الشرح ١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ]] [[شامل این ریشه::لم| ]][[شامل این کلمه::نَشْرَح|نَشْرَحْ]] [[کلمه غیر ربط::نَشْرَح| ]] [[شامل این ریشه::شرح| ]][[ریشه غیر ربط::شرح| ]][[شامل این کلمه::لَک|لَکَ]] [[شامل این ریشه::ک| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::صَدْرَک|صَدْرَکَ]] [[کلمه غیر ربط::صَدْرَک| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ]] [[شامل این ریشه::لم| ]][[شامل این کلمه::نَشْرَح|نَشْرَحْ]] [[کلمه غیر ربط::نَشْرَح| ]] [[شامل این ریشه::شرح| ]][[ریشه غیر ربط::شرح| ]][[شامل این کلمه::لَک|لَکَ]] [[شامل این ریشه::ک| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::صَدْرَک|صَدْرَکَ]] [[کلمه غیر ربط::صَدْرَک| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=آیا سینهات را برایت نگشادیم؟ | |-|صادقی تهرانی=آیا سینهات را برایت نگشادیم؟ | ||
|-|معزی=آیا فراخ نگردانیدیم (گشاده نداشتیم) برایت سینهات را | |-|معزی=آیا فراخ نگردانیدیم (گشاده نداشتیم) برایت سینهات را | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Did We not soothe your heart?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الشرح | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/094001.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/094001.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الشرح | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::1|١]] | قبلی = سوره الشرح | بعدی = الشرح ٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَلَمْ نَشْرَحْ ...»: شرح صدر. کنایه از: سعه صدر، رهائی از غم و اندوه حیرت و ضلال پیش از نبوّت، تاب تحمّل مشکلات مسؤولیّت نبوّت و رهبری، صبر و حوصله در برابر ناملایمات محیط و دردسرهای کفّار و مشرکان و دیگران است (نگا: انعام / زمر / ، طه / ، نحل / . | «أَلَمْ نَشْرَحْ ...»: شرح صدر. کنایه از: سعه صدر، رهائی از غم و اندوه حیرت و ضلال پیش از نبوّت، تاب تحمّل مشکلات مسؤولیّت نبوّت و رهبری، صبر و حوصله در برابر ناملایمات محیط و دردسرهای کفّار و مشرکان و دیگران است (نگا: انعام / زمر / ، طه / ، نحل / . | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link365 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link366 | نادرستى سخن فخر رازى در ردّ اين قول كه سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link365 | آيات ۱ - ۸ سوره انشراح]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link367 | مقصود از شرح صدر رسول الله | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link366 | نادرستى سخن فخر رازى در ردّ اين قول كه سوره «والضحّى» و «ألم نشرح» يك سوره اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link368 | وجوه مختلف در باره مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link367 | مقصود از شرح صدر رسول الله «ص» در «ألم نشرح لك صدرك»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link369 | توضيح مفاد آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link368 | وجوه مختلف در باره مراد از «وضع وزر» از آن حضرت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link370 | مفاد تكرار جمله : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link369 | توضيح مفاد آيه: «فإنّ مع العُسر يُسرا» و ردّ سخنى از زمخشرى در اين باره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link371 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link370 | مفاد تكرار جمله : «إنّ مع العُسر يُسرا» و چند وجه درباره امر «فإذا فرغت فانصب...» به پيامبر «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link371 | رواياتى تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر«ص» و تبديل قلب او]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۶#link54 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۶#link54 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ «2» الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ «3» وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ «4» فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ «8» | |||
(اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟ و بار سنگينات را از (دوش) تو برنداشتيم؟ آن (بار گرانى) كه براى تو كمرشكن بود. و نام تو را بلند (آوازه) گردانيديم. پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است. پس هر وقت (از كارى) فراغت يافتى (براى كار جديد) خود را به تعب انداز. و با رغبت و اشتياق به سوى پروردگارت روىآور. | |||
===نکته ها=== | |||
در سوره قبل (ضُحى) فرمود: خداوند تو را رها نكرده است: «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» در اين سوره مىفرمايد: چگونه تو را رها كرده، كسى كه بزرگترين الطاف و سرمايهها را كه شرح صدر است به تو داده است: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» | |||
«شرح صدر» به معناى گشايش سينه و بالا رفتن ظرفيّت انسان است تا بتواند ناملايمات را تحمّل كند و در مشكلات و سختىها صبر و پايدارى ورزد. | |||
هنگامى كه خداوند حضرت موسى را به رسالت برگزيد، اولين خواسته او سعه صدر بود كه | |||
جلد 10 - صفحه 523 | |||
گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «1» پروردگارا! سعه صدر به من عطا كن. ولى پيامبر اسلام بدون درخواست مورد لطف قرار گرفت و سعه صدر را از خداوند دريافت كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» | |||
مراد از بار سنگين كه بر دوش پيامبر سنگينى مىكرد و خداوند با دادن شرح صدر، آن را ازدوش پيامبر برداشت، مسئوليّت رسالت و دعوت مردم به توحيد و مبارزه با فساد و شرك و خرافات است. | |||
