ... أَسْفَلَ سافِلِينَ (چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2»)
9- دورى از ايمان و عمل صالح سبب سقوط است و ايمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
10- با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مىكند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». بقره، 126.
«2». اعراف، 179.
جلد 10 - صفحه 532
سوره عَلق
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد.
اين سوره، اولين سورهاى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مىتوان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1»
اين سوره نظير سورههاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است.
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 533
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ طُورِ سِينِينَ «2»
وَ طُورِ سِينِينَ: و سوگند به طور سينا، يعنى كوه زبير كه محل مناجات حضرت كليم اللّه بوده. از عبد اللّه عمر منقول است چهار كوه نزد خداى تعالى مقدس است:
1- طور سينا بقعهاى است محل مناجات حضرت موسى عليه السّلام.
2- طور زيتا، كه بيت المقدس است.
3- طور تينا، كه دمشق است.
4- طور تيمانا، كه مكّه معظمه است «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4»
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
ترجمه
سوگند به انجير و زيتون
كوه طور سينا
و باين شهر امن
بتحقيق آفريديم آدمى را در بهترين صورت مناسب
پس برگردانديم او را بنازلترين منازل مردم پست
مگر آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته پس از براى ايشان مزدى است كه قطع نميشود
پس چه موجب تكذيب تو ميشود بعد از اين بيان بروز جزا
آيا نيست خداوند درست حكم كنندهترين حكم كنندگان.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بانجير كه ميوهاى است در نهايت شيرينى و لطافت كه تمام آن خورده ميشود و بسيار لذيذ و مفيد است كه گفتهاند مليّن طبع و محلّل بلغم و مطهّر كليتين و مزيل سنگ مثانه است و داراى خواص بسيارى است و در حديث نبوى است كه قاطع بو اسير و نافع براى نقرس است و گويا لقمهاى است كه خداوند آنرا براى دهان مؤمن گرفته است تا فربه و قوى براى عبادت گردد ملك الشعراء در مجلس ناصر الدينشاه قاجار كه انجير حاضر بوده بالبداهه در وصف آن گفته «انجير اگر لطيف و شيرين نبدى- شايسته بزم ناصر الدين نبدى» «ور به نبدى ز سيب و انگور و انار- هرگز قسم خداى و التين نبدى» و قبلا ذكر شد كه خداوند بهر چيز بخواهد قسم ميخورد ولى بندگان بايد بخدا قسم بخورند و نيز قسم ياد فرموده بزيتون كه هم ميوه است و هم خورشت و هم دوا و روغن لطيف آن منافع بسيارى دارد از فربه نمودن بدن و تقويت هضم و تسهيل
جلد 5 صفحه 407
دفع و غيرها كه ذكرش موجب تطويل است و بطور سينين و آن كوهى است كه موسى عليه السّلام در آنجا با خداوند مناجات مينمود و بسينين كه گفتهاند بمعناى مبارك است و سينا معروف شده و باين بلد امين كه مراد شهر مكّه است و از قديم محل امن و امان بوده و در اسلام تثبيت و تقرير شده و اين سوره آنجا نازل شده است و بعد از اين چهار قسم ميفرمايد كه بتحقيق ما انسان را خلق نموديم در بهترين صورت با تناسب اعضاء و اجزاء و استقامت قامت چون تقويم بمعناى تعديل و تناسب و استقامت است و در وجود آن نمونهاى است از هر يك از اجزاء عالم و مركّب است از عقل و شهوت و براى آن قابل شده كه از ملائكه برتر شود و بالاتر رود تا آنكه بواسطه معرفت و طاعت به اعلى عليّين رسد يا از حيوان پستتر گردد و در نتيجه كفر و معصيت مردود باسفل السافلين يعنى نازلترين دركات جهنم شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پستترين جايها كه جاى مردم پست است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دركات جهنّم بعضى پائينتر از بعضى است و آنكه از همه پائينتر است اسفل السافلين است و بعضى ردّ باسفل را بعود ضعف قواء و انكسار اعضاء در حال پيرى و زوال مشاعر و ادراكات تفسير نمودهاند و در استثناء اهل ايمان و عمل صالح باين اشكال برخوردند كه آنها هم باين حال گرفتار ميشوند و جواب گفتهاند كه عقل و ايمان ايشان ضعيف نميشود با آنكه خداوند مترتب بر استثناء ايشان فرموده كه براى آنها اجر دائم است كه قطع نميشود و ظاهر آنست كه فارق بين اهل ايمان و كفر همانستكه خدا ذكر فرموده نه امتيازى كه مشهود نيست و خدا هم ذكر نفرموده علاوه بر آنكه آنچه مورد انكار مشركين مكّه بوده كه خداوند آنرا به بيان قدرت خود در خلق احسن انسان اثبات و مؤكّد بقسم فرمود معاد است نه استقامت و كمال انسان در جوانى و انكسار اعضاء و ضعف قواء او در پيرى كه محسوس و مشاهد و مسلّم است و حاجت بقسم ندارد و لذا بعد از اين ميفرمايد پس چه موجب تكذيب تو است اى پيغمبر مكرّم از ادلّه بعد از اين بيان و سوگند در اخبار تو از روز جزاء و ثواب و عقاب آن خلاصه آنكه موجبى براى تكذيب
