الليل ٢٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::ابْتِغَاء|ابْتِغَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::ابْتِغَاء| ]] [[شامل این ریشه::بغى| ]][[ریشه غیر ربط::بغى| ]][[شامل این کلمه::وَجْه|وَجْهِ]] [[کلمه غیر ربط::وَجْه| ]] [[شامل این ریشه::وجه| ]][[ریشه غیر ربط::وجه| ]][[شامل این کلمه::رَبّه|رَبِّهِ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّه| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::الْأَعْلَى|الْأَعْلَى]] [[کلمه غیر ربط::الْأَعْلَى| ]] [[شامل این ریشه::علو| ]][[ریشه غیر ربط::علو| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::ابْتِغَاء|ابْتِغَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::ابْتِغَاء| ]] [[شامل این ریشه::بغى| ]][[ریشه غیر ربط::بغى| ]][[شامل این کلمه::وَجْه|وَجْهِ]] [[کلمه غیر ربط::وَجْه| ]] [[شامل این ریشه::وجه| ]][[ریشه غیر ربط::وجه| ]][[شامل این کلمه::رَبّه|رَبِّهِ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّه| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::الْأَعْلَى|الْأَعْلَى]] [[کلمه غیر ربط::الْأَعْلَى| ]] [[شامل این ریشه::علو| ]][[ریشه غیر ربط::علو| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=جز خواستن رضای پروردگارش که بسی برتر است (منظوری ندارد). | |-|صادقی تهرانی=جز خواستن رضای پروردگارش که بسی برتر است (منظوری ندارد). | ||
|-|معزی=جز در پی روی پروردگار برترش | |-|معزی=جز در پی روی پروردگار برترش | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Only seeking the acceptance of his Lord, the Most High.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الليل | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/092020.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/092020.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الليل | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::20|٢٠]] | قبلی = الليل ١٩ | بعدی = الليل ٢١ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إبْتِغَآءَ»: خواستار شدن. طلبیدن. «وَجْهِ»: ذات (نگا: انعام / ، کهف / ، قصص / ). | «إبْتِغَآءَ»: خواستار شدن. طلبیدن. «وَجْهِ»: ذات (نگا: انعام / ، کهف / ، قصص / ). | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - ۲۱، سوره ليل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - ۲۱، سوره ليل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از اينكه درباره مؤ من انفاق كننده متقّى فرمود: ((فسنيسّره لليسرى ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از اينكه درباره مؤ من انفاق كننده متقّى فرمود: ((فسنيسّره لليسرى ))]] | ||
خط ۳۷: | خط ۴۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در شاءن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در شاءن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link35 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link35 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link36 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link36 | تفسير:]] | ||
خط ۴۳: | خط ۵۴: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link38 | ۱ - سخنى در باره شاءن نزول سوره الليل]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link38 | ۱ - سخنى در باره شاءن نزول سوره الليل]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link39 | ۲ - فضيلت انفاق فى سبيل الله]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link39 | ۲ - فضيلت انفاق فى سبيل الله]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21» | |||
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم. | |||
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19» | |||
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود. | |||
===نکته ها=== | |||
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1» | |||
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد. | |||
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند. | |||
---- | |||
«1». فصّلت، 17. | |||
جلد 10 - صفحه 511 | |||
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» | |||
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى» | |||
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست) | |||
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است. | |||
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» | |||
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ» | |||
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي» | |||
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ» | |||
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ» | |||
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى» | |||
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد | |||
