الليل ٢١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَسَوْفَ‌ يَرْضَى‌

ترجمه

و بزودی راضی و خشنود می‌شود!

|و به زودى خشنود گردد
و قطعاً بزودى خشنود خواهد شد.
و البته (در بهشت آخرت به آن نعمتهای ابدی) خشنود خواهد گردید.
و [بی تردید] به زودی [در قیامت با دریافت لطف، رحمت حق و پاداش بی پایان او] خشنود خواهد شد.
و زودا كه خشنود شود.
و زودا که خشنود شود
و هر آينه خشنود خواهد شد- آنگاه كه به ثواب و پاداش خود برسد-.
قطعاً (چنین شخصی، از کارهائی که کرده است) راضی خواهد بود و (از پاداشهائی که از پروردگار خود دریافت می‌دارد) خوشنود خواهد شد.
و همانا در آینده‌ای دور، خشنود خواهد شد.
و همانا بزودی خوشنود شود

And he will be satisfied.
ترتیل:
ترجمه:
الليل ٢٠ آیه ٢١ الليل ٢٢
سوره : سوره الليل
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَسَوْفَ یَرْضَی»: راضی خواهد بود. راضی خواهد شد (نگا: توبه / ، نجم / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم.

«15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19»

در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود.

نکته ها

هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌» «1»

«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.

خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.


«1». فصّلت، 17.

جلد 10 - صفحه 511

آيه‌ «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌» را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مى‌شود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مى‌شود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى‌ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»

پیام ها

1- يكى از سنّت‌هاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌»

2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بى‌نياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌»

3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)

4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.

5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى‌ ... الْأَتْقَى‌ (كسى كه آن همه نشانه‌هاى هدايت را ناديده بگيرد بدبخت‌ترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»

6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»

7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»

8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»

9- نشانه تقوا، كمك‌هاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»

10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»

11- كمك‌هاى مالى كه براساس جبران خوبى‌هاى ديگران باشد، مايه رشد


«1». بيّنه، 8.

«2». فجر، 28.

جلد 10 - صفحه 512

نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)

12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌»

13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»

14- انفاق بايد در راه‌هاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ‌ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ‌

15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مى‌كند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌»

16- انسان مخلص، به مقام رضا مى‌رسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 514

سوره ضحى‌

اين سوره يازده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز مى‌شود.

از آنجا كه مخالفان، به خاطر قطع نزول وحى به مدّت پانزده روز، به آن حضرت نيش زبان مى‌زدند، لذا اين سوره در مقام دلدارى به پيامبر است و حمايت‌هاى خداوند از آن حضرت را، از هنگام يتيمى تا رسيدن به رسالت بيان مى‌دارد.

و آنگاه از پيامبر مى‌خواهد تا او نيز با يتيمان و محرومان برخوردى خدايى داشته و با زبان و عمل، نعمت‌هاى الهى را آشكار ساخته و سپاس‌گزار آنها باشد.

جلد 10 - صفحه 515

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌: و زود باشد كه خشنود شود به آنچه خداى تعالى به او مرحمت فرمايد از مثوبات عظمى براى جزاى اعطاى مال به قصد اخلاص و تقرّب نزد حضرت ذو الجلال. در خبر آمده هر گاه پيغمبر به نخلستان ابو دحداح‌

جلد 14 - صفحه 245

بگذشتى، فرمودى: ابو دحداح را در بهشت بهتر از اين خواهد بود «1».

تبصره- گوهر گرانبهاى تمام اعمال خير از انفاق و غير آن اخلاص و رضاى الهى است، كه اگر شخص عامل قصد خود را خالص گرداند براى رضاى خدا، در آخرت ثواب جزيل و در دنيا آثار بركت آن در اعقاب او تا روز قيامت ظاهر گردد. چنانچه نقل شده چون حضرت آدم عليه السّلام هبوط به زمين نمود، وحوش بيابان به زيارت و تهنيت او آمدند. حضرت به فراخور هر كدام دعا نمود.

جماعتى از آهوان آمدند، حضرت دعا و مسح نمود پشت آنان را، پس ظاهر شد از آنان نافه مشك. آهوان ديگر پرسيدند: از كجا يافتيد، گفتند: زيارت صفى اللّه آدم عليه السّلام نموديم دعا و مسح نمود پشت ما را. بقيّه آمدند حضرت دست كشيد، چيزى ظاهر نشد. جهت را سؤال كردند گفت: عمل شما براى رسيدن به مقصد امثال شما بود و لكن آنان عملشان براى رضاى خدا بود. پس ظاهر شد آثار عمل در اعقاب آنها تا روز قيامت.