از آنجا كه غم و غصهها را نمىتوان كم كرد، پس بايد ظرفيّتها را بالا برد تا بتوان مشكلات را تحمّل كرد و كم نياورد. شرح صدر نشانه لطف ويژه الهى است: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» «2» يعنى هر كس را خداوند اراده كند هدايت يابد، روح او را براى پذيرش اسلام باز مىكند. | |||
از نظر روانى، هنگام برخورد با مشكلات نبايد تمام ذهن متوجه آن شود، بلكه بايد به سهولتهاى پس از آن كه مورد وعده و سنت الهى است نيز توجه نمود. | |||
عُسرها سبب يُسر است. كلمه «مع» ممكن است به معناى سبب باشد، يعنى هر سختى در درون خود تجربهها و سازندگىهايى دارد. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» | |||
حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» بيانگر آن است كه اين اصل عمومى است و مخصوص پيامبر نيست. | |||
رهبران حق كه در برابر طوفان مخالفتها و مشكلات و شكنجهها و تهديدها و توطئهها و تهمتها و لجاجتها و جنگها و ... قرار مىگيرند بيش از هر چيز به سعه صدر نياز دارند. | |||
---- | |||
«1». طه، 25. | |||
«2». انعام، 125. | |||
جلد 10 - صفحه 524 | |||
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» | |||
بر اساس روايات كه مورد فتواى مراجع دينى نيز قرار گرفته است، اين سوره و سوره ضُحى يك سوره حساب مىشوند نظير سوره فيل و قريش و در نمازهاى واجب كه بعد از سوره حمد، خواندن بيش از يك سوره جايز نيست، اين دو سوره بايد با هم خوانده شود. شاهد يكى بودن اين دو سوره، تناسب آيه آخر سوره قبل با آيه اول اين سوره است كه مىفرمايد: | |||
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» | |||
شرح صدرى كه به پيامبر اسلام داده شد، باعث شد تا آن حضرت در برابر آن همه آزارها، قومش را نفرين نكند و مىفرمود: «اللهم اهد قومى فانهم لا يعلمون» «1» يعنى خداوندا اين مردم را هدايت كن زيرا كه نمىدانند و در فتح مكه با اعلام عفو عمومى فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» امروز باكى بر شما نيست و همه را بخشيدم، همانگونه كه يوسف با اين جمله تمام برادرانش را يكجا عفو كرد. | |||
نمونه «وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ .. وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» اين بود كه مردم فوج فوج در دين خدا وارد مىشدند «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» «2» و در جنگهاى بدر و خندق و حنين اسلام پيروز شد و با اينكه بعضى منافق و يا ترسو بودند و فرار مىكردند باز اسلام رو به رشد بود. | |||
در اكثر موارد اين بار سنگين توسط حضرت على عليه السلام از دوش پيامبر برداشته مىشد. او در بدر و خيبر و احد شجاعانهترين عمليات را انجام داد. | |||
البته در برخى موارد، «وزر» و سنگينى را، از طريق امدادهاى غيبى و نزول فرشتگان «3» و يا القاء ترس «4» در دل دشمنان، از دوش پيامبر اكرم برداشته شد. | |||
خداوند، نام و ياد پيامبرش را گرامى داشته است. در قرآن، به درود و صلوات بر پيامبرش فرمان داده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» «5» نام او را در بسيارى از آيات در كنار نام خودش آورد است، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» و در تشهد هر نماز، نيز اين شهادتين را تكرار كرده است. | |||
زنى از ندادن نفقه شوهر فقيرش، نزد حضرت على عليه السلام شكايت كرد. حضرت مرد را زندانى | |||
---- | |||
«1». بحارالانوار، ج 11، ص 298. | |||
«2». نصر، 2. | |||
«3». آل عمران، 123- 125. | |||
«4». آل عمران، 151 و حشر، 2. | |||
«5». احزاب، 56. | |||
«6». محمّد، 33. | |||
جلد 10 - صفحه 525 | |||
نكرد و فرمود: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- سعه صدر، زمينهساز انجام برنامههاى سنگين رسالت است. أَ لَمْ نَشْرَحْ ... وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ | |||
2- از آينده مكتب نگران مباشيد. «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» | |||
3- مبارزه با خرافات و آداب و رسوم جاهلى بسيار سنگين است. «وِزْرَكَ» | |||
4- كار پيامبر در حدّ كمرشكن بود. «أَنْقَضَ ظَهْرَكَ» | |||
5- نام نيك و آبرو لازمه توفيق در رهبرى جامعه است. «رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» | |||
6- سنّت و برنامه الهى آن است كه بدنبال هر سختى، آسانى است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (در جاى ديگر قرآن مىخوانيم: «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» «2» سختىها و مشكلات زوالپذيرند و به آسانى تبديل مىشوند). | |||
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند | |||
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد | |||
7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى، آماده پذيرش مسئوليّت ديگر و تلاش و كوشش ديگر باشد. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» | |||
8- تلاشها بايد جهت الهى داشته باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» | |||
9- تلاش و كوشش بايد همراه با اخلاص باشد. فَانْصَبْ ... إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ | |||
10- براى توجه به خداوند بايد نهايت تلاش را بكار برد. «فَانْصَبْ- إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» | |||
11- پيمودن راه خدا بايد عاشقانه و با رغبت باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» | |||
12- رغبتها و تمايلات تنها سزاوار اوست نه ديگران. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
---- | |||
«1». تفسير نور الثقلين. | |||
«2». طلاق، 7. | |||
جلد 10 - صفحه 528 | |||
سوره تين | |||
اين سوره هشت آيه دارد و در مكّه نازل شده است. | |||
نام سوره برگرفته از آيه اول است و به معناى انجير مىباشد. | |||