---- | |||
«1». بيّنه، 8. | |||
«2». فجر، 28. | |||
جلد 10 - صفحه 512 | |||
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد) | |||
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى» | |||
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ» | |||
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ | |||
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى» | |||
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» | |||
«والحمد للّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 514 | |||
سوره ضحى | |||
اين سوره يازده آيه دارد و در مكّه نازل شده است. | |||
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز مىشود. | |||
از آنجا كه مخالفان، به خاطر قطع نزول وحى به مدّت پانزده روز، به آن حضرت نيش زبان مىزدند، لذا اين سوره در مقام دلدارى به پيامبر است و حمايتهاى خداوند از آن حضرت را، از هنگام يتيمى تا رسيدن به رسالت بيان مىدارد. | |||
و آنگاه از پيامبر مىخواهد تا او نيز با يتيمان و محرومان برخوردى خدايى داشته و با زبان و عمل، نعمتهاى الهى را آشكار ساخته و سپاسگزار آنها باشد. | |||
جلد 10 - صفحه 515 | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» | |||
إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ: مگر براى رضاى رَبِّهِ الْأَعْلى: پروردگار خود كه برتر و بزرگتر است در ذات و صفات. | |||
بيان- اين غايت مرتبه اخلاص عمل است كه هيچ چيز منظور نباشد، مگر خاصّ و خالص براى رضاى خدا باشد، لا غير. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4» | |||
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى «9» | |||
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» | |||
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» | |||
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21» | |||
ترجمه | |||
سوگند بشب وقتى كه بپوشاند | |||
و بروز وقتى كه آشكار گردد | |||
و بآنكه آفريده نر و ماده را | |||
همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است | |||
پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد | |||
و تصديق نمود بمعارف حقّه | |||
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را | |||
و امّا كسيكه بخل ورزيد و بىنياز پنداشت خود را | |||
و تكذيب نمود بمعارف حقّه | |||
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را | |||
و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود | |||
همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است | |||
و همانا از آن ما است آخرت و دنيا | |||
پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد | |||
در نيايد در آن مگر بدبختترين مردم | |||
آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد | |||
و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم | |||
آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را | |||
با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود | |||
مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است | |||
و هر آينه زود باشد كه خشنود شود. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 397 | |||
بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بىنياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقهئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 398 | |||
بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمىافتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مىافتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقىترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 399 | |||
در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانستهاند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 400 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِ الأَعلي «20» | |||
فقط براي امر الهي و اطاعت فرمان خداوندي و قرب بمقام ربوبي که از امير المؤمنين (ع) است: | |||
(ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك). | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 20)- «بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست» (الا ابتغاء وجه ربه الاعلی). | |||
یعنی انفاق مؤمنان پرهیزکار به دیگران نه از روی ریاست، و نه به خاطر جوابگوئی خدمات سابق آنها، بلکه انگیزه آن تنها و تنها جلب رضای خداوند است، و همین است که به آن انفاقها ارزش فوق العادهای میدهد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۳۴۹: | ||