«1» مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 501.

جلد 14 - صفحه 246

ج14، ص247

سوره نود و سوم « (و الضّحى)»

سوره و الضحى- اين سوره مباركه مكّى است.

عدد آيات- يازده آيه.

عدد كلمات- چهل.

عدد حروف- يكصد و هفتاد و دو.

ثواب تلاوت- در سوره و الشمس مذكور شد.

چون حق تعالى ختم سوره سابق نمود به اينكه اتقى را چندان ثواب عنايت كند كه راضى شود، افتتاح اين سوره فرمايد به اينكه حق تعالى، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را چندان كرامت و زلفى مرحمت كند كه راضى شود.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»

فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌ «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9»

فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»

لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19»

إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

ترجمه‌

سوگند بشب وقتى كه بپوشاند

و بروز وقتى كه آشكار گردد

و بآنكه آفريده نر و ماده را

همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است‌

پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد

و تصديق نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را

و امّا كسيكه بخل ورزيد و بى‌نياز پنداشت خود را

و تكذيب نمود بمعارف حقّه‌

پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را

و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود

همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است‌

و همانا از آن ما است آخرت و دنيا

پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد

در نيايد در آن مگر بدبخت‌ترين مردم‌

آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد

و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم‌

آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را

با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود

مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است‌

و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه‌


جلد 5 صفحه 397

بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بى‌نياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقه‌ئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در


جلد 5 صفحه 398

بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمى‌افتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مى‌افتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقى‌ترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود


جلد 5 صفحه 399

در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانسته‌اند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى‌


جلد 5 صفحه 400

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَسَوف‌َ يَرضي‌ «21»

‌آن‌ قدر خداوند باو عنايت‌ و تفضل‌ ميفرمايد ‌که‌ خشنود و خرم‌ ميشود.

تم‌ّ بحمد اللّه‌ تفسير ‌سورة‌ الليل‌ و يتلوه‌ تفسير بقية السور ‌ان‌ شاء اللّه‌ ‌تعالي‌ العبد ‌عبد‌ الحسين‌ طيب‌.

‌سورة‌ الضحي‌

بسم‌ اللّه‌ و الحمد للّه‌ و الصلاة و ‌السلام‌ ‌علي‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و ‌علي‌ آله‌ آل‌ اللّه‌ و ‌علي‌ جميع‌ انبياء اللّه‌ و اللعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اعداء اللّه‌.

اما الكلام‌ ‌في‌ فضلها: كافي‌ ‌است‌ همان‌ حديث‌ ‌که‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ معاوية ‌بن‌ عمار ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌در‌ سوره و الشمس‌ و و الليل‌ و و الضحي‌ و الم‌ نشرح‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ذكرش‌ گذشت‌ بعلاوه‌ رواياتي‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة وجبت‌ ‌له‌ شفاعة ‌محمّد‌ (ص‌) يوم القيامة و كتب‌ ‌له‌ ‌من‌ الحسنات‌ بعدد ‌کل‌ سائل‌ و يتيم‌ عشر مرات‌‌-‌ ‌الي‌ آخر الحديث‌)

و نيز ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ و حضرت‌ صادق‌ (ع‌)

جلد 18 - صفحه 145

رواياتي‌ نقل‌ ‌شده‌ لكن‌ سند ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- و سر انجام در آخرین آیه این سوره به ذکر پاداش عظیم و بی‌نظیر این گروه پرداخته، و در یک جمله کوتاه، می‌گوید: «و به زودی راضی و خشنود می‌شود» (و لسوف یرضی).

آری! همان گونه که او برای رضای خدا کار می‌کرد خدا نیز او را راضی می‌سازد، رضایتی گسترده و نامحدود که تمام نعمتها در آن جمع است.

«پایان سوره لیل»

ج5، ص521

سوره ضحی [93]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و 11 آیه دارد

محتوا و فضیلت سوره:]

طبق بعضی از روایات وقتی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر اثر تأخیر و انقطاع موقت وحی ناراحت بود، و زبان دشمنان نیز باز شده بود، این سوره نازل شد و همچون باران رحمتی بر قلب پاک پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نشست.

این سوره با دو سوگند آغاز می‌شود، سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بشارت می‌دهد که خدا هرگز تو را رها نساخته است.

بعد به او نوید می‌دهد که خداوند آنقدر به او عطا می‌کند که خشنود شود.

و در آخرین مرحله، گذشته زندگانی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را در نظر او مجسّم می‌سازد که خداوند چگونه او را همیشه مشمول انواع رحمت خود قرار داده، و در سخت‌ترین لحظات زندگی حمایتش نموده است.