محور سوره، كيفر و پاداش انسانها در قيامت است، امّا مطلب را از راه آفرينش انسانها در بهترين صورت و دو گروه شدن آنان بر مبناى ماندن بر فطرت پاك الهى و يا خروج از آن و سقوط به پايينترين درجات انسانيّت، بيان مىكند كه اين اختلاف در انتخاب، موجب اختلاف در كيفر و پاداش الهى مىشود. و طبيعتاً حكمت اقتضا مىكند كه دو گروه يكسان ديده نشوند. | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» | |||
جلد 14 - صفحه 262 | |||
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ: آيا گشادگى و سعه نداديم، صَدْرَكَ: سينه تو را؟ تا مناجات حق و دعوت خلق و غم امت و زحمات رسالت در آن گنجد. آيا قلب تو را گنجايش نداديم كه هر چه از اسرار وحى فرمان بر تو واقع شود، قبول توانى كرد؟ | |||
بيان- معنى استفهام انكار نفى شرح است به جهت مبالغه در اثبات و ايجاب آن، تا اندوه خاطر مبارك از زحمات تبليغ رسالت به خاص و عام و دعوت جن و انس زايل گردد. | |||
2- ما منشرح ساختيم سينه تو را براى علوم و حكم و حفظ قرآن و آسان گردانيديم تلقى وحى را بر آن. | |||
3- ما سينه تو را منشرح و مفتوح ساختيم به بردن شواغلى كه ضدّ ادراك حق بود. | |||
ابن عباس روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: پرسيدم آيا منشرح شود صدر؟ فرمود: بلى. گفتم: علامت آن چيست؟ فرمود: التّجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل نزول الفوت: پهلو تهى نمودن از دار فريب دهنده دنيا و توجه و بازگشت به سراى مخلّد و مهيّا شدن براى مرگ پيش از نازل شدن مرگ «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ «2» الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ «3» وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ «4» | |||
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ «8» | |||
ترجمه | |||
آيا گشايش نداديم براى تو سينه تو را | |||
و برداشتيم از دوش تو بار گران تو را | |||
كه كمر شكن بود براى تو | |||
و بلند نموديم براى تو نام تو را | |||
پس همانا با سختى آسانى است | |||
همانا با سختى آسانى است | |||
و چون فارغ شدى پس كوشش در عبادت كن | |||
و بسوى پروردگارت پس رغبت نماى. | |||
تفسير | |||
خداوند منّان در تعقيب بيان الطاف و نعم خود در سوره سابقه نسبت بحضرت ختمى مرتبت ميفرمايد آيا ما شرح صدر و گشايش دل بتو عنايت ننموديم كه مشتمل شد بر علم و حكمت و قابل شد براى تلقّى وحى و قبول رسالت و قادر شد بر تحمّل آزار قوم و جمع بين دعوت خلق و اشتغال بعبادت حق و چون شرح صدر و گشودگى دل بفرح و سرور و اطمينان خاطر است چنانچه دلتنگى از همّ و غم و اندوه است قمّى ره نقل فرموده كه شرح صدر آنحضرت بآن بود كه خداوند امير المؤمنين عليه السّلام را وصى او قرار داد و در روز فتح مكّه كه قريش اسلام آوردند او را مسرور فرمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند از او آيا سينه گشوده ميشود فرمود بلى گفتند آيا نشانهاى دارد كه شناخته شود بآن فرمود اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيه براى مرگ پيش از ورود آن و برداشتيم از دوش تو بار سنگين همّ و غمّ از آزار قوم و انجام رسالت را بوجود امير المؤمنين و شمشير او و ثروت حضرت | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 404 | |||
خديجه آن بار سنگينى كه كمر شكن بود براى تو اگر نبود كمك آن دو و قمّى ره وزر را بسنگينى جنگ تفسير فرموده و شايد مراد آن باشد كه حضرت بنفس نفيس خود مأمور بجنگ نبود و بيشتر امير المؤمنين عليه السّلام در جنگها مراقبت و دفاع از حضرت مينمود در هر حال اصل وزر بمعناى سنگينى است و وزير هم مشتقّ از وزر است چون مسؤليّت سنگينى در عهده دارد و گناه را هم كه وزر ميگويند بمناسبت سنگينى عقوبت آن است و اينجا هم بعضى گفتهاند مراد دفع نمودن گناه است از آن حضرت بعطا نمودن قوه عصمت ولى آيات آتيه مؤيّد معناى اول است كه ميفرمايد و بلند نموديم و خواهيم نمود نام تو را در دنيا بطوريكه تمام مردم عالم تو را بشناسند يا برسالت و خاتميّت يا بعلم و حكمت و بزرگى و بزرگوارى براى تسكين خاطر او و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه نام برده ميشوى تو وقتى كه نامبرده شوم من و آن قول مردم است اشهد أن لا اله الا اللّه و أن محمّدا رسول اللّه و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده در اين آيه كه فرمود جبرئيل بمن گفت خداوند عز و جل فرمود وقتى نامبرده شوم من نامبرده شوى تو با من پس همانا با همّ و غمّ و رنج و سختى و بار گران شادى و مسرّت و فتح و ظفر و سهولت امر است و نبايد مأيوس از رحمت خدا شد در دنيا علاوه بر آنكه با مشقّت و صعوبت انجام تكاليف الهيّه در دنيا سهولت و آسانى امر آخرت است و بنابر اين دو عسر است و دو يسر و محتمل است مراد آن باشد كه با سختيهاى دنيوى تو سهولت دنيوى و اخروى است و اشاره باين باشد آنچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بيرون آمد روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسرور و خوشحال و ميفرمود هرگز غلبه پيدا نميكند يك عسر بر دو يسر و در بيان وجه آن گفته شده كه چون عسر معرّف بالف و لام است و آن يا براى عهد است يا جنس متعدّد نميشود ولى يسر نكره است كه شايع در جنس خود است پس متعدد ميشود و اقرب در نظر آنست كه جمله دوم تقرير و تثبيت جمله اول باشد باين تقريب كه چون جمله اول متفرّع بر آيات سابقه است وعده سهولت امر بر پيغمبر اكرم باشد بعد از صعوبت آن و لذا مبدوّ بفاء تفريع شده و جمله دوم كه خالى از آن است بيان امر كلّى باشد و بمنزله دليل براى جمله اول و اشاره بآنكه بناء الهى بر آنست كه بعد از سختى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 405 | |||