[[رده:اهمیت اخلاص]][[رده:زمینه اخلاص]][[رده:ملاک ارزشها]][[رده:امیدوارى به لطف خدا]][[رده:اخلاص در انفاق]][[رده:شرایط انفاق]][[رده:آثار پاداش انفاقگران]][[رده:بهترین پاداش انفاقگران]][[رده:زمینه تکامل انفاقگران]][[رده:فضایل انفاقگران]][[رده:منشأ پاداش انفاقگران]][[رده:مراتب پاداش]][[رده:زمینه تزکیه]][[رده:عوامل تزکیه]][[رده:نشانه هاى تقوا]][[رده:اهمیت تلاش]][[رده:موجبات نجات از جهنم]][[رده:اهمیت جلب رضایت خدا]][[رده:اهمیت رضایت خدا]][[رده:اهمیت لطف خدا]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:تلاش براى رضایت خدا]][[رده:رضایت خدا در انفاق]][[رده:زمینه رضایت خدا]][[رده:زمینه لطف خدا]][[رده:علو خدا]][[رده:قهاریت خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:نقش ربوبیت خدا]][[رده:نقش علو خدا]][[رده:آثار ذکر]][[رده:ذکر ربوبیت خدا]][[رده:ذکر عجز موجودات]][[رده:ذکر علو خدا]][[رده:شکر نعمت]][[رده:آثار علاقه به لطف خدا]][[رده:اهمیت اخلاص در عمل]][[رده:ارزش عمل صالح]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:آثار پاداش متقین]][[رده:اخلاص متقین]][[رده:انفاق متقین]][[رده:بهترین پاداش متقین]][[رده:زمینه تکامل متقین]][[رده:شکرگزارى متقین]][[رده:صفات متقین]][[رده:فلسفه انفاق متقین]][[رده:مقهوریت موجودات]][[رده:نعمت امیدوارى]][[رده:اهمیت نیت]][[رده:نقش نیت]][[رده:زمینه وجه الله]] | [[رده:اهمیت اخلاص]][[رده:زمینه اخلاص]][[رده:ملاک ارزشها]][[رده:امیدوارى به لطف خدا]][[رده:اخلاص در انفاق]][[رده:شرایط انفاق]][[رده:آثار پاداش انفاقگران]][[رده:بهترین پاداش انفاقگران]][[رده:زمینه تکامل انفاقگران]][[رده:فضایل انفاقگران]][[رده:منشأ پاداش انفاقگران]][[رده:مراتب پاداش]][[رده:زمینه تزکیه]][[رده:عوامل تزکیه]][[رده:نشانه هاى تقوا]][[رده:اهمیت تلاش]][[رده:موجبات نجات از جهنم]][[رده:اهمیت جلب رضایت خدا]][[رده:اهمیت رضایت خدا]][[رده:اهمیت لطف خدا]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:تلاش براى رضایت خدا]][[رده:رضایت خدا در انفاق]][[رده:زمینه رضایت خدا]][[رده:زمینه لطف خدا]][[رده:علو خدا]][[رده:قهاریت خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:نقش ربوبیت خدا]][[رده:نقش علو خدا]][[رده:آثار ذکر]][[رده:ذکر ربوبیت خدا]][[رده:ذکر عجز موجودات]][[رده:ذکر علو خدا]][[رده:شکر نعمت]][[رده:آثار علاقه به لطف خدا]][[رده:اهمیت اخلاص در عمل]][[رده:ارزش عمل صالح]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:آثار پاداش متقین]][[رده:اخلاص متقین]][[رده:انفاق متقین]][[رده:بهترین پاداش متقین]][[رده:زمینه تکامل متقین]][[رده:شکرگزارى متقین]][[رده:صفات متقین]][[رده:فلسفه انفاق متقین]][[رده:مقهوریت موجودات]][[رده:نعمت امیدوارى]][[رده:اهمیت نیت]][[رده:نقش نیت]][[رده:زمینه وجه الله]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الليل ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الليل ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 20 سوره ليل | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 20 سوره ليل,ليل 20,إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى,اهمیت اخلاص,زمینه اخلاص,ملاک ارزشها,امیدوارى به لطف خدا,اخلاص در انفاق,شرایط انفاق,آثار پاداش انفاقگران,بهترین پاداش انفاقگران,زمینه تکامل انفاقگران,فضایل انفاقگران,منشأ پاداش انفاقگران,مراتب پاداش,زمینه تزکیه,عوامل تزکیه,نشانه هاى تقوا,اهمیت تلاش,موجبات نجات از جهنم,اهمیت جلب رضایت خدا,اهمیت رضایت خدا,اهمیت لطف خدا,پاداشهاى خدا,تلاش براى رضایت خدا,رضایت خدا در انفاق,زمینه رضایت خدا,زمینه لطف خدا,علو خدا,قهاریت خدا,نعمتهاى خدا,نقش ربوبیت خدا,نقش علو خدا,آثار ذکر,ذکر ربوبیت خدا,ذکر عجز موجودات,ذکر علو خدا,شکر نعمت,آثار علاقه به لطف خدا,اهمیت اخلاص در عمل,ارزش عمل صالح,مشمولان لطف خدا,آثار پاداش متقین,اخلاص متقین,انفاق متقین,بهترین پاداش متقین,زمینه تکامل متقین,شکرگزارى متقین,صفات متقین,فلسفه انفاق متقین,مقهوریت موجودات,نعمت امیدوارى,اهمیت نیت,نقش نیت,زمینه وجه الله,آیات قرآن سوره الليل | |||
|description=إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۵
کپی متن آیه |
---|
إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى |
ترجمه
الليل ١٩ | آیه ٢٠ | الليل ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إبْتِغَآءَ»: خواستار شدن. طلبیدن. «وَجْهِ»: ذات (نگا: انعام / ، کهف / ، قصص / ).
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱، سوره ليل
- مراد از اينكه درباره مؤ من انفاق كننده متقّى فرمود: ((فسنيسّره لليسرى ))
- درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: ((فسينسّره للعسرى ))
- هدايت خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده (انّ علينا للهدى ) و با هادى بودنانبياء (عليهم السّلام ) منافات ندارد
- فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به معناىايصال به هدف
- بيان اينكه تكذيب كننده دعوت حقّ و روى گرداننده از آن ((اشقى )) است ،
- و اينكه مفاد آيه ((لا يصليها الا الاءشقى ...)) اينست كه فقط كافر اشقى خالد در جهنم است
- متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا ازمال حود انفاق مى كند
- (رواياتى درباره نزول آيات : ((فاءما من اعطى و اتّقى ...)) در شاءن ((ابودحداح ))و روايتى درباره اينكه هدايت كننده خدا است )
- كلام فخر رازى در شاءن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم.
