الليل ١٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْنَا|عَلَيْنَا]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لَلْهُدَى|لَلْهُدَى]] [[کلمه غیر ربط::لَلْهُدَى| ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::هدى| ]][[ریشه غیر ربط::هدى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْنَا|عَلَيْنَا]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لَلْهُدَى|لَلْهُدَى]] [[کلمه غیر ربط::لَلْهُدَى| ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::هدى| ]][[ریشه غیر ربط::هدى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِنَ عَلَيْنَا لَلْهُدَى | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=همواره تنها بر (عهدهی) ما بیشک هدایتگری است. | |-|صادقی تهرانی=همواره تنها بر (عهدهی) ما بیشک هدایتگری است. | ||
|-|معزی=همانا بر ما است هدایت | |-|معزی=همانا بر ما است هدایت | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">It is upon Us to guide.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الليل | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/092012.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/092012.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الليل | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::12|١٢]] | قبلی = الليل ١١ | بعدی = الليل ١٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«عَلَیْنَا»: بر ما است. «الْهُدَی»: رهنمود. راهنمائی. ارائه طریق. | «عَلَیْنَا»: بر ما است. «الْهُدَی»: رهنمود. راهنمائی. ارائه طریق. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link350 | آيات ۱ - ۲۱ سوره ليل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link352 | درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link351 | مراد از اين كه درباره مؤمن انفاق كننده متقّى فرمود: «فسنيسّره لليسرى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link353 | هدايت خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۷#link352 | درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: «فسينسّره للعسرى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link354 | فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link353 | هدايت خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده و با هادى بودن انبيا«ع» منافات ندارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link355 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link354 | فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به معناى ايصال به هدف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link356 | و | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link355 | بيان اين كه تكذيب كننده دعوت حقّ و روى گرداننده از آن «اشقى» است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link357 | متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link356 | و اين كه مفاد آيه «لا يُصلّيها إلّا الأشقى ...» اين است كه فقط كافراشقى، خالد در جهنّم است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link358 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link357 | متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا از مال حود انفاق مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link358 | رواياتى درباره نزول آيات: «فأمّا من أعطى و اتّقى» در شأن «ابودحداح» و ...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link359 | كلام فخر رازى در شأن نزول سوره «ليل» و نقد و بررسى آن]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link35 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link35 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link36 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link36 | تفسير:]] | ||
خط ۴۸: | خط ۵۹: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link38 | ۱ - سخنى در باره شاءن نزول سوره الليل]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link38 | ۱ - سخنى در باره شاءن نزول سوره الليل]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link39 | ۲ - فضيلت انفاق فى سبيل الله]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۴#link39 | ۲ - فضيلت انفاق فى سبيل الله]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21» | |||
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم. | |||
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19» | |||
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود. | |||
===نکته ها=== | |||
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1» | |||
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد. | |||
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند. | |||
---- | |||
«1». فصّلت، 17. | |||
جلد 10 - صفحه 511 | |||
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» | |||
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى» | |||
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست) | |||
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است. | |||
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» | |||
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ» | |||