آسانى براى بندگان خصوصا اهل ايمان پيش بياورد و در خاتمه بنظر حقير امر فرموده است كه بعد از فراغت از امر دعوت و ارشاد و هدايت خلق بدين حق قيام بوظائف عبادت نمايد و زحمت در تحصيل قرب پروردگار خود كشد و رغبت بمناجات و انس با خداوند كند و از غير بگسلد و بدوست پيوندد و در روايات ائمه اطهار باشتغال بدعا بعد از فراغت از نماز تفسير شده و بنصب امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت بعد از فراغت از امر نبوّت و بمعناى اخير بايد فانصب بكسر صاد قرائت شود و ظاهرا نشده و اللّه اعلم بحقائق الامور و بر حسب بعضى از روايات معتبره سوره الضحى و اين سوره يكى است و همچنين سوره فيل و ايلاف و بايد در نماز جمعا خوانده شود اگر چه شيخ استاد ما قدس سرّه در كتاب صلاة خود در لزوم آن بر حسب روايات اشكال فرموده ولى ظاهرا مسئله مسلّم است و بايد بسم اللّه را هم ميان آن دو خواند و تناسب معانى و ارتباط مطالب هر يك از آن دو با ديگرى شاهد بر وحدت است چنانچه علامه طباطبائى قدس سره فرموده و الضحى و الانشراح واحدة بالاتّفاق و المعانى شاهده كذالك الفيل مع الايلاف و فصل بسم اللّه لا ينافى و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه و الصلوة و السلام على امنائه و اصفيائه. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 406 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
أَ لَم نَشرَح لَكَ صَدرَكَ «1» | |||
آيا شرح صدر بشما عنايت نكرديم. همين جمله شاهد بر اينکه است که اينکه دو سوره يك سوره است که پس از آنكه در سوره قبل فرمود: وَ أَمّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث در اينکه سوره نعمتهايي که خداوند بحضرتش عنايت فرموده بيان ميفرمايد: | |||
أَ لَم نَشرَح لَكَ صَدرَكَ شرح صدر مقابل ضيق صدر است، و شرح بمعني بسط و توسعه است که زود فرا ميگيرد و ضبط ميكند، و شرح صدري که خداوند به پيغمبر | |||
جلد 18 - صفحه 153 | |||
عنايت فرموده باحدي از انبياء عنايت نشده که محل اسرار الهي واقع شده که در سوره و النجم در باب معراج حضرت ميفرمايد: ثُمَّ دَنا فَتَدَلّي فَكانَ قابَ قَوسَينِ أَو أَدني فَأَوحي إِلي عَبدِهِ ما أَوحي آيه 8 الي 10 شرحش در محلش ذكر شد و بواسطه همين شرح صدر صبر و تحمل و بردباري او از دست نرفت با اينکه همه اذيتها که بوجود مباركش كردند و اينکه همه نسبتها که باو دادند و بياعتناييها و بياحتراميها که در حقش كردند و تمامش را حلم كرد و در حق آنها دعا ميكرد: | |||
اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون | |||
اشاره باين که از آنها مؤاخذه مفرما در اينکه اذيتها که بشما ميكنند حتي در موقع فتح مكه و تسلط بر اينکه مشركين فرمود: لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ چنانچه حضرت يوسف ببرادرانش فرمود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 1)- ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختیم! لحن آیات آمیخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلّی و دلداری پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله است. | |||
در نخستین آیه به مهمترین موهبت الهی اشاره کرده، میفرماید: «آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم» (ا لم نشرح لک صدرک). | |||
منظور از «شرح صدر» در اینجا گسترش روح و فکر پیامبر به وسیله نور الهی و سکینه و آرامش خداداد میباشد، این توسعه میتواند مفهوم وسیعی داشته باشد که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهای دشمنان و مخالفان. | |||
و لذا در حدیثی آمده است که پیامبر میفرماید: «من تقاضائی از پروردگارم کردم و دوست میداشتم این تقاضا را نمیکردم، عرض کردم: خداوندا! پیامبران قبل از من بعضی جریان باد را در اختیارشان قرار دادی، و بعضی مردگان را زنده میکردند!» خداوند به من فرمود: آیا تو یتیم نبودی پناهت دادم؟ | |||
گفتم: آری! فرمود: آیا گمشده نبودی هدایتت کردم؟ | |||
عرض کردم: آری، ای پروردگار! فرمود: آیا سینه تو را گشاده، و پشتت را سبکبار نکردم؟ | |||
عرض کردم: آری ای پروردگار!». | |||
این نشان میدهد که نعمت «شرح صدر» ما فوق معجزات انبیاست، و به راستی اگر کسی حالات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دقیقا مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد یقین میکند که این از طریق عادی ممکن نیست، بلکه یک تأیید الهی و ربانی است. | |||
و به خاطر همین «شرح صدر» بود که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عالیترین وجهی مشکلات | |||
ج5، ص531 | |||
رسالت را پشت سر گذاشت، و وظائف خود را در این طریق به خوبی انجام داد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۲: | خط ۳۴۹: | ||
[[رده:تبرى از غضب خدا]][[رده:تعالیم خدا]][[رده:آثار ذکر]][[رده:ذکر شرح صدر محمد]][[رده:ذکر منشأ شرح صدر محمد]][[رده:ذکر نعمت]][[رده:استقامت رهبران دینى]][[رده:شرح صدر رهبران دینى]][[رده:ویژگیهاى رهبران دینى]][[رده:استقامت در سختى ها]][[رده:اظهار سرور از شرح صدر]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:تبرى محمد]][[رده:شرح صدر محمد]][[رده:عوامل اطمینان محمد]][[رده:فضایل محمد]][[رده:لیاقت محمد]][[رده:مقامات محمد]][[رده:منشأ استقامت محمد]][[رده:منشأ حق پذیرى محمد]][[رده:منشأ شرح صدر محمد]][[رده:منشأ عمل به تکلیف محمد]][[رده:منشأ قدرت محمد]][[رده:نعمت شرح صدر]] | [[رده:تبرى از غضب خدا]][[رده:تعالیم خدا]][[رده:آثار ذکر]][[رده:ذکر شرح صدر محمد]][[رده:ذکر منشأ شرح صدر محمد]][[رده:ذکر نعمت]][[رده:استقامت رهبران دینى]][[رده:شرح صدر رهبران دینى]][[رده:ویژگیهاى رهبران دینى]][[رده:استقامت در سختى ها]][[رده:اظهار سرور از شرح صدر]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:تبرى محمد]][[رده:شرح صدر محمد]][[رده:عوامل اطمینان محمد]][[رده:فضایل محمد]][[رده:لیاقت محمد]][[رده:مقامات محمد]][[رده:منشأ استقامت محمد]][[رده:منشأ حق پذیرى محمد]][[رده:منشأ شرح صدر محمد]][[رده:منشأ عمل به تکلیف محمد]][[رده:منشأ قدرت محمد]][[رده:نعمت شرح صدر]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشرح ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشرح ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 1 سوره شرح | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 1 سوره شرح,شرح 1,أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ,تبرى از غضب خدا,تعالیم خدا,آثار ذکر,ذکر شرح صدر محمد,ذکر منشأ شرح صدر محمد,ذکر نعمت,استقامت رهبران دینى,شرح صدر رهبران دینى,ویژگیهاى رهبران دینى,استقامت در سختى ها,اظهار سرور از شرح صدر,مشمولان لطف خدا,تبرى محمد,شرح صدر محمد,عوامل اطمینان محمد,فضایل محمد,لیاقت محمد,مقامات محمد,منشأ استقامت محمد,منشأ حق پذیرى محمد,منشأ شرح صدر محمد,منشأ عمل به تکلیف محمد,منشأ قدرت محمد,نعمت شرح صدر,آیات قرآن سوره الشرح | |||
|description=أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۲
کپی متن آیه |
---|
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ |
ترجمه
سوره الشرح | آیه ١ | الشرح ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلَمْ نَشْرَحْ ...»: شرح صدر. کنایه از: سعه صدر، رهائی از غم و اندوه حیرت و ضلال پیش از نبوّت، تاب تحمّل مشکلات مسؤولیّت نبوّت و رهبری، صبر و حوصله در برابر ناملایمات محیط و دردسرهای کفّار و مشرکان و دیگران است (نگا: انعام / زمر / ، طه / ، نحل / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۸ سوره انشراح
- نادرستى سخن فخر رازى در ردّ اين قول كه سوره «والضحّى» و «ألم نشرح» يك سوره اند
- مقصود از شرح صدر رسول الله «ص» در «ألم نشرح لك صدرك»
- وجوه مختلف در باره مراد از «وضع وزر» از آن حضرت
- توضيح مفاد آيه: «فإنّ مع العُسر يُسرا» و ردّ سخنى از زمخشرى در اين باره
- مفاد تكرار جمله : «إنّ مع العُسر يُسرا» و چند وجه درباره امر «فإذا فرغت فانصب...» به پيامبر «ص»
- رواياتى تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر«ص» و تبديل قلب او
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ «2» الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ «3» وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ «4» فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ «8»
(اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟ و بار سنگينات را از (دوش) تو برنداشتيم؟ آن (بار گرانى) كه براى تو كمرشكن بود. و نام تو را بلند (آوازه) گردانيديم. پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است. پس هر وقت (از كارى) فراغت يافتى (براى كار جديد) خود را به تعب انداز. و با رغبت و اشتياق به سوى پروردگارت روىآور.
نکته ها
در سوره قبل (ضُحى) فرمود: خداوند تو را رها نكرده است: «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» در اين سوره مىفرمايد: چگونه تو را رها كرده، كسى كه بزرگترين الطاف و سرمايهها را كه شرح صدر است به تو داده است: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
«شرح صدر» به معناى گشايش سينه و بالا رفتن ظرفيّت انسان است تا بتواند ناملايمات را تحمّل كند و در مشكلات و سختىها صبر و پايدارى ورزد.
هنگامى كه خداوند حضرت موسى را به رسالت برگزيد، اولين خواسته او سعه صدر بود كه
جلد 10 - صفحه 523
گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «1» پروردگارا! سعه صدر به من عطا كن. ولى پيامبر اسلام بدون درخواست مورد لطف قرار گرفت و سعه صدر را از خداوند دريافت كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
مراد از بار سنگين كه بر دوش پيامبر سنگينى مىكرد و خداوند با دادن شرح صدر، آن را ازدوش پيامبر برداشت، مسئوليّت رسالت و دعوت مردم به توحيد و مبارزه با فساد و شرك و خرافات است.
از آنجا كه غم و غصهها را نمىتوان كم كرد، پس بايد ظرفيّتها را بالا برد تا بتوان مشكلات را تحمّل كرد و كم نياورد. شرح صدر نشانه لطف ويژه الهى است: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» «2» يعنى هر كس را خداوند اراده كند هدايت يابد، روح او را براى پذيرش اسلام باز مىكند.
از نظر روانى، هنگام برخورد با مشكلات نبايد تمام ذهن متوجه آن شود، بلكه بايد به سهولتهاى پس از آن كه مورد وعده و سنت الهى است نيز توجه نمود.
عُسرها سبب يُسر است. كلمه «مع» ممكن است به معناى سبب باشد، يعنى هر سختى در درون خود تجربهها و سازندگىهايى دارد. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»
حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» بيانگر آن است كه اين اصل عمومى است و مخصوص پيامبر نيست.
رهبران حق كه در برابر طوفان مخالفتها و مشكلات و شكنجهها و تهديدها و توطئهها و تهمتها و لجاجتها و جنگها و ... قرار مىگيرند بيش از هر چيز به سعه صدر نياز دارند.
«1». طه، 25.
«2». انعام، 125.
جلد 10 - صفحه 524
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
بر اساس روايات كه مورد فتواى مراجع دينى نيز قرار گرفته است، اين سوره و سوره ضُحى يك سوره حساب مىشوند نظير سوره فيل و قريش و در نمازهاى واجب كه بعد از سوره حمد، خواندن بيش از يك سوره جايز نيست، اين دو سوره بايد با هم خوانده شود. شاهد يكى بودن اين دو سوره، تناسب آيه آخر سوره قبل با آيه اول اين سوره است كه مىفرمايد:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
شرح صدرى كه به پيامبر اسلام داده شد، باعث شد تا آن حضرت در برابر آن همه آزارها، قومش را نفرين نكند و مىفرمود: «اللهم اهد قومى فانهم لا يعلمون» «1» يعنى خداوندا اين مردم را هدايت كن زيرا كه نمىدانند و در فتح مكه با اعلام عفو عمومى فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» امروز باكى بر شما نيست و همه را بخشيدم، همانگونه كه يوسف با اين جمله تمام برادرانش را يكجا عفو كرد.