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19»
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود.
نکته ها
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1»
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.
«1». فصّلت، 17.
جلد 10 - صفحه 511
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى»
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد
«1». بيّنه، 8.
«2». فجر، 28.
جلد 10 - صفحه 512
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 514
سوره ضحى
اين سوره يازده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز مىشود.
از آنجا كه مخالفان، به خاطر قطع نزول وحى به مدّت پانزده روز، به آن حضرت نيش زبان مىزدند، لذا اين سوره در مقام دلدارى به پيامبر است و حمايتهاى خداوند از آن حضرت را، از هنگام يتيمى تا رسيدن به رسالت بيان مىدارد.
و آنگاه از پيامبر مىخواهد تا او نيز با يتيمان و محرومان برخوردى خدايى داشته و با زبان و عمل، نعمتهاى الهى را آشكار ساخته و سپاسگزار آنها باشد.
جلد 10 - صفحه 515
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20»
إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ: مگر براى رضاى رَبِّهِ الْأَعْلى: پروردگار خود كه برتر و بزرگتر است در ذات و صفات.
بيان- اين غايت مرتبه اخلاص عمل است كه هيچ چيز منظور نباشد، مگر خاصّ و خالص براى رضاى خدا باشد، لا غير.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى «9»
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19»
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
ترجمه
سوگند بشب وقتى كه بپوشاند
و بروز وقتى كه آشكار گردد
و بآنكه آفريده نر و ماده را
همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است
پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد
و تصديق نمود بمعارف حقّه
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را
و امّا كسيكه بخل ورزيد و بىنياز پنداشت خود را
و تكذيب نمود بمعارف حقّه
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را
و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود
همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است
و همانا از آن ما است آخرت و دنيا
پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد
در نيايد در آن مگر بدبختترين مردم
آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد
و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم
آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را
با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود
مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است
و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه
جلد 5 صفحه 397
بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بىنياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقهئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در
جلد 5 صفحه 398
بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمىافتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مىافتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقىترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود
جلد 5 صفحه 399
در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانستهاند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى
جلد 5 صفحه 400
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاَّ ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِ الأَعلي «20»
فقط براي امر الهي و اطاعت فرمان خداوندي و قرب بمقام ربوبي که از امير المؤمنين (ع) است:
(ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- «بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست» (الا ابتغاء وجه ربه الاعلی).
یعنی انفاق مؤمنان پرهیزکار به دیگران نه از روی ریاست، و نه به خاطر جوابگوئی خدمات سابق آنها، بلکه انگیزه آن تنها و تنها جلب رضای خداوند است، و همین است که به آن انفاقها ارزش فوق العادهای میدهد.
نکات آیه
۱ - برخورداران درجه والاى تقوا، تنها براى جلب توجّه و عنایت خداوند، اموال خود را انفاق مى کنند. (الأتقى ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه) استثنا در این آیه، منقطع است; یعنى، حق نعمتى بر گردن او نیست; لکن «ابتغاء» وجود دارد; یعنى، شخص «أتقى» در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت دیگران را داده باشد. او تنها به این انگیزه انفاق مى کند که خداوند، به او رو کرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. «وجه» به معناى «صورت و چهره» و کنایه از توجّه و عنایت است.
۲ - بذل مال در صورتى نشانه برترین تقوا و مایه تزکیه نفس و نجات از آتش است که تنها به نیت دستیابى به لطف خداوند باشد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه)
۳ - قصد قربت، شرط مقبول افتادن انفاق است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه)
۴ - ارجمندى انفاق گران، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) عبارت «ابتغاء وجه ربه»، بیانگر دو ویژگى است; ۱. انفاق گر باید تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق کند; ۲. موارد انفاق باید، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین ویژگى است.