جلد 5 صفحه 408
بروز جزاء بعد از اين باقى نمانده آيا خدا احكم الحاكمين و بهترين قضاوت كنندگان نيست كه بايد داد مظلوم را در روزى از ظالم بستاند پس بايد حتما روز جزائى باشد و بعضى گفتهاند مراد آنست كه چه وادار نموده تو را اى انسان مشرك بر تكذيب بروز جزا بعد از اثبات آن آيا نيست خداوندى كه چنين صنع و تدبيرى در وجود تو از او آشكار شده عادلترين حكم كنندگان و قادر بر اعاده مردگان براى حكومت در ميان آنان و در اين سوره هم تأويلاتى از ائمه اطهار نقل شده كه حقير براى تعارض آنها با يكديگر و جهات ديگرى از ذكر آن خوددارى نمودم آنچه مسلّم است آنست كه بعد از تلاوت اين سوره مستحب است گفته شود و انا على ذلك من الشاهدين در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و التّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود قرائت كند خداوند از بهشت بقدرى باو عطا فرمايد كه راضى و خوشنود شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 409
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
وَ التِّينِ وَ الزَّيتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا البَلَدِ الأَمِينِ «3»
قسم بتين و زيتون و طور سينا و اينکه بلد امين. تين در لغت بزبان فارسي انجير است، و زيتون که روغن آن را ميگيرند، و طور سينين طور سينا که خداوند با موسي تكلم فرمود، و بلد امين مكه معظمه است که محل امن است.
(وَ التِّينِ) از ابي ذر روايت كردهاند از پيغمبر اكرم فرمود:
(لو قلت ان فاكهة نزلت من الجنة لقلت هذه هي لان فاكهة الجنة بلا عجم فكلوها فانها تقطع البواسير و تنفع من النقرس)
نقرس درد و ورم است که در مفاصل قدمها و در انگشت پاها در استخوان احداث ميشود که باز و بسته نميشود چون در گوشت نيست، و انجير پوست و هسته ندارد و بمقدار يك لقمه است.
(وَ الزَّيتُونِ) که از ابتداء نرسيده و كال بودن آن تا روغن زيتون چه اندازه فوائد دارد.
(وَ طُورِ سِينِينَ) که طور سينا باشد که خداوند با موسي تكلم فرمود که ميفرمايد:
جلد 18 - صفحه 159
وَ نادَيناهُ مِن جانِبِ الطُّورِ الأَيمَنِ وَ قَرَّبناهُ نَجِيًّا مريم آيه 52.
وَ هذَا البَلَدِ الأَمِينِ مكه معظمه که محل امن است حتي صيد حرم حرام است حتي قاتل اگر پناه بحرم آورد نميتوان آن را كشت. اينکه ظاهر آيات.
و اما اخبار وارده از ائمه اطهار در بعضي تين و زيتون را بحضرت حسن و حسين تفسير كردهاند و طور سينين بامير المؤمنين و هذا البلد الامين پيغمبر اكرم، و در بعض اخبار تين را بمدينه طيبه و زيتون را به بيت المقدس و طور سينين را بكوفه که نجف اشرف باشد و هذا البلد الامين را بمكه معظمه تفسير فرموده، و در بعض اخبار بلد امين را بائمه عليهم السلام تفسير فرموده.
اقول: ميتوان گفت که اينکه اخبار اشاره ببواطن قرآن دارد که در اخبار دارد:
قرآن هفتاد بطن دارد منافات با ظاهر آيات ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- «و سوگند به طور سینین» (و طور سینین).
ج5، ص534
نکات آیه
۱ - سوگند خداوند، به کوه طور در سرزمین سینا (و طور سینین) «سینین»، در اصل نام نوعى درخت است که به آن «سَیْناء» نیز گفته مى شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه اى که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، «سَیْناء» یا «سینین» گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به «طور سینین» یا «طور سَیْناء» مشهور گردد.
۲ - «طور»، کوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند (و طور سینین)
موضوعات مرتبط
- سوگند: سوگند به کوه طور ۱، ۲
- سینا: اهمیت سینا ۱
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۱، ۲
- کوه طور: ارزش کوه طور ۲; عظمت کوه طور ۲
منابع