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي» | |||
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ» | |||
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ» | |||
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى» | |||
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد | |||
---- | |||
«1». بيّنه، 8. | |||
«2». فجر، 28. | |||
جلد 10 - صفحه 512 | |||
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد) | |||
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى» | |||
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ» | |||
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ | |||
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى» | |||
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» | |||
«والحمد للّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 514 | |||
سوره ضحى | |||
اين سوره يازده آيه دارد و در مكّه نازل شده است. | |||
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز مىشود. | |||
از آنجا كه مخالفان، به خاطر قطع نزول وحى به مدّت پانزده روز، به آن حضرت نيش زبان مىزدند، لذا اين سوره در مقام دلدارى به پيامبر است و حمايتهاى خداوند از آن حضرت را، از هنگام يتيمى تا رسيدن به رسالت بيان مىدارد. | |||
و آنگاه از پيامبر مىخواهد تا او نيز با يتيمان و محرومان برخوردى خدايى داشته و با زبان و عمل، نعمتهاى الهى را آشكار ساخته و سپاسگزار آنها باشد. | |||
جلد 10 - صفحه 515 | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» | |||
---- | |||
«1». مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 501. | |||
«2» در مجمع البيان «من جبل» ثبت شده است. | |||
«3». مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 502 به نقل از عياشى (ترجمه حديث تفاوت اندكى با متن آن دارد) | |||
جلد 14 - صفحه 242 | |||
إِنَّ عَلَيْنا: به درستى كه بر ما واجب است از راه لطف، لَلْهُدى: | |||
راهنمائى نمودن. يعنى حكمت و مصلحت مقتضى آن است كه هدايت مردمان كنيم به ارسال رسل و انزال كتب و نصب دلايل و بيان شرايع. اما قبول هدايت به اختيار بندگان است نه به اجبار، تا ثواب و عقاب بر آن لازم آيد. پس هر كه اطاعت نمود، هدايت يافت و هر كه اعراض نمود به سوء اختيار خود، گمراه شد. | |||
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». «1» | |||
راه است و چاه ديده بينا و آفتاب | |||
تا آدمى نگاه كند پيش پاى خويش | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4» | |||
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى «9» | |||
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» | |||
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» | |||
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21» | |||
ترجمه | |||
سوگند بشب وقتى كه بپوشاند | |||
و بروز وقتى كه آشكار گردد | |||
و بآنكه آفريده نر و ماده را | |||
همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است | |||
پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد | |||
و تصديق نمود بمعارف حقّه | |||
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را | |||
و امّا كسيكه بخل ورزيد و بىنياز پنداشت خود را | |||
و تكذيب نمود بمعارف حقّه | |||
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را | |||
و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود | |||
همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است | |||
و همانا از آن ما است آخرت و دنيا | |||
پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد | |||
در نيايد در آن مگر بدبختترين مردم | |||
آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد | |||
و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم | |||
آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را | |||
با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود | |||
مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است | |||
و هر آينه زود باشد كه خشنود شود. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 397 | |||
بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بىنياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقهئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 398 | |||
بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمىافتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مىافتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقىترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 399 | |||
در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانستهاند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 400 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ عَلَينا لَلهُدي «12» | |||
محققا بر ما است که راه هدايت را باو نشان دهيم خواه هدايت شود يا در ضلالت افتد که فرمود: وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَيناهُم فَاستَحَبُّوا العَمي عَلَي الهُدي فَأَخَذَتهُم صاعِقَةُ العَذابِ الهُونِ بِما كانُوا يَكسِبُونَ فصلت آيه 17. هدايت الهي تمام اسباب هدايت را تكوينا و تشريعا در دسترس انسان قرار داده از اعطاء عقل و قواي جسماني و روحاني و وسائل خارجي و ارسال رسل و انزال كتب و بيان احكام و ارشاد و انذار و نصايح و مواعظ لكن: | |||