۵ - نقش نیت (حسن فاعلى)، در ارزش مندى اعمال نیک (حسن فعلى) (إلاّ ابتغاء وجه ربّه)
۶ - تزکیه نفس، در گرو نیت خالص و قصد قربت است. (یتزکّى ... ابتغاء وجه ربّه)
۷ - دستیابى به «وجه اللّه»، در گرو تلاش و جدّیت جوینده آن است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) از واژه «ابتغاء» تنها در موردى استفاده مى شود که طلب همراه با کوشش و تلاش باشد. (مفردات)
۸ - توجّه به ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به تلاش براى کسب رضایت و لطف او است. (ابتغاء وجه ربّه)
۹ - خداوند، والاترینِ موجودات و در اوج کمال است و همه چیز مقهور او مى باشد. (ربّه الأعلى)
۱۰ - توجّه به ناچیز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند، زمینه ساز خلوص نیت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است. (یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى)
۱۱ - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند، شایسته ترین پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى)
۱۲ - پاداش انفاق گرانِ باتقوا، مایه رشد و کمال آنان و برخاسته از ربوبیت و مقام والاى خداوند است. (ربّه الأعلى)
۱۳ - دل بستن به لطف خداوند، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گویى و سپاس گزارى است. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) چنانچه استثنا در این آیه، متصل باشد، «ابتغاء» از مصادیق «نعمة تجزى» خواهد بود. در نتیجه مفاد دو آیه، این مى شود که: کسى نزد انفاق گر نعمتى ندارد، جز یک نعمت [که خداوند عطا کرده است] و آن حالت «ابتغاء» است. بنابراین وجود علاقه و دل بستگى به «وجه اللّه» - که مایه «ابتغاء» است - نعمتى است که باید بهوسیله سپاس گزارى جزا داده شود (نعمة تجزى).
۱۴ - تقواپیشگان، با انفاق کردن اموال خود، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته، از آن قدردانى مى کنند. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى)
روایات و احادیث
۱۵ - «عن عبداللّه بن مسعود قال: ... قال رسول اللّه(ص): ... یابن مسعود! إذا عملت عملاً فاعمله للّه خالصاً، لأنّه لایقبل من عباده الأعمال إلاّ ما کان خالصاً فإنّه یقول: «و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى...»;[۱] از عبداللّه بن مسعود روایت شده که گفت: ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اى پسر مسعود! اگر کارى انجام دادى، آن را خالصانه براى خدا انجام ده. چرا که او اعمال بندگان را قبول نمى کند; مگر آنچه را که خالص باشد; زیرا او مى فرماید: «و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى»...».
موضوعات مرتبط
- اخلاص: اهمیت اخلاص ۶; زمینه اخلاص ۱۰
- ارزشها: ملاک ارزشها ۵
- امیدوارى: امیدوارى به لطف خدا ۱۳
- انفاق: اخلاص در انفاق ۲، ۴، ۱۰; شرایط انفاق ۳
- انفاقگران: آثار پاداش انفاقگران ۱۲; بهترین پاداش انفاقگران ۱۱; زمینه تکامل انفاقگران ۱۲; فضایل انفاقگران ۴; منشأ پاداش انفاقگران ۱۲
- پاداش: مراتب پاداش ۱۱
- تزکیه: زمینه تزکیه ۶; عوامل تزکیه ۲
- تقوا: نشانه هاى تقوا ۲
- تلاش: اهمیت تلاش ۷
- جهنم: موجبات نجات از جهنم ۲
- خدا: اهمیت جلب رضایت خدا ۱; اهمیت رضایت خدا۴; اهمیت لطف خدا ۱۱; پاداشهاى خدا ۱۲; تلاش براى رضایت خدا ۸; رضایت خدا در انفاق ۴; زمینه رضایت خدا ۷، ۸; زمینه لطف خدا ۸; علو خدا ۹; قهاریت خدا ۹; نعمتهاى خدا ۱۳; نقش ربوبیت خدا ۱۲; نقش علو خدا ۱۲
- ذکر: آثار ذکر ۱۰; ذکر ربوبیت خدا ۸; ذکر عجز موجودات ۱۰; ذکر علو خدا ۱۰
- شکر: شکر نعمت ۱۳
- علایق: آثار علاقه به لطف خدا ۱۴
- عمل: اهمیت اخلاص در عمل ۱۵
- عمل صالح: ارزش عمل صالح ۵
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۱
- متقین: آثار پاداش متقین ۱۲; اخلاص متقین ۱; انفاق متقین ۱۴; بهترین پاداش متقین ۱۱; زمینه تکامل متقین ۱۲; شکرگزارى متقین ۱۴; صفات متقین ۱; فلسفه انفاق متقین ۱
- موجودات: مقهوریت موجودات ۹
- نعمت: نعمت امیدوارى ۱۳
- نیت: اهمیت نیت ۳; نقش نیت ۵
- وجه الله: زمینه وجه الله ۷
منابع
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۴۵۳; بحارالأنوار، ج ۷۴- ، ص ۱۰۳، ح ۱.