و لذا در آخرین آیات به او دستور می‌دهد که (به شکرانه این نعمتهای بزرگ الهی) با یتیمان و مستمندان مهربانی کند و نعمت خدا را بازگو نماید.

در فضیلت این سوره همین بس که در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است: «هر کس آن را تلاوت کند از کسانی خواهد بود که خدا از آنها راضی می‌شود و شایسته است که محمد صلّی اللّه علیه و آله برای او شفاعت کند و به عدد هر یتیم و مسکین سؤال کننده ده حسنه برای او خواهد بود».

و این همه فضیلت از آن کسی است که آن را بخواند و در عمل پیاده کند.

ج5، ص522

قابل توجه این که مطابق روایات متعددی، این سوره و سوره آینده (الم نشرح) یک سوره است، و لذا برای این که در هر رکعت بعد از سوره حمد باید یک سوره کامل خوانده شود این دو سوره را باید با هم خواند.

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر در باره شأن نزول این سوره «ابن عباس» می‌گوید: پانزده روز گذشت، و وحی بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل نشد، مشرکان گفتند: پروردگار محمد، او را رها کرده، و دشمن داشته، اگر راست می‌گوید مأموریت او از سوی خداست، باید وحی بطور مرتب بر او نازل می‌شد.

در اینجا سوره مورد بحث نازل گشت- و به سخنان آنها پاسخ گفت.

قابل توجه این که طبق حدیثی وقتی این سوره نازل شد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به جبرئیل فرمود: دیر کردی در حالی که سخت به تو مشتاق بودم.

جبرئیل گفت: «من به تو مشتاقتر بودم، ولی من بنده مأمورم و جز به فرمان پروردگار نازل نمی‌شوم»!

نکات آیه

۱ - انفاق گران باتقوا و مخلص، آینده اى سرشار از رضایت خاطر خواهند داشت. (و لسوف یرضى)

۲ - انفاق همراه باتقوا و اخلاص، مایه رسیدن به تمام خواسته ها و آرزوها در قیامت است. (و لسوف یرضى) رسیدن به مرحله رضایت، به معناى دست یافتن به تمام امورى است که شخص به آن رغبت دارد.

۳ - خداوند، تضمین کننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسیدن به مقام قرب الهى است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف یرضى)

۴ - خداوند، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضایت بخش، سوگند یاد کرده است. * (و لسوف یرضى) «لام» در «لسوف»، لام قسم و یا لام ابتدا است; برداشت یاد شده، براساس احتمال اول است.

۵ - برخوردارى از توجّهات و عنایت هاى خداوند، مایه خشنودى انسان و دست یافتن او به فرجامى پسندیده و رضایت بخش (ابتغاء وجه ربّه ... و لسوف یرضى)

۶ - رضایت خداوند از انسان، در گرو تقوا و اخلاص در انفاق است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف یرضى) چنانچه فاعل «یرضى» خداوند باشد، آیات پیشین در مقام بیان زمینه هاى رضایت او خواهد بود.

۷ - «وجه اللّه»، رضایت او است. (ابتغاء وجه ربّه ... و لسوف یرضى) در صورتى که فاعل «یرضى» خداوند باشد، وعده «رضایت او» به کسانى که طالب «وجه اللّه» هستند، بیانگر اتحاد آن دو خواهد بود.

موضوعات مرتبط

  • آرزو: زمینه اجابت آرزو ها در قیامت ۲
  • انسان: عوامل رضایت انسان ها ۵
  • انفاق: اخلاص در انفاق ۲; اهمیت اخلاص در انفاق ۶; اهمیت تقوا در انفاق ۶; تقوا در انفاق ۲
  • انفاقگران: پاداش انفاقگران ۴; حسن فرجام انفاقگران ۱; رضایت انفاقگران ۱; منشأ پاداش انفاقگران ۳; منشأ تحقق آرزوى انفاقگران ۳; منشأ تقرب انفاقگران ۳
  • خدا: آثار لطف خدا ۵; پاداشهاى خدا ۳; حتمیت وعده هاى خدا ۴; رضایت خدا ۷; زمینه رضایت خدا ۶
  • خواسته ها: زمینه اجابت خواسته ها در قیامت ۲
  • رضایت خدا: مشمولان رضایت خدا ۴
  • فرجام: عوامل حسن فرجام ۵
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۴
  • متقین: پاداش متقین ۴; حسن فرجام متقین ۱; رضایت متقین ۱; منشأ پاداش متقین ۳
  • مخلصان: حسن فرجام مخلصان ۱; رضایت مخلصان ۱
  • وجه الله :۷

منابع