نمونه «وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ .. وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» اين بود كه مردم فوج فوج در دين خدا وارد مىشدند «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» «2» و در جنگهاى بدر و خندق و حنين اسلام پيروز شد و با اينكه بعضى منافق و يا ترسو بودند و فرار مىكردند باز اسلام رو به رشد بود.
در اكثر موارد اين بار سنگين توسط حضرت على عليه السلام از دوش پيامبر برداشته مىشد. او در بدر و خيبر و احد شجاعانهترين عمليات را انجام داد.
البته در برخى موارد، «وزر» و سنگينى را، از طريق امدادهاى غيبى و نزول فرشتگان «3» و يا القاء ترس «4» در دل دشمنان، از دوش پيامبر اكرم برداشته شد.
خداوند، نام و ياد پيامبرش را گرامى داشته است. در قرآن، به درود و صلوات بر پيامبرش فرمان داده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» «5» نام او را در بسيارى از آيات در كنار نام خودش آورد است، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» و در تشهد هر نماز، نيز اين شهادتين را تكرار كرده است.
زنى از ندادن نفقه شوهر فقيرش، نزد حضرت على عليه السلام شكايت كرد. حضرت مرد را زندانى
«1». بحارالانوار، ج 11، ص 298.
«2». نصر، 2.
«3». آل عمران، 123- 125.
«4». آل عمران، 151 و حشر، 2.
«5». احزاب، 56.
«6». محمّد، 33.
جلد 10 - صفحه 525
نكرد و فرمود: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» «1»
پیام ها
1- سعه صدر، زمينهساز انجام برنامههاى سنگين رسالت است. أَ لَمْ نَشْرَحْ ... وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ
2- از آينده مكتب نگران مباشيد. «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ»
3- مبارزه با خرافات و آداب و رسوم جاهلى بسيار سنگين است. «وِزْرَكَ»
4- كار پيامبر در حدّ كمرشكن بود. «أَنْقَضَ ظَهْرَكَ»
5- نام نيك و آبرو لازمه توفيق در رهبرى جامعه است. «رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ»
6- سنّت و برنامه الهى آن است كه بدنبال هر سختى، آسانى است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (در جاى ديگر قرآن مىخوانيم: «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» «2» سختىها و مشكلات زوالپذيرند و به آسانى تبديل مىشوند).
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى، آماده پذيرش مسئوليّت ديگر و تلاش و كوشش ديگر باشد. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»
8- تلاشها بايد جهت الهى داشته باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
9- تلاش و كوشش بايد همراه با اخلاص باشد. فَانْصَبْ ... إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ
10- براى توجه به خداوند بايد نهايت تلاش را بكار برد. «فَانْصَبْ- إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
11- پيمودن راه خدا بايد عاشقانه و با رغبت باشد. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
12- رغبتها و تمايلات تنها سزاوار اوست نه ديگران. «إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نور الثقلين.
«2». طلاق، 7.
جلد 10 - صفحه 528
سوره تين
اين سوره هشت آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه اول است و به معناى انجير مىباشد.
محور سوره، كيفر و پاداش انسانها در قيامت است، امّا مطلب را از راه آفرينش انسانها در بهترين صورت و دو گروه شدن آنان بر مبناى ماندن بر فطرت پاك الهى و يا خروج از آن و سقوط به پايينترين درجات انسانيّت، بيان مىكند كه اين اختلاف در انتخاب، موجب اختلاف در كيفر و پاداش الهى مىشود. و طبيعتاً حكمت اقتضا مىكند كه دو گروه يكسان ديده نشوند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1»
جلد 14 - صفحه 262
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ: آيا گشادگى و سعه نداديم، صَدْرَكَ: سينه تو را؟ تا مناجات حق و دعوت خلق و غم امت و زحمات رسالت در آن گنجد. آيا قلب تو را گنجايش نداديم كه هر چه از اسرار وحى فرمان بر تو واقع شود، قبول توانى كرد؟
بيان- معنى استفهام انكار نفى شرح است به جهت مبالغه در اثبات و ايجاب آن، تا اندوه خاطر مبارك از زحمات تبليغ رسالت به خاص و عام و دعوت جن و انس زايل گردد.
2- ما منشرح ساختيم سينه تو را براى علوم و حكم و حفظ قرآن و آسان گردانيديم تلقى وحى را بر آن.
3- ما سينه تو را منشرح و مفتوح ساختيم به بردن شواغلى كه ضدّ ادراك حق بود.
ابن عباس روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: پرسيدم آيا منشرح شود صدر؟ فرمود: بلى. گفتم: علامت آن چيست؟ فرمود: التّجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل نزول الفوت: پهلو تهى نمودن از دار فريب دهنده دنيا و توجه و بازگشت به سراى مخلّد و مهيّا شدن براى مرگ پيش از نازل شدن مرگ «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ «1» وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ «2» الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ «3» وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ «4»
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «6» فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ «8»
ترجمه
آيا گشايش نداديم براى تو سينه تو را
و برداشتيم از دوش تو بار گران تو را
كه كمر شكن بود براى تو
و بلند نموديم براى تو نام تو را
پس همانا با سختى آسانى است
همانا با سختى آسانى است
و چون فارغ شدى پس كوشش در عبادت كن
و بسوى پروردگارت پس رغبت نماى.