بر سيه دل چه سود خواندن وعظ || نرود ميخ آهنين بر سنگ | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 12)- در تعقیب آیات گذشته که مردم را به دو گروه مؤمن سخاوتمند و گروه بیایمان بخیل تقسیم کرده، و سرنوشت هر کدام را بیان مینمود در اینجا به سراغ این مطلب میرود که کار ما هدایت است نه اجبار و الزام، این وظیفه شماست که تصمیم بگیرید و مرد راه باشید، به علاوه پیمودن این راه به سود خود شماست، و ما هیچ نیازی به آن نداریم. | |||
میفرماید: «به یقین هدایت کردن بر ما است» (ان علینا للهدی). | |||
چه هدایت از طریق تکوین (فطرت و عقل) و چه از طریق تشریع (کتاب و سنّت) ما آنچه در این زمینه لازم بوده گفتهایم و حق آن را ادا کردهایم. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۲: | خط ۳۳۱: | ||
[[رده:اهمیت تنبه انسان ها]][[رده:زمینه انفاق]][[رده:منشأ حسن فرجام انفاقگران]][[رده:اتمام حجت با بخیلان]][[رده:فرجام شوم بخیلان]][[رده:منشأ سختى بخیلان]][[رده:منشأ فرجام شوم بخیلان]][[رده:اتمام حجت خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:حتمیت وعده هاى خدا]][[رده:نشانه هاى هدایتهاى خدا]][[رده:هدایتهاى خدا]][[رده:زمینه سختى]][[رده:فرجام صالحان]][[رده:فرجام گناهکاران]] | [[رده:اهمیت تنبه انسان ها]][[رده:زمینه انفاق]][[رده:منشأ حسن فرجام انفاقگران]][[رده:اتمام حجت با بخیلان]][[رده:فرجام شوم بخیلان]][[رده:منشأ سختى بخیلان]][[رده:منشأ فرجام شوم بخیلان]][[رده:اتمام حجت خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:حتمیت وعده هاى خدا]][[رده:نشانه هاى هدایتهاى خدا]][[رده:هدایتهاى خدا]][[رده:زمینه سختى]][[رده:فرجام صالحان]][[رده:فرجام گناهکاران]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الليل ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الليل ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 12 سوره ليل | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 12 سوره ليل,ليل 12,إِنَ عَلَيْنَا لَلْهُدَى,اهمیت تنبه انسان ها,زمینه انفاق,منشأ حسن فرجام انفاقگران,اتمام حجت با بخیلان,فرجام شوم بخیلان,منشأ سختى بخیلان,منشأ فرجام شوم بخیلان,اتمام حجت خدا,افعال خدا,حتمیت وعده هاى خدا,نشانه هاى هدایتهاى خدا,هدایتهاى خدا,زمینه سختى,فرجام صالحان,فرجام گناهکاران,آیات قرآن سوره الليل | |||
|description=إِنَ عَلَيْنَا لَلْهُدَى | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۵۴
کپی متن آیه |
---|
إِنَ عَلَيْنَا لَلْهُدَى |
ترجمه
الليل ١١ | آیه ١٢ | الليل ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَیْنَا»: بر ما است. «الْهُدَی»: رهنمود. راهنمائی. ارائه طریق.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره ليل
- مراد از اين كه درباره مؤمن انفاق كننده متقّى فرمود: «فسنيسّره لليسرى»
- درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: «فسينسّره للعسرى»
- هدايت خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده و با هادى بودن انبيا«ع» منافات ندارد
- فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به معناى ايصال به هدف
- بيان اين كه تكذيب كننده دعوت حقّ و روى گرداننده از آن «اشقى» است
- و اين كه مفاد آيه «لا يُصلّيها إلّا الأشقى ...» اين است كه فقط كافراشقى، خالد در جهنّم است
- متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا از مال حود انفاق مى كند
- رواياتى درباره نزول آيات: «فأمّا من أعطى و اتّقى» در شأن «ابودحداح» و ...
- كلام فخر رازى در شأن نزول سوره «ليل» و نقد و بررسى آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم.
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19»
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود.
نکته ها
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1»
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.
«1». فصّلت، 17.
جلد 10 - صفحه 511
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى»
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد
«1». بيّنه، 8.
«2». فجر، 28.
جلد 10 - صفحه 512
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 514
سوره ضحى
اين سوره يازده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز مىشود.
از آنجا كه مخالفان، به خاطر قطع نزول وحى به مدّت پانزده روز، به آن حضرت نيش زبان مىزدند، لذا اين سوره در مقام دلدارى به پيامبر است و حمايتهاى خداوند از آن حضرت را، از هنگام يتيمى تا رسيدن به رسالت بيان مىدارد.
و آنگاه از پيامبر مىخواهد تا او نيز با يتيمان و محرومان برخوردى خدايى داشته و با زبان و عمل، نعمتهاى الهى را آشكار ساخته و سپاسگزار آنها باشد.
جلد 10 - صفحه 515
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12»
«1». مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 501.
«2» در مجمع البيان «من جبل» ثبت شده است.
«3». مجمع البيان (چ 1403 هج) ج 5 ص 502 به نقل از عياشى (ترجمه حديث تفاوت اندكى با متن آن دارد)
جلد 14 - صفحه 242
إِنَّ عَلَيْنا: به درستى كه بر ما واجب است از راه لطف، لَلْهُدى:
راهنمائى نمودن. يعنى حكمت و مصلحت مقتضى آن است كه هدايت مردمان كنيم به ارسال رسل و انزال كتب و نصب دلايل و بيان شرايع. اما قبول هدايت به اختيار بندگان است نه به اجبار، تا ثواب و عقاب بر آن لازم آيد. پس هر كه اطاعت نمود، هدايت يافت و هر كه اعراض نمود به سوء اختيار خود، گمراه شد.