تفسير
خداوند منّان در تعقيب بيان الطاف و نعم خود در سوره سابقه نسبت بحضرت ختمى مرتبت ميفرمايد آيا ما شرح صدر و گشايش دل بتو عنايت ننموديم كه مشتمل شد بر علم و حكمت و قابل شد براى تلقّى وحى و قبول رسالت و قادر شد بر تحمّل آزار قوم و جمع بين دعوت خلق و اشتغال بعبادت حق و چون شرح صدر و گشودگى دل بفرح و سرور و اطمينان خاطر است چنانچه دلتنگى از همّ و غم و اندوه است قمّى ره نقل فرموده كه شرح صدر آنحضرت بآن بود كه خداوند امير المؤمنين عليه السّلام را وصى او قرار داد و در روز فتح مكّه كه قريش اسلام آوردند او را مسرور فرمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند از او آيا سينه گشوده ميشود فرمود بلى گفتند آيا نشانهاى دارد كه شناخته شود بآن فرمود اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيه براى مرگ پيش از ورود آن و برداشتيم از دوش تو بار سنگين همّ و غمّ از آزار قوم و انجام رسالت را بوجود امير المؤمنين و شمشير او و ثروت حضرت
جلد 5 صفحه 404
خديجه آن بار سنگينى كه كمر شكن بود براى تو اگر نبود كمك آن دو و قمّى ره وزر را بسنگينى جنگ تفسير فرموده و شايد مراد آن باشد كه حضرت بنفس نفيس خود مأمور بجنگ نبود و بيشتر امير المؤمنين عليه السّلام در جنگها مراقبت و دفاع از حضرت مينمود در هر حال اصل وزر بمعناى سنگينى است و وزير هم مشتقّ از وزر است چون مسؤليّت سنگينى در عهده دارد و گناه را هم كه وزر ميگويند بمناسبت سنگينى عقوبت آن است و اينجا هم بعضى گفتهاند مراد دفع نمودن گناه است از آن حضرت بعطا نمودن قوه عصمت ولى آيات آتيه مؤيّد معناى اول است كه ميفرمايد و بلند نموديم و خواهيم نمود نام تو را در دنيا بطوريكه تمام مردم عالم تو را بشناسند يا برسالت و خاتميّت يا بعلم و حكمت و بزرگى و بزرگوارى براى تسكين خاطر او و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه نام برده ميشوى تو وقتى كه نامبرده شوم من و آن قول مردم است اشهد أن لا اله الا اللّه و أن محمّدا رسول اللّه و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده در اين آيه كه فرمود جبرئيل بمن گفت خداوند عز و جل فرمود وقتى نامبرده شوم من نامبرده شوى تو با من پس همانا با همّ و غمّ و رنج و سختى و بار گران شادى و مسرّت و فتح و ظفر و سهولت امر است و نبايد مأيوس از رحمت خدا شد در دنيا علاوه بر آنكه با مشقّت و صعوبت انجام تكاليف الهيّه در دنيا سهولت و آسانى امر آخرت است و بنابر اين دو عسر است و دو يسر و محتمل است مراد آن باشد كه با سختيهاى دنيوى تو سهولت دنيوى و اخروى است و اشاره باين باشد آنچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بيرون آمد روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسرور و خوشحال و ميفرمود هرگز غلبه پيدا نميكند يك عسر بر دو يسر و در بيان وجه آن گفته شده كه چون عسر معرّف بالف و لام است و آن يا براى عهد است يا جنس متعدّد نميشود ولى يسر نكره است كه شايع در جنس خود است پس متعدد ميشود و اقرب در نظر آنست كه جمله دوم تقرير و تثبيت جمله اول باشد باين تقريب كه چون جمله اول متفرّع بر آيات سابقه است وعده سهولت امر بر پيغمبر اكرم باشد بعد از صعوبت آن و لذا مبدوّ بفاء تفريع شده و جمله دوم كه خالى از آن است بيان امر كلّى باشد و بمنزله دليل براى جمله اول و اشاره بآنكه بناء الهى بر آنست كه بعد از سختى
جلد 5 صفحه 405
آسانى براى بندگان خصوصا اهل ايمان پيش بياورد و در خاتمه بنظر حقير امر فرموده است كه بعد از فراغت از امر دعوت و ارشاد و هدايت خلق بدين حق قيام بوظائف عبادت نمايد و زحمت در تحصيل قرب پروردگار خود كشد و رغبت بمناجات و انس با خداوند كند و از غير بگسلد و بدوست پيوندد و در روايات ائمه اطهار باشتغال بدعا بعد از فراغت از نماز تفسير شده و بنصب امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت بعد از فراغت از امر نبوّت و بمعناى اخير بايد فانصب بكسر صاد قرائت شود و ظاهرا نشده و اللّه اعلم بحقائق الامور و بر حسب بعضى از روايات معتبره سوره الضحى و اين سوره يكى است و همچنين سوره فيل و ايلاف و بايد در نماز جمعا خوانده شود اگر چه شيخ استاد ما قدس سرّه در كتاب صلاة خود در لزوم آن بر حسب روايات اشكال فرموده ولى ظاهرا مسئله مسلّم است و بايد بسم اللّه را هم ميان آن دو خواند و تناسب معانى و ارتباط مطالب هر يك از آن دو با ديگرى شاهد بر وحدت است چنانچه علامه طباطبائى قدس سره فرموده و الضحى و الانشراح واحدة بالاتّفاق و المعانى شاهده كذالك الفيل مع الايلاف و فصل بسم اللّه لا ينافى و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه و الصلوة و السلام على امنائه و اصفيائه.
جلد 5 صفحه 406
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
أَ لَم نَشرَح لَكَ صَدرَكَ «1»
آيا شرح صدر بشما عنايت نكرديم. همين جمله شاهد بر اينکه است که اينکه دو سوره يك سوره است که پس از آنكه در سوره قبل فرمود: وَ أَمّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث در اينکه سوره نعمتهايي که خداوند بحضرتش عنايت فرموده بيان ميفرمايد:
أَ لَم نَشرَح لَكَ صَدرَكَ شرح صدر مقابل ضيق صدر است، و شرح بمعني بسط و توسعه است که زود فرا ميگيرد و ضبط ميكند، و شرح صدري که خداوند به پيغمبر
جلد 18 - صفحه 153
عنايت فرموده باحدي از انبياء عنايت نشده که محل اسرار الهي واقع شده که در سوره و النجم در باب معراج حضرت ميفرمايد: ثُمَّ دَنا فَتَدَلّي فَكانَ قابَ قَوسَينِ أَو أَدني فَأَوحي إِلي عَبدِهِ ما أَوحي آيه 8 الي 10 شرحش در محلش ذكر شد و بواسطه همين شرح صدر صبر و تحمل و بردباري او از دست نرفت با اينکه همه اذيتها که بوجود مباركش كردند و اينکه همه نسبتها که باو دادند و بياعتناييها و بياحتراميها که در حقش كردند و تمامش را حلم كرد و در حق آنها دعا ميكرد:
اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون
اشاره باين که از آنها مؤاخذه مفرما در اينکه اذيتها که بشما ميكنند حتي در موقع فتح مكه و تسلط بر اينکه مشركين فرمود: لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ چنانچه حضرت يوسف ببرادرانش فرمود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختیم! لحن آیات آمیخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلّی و دلداری پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله است.