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». «1»
راه است و چاه ديده بينا و آفتاب
تا آدمى نگاه كند پيش پاى خويش
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «3» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4»
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى «5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى «6» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى «7» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى «9»
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14»
لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19»
إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
ترجمه
سوگند بشب وقتى كه بپوشاند
و بروز وقتى كه آشكار گردد
و بآنكه آفريده نر و ماده را
همانا كوشش شما هر آينه مختلف و پراكنده است
پس امّا كسيكه عطا نمود و پرهيز كرد
و تصديق نمود بمعارف حقّه
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او طريقه آسان را
و امّا كسيكه بخل ورزيد و بىنياز پنداشت خود را
و تكذيب نمود بمعارف حقّه
پس زود باشد كه ميسّر نمائيم براى او رويّه دشوار را
و دفع عذاب نميكند از او مال او وقتى كه هلاك شود
همانا بر عهده ما هر آينه راهنمائى است
و همانا از آن ما است آخرت و دنيا
پس بيم ميدهم شما را از آتشى كه زبانه ميكشد
در نيايد در آن مگر بدبختترين مردم
آنكه تكذيب نمود و روى گردانيد
و زود باشد كه دور گردانيده شود از آن پرهيزكارترين مردم
آنكه ميدهد مال خود را و پاك ميكند خويش را
با آنكه نيست از براى كسى در نزد او نعمتى كه جزا داده شود
مگر آنكه ميدهد براى طلب ثواب پروردگار خود كه برتر و بالاتر است
و هر آينه زود باشد كه خشنود شود.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه قسم ياد فرموده بشب وقتى كه
جلد 5 صفحه 397
بپوشاند آفتاب و نور آن و مبصرات را و بروز وقتى كه تجلّى و ظهور پيدا كند بزوال تاريكى شب و بآنچنان كسيكه خلق فرمود مرد و زن و نر و ماده حيوانات را و بنابر اين كلمه ما بمعناى الّذى است چنانچه قمّى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و خلق الذّكر و الانثى بدون ما نقل نموده و نسبت داده آن قرائت را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و بنابر اين شايد مراد سوگند بخلقت مرد و زن باشد و آنچه براى آن قسم ياد شده آنست كه هدف مردم در زندگى مختلف و سعى و كوشش آنها در دنيا متفرّق و پراكنده در جهات متشتّته است بعضى در فكر جمع مالند و بعضى در صدد جاه و جلال و بعضى در بند خوشى و حال و بعضى در مقام تحصيل رضاى خداوند متعال و فراغت بال از جهت مئال و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بعضى از شما سعى ميكند در خير و بعضى از شما سعى ميكند در شرّ پس امّا كسيكه عطا نمود و انفاق كرد در راه رضاى خدا و پرهيز كرد از معاصى و تصديق نمود باعتقادات حسنه از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت پس در آتيه آسان مينمائيم براى او بتوفيق خود پيروى از احكام طريقه حقّه سهل و آسان را و امّا كسيكه بخل نمود و خسّت بروز داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود تا در آتيه آسان شود براى او پيروى از شهوات باقتضاء طبعش و بيفتد در مشكلات بتقليد و تبعيت از شيطان و هواى نفسش و پر واضح است كه بىنياز نميكند او را مالش از رحمت خدا وقتى بميرد يا بيفتد در جهنّم و قمّى ره نقل نموده كه نازل شد در باره مردى از انصار كه درخت خرمائى داشت در خانه مردى و داخل ميشد در آن خانه بدون اذن پس آن مرد شكايت نمود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آن حضرت بصاحب درخت فرمود درخت خرماى خود را بمن بفروش بدرخت خرمايى در بهشت آن مرد قبول ننمود حضرت فرمود بمن بفروش بحديقهئى يعنى باغ مخصوصى در بهشت گفت حاضر نيستم و رفت پس برخورد به او أبو دحداح و خريد از او آن درخت را و آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عرضه داشت يا رسول اللّه بگير از من آن درخت را و عطا فرما بمن آن باغ را كه باو وعده فرمودى و قبول نكرد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى تو است در
جلد 5 صفحه 398
بهشت باغها و باغهائى پس نازل فرمود خدا در شأن أبو دحداح فأمّا من أعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى و اين معنى در بعضى از روايات ديگر با اختلافاتى ذكر شده كه نقلش مهمّ نيست و در كافى و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد از آنچه داد او را خدا و پرهيزكار شد و تصديق نمود بحسنى يعنى بآنكه خداوند بعوض يكى ده تا صد هزار و بيشتر عطا ميفرمايد فسنيسّره لليسرى يعنى اراده نميكند چيزى از خير را مگر آنكه آسان ميكند خدا براى او و امّا كسى كه بخل نمود بچيزيكه خدا باو داده و تكذيب نمود بحسنى يعنى بآنكه خدا بعوض يكى ده تا صد هزار ميدهد فسنيسّره للعسرى يعنى اراده نميكند چيزى از شرّ را مگر آنكه آسان ميشود براى او و ما يغنى عنه ماله اذا تردّى قسم بخدا از كوه نمىافتد و نه از ديوار و نه در چاه ولى مىافتد در آتش جهنّم و در مناقب از آن حضرت نقل نموده كه امّا كسيكه عطا كرد و پرهيزكار شد و ترجيح داد سائل را بر خود در وقتى كه حاجت داشت ببذل قوتش و روزه گرفت تا وفا كرد بنذر خود و تصدق داد بانگشترى خود در حال ركوع و ترجيح داد مقداد را در وقت عسرت بر خود ببذل دينار و تصديق نمود بحسنى كه بهشت و ثواب خدا است پس آسان فرمود خداوند براى او هر خير و ثوابى را تا آنكه قرار داد او را پيشوا در خيرات و مقتدا و پدر ائمه و موفق بتوفيقات الهى و معلوم است كه مقصود بيان آنست كه فردا كمل در اين صفات مولاى متقيان بوده و فردا كمل پاداش الهى هم نصيب او شده خداوند بما هم نصيبى از تبعيّت او عنايت فرمايد و اخيرا ميفرمايد آنچه بعهده ما است هر آينه هدايت و راهنمائى بخير است به بيان چنانچه قمّى ره نقل فرموده و آنچه بعهده شما است پيروى و تبعيّت از دستور و دنيا و آخرت هم از آن ما است بهر كس هر چه بخواهيم از هر دو ميدهيم بشرط قابليّت و از دولت ما چيزى كاسته نميشود و تخويف و انذار فرموده متخلّفين را بآتش مخصوصى كه زبانه ميكشد و آنان را بخود ميكشاند و فرموده داخل نميشود در آن مگر شقىترين افراد كه ظاهرا كافر بخيل مغرور بمال و جاه باشد كه تكذيب نموده بقول و عمل خود خدا و پيغمبر و امام و مواعيد ايشانرا و پشت كرده بكليّه احكام الهى و در روايات بصاحب آن درخت خرما كه بخل نمود
جلد 5 صفحه 399
در معامله با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بفلان كس كه تكذيب نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در تعيين امير المؤمنين عليه السّلام بخلافت و روى گرداند از ولايت تفسير شده و در اين روايت كه از امام صادق عليه السّلام است ذكر شده كه در جهنّم واديى ميباشد كه در آن آتشى است كه داخل نميشوند در آن مگر دشمنان آل اطهار و بعضى از آتشها كمتر از بعض ديگر است و در آتيه دور كرده ميشود از آتش پرهيزكارترين خلق آنچنان كسى كه ميدهد مالش را و پاك ميكند نفس خود را از بخل با آنكه نيست نزد او براى احدى نعمتى كه بخواهد پاداش آنرا