در نخستین آیه به مهمترین موهبت الهی اشاره کرده، میفرماید: «آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم» (ا لم نشرح لک صدرک).
منظور از «شرح صدر» در اینجا گسترش روح و فکر پیامبر به وسیله نور الهی و سکینه و آرامش خداداد میباشد، این توسعه میتواند مفهوم وسیعی داشته باشد که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهای دشمنان و مخالفان.
و لذا در حدیثی آمده است که پیامبر میفرماید: «من تقاضائی از پروردگارم کردم و دوست میداشتم این تقاضا را نمیکردم، عرض کردم: خداوندا! پیامبران قبل از من بعضی جریان باد را در اختیارشان قرار دادی، و بعضی مردگان را زنده میکردند!» خداوند به من فرمود: آیا تو یتیم نبودی پناهت دادم؟
گفتم: آری! فرمود: آیا گمشده نبودی هدایتت کردم؟
عرض کردم: آری، ای پروردگار! فرمود: آیا سینه تو را گشاده، و پشتت را سبکبار نکردم؟
عرض کردم: آری ای پروردگار!».
این نشان میدهد که نعمت «شرح صدر» ما فوق معجزات انبیاست، و به راستی اگر کسی حالات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دقیقا مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد یقین میکند که این از طریق عادی ممکن نیست، بلکه یک تأیید الهی و ربانی است.
و به خاطر همین «شرح صدر» بود که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عالیترین وجهی مشکلات
ج5، ص531
رسالت را پشت سر گذاشت، و وظائف خود را در این طریق به خوبی انجام داد.
نکات آیه
۱ - خداوند به پیامبر(ص)، شرح صدر عنایت کرده و قواى باطنى آن حضرت را پذیراى حقیقت قرار داد و توانمندى هاى او را، براى تحمّل سختى ها و تکالیف، فزونى بخشید. (ألم نشرح لک صدرک) شرح صدر، گنجایش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). «صدر» و «قلب»، کنایه از نفس انسان است که داراى فهم و درک است. گفته شده «صدر» اعم از «قلب» است; زیرا شامل تمام قواى انسان مى شود. (برگرفته شده از مفردات راغب)
۲ - خداوند، برخوردارى پیامبر(ص) را از شرح صدر، به او یادآور شده، آن را عطاى ویژه خویش به آن حضرت خواند. (ألم نشرح لک صدرک)
۳ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، نعمتى الهى و سزاوار بازگو کردن و اظهار خرسندى است. (و أمّا بنعمة ربّک فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحیم . ألم نشرح لک صدرک) به گفته بسیارى از فقهاى امامیه، این سوره، دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر این اساس مفاد آیه شریفه، اعتراف به یکى از نعمت هایى است که آخرین آیه سوره قبل، به بازگو کردن آنها توصیه داشت. در این دیدگاه، جمله «بسم اللّه الرحمن الرحیم» ارتباط را قطع نمى کند; بلکه برخى از فقها، ترک آن را در نماز مجاز مى دانند.
۴ - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر، مایه اطمینان پیامبر(ص) به دورى اش از قهر و خشم خداوند (ما ودّعک ربّک و ما قلى ... ألم نشرح لک صدرک) هدف از استفهام در «ألم نشرح...» - که براى تقریر است - با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پیامبر(ص) به نعمت هایى است که نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از میان برود.
۵ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، از ویژگى هاى لازم براى رهبران الهى (ألم نشرح لک صدرک)
۶ - پیامبر(ص)، داراى مقامى والا در پیشگاه خداوند و شایسته اهداى شرح صدر (ألم نشرح لک صدرک) «لام» در «لک» یا براى تعلیل است یا انتفاع. در صورت اول، مفاد آیه این است که: آیا به خاطر خودت به تو شرح صدر ندادیم؟ این تعبیر دلالت دارد که شخصیت نبى اکرم(ص)، علّتى کافى براى عطاى شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندى آن حضرت است که خداوند، در جهت منافع پیامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختیارش نهاد.
موضوعات مرتبط
- تبرى: تبرى از غضب خدا ۴
- خدا: تعالیم خدا ۲
- ذکر: آثار ذکر ۴; ذکر شرح صدر محمد(ص) ۲; ذکر منشأ شرح صدر محمد(ص) ۴; ذکر نعمت ۳
- رهبران دینى: استقامت رهبران دینى ۵; شرح صدر رهبران دینى ۵; ویژگیهاى رهبران دینى ۵
- سختى: استقامت در سختى ها ۵
- شرح صدر: اظهار سرور از شرح صدر ۳
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱، ۲
- محمد(ص): تبرى محمد(ص) ۴; شرح صدر محمد(ص) ۶; عوامل اطمینان محمد(ص) ۴; فضایل محمد(ص) ۱، ۲; لیاقت محمد(ص) ۶; مقامات محمد(ص) ۶; منشأ استقامت محمد(ص) ۱; منشأ حق پذیرى محمد(ص) ۱; منشأ شرح صدر محمد(ص) ۱; منشأ عمل به تکلیف محمد(ص) ۱; منشأ قدرت محمد(ص) ۱
- نعمت: نعمت شرح صدر ۳
منابع