بدهد يعنى مقصودش از بذل مال آن نيست كه بكسى عوض حقى بدهد و نميدهد مال خود را بغرضى مگر بغرض تحصيل و طلب قرب و خشنودى ذات اقدس پروردگار برتر و بالاتر خود و بنابر اين استثناء متصل و مفرّغ است و محتمل است منقطع باشد يعنى لكن ميدهد براى طلب رضاى خدا و خالصا لوجه اللّه و بعد از داخل شدن در بهشت هر آينه خشنود و راضى ميشود از عمل خود و پاداش خداوند و در روايات اين شخص بابو الدّحداح تفسير شده و بعضى اشقى و اتقى را عبارت از شقى و تقى دانستهاند و اللّه اعلم و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه و سلام على عباده الذّين اصطفى
جلد 5 صفحه 400
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ عَلَينا لَلهُدي «12»
محققا بر ما است که راه هدايت را باو نشان دهيم خواه هدايت شود يا در ضلالت افتد که فرمود: وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَيناهُم فَاستَحَبُّوا العَمي عَلَي الهُدي فَأَخَذَتهُم صاعِقَةُ العَذابِ الهُونِ بِما كانُوا يَكسِبُونَ فصلت آيه 17. هدايت الهي تمام اسباب هدايت را تكوينا و تشريعا در دسترس انسان قرار داده از اعطاء عقل و قواي جسماني و روحاني و وسائل خارجي و ارسال رسل و انزال كتب و بيان احكام و ارشاد و انذار و نصايح و مواعظ لكن:
بر سيه دل چه سود خواندن وعظبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- در تعقیب آیات گذشته که مردم را به دو گروه مؤمن سخاوتمند و گروه بیایمان بخیل تقسیم کرده، و سرنوشت هر کدام را بیان مینمود در اینجا به سراغ این مطلب میرود که کار ما هدایت است نه اجبار و الزام، این وظیفه شماست که تصمیم بگیرید و مرد راه باشید، به علاوه پیمودن این راه به سود خود شماست، و ما هیچ نیازی به آن نداریم.
میفرماید: «به یقین هدایت کردن بر ما است» (ان علینا للهدی).
چه هدایت از طریق تکوین (فطرت و عقل) و چه از طریق تشریع (کتاب و سنّت) ما آنچه در این زمینه لازم بوده گفتهایم و حق آن را ادا کردهایم.
نکات آیه
۱ - خداوند، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدکاران را به فرجام شایسته آنان، بر خود لازم شمرده است. (إنّ علینا للهدى) «هدى» مصدر و به معناى ارشاد و راهنمایى است (قاموس). مراد از هدایت ممکن است اعم از هدایت فطرى و تشریعى و نیز رساندن به مقصد باشد. جملات «سنیسّره للیسرى» و «سنیسّره للعسرى» (در آیات پیشین) مؤید تعمیم است.
۲ - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخیل، وعده تخلّف ناپذیر خداوند و نمونه اى از هدایت گرى او است. (فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى ... إنّ علینا للهدى) جمله «إنّ علینا للهدى»، به منزله تعلیل براى آیات پیشین است; یعنى، چون هدایت را بر خویش لازم شمرده ایم، براى هر یک از آن دو دسته فرجام مناسب برخوردشان با هدایت را فراهم مى سازیم.
۳ - خداوند، با آگاه ساختن ثروتمندان بخیل از آینده دشوارشان، بر آنان اتمام حجت کرده است. (إنّ علینا للهدى) مفاد آیه شریفه این است که نشان دادن راه، وظیفه ما است و پیامد بى اعتنایى بخیلان به هدایت ها، بر عهده خود آنان است.
موضوعات مرتبط
- انسان: اهمیت تنبه انسان ها ۱
- انفاق: زمینه انفاق ۲
- انفاقگران: منشأ حسن فرجام انفاقگران ۲
- بخیلان: اتمام حجت با بخیلان ۳; فرجام شوم بخیلان ۳; منشأ سختى بخیلان ۲; منشأ فرجام شوم بخیلان ۲
- خدا: اتمام حجت خدا ۳; افعال خدا ۱; حتمیت وعده هاى خدا ۲; نشانه هاى هدایتهاى خدا ۲; هدایتهاى خدا ۱
- سختى: زمینه سختى ۲
- صالحان: فرجام صالحان ۱
- گناهکاران: فرجام گناهکاران ۱
منابع